پایان عصر غولهای ایتالیایی در سینما
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۰۱۰۲۱
ترجیح داده بود سالهای آخر عمرش را بنشیند روبهروی کوههای بولونیا، فیلم ببیند، رمان بخواند، قهوهاش را بخورد و کاری به کار جهان نداشته باشد؛ اما نمیشد. ۱۵ سال پیش هم چنین تصمیمی گرفته بود، بعد از ساخت فیلم «Dreamers» خواسته بود سینما را به حال خودش رها کند و برود یک گوشه به حال خودش باشد، اما خواندن یک رمان، دوباره او را پشت دوربین کشاند و با حال بد جسمیاش دوباره فیلم ساخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برناردو برتولوچی در سال ۱۹۴۰ به دنیا آمد. در میانه جنگ جهانی دوم. زمانی که ایتالیا با ارتش بزرگی که داشت به بخشی از اروپای شرقی حمله میکرد و دامنه تسلط خود و همپیمانانش را بر اروپا گسترش میداد. برتولوچی در خانوادهای به دنیا آمد که فعالیتهای فرهنگی و هنری در آن سابقه دیرینه داشت. پدر برناردو شاعر، مورخ هنر و منتقد فیلم بود. برناردو در چنین محیطی رشد کرد و بر همین سیاق، در پانزده سالگی شروع به نوشتن کرد. او ابتدا آرزو داشت مثل پدرش شاعر باشد. به همین خاطر هم تحصیلاتش را در دانشگاه ادبیات معاصر رم در رشته ادبیات ادامه داد. اما در همین مسیر به پازولینی رسید. تحصیلاتش را نیمه تمام رها کرد و سر از سینما درآورد. آشنایی با پازولینی و دستیاری او در برخی فیلمها، برتولوچی را هم آماده فیلم ساختن کرد. او از ۲۲ سالگی فیلم ساخت و بسیاری از جوایز معتبر سینمایی از جمله اسکار بهترین کارگردانی و اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را هم گرفت؛ هر دو این جایزهها برای فیلم «آخرین امپراتور».
این فیلم البته در همان سال هفت اسکار دیگر را هم گرفت تا رکوردی بزرگ برای فیلم برتولوچی رقم بخورد. اما این تنها جوایز او نبود، شیر طلایی ونیز، نخل طلای افتخاری کن، جوایز گلدن گلوب و بسیاری دیگر از جایزههای معتبر سینمایی. برتولوچی در مجموع ۲۴ فیلم ساخت از جمله «آخرین تانگو در پاریس»، «آخرین امپراتور»، «خیالبافها»، «بودای کوچک»، «دنبالهرو»، «آسمان سرپناه»، «جاده نفت»، «عشق و خشم» و... او دو بار در زندگیاش ازدواج کرد و در شش سال آخر زندگیاش هم سعی داشت از سینما دور بماند. او روزهای آخر زندگیاش را دور از خبرها و رسانهها، در زادگاه استادش پازولینی، یعنی بولونیا گذراند. او یک دهه گذشته را پس از یک عمل ناموفق دیسک کمر در سال ۲۰۰۳ روی ویلچر گذراند و توانایی راه رفتنش را از دست داده بود. برتولوچی فیلمسازی کم حاشیه نبود. سالهای فیلمسازی او، به ویژه در زمان ساخت فیلم «آخرین تانگو در پاریس» یکسره با حاشیههایی سخت و سنگین همراه بود. شاید این حاشیهها، میراث استادش یعنی پازولینی بود. پیرپائولو پازولینی، دیگر فیلمساز مطرح ایتالیایی نیز در سراسر زندگیاش با حواشی متعددی دست و پنجه نرم کرد و مرگش هم پس از گذشت سالها هنوز مشکوک و عجیب و غریب است. جهان برتولوچی
برتولوچی یک بار به ایران هم سفر کرد. او حدود ۵۰ سال پیش و در اوایل آغاز کارهای سینماییاش به ایران آمد تا بخشی از یک فیلم مستند به نام «جاده نفت» را در ایران تولید کند. او این کار را به کمک ابراهیم گلستان انجام داد و جالب اینکه عباس کیارستمی هم در این فیلم دستیار برتولوچی بوده است. خودش میگوید: «من سالها پیش یکبار به ایران آمدهام. یک کار مستند ساختم که حتی عباس کیارستمی چند سال پیش که مرا دید، گفت: یادت هست که من در آن پروژه دستیارت بودم؟ و من فقط خندیدم؛ چون هر چه فکر کردم یادم نیامد.» او در همان زمان یعنی در نیمه اول سال ۱۳۴۵ چند ماه قبل از حادثه مرگ فروغ فرخزاد به ایران آمد. آن دو علایق کمابیش مشترکی داشتند: شعر میسرودند و فیلم میساختند. برتولوچی آمده بود تا مستندش را برای شرکتهای نفتی بسازد، و به واسطه آشناییاش با ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد در جشنواره سینمای مولف - پزارو، بار دیگر، با فروغ دیدار و گفتگو کرد.
این گفتگو در «سازمان فیلم گلستان» فیلمبرداری شده است؛ اما اثری از آن، تا این زمان، به دست نیامده است. تنها نواری از این گفتگو موجود است که برتولوچی به فرانسه از فروغ سه سوال میکند و فروغ به فارسی پاسخ میدهد. برتولوچی بعدها درباره این دیدار با فروغ گفته بود: «فلسفه آسیا و آفریقا برایم بسیار جذاب است. ایران، هند، چین، تبت و مصر کشورهایی هستند که در هر کدام از آنها میتوانید شاهد تمدنی پیشرفته از فرهنگ و حکمت باشید. ۴۵ سال پیش، هنگامی که به ایران سفر کرده بودم با خانم فروغ فرخزاد ملاقاتی داشتم. شخصیت من و او بسیار نزدیک بود؛ چرا که او نیز همانند من، هم شعر میسرود و هم به فیلمسازی علاقه فراوانی داشت. در شرق ایدههای ناب زیادی وجود دارد که ریشه در مذهب، تاریخ و باورهای انسانی دارد. یک بار یکی از نزدیکانم کتابی به من هدیه داد که در مورد آخرین امپراتور چین نوشته شده بود. ماجرای این کتاب به اندازهای زیبا بود که مرا شگفتزده کرد. روایت مردی که روزی پادشاه مطلق نیمی از جهان بود و با گذشت زمان به یکی از پیروان مائو تبدیل شد. سیر تحول زندگی شخصیت اول ماجرا و آداب و رسوم حاکم بر شهر ممنوعه مرا به ساخت فیلم «آخرین امپراتور» در چین تشویق کرد.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: برتولوچی سینمای جهان سینمای ایتالیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۰۱۰۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمید سهیلی سرباز سینما بود/ راشهایی که اسناد تاریخی مهمی هستند
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابطعمومی موزه سینما، مستند «مرمت آثار باستانی» به کارگردانی زندهیاد حمید سهیلی و با حضور پژمان مظاهریپور، مستندساز و اسکندر مختاری، پژوهشگر و استاد معماری و مرمت و جمعی از هنرمندان و علاقهمندان به این عرصه در قالب برنامه «شبهای مستند» موزه سینما روی پرده رفت. پژمان مظاهریپور مستندساز گفت: جای حمید سهیلی در میان ما خالی است. او آثار ماندگاری از خود باقی گذاشت. سهیلی فعالیت حرفهای خود را با سمت مدیر تدارکات و مدیر تولید در سریال «آتش بدون دود» به کارگردانی زندهیاد نادر ابراهیمی آغاز کرد. او سپس پژوهشهای مرتبط با ایرانشناسی را در موسسه «ایران پژوه» که توسط آقای ابراهیمی اداره میشد آغاز کرد.
وی ادامه داد: در این گروه سهیلی با محمدرضا مقدسیان و عزیزالله حاجی مشهدی کار میکرد. آنها کار پژوهشی مجموعه «سیاحت ایران» که قرار بود داریوش مهرجویی آن را تهیه و کارگردانی کند انجام میدادند. یک قسمت از این مجموعه که درباره «قلعه الموت» است به تولید رسید اما از نگاتیوهای آن اطلاعی در دست نیست. حمید سهیلی تصاویری به صورت هشت میلیمتری از روزهای تولید آن بخش را در اختیار داشت و تعلق خاطر او به مستندسازی در اینجا مشخص میشود. او اولین فیلم مستند خود را در مجموعه «سفرهای دور و دراز هامی و کامی» تجربه میکند که در ارتباط با مراحل استخراج ذغال سنگ است.
آثار سهیلی اسناد تاریخی معتبری به شمار میروند
مظاهریپور همچنین گفت: او پس از انقلاب اولین مجموعه مستند خود با نام «دست آفریدهها» را ساخت که در اتباط با کارگاههای صنایع دستی است. سهیلی فرد بسیار دقیق و منظبتی بود و در ساخت آثار خود با پژوهشگران تراز اول هر رشته مشورت میکرد. سال ۵۸ شش فیلم درباره تاریخ خط ساخت و به سراغ دکتر مهرداد بهار از اسطورهشناسان مطرح رفت. این مجموعه دارای یکی از مصاحبههای مهم بهار است. او در «مرگ یزدگرد» به عنوان مدیر تدارکات و تولید با بهرام بیضایی نیز همکاری کرد و سپس مجموعه «به سوی سیمرغ» را در قالب ۱۲ فیلم کار کرد که مربوط به تاریخ نقاشی ایران است و آیدین آغداشلو در اثر همراه او بوده است.
این فیلمساز سینمای مستند افرود: سهیلی از سال ۶۲ تا ۷۰ مجموعه «معماری ایرانی» را کارگردانی کرده است که پژوهشگر اصلی آن نیز خودش بوده است. حمید سهیلی فردی بسیار متواضع بود به همین دلیل فیلمهای او تیتراژ ندارند.
وی با بیان اینکه مجموعه «معماری ایرانی» در استودیو گلستان ساخته شده که متعلق به شبکه یک تلویزیون است، بیان کرد: سهیلی در این اثر نیز از کارشناسان مطرحی استفاده میکند که در معماری ایران افرادی معتبری هستند. محمد کریم پیرنیا و اسکندر مختاری که در این برنامه حضور دارد از جمله این افراد بودند.
وی ادامه داد: سهیلی در این مجموعه به بافتهای شهرهای ایران میپردازد و کار بسیار سنگین و پیچیدهای را صورت میدهد. او ۳۳ فیلم در این مجموعه تولید میکند که هر یک در حکم یک سند معتبر است. گفتار ماندگار متن فیلم را آقای میرفخرایی خواندهاند که این موضوع نیز از ویژگیهای این مجموعه به حساب میآید. مستند «مرمت آثار باستانی» دارای پشتوانه معتبر پژوهشی است. حمید سهیلی فردی بسیار متعهد، امانتدار و اخلاقمحور بود و جوایزی را که برای فیلمهای خود دریافت میکرد، به نهاد حامی فیلمهایش تقدیم میکرد. او ۱۰۴ فیلم ساخته است که در تاریخ سینمای مستند ایران ماندگار است؛ سهیلی دارای نشان درجه ۲ هنری بود اما لیاقت او بسیار بالاتر از دریافت نشان درجه یک بود.
شخصیتی استثنایی در سینمای مستند
در ادامه این نشست اسکندر مختاری از استادان حوزه معماری و مرمت نیز گفت: حمید سهیلی یک انسان استثنایی بود، چراکه همواره به دانشاندوزی میپرداخت و از فرصتهای پیش آمده برای خود استفاده میکرد. من در جریان فیلمهای «معماری ایرانی» با او آشنا شدم. او پیش از ساخت هر فیلم مطالعات زیادی انجام میداد. به همین دلیل یک کتابخانه شخصی مختص به خود داشت.
وی ادامه داد: سهیلی اعتقاد داشت که تفاوت میان کارشناسان و فیلمساز این بود که یک کارشناس به صورت تصویری به موضوع نگاه نمیکند و به همین دلیل نحوه نگاه او با ما تفاوت داشت. او خود نسبت به هر موضوع اشراف داشت و مصاحبه شونده زمانی که مقابل او قرار میگرفت متوجه این موضوع میشد.
مختاری با بیان اینکه سهیلی عالم را از عالمنما تشخیص میداد، ادامه داد: پس از ساخت فیلم، زمانی که صحبتهای ما را میشنید، اگر از موضوعی در اثر خود نمیتوانست دفاع کند، آن را تغییر میداد و اصلاح میکرد. او نریشن بیشتر مجموعه «معماری ایرانی» را خودش نوشت و من نیز در چند قسمت او را همراهی کردم. نکته مهم این است که سهیلی در نریشن و موسیقی به دنبال تاثیر عاطفی بر مخاطب نبود. من معتقدم اگر سهیلی فردی دانشگاهی در اروپا بود، به عنوان یکی از مهمترین افرادی که در راستای پیشرفتهای علمی کشور خود گام برداشته بود شناخته میشد.
وی اظهار کرد: دورههای تاریخی هنر ایرانی که سهیلی در آثار خود به تصویر کشیده است، در حکم یک دایرهالمعارف جامع است. این فرد استثنایی معایبی هم داشت و آن اینکه خود و همکاران را در تیتراژ فیلم معرفی نمیکرد. او تمام راشهای استفاده نشده خود را به مرکز اسناد میراث فرهنگی تحویل داد که امروزه از اسناد تاریخی مهم به شمار میروند. مجموعه «مرمت آثار باستانی» امروزه بخشی از تاریخ معماری است.
در ادامه مظاهریپور درباره اهمیت گفتار متن در سینمای مستند نیز گفت: او در نوشتن متن بسیار دقیق بود و این کار را با حضور کارشناسان پیش میبرد. او معتقد بود برخی از گفتارهای متن مجموعه «معماری ایرانی» برای مخاطب حوصله سربر است و از من میخواست در آثارم رویه دیگری را پیش بگیرم. او عقیده داشت باید نریشن دارای وجهی قصهگو باشد تا بتواند توجه مخاطب را به خود جلب کند. میرفخرایی نیز تنها یک گوینده نبود بلکه فردی دانشمند، مولف و آشنا با علم بود.
مظاهریپور با اشاره به اینکه مستند «مرمت آثار باستانی» به صورت ۱۶ میلیمتری ساخته شده است، افزود: در زمانی که سهیلی با تلویزیون کار میکرد، نظام تهیهکنندگی وجود داشت و او نمیتوانست راشها را با خود داشته باشد و آنها بعد از قطع نگاتیو در آرشیو سازمان صدا و سیما نگهداری شدند. او با هوشمندی بخشی از موارد فیزیکی باقی مانده از آثار خود را به سازمان میراث فرهنگی تقدیم کرد.
سهیلی خود را سرباز سینما میدانست
در ادامه این برنامه ارد عطارپور مستندساز شناختهشده سینمای ایران که از افراد نزدیک به حمید سهیلی به شمار میرفت درباره او گفت: سهیلی فردی بسیار متواضع بود و من کسی را مانند او در سینمای ایران ندیدم. او خود را سرباز سینما میدانست و اگر از او کمکی میخواستید امکان نداشت از انجام آن دریغ کند. حتی اگر در حوزهای اطلاعات کافی نداشت به مطالعه میپرداخت و آن را در اختیار سوالشونده قرار میداد.
وی ادامه داد: خط تولید فیلم مستند درباره تاریخ معماری ایران، تحت تاثیر فعالیتهای حمید سهیلی است و افراد دیگری نیز از او الگوبرداری کردهاند. سهیلی زمانی به ساخت آثار مرتبط با تاریخ ایران مبادرت ورزید که آن زمان این اتفاق در کانون توجه نبود.
عطارپور یادآور شد: او با پافشاری کار خود را پیش میبرد چراکه علاقه زیادی به وطن خود داشت. فیلم «مرمت آثار باستانی» دارای دقت، جزییات و دکوپاژی دقیق و برجسته است و توضیحات کاملی دارد. همچنین دارای پلانهایی بسته و تعلیقی جذاب است. این مجموعه به یونسکو عرضه شد و در آنجا به عنوان یک سند دیداری و شنیداری به ثبت رسید و افرادی در خارج از کشور نیز متوجه این گنجینه ارزشمند باقی مانده از او شدند.
وی در پایان بیان کرد: من در ماههای آخر عمر حمید سهیلی از او خواستم تا طرحی را برای ساخت ارایه دهد و جالب است تمام موضوعاتی را که در دست داشت درباره ایران بود.
برنامه «شبهای مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند در موزه سینما برگزار میشود.
کد خبر 6087717