نقشه 2دختر برای انتقام از زن فالگیر
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۰۱۸۷۵
زن فالگیر با شکایت از دو دخترخاله مدعی شد که آنها ۴ ساعت او را گروگان گرفته و بعد از سرقت زنجیر طلای وی، موفق به فرار از دست آنها شده است. ناطقان: چند شب قبل زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از یک گروگانگیری خبر داد. او گفت: سالها قبل خواب عجیبی دیدم و بعد از آن خواب حس ششمام قوی شد. وقتی دوست هایم از این موضوع با خبر شدند، به من پیشنهاد دادند که از این حسم استفاده کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زن جوان ادامه داد: این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دیروز برای خرید به یک مرکز تجاری در غرب تهران رفتم، اما کنار خیابان ناگهان سوسن و دختر خالهاش سوار بر یک خودرو جلوی پایم توقف کردند. آنها با زور مرا سوار خودرو کردند و با روسری خودم چشمهایم را بستند. سپس مرا به محل خلوتی کشاندند و تهدید کردند که اگر سر و صدا کنم مرا خواهند کشت. چهار ساعت مرا در خودروشان نگه داشته و زنجیر طلایم که ۷ میلیون تومان قیمت داشت و گوشی تلفن همراه گران قیمتام را سرقت کردند. در این میان بین آن دو درگیری لفظی در گرفت و من موفق شدم که از دست آنها فرار کنم. آنها حتی مرا تهدید کردند اگر شکایت کنم ماجرای فالگیری مرا لو میدهند.
با شکایت زن جوان، تحقیقات آغاز شد. باتوجه به اطلاعاتی که زن جوان در اختیار مأموران قرار داد، کارآگاهان موفق به دستگیری سوسن و دختر خالهاش شدند.
سوسن در تحقیقات گفت: با شیوا در فالگیری آشنا شدم و ابتدا فکر میکردم دختر خوبی است. برای همین او را به خانهام دعوت کردم. چند باری به خانهام آمد و در این رفت و آمدها دخترخالهام که او هم در تمام بازدیدهای ما حضور داشت، گفت: شیوا با نامزد وی دوست شده و باعث برهم زدن ارتباط آنها شده است. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتیم که از او انتقام بگیریم.
به همین دلیل او را از مقابل خانهاش تعقیب کردیم و در نزدیکیهای مرکز خرید او را به زور سوار ماشین کرده و نقشه اخاذیمان را اجرا کردیم، چون شیوا در کار رمالی بود، فکر نمیکردیم که شکایت کند و با خودمان گفتیم این مسأله درس عبرتی میشود تا دیگر این کار را انجام ندهد.
با اعتراف زن جوان، دختر خاله او نیز بازداشت شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران برچسب ها: نقشه ، انتقام ، زن فالگیر
منبع: ناطقان
کلیدواژه: نقشه انتقام زن فالگیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۰۱۸۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
به گزارش خبرآنلاین چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198