احمدینژاد، دولت های دیگر را هم ویران کرد!
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۵۲۵۲۵
در سرمقاله روز شنبه روزنامه شرق میخوانیم: «همه دولتهای بعد از انقلاب در تحقق اغلب وعدههای خود ناکام ماندهاند؛ خاصه وعدههایی که لازمه آن مواجهه با نهادهای رسمی دیگر بوده است. اگر یکی از ویژگیهای ساختار سیاسی ایران توازن قوا باشد، از ناکارآمدیهای آن «پراکندگی اقتدار» است. این پراکندگی اقتدار زمانی عیان میشود که دولتهای انقلاب درصدند دست به نوسازی بزنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هاشمی رفسنجانی برای نوسازی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از شیوه «انقلاب انفعالی» بهره برد. دولتهای مبتنی بر بنیانهای سرمایهداری و اقتصاد بازار، پاسخ همیشگی و مشخصشان برای گذار از بحرانها، راهبرد انقلاب انفعالی است. هاشمی رفسنجانی پیش از هر کس دیگری دریافت، هژمونی انقلابی که آنان را برکشیده است نیاز به نوسازی دارد. کرباسچی از دل این باور سر برآورد تا ایده انقلاب انفعالی که نوسازی از بالا را بدون مشارکت مردم تجویز میکرد، عملیاتی کند.
کرباسچی گلادیاتوری بود با قدرتی برتر که برای کنار گذاشتنش به قدرتی برتر نیاز بود. استراتژیِ دولت سازندگی و انتخاب کرباسچی و عملکردش، مشت هاشمی رفسنجانی را باز کرد و نشان داد که او به دنبال «حاکمیتمندی» است. پس از این رویکرد راه هموارِ هاشمی برایش ناهموار شد. دولت اصلاحات مفهوم «جنگ موقعیت» را سرلوحه کارش قرار داد و با باور به این ایده که «یک طبقه نمیتواند در صورت محدود ساختن خود به منافع طبقاتی به هدایتگری ملی رسیده و به هژمون تبدیل شود». خاتمی تلاش کرد بدون آن که طبقات اجتماعی را به ستیز وادارد طیفهای گوناگون جامعه را که دغدغه جامعه مدنی، مسائل زنان و ملیگرایی داشتند، زیر چتر جناح اصلاحطلب گرد هم آورد. «طبقهای که در پی هژمونی است، باید مجموعهای از نیروهای اجتماعی مختلف را در قالب اتحادی فراگیر متحد کند که نماینده اراده جمعی ملی- مردمی است.» این تفکر همان راهبرد جنگ موقعیت است که خاتمی در تحقق آن شکست خورد، زیرا بخش بزرگی از این موقعیت را به ناچار نادیده گرفت: طبقات اجتماعی و روابط تولید که منجر به شکلگیری این طبقات است. شاید نقطه ثقلِ مشکل اصلاحطلبان هم در همین جا نهفته باشد. آنان بدون تحریک طبقات اجتماعی و تغییر در شیوهها و مناسبات تولید درصددند وضعیت غالب را اصلاح کنند. این امر اگر نشدنی باشد که هست، اصلاحطلبان نیز مانند عاملانِ انقلاب انفعالی که در نوسازی به ترمیم تن دادند، تنها به ترمیم ساختار سیاسی بسنده خواهند کرد، نَه چیزی بیشتر نَه چیزی کمتر.
تنشهای جناحهای محافظهکار و رادیکال اصلاحطلب شاید از این نوع نگرش نشأت گرفته باشد که جناح اخیر، بیش از هر چیز رؤیای متحدساختنِ طبقات اجتماعی و طیفهای جامعه را در سر داشته است. گر چه جناح رادیکال دست بالا را پیدا نکرد اما بنیانهای فکری رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان را تبیین و عیان کرد و از سر همین آشکارشدگی بود که بخش مهمی از ساختار سیاسی و نهادهای رسمی کشور به آنان بیاعتماد شدند.
احمدینژاد از طرف نهادهای سنتی آمده بود تا با صیانت از سنت و در لوای اقتدار نهادهای رسمی دست به نوسازی بزند؛ آن هم نوسازی سنت. ترکیبی متناقض که شاید نوعی احیای سنت باشد. احمدینژاد به سمت استفاده از مفهوم «عقل سلیم» رفت. مفهومی که در آن همه مردم فیلسوفاند؛ چرا که هر فرد تصویری از جهان و مجموعهای از عقاید دارد که او را قادر به درک زندگیاش میکند اما شیوه درک جهان از سوی مردم، اغلب در هم ریخته و متناقض است. احمدینژاد در پی آن بود با استفاده از این تناقضات مردم را به شکل تودهای گرد هم آورد که مرکز ثقل آن خودش باشد، از این رو مکرر واژههایی کلیدی همچون برابری و عدالت را در سخنرانیهایش به کار میگرفت تا مخرج مشترک همه این تناقضات باشد. این استراتژیِ نوسازی زمانی به بنبست رسید که احمدینژاد میخواست از کنار هم قراردادن این تناقضات به فصل مشترک عقل سلیم برسد و آن فصل مشترک جایی نبود جز نقطهای که محل ساخت ایدئولوژیهاست. عقل سلیم، محل ساخت ایدئولوژی غالب و البته مقاومت در برابر آن نیز هست. احمدینژاد به دنبال نوسازیِ ایدئولوژی بود که خود و همفکرانش نماینده آن بودند. ایدئولوژی که میتوانست در برابر ایدئولوژیهای دیگر مقاومت کند. او نه تنها بیش از دیگران خلف وعده کرد، بلکه آیندهای قابل تصور را که دولتهای دیگر ساخته بودند، ویران کرد.
با بررسی تاریخ رؤسای جمهور دولتهای انقلاب، وضعیت روحانی بیش از پیش روشن میشود؛ مردی که نمیخواست از برهمزدن توازن قوا به نفع خودش استفاده کند و برعکس، بر آن بود با اهرمهای این توازن قوا به اهداف محوری خود برسد. شاید این ادعا نادرست نباشد که روحانی با بهرهگیری از حفظ توازن قوا موفقیتهایی در سیاست خارجی به دست آورده است. با این اوصاف، روحانی گر چه مورد اعتمادِ نهادهای رسمی است، در سیاست داخلی در بر همان پاشنه میچرخد و او در این عرصه دست بالا را ندارد.
در این نوشتار از کتاب «درآمدی بر اندیشههای سیاسی آنتونیو گرامشی: هژمونی، انقلاب و روشنفکران»، نوشته سایمون راجر و ترجمه محمدکاظم شجاعی استفاده شده است.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: احمدی نژاد ایدئولوژی اقتصادی سیاسی رئیس جمهور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۵۲۵۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ارائه تسهیلات ۳۵۰ میلیون تومانی برای نوسازی مسکن روستایی
مدیرکل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان به خبرگزاری صداوسیما گفت: هشت هزار فقره تسهیلات برای بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی استان اختصاص یافته است.
عسگری افزود: تاکنون چهار هزار و ۵۰۰ متقاضی برای دریافت تسهیلات مقاوم سازی به بانکهای عامل معرفی شدند و متقاضیان و مالکان در روستاها و شهرهای زیر ۲۵ هزار نفر جمعیت میتوانند با مراجعه به ادارات شهرستان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی برای دریافت این تسهیلات اقدام کنند.
از ۱۰۰ و شش هزار واحد مسکن روستایی استان تاکنون حدود ۶۰ درصد واحدها بهسازی شده است.