تولد نخستین نوزادان با دی ان ای مهندسی شده
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۰۰۰۴۱
رکنا: یک محقق چینی ادعا می کند به ابداع نخستین نوزاد مهندسی شده ژنتیک کمک کرده است.
در ماه جاری دو دختر متولد شدند که دی ان ای آنها با کمک یک ابزار قدرتمند مهندسی شده بود. این پروژه در چین انجام شده است. اگر این خبر درست باشد، به معنای جهش عمیقی در علوم و حوزه اخلاق به حساب می آید.
این نوع مهندسی ژنتیک در آمریکا ممنوع است زیرا تغییرات دی ان ای احتمالا به نسل های آینده منتقل شود و خطر آسیب به ژن های دیگر را همراه دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسیاری از دانشمندان معتقدند آزمایش مهندسی ژنتیک ایمن نیست و برخی گزارش ها درباره آزمایش این روش روی انسان ها در چین را محکوم می کنند.
محققی که این ادعا را کرده است، «هی جیانکویی شنژن» نام دارد و در پروژه مذکور جنین های ۷ زوج را در درمان های باروری تغییر داده است.
هدف وی درمان یا جلوگیری از یک بیماری موروثی نبود، بلکه ارائه یک ویژگی بود که فقط تعداد اندکی از افراد به طور طبیعی آن را دارند. این ویژگی توانایی مقاومت احتمالی در برابر ویروس اچ ای وی است.
به گفته این محقق، والدین شرکت کننده در این تحقیق تمایلی ندارند شناسایی شوند.
البته هنوز ادعای این دانشمند تائید نشده و نتایج تحقیقات نیز در ژورنالی منتشر نشده است.
او روز دوشنبه در هنگ کنگ به یکی از برگزار کنندگان کنفرانس بین المللی درباره مهندسی ژنتیک در هنگ کنگ این موضوع را فاش کرد.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
مهر
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
پگاه مجذوب مرد با نفوذ شهر شد / او نمی دانست شوهرش 3 زن دیگر دارد جزئیات جدید معافیت فرزندان آزادگان و جانبازان از خدمت سربازی تجاوز به دختر دبیرستانی داخل سرویس مدرسه / آبمیوه را که خوردم فقط خنده های شیطانی اکبر را می فهمیدیم ! پیشنهاد بی شرمانه یک مرد به مادر دزد خانه اش! / فیلمی که افشا کرد! کار زشت سوسن و دخترخاله اش با زن فالگیر / از گروگانگیری تا دوستی با نامزد مشتری محمد بن سلمان: انگشتان خاشقچی را برای من بیاورید! روایت متفاوت از دختری به نام شیوا / از عشق و حال در «فرمانیه» تا اشک و آه در «قرنطینه» ایلناز با محمود همخوابی کرد تا ازدواج کنند! / آبروی دختر ترکمن رفت و او ... مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا ماجرای بخششی که به یک روستا جان داد / علی پسری که شاهد سلاخی شدن پدر و مادرش با تبر بود +عکس اعدام 3 قاتل جنجالی صادق برمکی جوان مهابادی اجرا می شود / حکم قطعی شد+فیلم صحنه قتل مقام رژیم صهیونیستی: به موشک کروز ایرانی احترام بگذارید+ تصاویر فیلمی از لحظه هایی که مرگ انسان ها را غافلگیر می کند زنم جمیله در چشمانم زل زد و گفت با پسر عمویش عشق بازی می کند ! هومن خان آمپول زن به دختران جوان تجاوز می کرد +عکسمنبع: رکنا
کلیدواژه: دی ان ای ژنتیک نوزاد چینی نوزادان عکس فیلم ایران زن ازدواج مرد زندگی تجاوز عقیم جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۰۰۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه در ادامه میآید ماحصل همکلامی ما با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بود
سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمه
خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدس
همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیر
قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدر
خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی