تأثیرات شاغل بودن والدین بر رفتار و سلامت روان کودکان
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۵۸۲۶۶
با تغییر نقشهای سنتی مادران و پدران، تأثیرات شاغل بودن آنها بر رفتار و سلامت روان کودکان نیز تغییر کرده است.
به گزارش گروه اقتصادی قدس آنلاین، بسیاری از والدین شاغل، همیشه به خاطر عدم حضور در مسابقات ، جشنها یا مراسم تحصیلی فرزندان خود، احساس گناه میکنند. شما به خاطر مأموریتها و مسافرت شغلی، در مراسمی که از مدتها قبل برنامهریزیشدهاند، حضور پیدا نمیکنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما واقعاً کار ما، چگونه روی فرزندانمان تأثیر میگذارد؟ حدود دو دههی پیش، استوارت فریدمناستاد مدیریت دانشکدهی وارتون و جف گرینهاوس، استاد دانشگاه درکسل، در طول تحقیقات خود بیش از ۹۰۰ متخصص حرفهای را که در صنایع مختلفی مشغول به کار بودند، موردمطالعه قرار دادند. هدف تحقیقات، پی بردن به تأثیرات متقابل کار و زندگی و جوانب مثبت و منفی آنها بود.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر، بحث در مورد اهمیت سلامت روان مردم دوباره بالا رفت، این دو محقق تصمیم گرفتند نگاه تازهای به یافتههای مطالعات قبلی خود داشته باشند. آنها میخواستند ببینند که زندگی عاطفی کودکان (که ذینفعان پنهان به شمار میروند) چگونه تحت تأثیر شغل والدین قرار میگیرد. نتایج مطالعات قبلی، حاکی از تأثیرات منفی والدینی بود که به لحاظ دیجیتالی گرفتار بودند و با عنوان تکنوفرنس (Technoference) شناخته میشدند. این تحقیقات، تأثیرات مضر استرس شغلی بر زندگی خانوادگی را ثابت کرده بود.
بیشتر تحقیقاتی که در مورد آسیبهای والدین شاغل صورت میگیرد، روی چند موضوع تمرکز میکنند: آیا مادر، شاغل است؟ آیا والدین تماموقت کار میکنند یا نیمهوقت؟ والدین چه مقدار زمان را در محیط کار سپری میکنند و چقدر از زمانی را که در کنار فرزندان خود هستند، به کار مشغولاند؟ اما فریدمن و گرینهاوس در تحقیقات خود، موضوعاتی فراتر از زمان را نیز مدنظر قرار دادند. درواقع آنها روی تجربهی درونی کار تمرکز کردند: ارزشهای والدین در ارتباط با اهمیت شغل و خانواده، تداخل روانی شغل و زندگی خانوادگی (یعنی زمانی که به لحاظ فیزیکی در جمع خانواده حضور داریم، اما به کار فکر میکنیم)، تأثیر درگیریهای عاطفی بر شغل، کنترل شرایط و اتفاقات شغلی، یا حواسپرتیهای ناشی از آن.
محققان دریافتند که تمامی این جوانب شغل والدین، با مشکلات رفتاری کودکان درجهای از همبستگی را نشان میدهند. مشکلات رفتاری، یکی از شاخصهای کلیدی سلامت روان هستند. محققان این مشکلات رفتاری را با چکلیست رفتار کودکان (یک استاندارد در تحقیقات توسعهی کودک، که در سایر تحقیقات روانشناسی سازمانی مورد استفاده قرار نگرفته است) سنجیدند. نکتهی مهم این است که تا پیشازاین، تحقیقاتی که در زمینهی سلامت روان کودکان صورت گرفته بود، اثرات ویژهی تجربیات کار والدین را بهعنوان یک اولویت بررسی نکرده بود. اما مشخصاً این فاکتور پیامدهای مهمی بر سلامت کودکان دارد. برخی از نکات مهمی که از نتایج تحقیقات استخراج شد، به شرح زیر است:
نتایج مشترک در مورد مادر و پدر: زمانی که والدین معتقد بودند خانواده مهمتر از حرفهی آنها است، سلامت روان کودکان وضعیت بسیار بهتری داشت. این موضوع، ربطی به میزان زمانی که والدین در محیط کار میگذرانند، نداشت. همچنین زمانی که والدین، کار خود را بهعنوان منبع چالش، خلاقیت و لذت میشناختند، بازهم شاخص احساسی کودکان بالاتر میرفت. همانطور که پیشبینی میشد، اگر والدین بهصورت فیزیکی در دسترس کودکان بودند، شاخص سلامت روان بهبود مییافت.
نتایجی که در مورد پدران به دست آمد: صرفنظر از مدتزمان کار، فاکتورهایی مانند عصبیت شغلی و گرفتاریهای روحی پدر، احتمال مشکلات رفتاری کودکان را افزایش میداد. مداخلات شغلی پدر در زمان استراحت و معاشرت با خانواده، یعنی زمانی که پدر بهصورت فیزیکی در جمع خانواده حضور دارد ولی به لحاظ روانی، با ابزارهای دیجیتال خود مشغول است، بهطور مستقیم با مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان در ارتباط بود. از طرف دیگر، تأثیر مداخلات شغلی به حدی زیاد بود که حتی اگر پدر، عملکرد مطلوبی داشت و احساس خشنودی میکرد، بازهم فرزندان درجهای از اختلالات رفتاری را نشان میدادند. بازهم این نتایج، ربطی به میزان ساعات کاری پدر نداشت.
نتایجی که در مورد مادران به دست آمد: مادرانی که از اعتبار و صلاحیت شغلی بیشتری برخوردار بودند، فرزندانی شادتر و سالمتر داشتند. بنابراین اگر مادران، روی اتفاقات محیط کار و شرایط کاری خود کنترل داشته باشند، فرزندان هم از این امر منتفع میشوند. بهعلاوه، اگر مادران برای خود وقت میگذاشتند (مراقبتهای شخصی یا ریلکسیشن) و در خانه زیاد کار نمیکردند، شاخص سلامت روان کودکان بهبود مییافت.
درواقع، فاکتور تأثیرگذار، تقابل حضور مادر در محیط کار و محیط خانه نبود، بلکه این بود که مادران، زمان غیر کاری خود را چگونه سپری میکنند. اگر مادران، در کنار فرزندان خود نبودند اما توانایی رقابت از خود داشتند، تأثیر منفی یا ناراحتکنندهای بر سلامت روان کودکان نمیگذاشتند. اما اگر مشغلهی مادران در خصوص کارهای خانه، بسیار زیاد بود، کودکان بهاحتمال بیشتری، اختلالات رفتاری را بروز میدادند.
این تحقیقات در ابتدا ثابت میکند نقشهای سنتی پدران و مادران، در طول زمان تغییر کرده است. اما هنوز هم زنان، بار روانشناسی «مسئولیتهای والد بودن» را بیشتر تحمل میکنند. تحقیقات نشان میداد که اگر مادران، وقت خود را بهجای مشغول شدن به کارهای خانه، به مراقبت از خود اختصاص دهند، توانایی بیشتری برای مراقبت از فرزندان خود خواهند داشت. پدران نیز زمانی میتوانند تجربیات سالمی را برای فرزندان خود فراهم کنند که به لحاظ روانی، کنار آنها حضورداشته باشند. همچنین زمانی که همزمان با کار کردن، احساس کفایت و خوشبختی کنند.
خبر خوب تحقیقات این است که ویژگیهای ذکرشده، حداقل تا حدودی، تحت کنترل والدین است و میتواند تغییر کند. یکی از نتایجی که محققان را شگفتزده کرده بود، تأثیر مدتزمان کار والدین بود. به نظر میرسد مدتزمانی که والدین کار میکنند یا به مراقبت از فرزندان مشغولاند (یعنی متغیرهایی که تحت شرایط اقتصادی و صنعتی، بهسختی قابلتغییرند)، تأثیر زیادی در سلامت روان کودکان ندارند.
بنابراین اگر به این موضوع اهمیت میدهیم که شغل ما، چه تأثیراتی بر فرزندانمان دارد، باید روی ارزشهای خاصی متمرکز شویم. ما باید به شیوههای خلاقانه، تلاش کنیم که هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ روانی، در دسترس کودکانمان باشیم، حتی اگر ساعات بیشتری کنار آنها نیستیم. فاکتور مهم، زمان باکیفیت است.
منبع: زومیت
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: اشتغال سلامت کودکان والدین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۵۸۲۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراقب فروپاشی عصبی باشید / نشانه هایی برای تشخیص افسردگی
بخشی از مطالعات آماری در ایالات مختلف نشان داده است همچنین موارد ابتلا به یک «وضعیت حاد سلامت روان» که بیشتر به عنوان یک اختلال روان پریشی، اختلال دوقطبی یا یک اضطراب شدید یا اختلال خوردن تعریف میشود و به طور قابل توجهی عملکرد و زندگی روزمره افراد را مختل میکند، در بین آمریکاییها رو به افزایش است.
از سوی دیگر بررسیهای اخیر سازمان جهانی بهداشت (WHO) نیز تایید میکند با گذر زمان و افزایش مشکلات و بحرانها در زندگی بشر امروزی، شمار افرادی که به نوعی از اختلالات روان دچار هستند، بیشتر و بیشتر میشود و همچنین با در نظر گرفتن این موضوع که بنابر آمارهای قبلی از هر هفت نوجوان یک نفر به این اختلالات دچار است این آمار میتواند نگران کنندهتر باشد.
این سازمان اعلام کرد در سال نخست همه گیری کووید-۱۹ میزان ابتلا به اختلالات شایع روان از قبیل افسردگی و اضطراب بیش از ۲۵ درصد افزایش داشته است.
تدروس آدهانوم، دبیرکل سازمان جهانی بهداشت پیشتر خاطر نشان کرد تمامی افراد به گونه ای با بیماران مبتلا به اختلالات روان مواجه هستند. برخورداری از سلامت روان به مفهوم سلامت جسم است و تغییر سیاست و عملکرد در سلامت روان می تواند مزایای واقعی و اساسی برای افراد، جوامع و کشورها به همراه داشته باشد. سرمایه گذاری روی سلامت روان، سرمایه گذاری برای برخورداری از زندگی و آینده بهتر برای همه است.
آدهانوم با اشاره به اینکه هنوز در بیشتر کشورها اهمیت سلامت روان در اولویت قرار نگرفته است یادآور شد حتی پیش از آغاز همه گیری کووید-۱۹ تنها تعداد محدودی از افراد که به کمک نیاز داشتند به درمانهای موثر و با کیفیت دسترسی داشتند. به طور مثال بیش از ۷۰ درصد از افراد مبتلا به روانپریشی در جهان از دریافت کمک محروم بودهاند.
اما آنچه انسان امروزی بیش از هر اختلال یا بیماری مشخص روانی دیگری با آن دست به گریبان است شرایط یا شنیدههای استرسزا هستند و بسیاری از ما حتی گاهی بیش از حد خود را در معرض این استرسها قرار میدهیم مانند پیگیری و دنبال کردن بیش از اندازه اخبار و وقایع ناخوشایند غافل از اینکه در این مورد یا بسیاری از رفتارها و اقدامات روزمره دیگر، نیازمند مدیریت فردی هستیم به گونهای که سلامت روان و زندگی روزمره خودمان را مختل نکنیم.
کارشناسان سلامت نیز توصیه میکنند هرچند به واسطه دسترسی به اطلاعات میتوانیم هر لحظه در جریان رویدادهای جهانی باشیم اما برای استفاده بهینه از این امکانات باید حد و مرزهایی را برای خود تعیین کنیم تا دچار آسیبهای جدی جسمی و روانی نشویم و حتی در شرایط و موقعیتهای سخت زندگی که برای بسیاری از مردم دنیا اجتنابناپذیر هستند نیز بتوانیم تعادل عصبی - روانی خود را به شیوهای مناسب حفظ کنیم.
یکی از هشدارهای متخصصان در اینگونه مواقع در مورد افرادی است که کنترل استرس و اضطراب خود را از دست میدهند و مدیریت احساسی آن ها دچار مشکل میشود. در این خصوص اصطلاحی وجود دارد که دوره ای از استرس شدید ذهنی یا عاطفی را توصیف می کند و روانپزشکان در گذشته آن را «بحران یا فروپاشی عصبی» مینامیدند. در این وضعیت روحی، استرس آنقدر زیاد است که فرد قادر به انجام فعالیتهای عادی و روزمره نیست.
اصطلاح بحران عصبی یک اصطلاح بالینی نیست. این یک اختلال مرتبط با سلامت روان نیز نیست بلکه در گذشته از آن برای توصیف بسیاری از شرایط مختلف مرتبط با سلامت روان استفاده میشد اما امروزه دیگر توسط متخصصان استفاده نمیشود. با این حال، این بدان معنا نیست که وضعیت بحران عصبی یک پاسخ سالم به استرس است. در واقع، کاملا برعکس است و گاهی اوقات می تواند نشان دهنده یک مشکل اساسی مانند افسردگی یا اضطراب باشد.
به علاوه هیچ دلیل مشخصی برای بحران عصبی وجود ندارد. هر چیزی که منجر به استرس بیش از حد شود می تواند آن را تحریک کند. به طور کلی، احساس استرس و ناتوانی در کنار آمدن با این وضعیت ممکن است منجر به احساس خستگی شدید شود که نتوانید وظایف عادی روزانه خود را انجام دهید. برخی از اتفاقات یا شرایطی که ممکن است موجب بحران عصبی شوند، شامل یک تراژدی ناگهانی در زندگی، یک تغییر اساسی در زندگی، استرس مداوم در محل کار (گاهی اوقات به عنوان «فرسودگی شغلی» شناخته می شود)، اضطراب، افسردگی، بد خوابی، مورد سوء استفاده قرار گرفتن و مشکلات اقتصادی هستند.
تجربه مقداری استرس بخشی طبیعی از زندگی است. هنگامی که احساسات بیش از حد طاقت فرسا میشوند، میتوانند به یک بحران ذهنی کمک کنند. در حالی که تجربه این بحران میتواند ناتوان کننده باشد اما اقدامات و توصیههایی وجود دارد که می توانید انجام دهید و تا حدی زیادی راهگشا هستند. شناخت علایم، انجام اقدامات پیشگیرانه و درمان می تواند کمک کننده باشد.
در واقع یک مرحله از بحران عصبی منجر به ناتوانی در عملکرد طبیعی، حداقل به طور موقت می شود. با این حال، چندین علامت می تواند نشان دهد که شما یا کسی که می شناسید، ممکن است در مسیر تجربه استرس طاقت فرسا باشید.
علایمی که باید جدی گرفته شوند
در ادامه به نقل از «وب ام دی»، برخی از علایم و نشانه هایی که باید مراقب آن ها باشید را معرفی میکنیم:
احساس علایم اضطراب یا افسردگی
احساسات و اعمال مرتبط با اضطراب یا افسردگی پاسخ های رایج به استرس هستند از جمله:
- عزت نفس پایین
- ترس
- تحریک پذیری
- نگرانی
- احساس درماندگی
- به راحتی عصبانی شدن
- کناره گیری از خانواده و دوستان
- از دست دادن علاقه به فعالیت های مورد علاقهتان
- دشواری در تنفس
- گریه کردن غیرقابل کنترل
- افکار خودآزاری یا خودکشی
متخصصان تاکید دارند وقتی استرس مدیریت نشده و غیرقابل تحمل میشود، می تواند منجر به بحران عصبی شود.
مشکل در تمرکز
مطالعات نشان داده است که استرس هم بر ذهن و هم بر بدن شما تأثیر می گذارد. استرس طولانی مدت می تواند منجر به تغییرات ساختاری در مغز شود که می تواند بر حافظه شما تأثیر بگذارد و منجر به مشکل در تمرکز شود. در موارد شدید، کورتیزول بیش از حد حتی می تواند منجر به از دست دادن حافظه شود.
بیخوابی
برای برخی افراد، استرس بیش از حد ممکن است موجب بی خوابی شود و به خواب رفتن و در خواب ماندن سخت شود. وقتی نمی توانید بخوابید، مغز و بدن شما نمی توانند ریکاوری شوند که به نوبه خود می تواند منجر به بدتر شدن استرس و اضطراب شود. کمبود خواب همچنین می تواند بر سلامت جسمی شما و همچنین عملکرد ذهنی شما تأثیر بگذارد. برخی دیگر ممکن است با پرخوابی به استرس پاسخ دهند که ممکن است به مشکلات روحی و جسمی نیز منجر شود.
خستگی مفرط
استرس بیش از حد ممکن است موجب ایجاد احساس خستگی شدید شود. ممکن است به دلیل اینکه به اندازه کافی نمی خوابید احساس خستگی کنید یا حتی ممکن است به دلیل خواب زیاد احساس خستگی کنید. با گذشت زمان، خستگی مزمن همراه با استرس می تواند منجر به فروپاشی روانی شود.
تغییرات در اشتها
استرس می تواند تغییراتی در اشتهای شما ایجاد کند. برخی افراد با پرخوری با استرس مقابله می کنند که می تواند منجر به افزایش وزن ناخواسته شود. برای برخی دیگر، استرس می تواند منجر به کاهش اشتها شود.
مشکلات گوارشی
استرس و اضطراب می تواند منجر به مشکلات معده مانند گرفتگی عضلات، نفخ، یبوست و اسهال شود. اگر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر هستید، استرس ممکن است موجب تشدید و عود بیماری شود که می تواند سبب ناراحتی گوارشی شود. اگر استرس دارید و شروع به مشاهده هر یک از این علایم کرده اید، می تواند نشانه ای از این باشد که شما در راه یک فروپاشی عصبی هستید.
توهمات
در برخی موارد، استرس شدید حتی میتواند موجب توهم شود. ممکن است چیزهایی را بشنوید یا ببینید که واقعاً وجود ندارند.
استرس غیرعادی نیست و درمان دارد
غیرعادی نیست که در زندگی تحت فشار قرار بگیرید. اگر احساس می کنید استرس شما بیش از حد شده است، با پزشک خود صحبت کنید. آن ها ممکن است شما را به یک روانشناس یا روانپزشک ارجاع دهند. پزشک شما همچنین ممکن است بتواند درمان علایم فیزیکی را ارائه دهد.
درمان مناسب برای بحران عصبی عمدتا به علت آن و شرایط بیمار بستگی دارد. برخی از راهکارهای مفید و درمانهای رایج آن عبارتند از:
تغییرات در سبک زندگی
خستگی ذهنی یکی از ویژگی های رایج برای یک بحران ذهنی است. برای برخی، استراحت و کاهش استرس می تواند یک درمان خانگی موثر باشد. این تغییرات ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- کاهش تعداد تعهدات روزانه
- پیاده روی یا اضافه کردن نوعی ورزش به معمول روزانه
- داشتن یک رژیم غذایی سالم
- استراحت کردن در زمان نیاز
- مدیتیشن
- گذراندن زمان در طبیعت
دارو درمانی تحت نظر متخصص
پزشک متخصص نیز ممکن است داروهای افسردگی یا داروهای ضد اضطراب را برای کمک به علائم بحران عصبی تجویز کند. اگر استرس شما سبب بی خوابی می شود، ممکن است یک داروی خواب برای شما تجویز شود. اختلال در خواب می تواند استرس و اضطراب را بدتر کند.
روان درمانی
رواندرمانی که به عنوان «گفتار درمانی» نیز شناخته میشود، به شما کمک میکند تا علایم فروپاشی عصبی و خطر ابتلا به یک فروپاشی عصبی دیگر را کاهش دهید. صحبت کردن با یک متخصص می تواند به شما کمک کند تا افکار خود را پردازش کنید و راه حل هایی ایجاد کنید که استرس و اضطراب شما را کاهش دهد.
منبع: خبرگزاری مهر