تمایل انسان به نپیچیدن در جاده ای که می پیچد!
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۰۲۷۱۴
گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، به تازگی در شبکه های اجتماعی، پستی منتشر و بازنشر داده می شود که از نظر روان شناختی قابل بررسی است. در توضیح این پست نوشته شده: «یک پدیده عجیب به نام «ندای باطل» وجود دارد که همه آن را چندین بار احساس کرده اند. در این پدیده، شما برای یک ثانیه حس می کنید که می خواهید ماشین خود را به درون ترافیک بکوبانید یا پیچ نزدیک دره را نپیچید! این احساس چیز عجیبی نیست، ما هم داریم!» حالا این سوال پیش می آید که این پدیده را به لحاظ روان شناختی چگونه می توان تبیین کرد؟
تقسیم ذهن به 3 بخشبرای بررسی این پدیده می توان به نظریه «فروید» در بررسی پویایی های روان و شخصیت اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید :کاهش استرس با سادهترین روشهای موثر بدون دارو
ندای باطل یا تکانه های خشونت بار؟!از نظر فروید در این لایه از ذهن تکانه های خشونت بار، ناهنجاری وجود دارد که به دلیل تجربیات و آموخته های محیطی منع و سرکوب شده اند. این تکانه ها به واسطه مدیریت من و فرامن امکان ابراز ندارند و گاهی در لغزش های کلامی و رفتارهای غیر قابل توجیه خود را بروز می دهند. برای بررسی تصویر واضح تری از چگونگی این مسئله به تقسیم بندی دیگر فروید در خصوص شخصیت می پردازیم. فروید شخصیت هر فرد را متشکل از سه بخش نهاد، خود و فراخود در نظر می گیرد.
در ادامه در این تعریف، نهاد اولیه ترین بخش شخصیت و خاستگاه خود و فراخود است. نهاد از بدو تولد کودک وجود دارد و شامل اولیه ترین تکانه های زیستی یا سائق هاست از جمله این تکانه ها، تکانه های جنسی و پرخاشگری است. نهاد بر اساس اصل لذت، ارضای فوری این تکانه ها را می طلبد. در بخش دیگر یعنی خود هم با توجه به اصل واقعیت، کودک می آموزد که تکانه ها به فوریت قابل ارضا نیستند. خود زمانی پدیدار می شود که کودک می آموزد به مقتضیات محیط توجه کند. بخش سوم یعنی فراخود است که درباره درست یا غلط بودن اعمال انسان داوری می کند. به طور کلی فراخود درونی شده ارزش ها و اخلاقیات جامعه است و شامل وجدان فرد و تصویری است که او از شخصیت اخلاقی آرمانی دارد. فراخود در پاسخ به پاداش و تنبیه والدین ایجاد می شود.
تعارض 3 بخش شخصیتی با هم!به اعتقاد فروید، این سه بخش شخصیت غالبا در تعارض با یکدیگر هستند. خود، ارضای تمایلات فوری نهاد را به تاخیر می اندازد و فراخود با هر دوی آن ها مبارزه می کند زیرا رفتارهای آن ها غالباً با معیارهای اخلاقی تطبیق نمی یابد. در شخصیت متعادل فروید، خود دارای جدیت ولی انعطاف پذیر است یعنی اصل واقعیت بر آن حکومت می کند.
دلیل به مرحله بروز نرسیدن این نداهای باطلحال اگر به تبیین پدیده ندای باطل برگردیم، می توان تصویر واضح تری از آن ارائه داد. تکانه هایی همچون کوباندن ماشین به ترافیک یا نپیچیدن در یک پیچ، تکانه های خشونت باری هستند که به شکل ناهوشیار برآورده کننده غریزه پرخاشگری انسان هستند و برای لحظاتی از سد خود و فراخود رها شده و بروز می یابند.
گاهی این خشم ناهوشیار که برآمده از تکانه های نهاد هستند، معطوف به دیگران است و در قالب تصاویر آسیب زدن به دیگران بازنمایی می شود از قبیل کوباندن ماشین به ترافیک، آسیب زدن به نوزاد زمانی که تنهاست، ترس از چاقو و آسیب زدن به دیگران و ... و گاهی این خشم و پرخاش معطوف به خود است از جمله نپیچیدن در یک دره خطرناک، افکار آسیب رساندن به خود و ... . بر همین اساس می توان ندای باطل را نوعی تکانه ناهوشیار از محتویات نهاد دانست که توانسته اند از سد نگهبان های هوشیاری عبور و به نیمه هوشیار و هوشیار ما رسوخ کنند.
در این باره خود، ارضای این تکانه ها را به دلیل خطراتی که در پی دارد، مدیریت کرده و امکان بروز آن را مدیریت می کند و فراخود که یاد آور قانون های محیطی و خانوادگی است و با پاداش و تنبیه در ارتباط است، اجازه بروز کامل این تکانه ها را نمی دهد.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دانستنی ها روانشناسی شبکه های اجتماعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۰۲۷۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای تماشای بازیگران ترکیهای یا قصۀ شمس و مولانا؟
عصر ایران؛ رضا صائمی- نمیتوان دلبستۀ هنر و ادبیات ایرانزمین بود و به تماشای فیلم «مست عشق» وسوسه نشد. قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آنقدر حیرتانگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن میتواند هر علاقهمند به عرفان را به سالنهای سینما بکشاند.
با این حال وقتی به تماشای فیلم به سینمای آزادی رفته بودم، از پچپچ و واکنشهای برخی از تماشاگران اطرافم دریافتم گویی برخی بیشتر برای تماشای بازیگران ترکیهای به تماشای فیلم آمده بودند و با دیدن آنان بر پرده سینما یا کنار بازیگران ایرانی فیلم به وجد آمده و درباره حضور آنها در فلان سریال ترکی حرف میزدند.
البته یکی از عناصر و عوامل مهم جذب مخاطب و رونق گیشه و فروش هر فیلم، حضور ستارگان سینمایی و بازیگران محبوب در آن اثر است. چنانکه برای بسیاری از مخاطبان حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در این فیلم و همبازی شدن آنها یکی از انگیزههای مهم تماشای فیلم است و این فیالذات چیز بدی نیست و البته حضور یک ستاره سینمایی خارجی هم میتواند به همین اندازه جاذبه داشته باشد اما اینکه برخی از تماشاگران ایرانی تنها به حضور بازیگران ترکیهای در فیلم بیش از قصه آن توجه کنند عجیب است. آن هم قصۀ دو تن از مفاخر و مشاهیر ایرانی که حیرتانگیزترین شخصیتها در تاریخ و ادبیات کهن فارسیاند.
به گمانم آنچه در فیلم «مست عشق» بیش از بازیگران آن چه ترکیهای و چه ایرانی مهم است خود شخصیتهای اصلی قصهاند یعنی شمش و مولانا. شخصیتهایی که دراماتیک و سینمایی نیستند بلکه واقعیاند. شخصیتهایی که باید قدر ببینند و بر صدر نشینند.
اساسا فیلمی از جنس «مست عشق» ساخته شد تا دو تن از مهمترین شخصیتهای تاریخ ادبیات ما به مردم معرفی شود. شخصیتی که آوازهشان جهانی شده و در وطن خودمان کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. اینکه حضور بازیگران ترکیهای و حتی ایرانی تنها انگیزه تماشای «مست عشق» باشد ضد فیلم است.
فیلمی که از زبان شمس و مولانا بر خودشناسی تاکید میورزد تا بتوان از ظواهر دنیوی عبور کرد و به درک باطن جهان و جان خویش رسید. البته فیلم این ظرفیت ذائقهپذیری را در خود دارد و تماشای بابصیرت آن میتواند به تماشاگر کمک کند تا از ظاهر پرستی عبور کند.
با این همه چنان که اشاره شد این واقعیت غیر قابل انکار است که کثیری از تماشاگران ایرانی به شوق تماشای بازیگران ترکیهای به دیدن «مست عشق» میروند و این در حالی است که «بنسو سورال» یکی از بازیگران ترکیهای این فیلم گفته است حضور در این فیلم و حسن فتحی او را متحول کرده و بعد از این در هر نقشی بازی نمیکند.
ضمن اینکه از حیث بازیگری، بازیگران ما در سطح بالاتری قرار دارند و تماشاییترند. گرچه مهمترین مولفه و عنصر جذابیت و تماشایی بودن «مست عشق» نه بازیگران آن که دو شخصیت اصلی و واقعی آن یعنی شمس و مولاناست.
هیچ مایه و سرمایه ای برای تبلیغ«مست عشق» به اندازه خود این شخصیت نیست و کاش هر فیلمی را به تناسب جایگاه سوژهاش به تماشا بنشینیم نه چیدمان و ترکیب بازیگرانش. نمایش تصویری قصه شمس و مولانا کافی است تا از تماشای «مست عشق» سرمست شویم.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست