Web Analytics Made Easy - Statcounter

تهران - ایرنا - رییس اورژانس کشور در نشستی خاطره ای از زلزله کرمانشاه تعریف می کند که در ابتدا تعجب آور به نظر می رسد اما بعدش که در مورد آن فکر می کنیم برای خودمان گریه مان می گیرد و آدم با شنیدن این روایت ها می خواهد دو دستی به سرش بکوبد.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، موقعی که سال گذشته زلزله ای 3 / 7 ریشتری روز 21 آبان ماه در کرمانشاه رخ داد، «پیرحسین کولیوند»، رییس اورژانس کشور با آمبولانس برای سرکشی به یکی از روستاهای زلزله زده رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او تعریف می کند، یک عده روستایی با چوب و چماق، قصد حمله به او و آمبولانس را داشتند و کولیوند نیز با زبان همان روستایی ها با آنها صحبت و خودش را معرفی می کند اما روستاییان به او می گویند: «ما حالیمان نیست به ما بگو چادر آورده اید یا نه»؟!
کولیوند می گوید: «پرسیدم چند تا چادر می خواهید؟ یادم نیست جواب دادند چند چادر امدادی لازم دارند. فقط تماس گرفتم و گفتم با بالگرد چادر بفرستند که فرستادند وگرنه دخلمان آمده بود».
هر چند کولیوند از محرومیت این هموطنان می گوید که چقدر به چادر امدادی نیاز داشتند. بر اساس اظهارات بهنام سعیدی، سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور برای مناطق زلزله زده کرمانشاه 120 هزار تخته چادر ارسال که از این شمار، 93 هزار تخته چادر بین مردم توزیع شد این در حالی است که برآورد شده بود که نیاز منطقه، 31 هزار تخته چادر است.
پرسش این است مگر مردم بیش از 31 هزار تخته چادر نیاز داشتند؟ این به چه معناست؟ چه کسانی چادرها را برداشتند و با این وجود برخی خانواده ها هم می گفتند «چادر نداریم»؟! این، فقط یکی از مشکلات تکراری در حوادث است که مسئولان، موقع بحران های طبیعی با آن مواجه می شوند. البته مشکلات دیگر هم هست. صدها چرا و پرسش به ذهنمان می رسد. مثلا چرا موقع وقوع حوادث طبیعی، مردم می خواهند کمک کنند اما می مانند و شک می کنند به که و کجا کمک های خود را بدهند؟ چرا کلی پزشک و پرستار به صورت خودجوش به منطقه می روند اما گاهی اوقات جا ندارند تا در منطقه بحران زده بیتوته کنندو یا چرا مسئولان بحران استان (محلی)، یکی از مشکلاتشان این است که مجبور می شوند، مسئولان کشوری را در بازدید ها همراهی کنند به جای اینکه به مردم کمک کنند؟
یک نکته جالب دیگر اینکه که این چراها وقتی مطرح می شود که از ورود مدرنیسم و دولت مدرن به ایران، حدود صد سالی می گذرد از طرفی هم ایران کشوری حادثه خیز است و انتظار می رود، دولت مدرن، طی این حدود صد سال، بسیاری از مشکلات مواجهه با حوادث طبیعی را تا الان حل کرده باشد. مثلا در مقاوم سازی ساختمان ها، اهتمام بیشتری به خرج می داد تا بعد از صد سال با معضل بازسازی و مقاوم سازی بیش از 96 هزار واحد مسکونی و تجاری ناشی از زلزله کرمانشاه مواجه نباشیم. اتفاقا ضوابط 2800 در شهرسازی هم داریم که در این میان احمد صادقی، رییس سازمان مدیریت بحران شهر تهران اظهار می دارد: این ضوابط برای زلزله هشت ریشتری است که باید از سال 1382 تمام ساخت و سازها با رعایت آن، مقاوم می شد. اما الان چه اتفاقی افتاده است؟ 30 درصد بافت نوسازی شده کشور، فرسوده است که اگر نظارت بر ساخت بافت های نوسازی شده بود که الان با این میزان فرسودگی مواجه نبودیم.
صادقی در ادامه می افزاید: هیچ دولتی در کشور نبوده است که در دوره اش یک سیل عظیم یا زلزله ای در کشور رخ نداده باشد اما مساله این است که هیچ دولتی به صورت جدی به بحث مدیریت بحران نپرداخته است که اگر بود از سال 92 تا حال حاضر تکلیف قانون مدیریت بحران کشور مشخص می شد. در زمان حاضر هم سازمان ها متاثر از افرادی هستند که در صدر قدرت سازمان ها قرار دارند و اگر آن افراد رفتند، سیاست ها و تاثیرات آنها هم می رود و این برای کشوری بلاخیز مثل ایران، «بد» است.
الان همه به کمک متغیر ها یا عواملی همچون تحرک زیاد جغرافیایی و رسانه های جمعی همه چیز را می دانند چون دولت مدرنی داریم که نهادهایش، اتفاقا به علت تقسیم کار، کارکرد پیچیده ای ندارد و مشخص است. اما مساله اینجاست که با این ساختارهای ساده نهادهای مدرن که وظایفشان هم تعریف شده و مشخص است چرا وقتی در کشور حادثه ای مثل زلزله به وقوع می پیوندد باز هم دچار نوعی آشفتگی یا به قول «امیل دورکهایم» (جامعه شناس)، آنومی می شویم؟ و یک کاسه چه کنم بزرگ دستمان می گیریم؟ یا به قول «مرتضی اکبرپور»، معاون امور آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران کشور، چرا در هر حادثه ای غافلگیر می شویم؟!
اکبرپور می گوید: در زلزله ملارد (29 آذر سال گذشته به وقوع پیوست) در تهران چه گذشت؟ یک لحظه در شرایطی قرار گرفتیم که احساس کردیم ممکن است کرمانشاه دوم را تجربه کنیم . کجا برویم؟ کجا فرار کنیم؟ اصلا کجا امن است؟ ما می خواهیم شما دانشگاهیان به ما کمک کنید.
واقعا چرا بعد از صد سال و با وجود سازمان های امداد رسان باید روستایی زحمت کش ما که زندگی اش را بر اثر زلزله از دست داده است بدون چادر امدادی باشد؟ احتمالا یک علت آن این است که سازمان های مرتبط به خدمات رسانی هنگام وقوع حادثه طبیعی با هم هماهنگ نیستند و گاهی اوقات شاهد موازی کاری هایی هم هستیم. مثلا سیستم هوایی کشور موقع بحران های اعم از طبیعی و انسانی با شمار زیادی پزشک و پرستار داوطلب کمک به منطقه بحران زده مواجه می شود که مجوز پرواز برای آنها ندارد و گاهی با پارتی بازی مجوز گرفته می شود؟
یکی از عوامل ایجاد کننده این مشکلات را شاید «نیل اسملسر» - جامعه شناس آمریکایی – بتواند جواب دهد و آن مساله ادغام و همسازی (Integration) است. یعنی هماهنگ سازی نهادهای مختلف جدید مهم است که اگر ناهماهنگی بین آنها باشد مشکلاتی ایجاد می شود که جامعه حال حاضر ما با ضعف این هماهنگ سازی مواجه است. در این میان « مدیریت بحران» در کشورمان به نظر می رسد که با ضعف در هماهنگ سازی و نوعی بهم ریختگی مواجه است. فیلم سینمایی «چهار راه استانبول» بهم ریختگی موقع بحران را به خوبی نشان می دهد. در این فیلم فرمانده آتش نشانی موقع حادثه ساختمان پلاسکو، تلفیق حسی از وظیفه مندی، فداکاری و وجدان کاری و از طرفی نگرانی و دلسوزی بابت نیروهایی دارد که باید به دل آتش بفرستد و در عین حال جوابگوی خانواده هایشان باشد. فرمانده با بهم ریختگی و از جایی به بعد، استیصالی در جایگاهش آن هم به واسطه عدم مدیریت بحران در کشور و موازی کاری و دخالت های نابجای سازمان های مدعی مواجه است و دستورهای ضد و نقیضی در بحبوحه سوختن پلاسکو و در حین عملیات مشاهده می کند که این مواجهه، یکی از تاثیرگذارترین و قابل تامل ترین سکانس های این فیلم است. در سکانس تاثیر گذار دیگری، یک رئیس عالی رتبه که کت و شلوار پوشیده است (کاملا القا کننده قدرت فارغ از دانش او در این زمینه است) به آتش نشان های بهم ریخته و خاکستری شده از دود دستور می دهد که چه باید انجام دهند. این، صحنه ای متناقض و عجیب است و شاید چرایی ضعف مدیریت بحران ما را به سادگی توضیح می دهد. به عنوان مثال فریبرز - فرمانده آتش نشانی - به یکی دیگر از همکارانش شکوه می کند که «ببین این با کت و شلوار آمده اینجا و چیزی از کار اجرایی بلد نیست و به من می گوید چه کار کنم»!؟
همین دردسرها یعنی دخالت نابجای برخی مسئولان در زلزله سال گذشته کرمانشاه نیز خود را نشان می دهد. حمید رضا خانکه، رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است.
او می گوید: زلزله کرمانشاه که رخ داد تا 12 ظهر روز بعد، آن را در سطح استان می دانستیم و می توانست وضعیت این رخداد طبیعی عادی شود، به عبارت دیگر این زلزله از بعد سلامت به اندازه کرمانشاه بود و ملی محسوب نمی شد و مشکلات زلزله را می توانستیم در خود کرمانشاه حل کنیم. اما ما به خاطر هیجانات ایجاد شده پاسخ ملی به این زلزله دادیم؛ چرا که همیشه جو سیاسی و رسانه ای در این مواقع غالب می شود و مداخله مسئولان ارشد نظام ما را تا تیر ماه سال بعد در وضعیت قرمز قرار داد. ما می دانستیم که وضعیت در حد استان است ساعت 10 شب روز اول زلزله، معاون درمان کرمانشاه با من تماس گرفت و گفت؛ منطقه، نیازی به اعزام مصدوم و پزشک به منطقه ندارد. اما یکی از مقامات، ساعت 10 و نیم شب دستور داد که شماری از مصدومان را به تهران منتقل کنیم و دستوری، مجبور شدیم، 155 مصدوم را به تهران اعزام کنیم. این در حالی است که ما گفته بودیم در کرمانشاه می توان خدمات را مدیریت کرد.
رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، از طرفی توانایی مدیریت بحران مدیران محلی را هم مورد تاکید قرار می دهد که به گفته او متاسفانه این مدیریت در کرمانشاه اعتماد به نفس نداشت و توانایی خود را از دست داده بود.
بر اساس این گزارش، یکی از اقدامات فوری و فوتی در زمان زلزله سال گذشته کرمانشاه، برکناری فرماندارسرپل ذهاب در آن زمان بود. کسی که با منطقه آشنا بود اما به نظر می رسید توانایی مدیریت بحران را نداشت که در این ارتباط، خانکه اظهار می دارد: اگر مدیر محلی توانایی خود را از دست دهد باید مدیری از استان های محلی یا در سطح ملی در کنارش قرار بگیرد نه اینکه مدیر محلی برکنار شود.
بر کناری فرماندار سرپل ذهاب در سال گذشته را نیز بهنام سعیدی، سخنگو و معاون پیش بینی و پیشگیری سازمان مدیریت بحران گوشزد می کند و به آن خرده می گیرد. این مقام مسئول در مدیریت بحران از زمانی افسوس می خورد که می فهمد فرماندار سرپل ذهاب را در اثنای حادثه امدادرسانی به زلزله زدگان برکنار کردند و به جایش معاون عمرانی استاندار را گذاشتند و می افزاید: بهتر بود یک مشاور یا مشاورانی در کنار فرماندار قرار می دادند تا مدیریت کند! اگر همان فرماندار آشنا به منطقه اما ضعیف در مدیریت بحران، آموزش می دید خیلی از مشکلات حل می شد.
به همین سادگی!

**دردسرهای افراد VIP
یکی از مواردی که شاید زیاد در حوادث و بحران ها به چشم نمی آید اما خیلی مهم است وقتی است که مسوولان یا به قول دست اندرکاران خدمات رسانی به آسیب دیدگان، آدم های مهم یا VIP به منطقه حادثه دیده جهت بازدید می آیند. قدر مسلم آن است که این مقامات چه قصد خیر داشته باشند یا اینکه می خواهند خودی نشان دهند گاهی به جای اینکه باری از دوش مردم آسیب دیده از حادثه طبیعی بردارند باری هم به دوش آنان می گذارند. چون مدیر محلی باید مسوول عالیرتبه آمده از مرکز را در نقاط مختلف استان همراهی کند و به همین علت شاید نتواند مدیریت بحران خوبی در آن زمان داشته باشد.
رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی معتقد است برای مدیریت مدیران مهم پروتکل نداریم. چرا مسوول محلی به جای اینکه به مردم برسد مجبور است مدیر بالادستی را که از مرکز آمده است در بازدید از نقاط مختلف منطقه همراهی کند؟
سعیدی هم این مطلب را تایید می کند و می گوید: مدیران محلی در زلزله کرمانشاه، مسوول خدمات دهی به مسئولان کشوری شده بودند. مثلا معاون فرماندار را پیدا نمی کردیم یا فلان مسئول در هلال احمر را همینطور به این خاطر که مجبور بودند مسئولان کشوری را همراهی کنند.
حسام الدین سیدین، مدیر گروه سلامت در بلایا دانشگاه علوم پزشکی ایران معتقد است: در هر صورت، شخصیت ها به منطقه حادثه دیده می روند. مهم این است که به این اعتقاد برسند که نقش حمایتی در منطقه داشته باشند تا فرماندهی حادثه.

**یک ماه ارزیابی سریع نداشتیم
خانکه یکی دیگر از نقاط ضعف خدمات برای حادثه دیدگان زلزله را در این می داند که یک ماه ارزیابی سریع نداشتیم. تیمی که به منطقه فرستاده بودیم امکان انتقال گزارش نداشت. لیست مصدومان را که برای ما می فرستادند با لیست موجود در تهران همخوانی نداشت. ما ردیابی بیمار نداشتیم یعنی مریضی که در کرمانشاه و در وزارت بهداشت ثبت می شد در بیمارستان به اسم دیگری بود. همسر، پدر یا مادر مصدوم یک جا بودند و بچه مصدوم در نقطه ای دیگر بستری بود. یک مصدوم زلزله را آورده بودند تهران جراحی کرده بودند و می خواست مرخص شود، مسئولان بیمارستان می گفتند ، هزینه پولش را که می دهد و مریض نیز پاسخ می داد؛ از کجا بیاورم. فرایندی برای ردیابی مصدومان از محل تا انتها نداریم . خدمات توانبخشی در حوزه حوادث تقریبا در پروتکل های ما صفر است. اورژانس پیش بیمارستانی و آمبولانس و هلی کوپتر دید در شب هم در کرمانشاه نداشتیم و این باعث شده بود که زمان را در برخی مواقع حین امداد رسانی از دست بدهیم.

** امنیت در بحران ها حرف اول را می زند
اکبرپور معاون سازمان مدیریت بحران، منکر زحمات نیروهای امنیتی در تامین امنیت نیست اما امنیت در بحران ها را نیز مورد تاکید قرار می دهد که حرف اول را در این مواقع می زند که اگر شرایط امنیتی ایجاد نشود ما قادر به هیچ کاری در بحران نیستیم.
وی آتش سوزی اخیر کالیفرنیا آمریکا را اشاره می کند که بیشتر ساکنان، منطقه را تخلیه کردند و باید دید که آنها چقدر و چگونه توانسته اند خود را به راحتی وفق دهند و خانه و زندگی خود را رها کنند و در نقطه دیگری اسکان اضطراری داشته باشند. یا مثلا در ژاپن وقتی زلزله می آید مردم به فکر جانشان هستند و به فکر مال و غارت و دزدی از اموال خود نیستند. قطع و یقین بیمه ها و امنیت روانی که آنها ایجاد می کنند خیلی مهم است و باید دید چنین بیمه هایی داریم یا نه؟ که اگر داشتیم شماری از زلزله زدگان کرمانشاه روی خرابه های خانه خود چادر نمی زدند و ترس از سرقت از همان اموال به جا مانده و مختصر را نیز نداشتند.

**مگر زلزله کارمند و غیر کارمند می شناسد!؟
یکی از چیزهای عجیب در زلزله کرمانشاه این است که گفته می شود به کارمندان منطقه بحران زده خدماتی مثل کانکس یا چادر امدادی ارایه نشود. این را کارشناسان بحران می گویند. اما پرسشی که به ذهن ها می رسد این است که مگر زلزله، کارمند و غیرکارمند را تشخیص می دهد که مثلا خانه غیرکارمند خراب شود و کارمندان در امان بمانند!
سعیدی به شهرداری سر پل ذهاب اشاره می کند که شماری از کارکنانش تا 20 روز بعد از زلزله به محل کارشان مراجعه نکرده بودند چون به خانواده های آنها خدمات رسانی نشده بود. مگر کارمند شهرداری و خانواده اش در زلزله آسیب ندیده بودند؟! این نکته برای سربازان بومی استان کرمانشاه هم بود. بسیاری از سربازان بومی، به خانه هایشان برای کمک رفتند که یک دفعه نیروی امنیتی کم شد که بعد توسط سپاه و ارتش جایگزین شدند. سپاه در روستا و ارتش در شهر ها کمک کرد.
خانکه هم از تکنسین اورژانسی اهل کرمانشاه یاد می کند که به او چادر نداده بودند و اینگونه اظهار می دارد: دو هفته بعد از زلزله به کرمانشاه رفتم و مادر تکنسین اورژانس ما، شکستگی فمور (ران ) داشت و هنوز به آنها چادر نداده بودند، گفتم؛ چرا؟ جواب داد؛ گفته اند که به کارمندها چادر ندهید و مادرم از بیمارستان مرخص شده است و من چادر ندارم.
کارمند و غیر کارمند یک طرف و مساله حمایت روانی هم یک طرف دیگر که به نظر می رسد در تمام حوادث طبیعی از آن ته رنگ هایی می بینیم. کولیوند از زنی می گوید که دو کودک خردسال فوت شده اش را در حالی که بین اجساد دیگر نشسته در آغوش گرفته بود و ضجه می زد.
کولیوند رییس اورژانس کشور که به واسطه شغلش در بسیاری از حوادث طبیعی و انسانی کشور حضور داشته است، یاد آوری چنین صحنه ای را ناراحت کننده می داند و می گوید: من که آنهمه فاجعه را پیش تر به واسطه شغلم دیده بودم، یاد آوری آن صحنه فریادهای دلخراش آن زن داغدیده چیز دیگری است که هرگز فراموش نمی کنم.
زنی که بین اجساد نشسته و دو طفل کوچک و مرده خود را در آغوش گرفته است. این شیون های دردناک و این مویه ها کم نیست در منطقه بحران زده و مدیریت بحرانی که باید حمایت کند و آلام درد داغدیده ها باشد.
کولیوند خرده می گیرد از کم رنگ بودن حمایت های روانی حتی برای امداد رسان ها اعم از پزشک، پرستار و امدادگرانی دیگر. پرستاری که خانه خودش خراب شده و خانواده خود را به بیمارستان آورده و کولیوند هم فکر کرده بود که همراهان مصدومان هستند. بعد که سر حساب می شود، می بیند اینان همراه مصدوم نیستند که خانواده پرستار بیمارستان هستند که به آنها کانکس نداده اند! چرا!؟ چون گفته بودند که کانکس به کارمندان دولت تعلق نمی گیرد! کولیوند، دلیل این فرمایش را دقیقا، نمی داند. فقط چیزی که می داند این است که مگر در حوادث طبیعی خانه های کارمندان دولت آسیب نمی بیند و مگر جنس آنها از پولاد است که کانکسی به آنها تعلق نمی گیرد؟!
او یادآور می شود: پشتیبانی نیروهای امدادی در همان زمان حادثه طبیعی خیلی مهم است که در زلزله کرمانشاه، خوب و موفق عمل نکردیم.

** اجساد مجهول الهویه و رسیدگی به آنها
رییس اورژانس کشور از دیگر مشکلاتشان در این زلزله می گوید و آن اجساد ناشناخته یا مجهول الهویه بود و چقدر آن موقع ضرورت حضور پزشکی قانونی برای شناسایی و مدیریت اجساد را احساس می کرد که باید به این مدیریت بیشتر توجه شود.
او می گوید: تعداد زیادی جسد در بیمارستان تخریب شده سرپل ذهاب دیده می شد. برخی از اهالی، اجساد را می شناختند و می انداختند پشت یک وانت و می بردند ولی اجساد مجهول الهویه که می ماندند و سردخانه که چقدر کمبودش احساس می شد و نیز نقش پزشکی قانونی برای شناسایی و مدیریت اجساد.

** آموزش برای مسئولان و مردم ضروری است
سعیدی، سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور به جدی بودن و ضرورت آموزش، هم برای و هم برای مسئولان تاکید دارد و تاکید که اگر با آموزش دیدگان سرو کار داشتیم با آرامش بیشتر خدمت رسانی می کردیم.
او حتی از شماری از خبرنگاران هم یاد می کند که بدون هیچ اطلاعی از مدیریت بحران، همه چیز را انتقاد می کنند و آرامش را از مسئولان سلب می کنند. به عنوان مثال خبرنگاری که اعلام کرد؛ آمار مارگزیدگی در سر پل ذهاب بین زلزله زدگان بالا رفته است! این در حالی است که وقتی از اورژانس آمار گرفتیم متوجه شدیم که اتفاقا در این منطقه، کمترین آمار مارگزیدگی را داشتیم و مارگزیدگی در همان موقع از سال در مناطقی مثل استان بوشهر و سیستان و بلوچستان بیشتر بود.
خانکه عملکرد رسانه در حادثه کرمانشاه را بدترین عملکرد بیان می کند و می گوید: رسانه در چند روز اول نباید نقش نقادی که باید نقش حمایتی داشته باشد . ولی از آنجا که رسانه ، آموزش ندیده بود، مردم را با گزارش ها و خبرها ، نسبت به سازمان های امدادی بی اعتماد کرد که در این راستا اجحاف شدید به ارتش، سپاه، سازمان مدیریت بحران و هلال احمر شد.
مردم هم از نظر سعیدی آموزش ندیده اند که اگر آموزش می گرفتند، برخی توقع ها را نداشتند. او اظهار می دارد: به مردم می گفتیم دور چادر را بکنید تا موقع بارندگی آب دور چادر جمع نشود و به چادر نفوذ نکند اما گوش خیلی از هموطنان زلزله زده کرمانشاه به این حرف ها بدهکار نبود.
جالب اینجاست که احمد صادقی، رییس سازمان مدیریت بحران شهر تهران اظهار می دارد: خیلی از مدیران ما بلد نیستند که موقع بحران چه کنند. رییس بخشی که وظایف اصلی آن مقابله با بحران است وظایف اصلی خود را نمی داند. یکی از مسئولان استان کرمانشاه حتی نمی دانست که در انبار امدادی خود چه اقلام و دستگاه هایی دارد. مساله این است که مدیران ارشد ، خود را از آموزش دیدن و مشورت کردن بی نیاز می دانند و زیر دستان خود را به کلاس های آموزشی می فرستند و خودشان در این آموزش ها شرکت نمی کنند.
وی می گوید: شماری از مدیران بحران، ابعاد فنی و تخصصی کار را نمی دانند و فکر می کنند که مدیریت بحران مثل مدیریت عادی است و باور ندارند که باید مدیریت بحران را آموزش ببینند. آنوقت موقع بحران، مردم را مقصر می دانند.
خانکه به عنوان کارشناس سلامت در حوادث و بلایا هر چند اظهار می دارد که کارهای زیادی برای مقابله با بحران و خدمات رسانی انجام شده است و اتفاقا در مقایسه با سایر کشورها با شیب خوبی داریم جلو می رویم اما با توجه به بحران خیز بودن کشور کافی نیست.
او می افزاید: باید خجالت بکشیم به خصوص ما دانشگاهی ها که شواهد علمی قابل کاربردی وقابل استناد برای مدیران درست نکردیم».
او خطاب به مدیران بحران کشور این پیشنهاد را می دهد: مدیران بحران در شرایط احراز شغلی، حداقل دانش آموخته های سلامت در حوادث وبحران را به عنوان مشاور در کنار خود به کار بگمارند. ما در حال حاضر 130 دانشجوی دکتری و 38 فارغ التحصیل داریم که در حوزه سلامت در بحران دارند کار می کنند و می توانند به سازمان مدیریت بحران کشور کمک کنند.

** چه شانسی آوردیم!
به نظر می رسد هموطنان در زلزله سال گذشته کرمانشاه دو شانس آوردند که یکی از آنها خروج مردم از خانه هایشان بر اثر پیش لرزه ها بود. خانکه می گوید: در زلزله کرمانشاه، شانس آوردیم که شمار کشته شده های زلزله کم بود به این علت که سه پیش لرزه در منطقه اتفاق افتاد و مردم به بیرون از خانه ها آمدند این در حالی است که در بم ، چنین چیزی نبود. سعیدی، سخنگوی سازمان مدیریت بحران ، شمار کشته های بم را حدود 30 هزار کشته، بیان می کند این در حالی است که شمار فوتی ها در کرمانشاه ، 621 تن بود.
به گفته سعیدی در زلزله بم که زمین 12 ثانیه لرزید، 20 هزار مجروح، 51 هزار واحد مسکونی و تجاری تخریب شده ، 6 هزار زن بی سرپرست و 2 هزار کودک یتیم داشتیم . اما در زلزله کرمانشاه هفت هزار و 817 تن، مجروح شدند که البته واحدهای مسکونی که به بازسازی و تعمیر نیاز داشت هم 96 هزار و 764 باب بود.
آمار کشته ها و مجروحان دو زلزله یاد شده نشان می دهد که کرمانشاهی ها شانس آوردند که پیش لرزه ها را جدی گرفتند و از خانه ها بیرون آمدند اما تا کی باید بر مبنای شانس بود؟ و تا کی باید اقدامات پیشگیرانه در اولویت کار مدیریت بحران نباشد؟
سعیدی تاکید می کند: مدیریت بحران باید دنبال 2 راهکار باشد اول اینکه خوب پیش بینی کند و دوم اینکه اگر نتوانست به خوبی پیش بینی کند حداقل با اقدامات پیشگیرانه، آثار سوء و مخرب را به حداقل برساند. به عنوان مثال اگر اقدامات پیشگیرانه می کردیم امروز نمی گفتیم که مثلا بیش از 96 هزار واحد مسکونی و تجاری کرمانشاه به بازسازی و مقاوم سازی نیاز دارد.
خانکه رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی هم اظهار می دارد که اگر مرگ و میر در زلزله سال گذشته کرمانشاه ، تلفات جانی کمی داشت به واسطه قدرت زیر ساخت ها نبود. ما همچنان سازه های ضعیفی داریم و مطالعات نشان می دهد که سازه های ضعیف تا 50 درضد مرگ و میر در حوادث طبیعی را افزایش می دهد. شانس آوردیم پیش لرزه داشتیم و مردم نگران شدند و همین اتفاق هم در آذربایجان رخ داد که متاسفانه در بم ، مردم پیش لرزه را جدی نگرفتند.
واما شانس دیگر در زلزله کرمانشاه ، برکت راهپیمایی اربعین حسینی بود که برای برپایی آن تجهیزات و بیمارستان صحرایی، دارو و سایر اقلام را دپو داشتیم و به محض وقوع زلزله، درهای انبارهای اقلام دپو شده برای اربعین در مرز های غربی روی زلزله زدگان گشوده شد.
کولیوند، رییس اورژانس کشور در این خصوص می گوید: 2 فروند هواپیما ویژه روز اربعین، 400 مصدوم را جابجا کرد، 6 بیمارستان سیار آماده در مرز ویژه اربعین در کمتر از 15 ساعت مستقر شد. این برای اولین بار بود که در زلزله یک قلم دارو و تجهیزات پزشکی کم نیاوردیم چون انبارهایی برای اربعین داشتیم و درهای آنها را باز کردیم و دارو و تجهیزات برداشتیم. یک قطره خون یا فرآورده های خونی هم برای اولین بار کم نیامد چون آنها را هم برای اربعین آماده داشتیم.
خانکه می گوید: ما به واسطه قرابت راهپیمایی اربعین دپوی خوبی از تجهیزات و هماهنگی ها داشتیم در واقع اربعین، شانس ما بود. خدا ائمه (ع) را برای ما نگاه دارد که اگر نبودند بی لیاقتی برخی مسئولان معلوم نبود برای مملکت چه وضعیتی پدید می آورد.در شلمچه، مهران و چذابه تیم امدادی و بیمارستان صحرایی داشتیم به گونه ای که ظهر روز بعد از زلزله، بیمارستان صحرایی برپا شد. وجود اربعین باعث شد که تیم های آماده خدمات رسانی به مراسم پیاده روی اربعین به کرمانشاه بیایند. دکتر کولیوند هم مدیریت داشت و توانست نیروهای نظامی و انتظامی را مدیریت کند و تمام منابع را به سمت این استان زلزله زده حرکت دهد.
حسام الدین سیدین، مدیر گروه سلامت در بلایا دانشگاه علوم پزشکی ایران اظهار می دارد: 30 تا 40 درصد عملکرد ما در پاسخ به زلزله به علت ظرفیت های آماده جهت مراسم اربعین بود. شاید در موقعیت های دیگر اگر چیزی مثل اربعین نداشتیم در بحث پشتیبانی مشکلات بیشتری داشتیم.

**یاری رسانان ارتشی و سپاهی
کولیوند، حدود سه ونیم، چهار صبح به منطقه زلزله زده کرمانشاه می رسد و دست به کار می شود تا مصدومان حادثه امداد رسانی شوند. با هماهنگی ارتش و سپاه، پادگان ابوذر در اختیار نیروهای امدادی قرار می گیرد تا به مصدومان، سریع تر خدمات رسانی کنند و شمار زیادی هماهنگی ها برای خدمات رسانی که به محض طلوع آفتاب به آنها جامه عمل پوشیده شده بود. اعم از عملیات پرواز 26 بالگردی که 2 هزار و 160 مصدوم را اعزام کردند و احداث بیمارستان سیار در سرپل ذهاب.
رییس اورژانس کشور ادامه می دهد: مصدومان در بازه زمانی کمتر از 20 ساعت به مراکز درمانی منتقل می شدند. بالگردها از پادگان ابوذر، مصدومان را به شهرهای همجوار کرمانشاه می بردند.
به گفته وی « پایگاه هوانیروز کرمانشاه چقدر کمک حال امدادرسانی بود؛ چون همه خلبان ها با بالگردهایشان به یاری امدادگرها و مردم شتافتند. منطقه زلزله زده کرمانشاه شده بود عین زمان جنگ، هر پنج دقیقه یک بار یک بالگرد از زمین بلند می شد و مصدوم یا مصدومانی را می برد. حتی بالگرد فرمانده های ارتش و سپاه هم به کار گرفته شدند، مثل وقتی که فرمانده ارتش با بالگرد خودش مصدومان را با خود برد».
این مسئول می گوید: هیچ جای دنیا، ژنرالی را نمی بینیم که با بالگرد خودش مصدوم حمل کند که در کشور ما این امر محقق شد.
کولیوند یادی هم می کند از کمبود آب در یک منطقه زلزله زده و بالگردی که برای مردم تشنه آب برد و مردم از هول به دست آوردن آب تا ملخ های بالگرد را داغان کردند که البته این مهم نیست مهم اجرای یک مدیریت بحران خوب است که اگر بود ملخ هیچ بالگردی شکسته نمی شد.

**ساختار فرماندهی جدید
یکی از نکات مثبت در زلزله بم ساختار فرماندهی جدید بود. خانکه به ساختار فرماندهی با EOC (مرکز فرماندهی اورژانس) اشاره می کند که کشور برای اولین بار این ساختار فرماندهی را با EOC در حوادث تجربه کرد و EOC بود که کارها را از 12 ساعت بعد از زلزله به دست گرفت.
او همچنین از 425 نیروی تکنسین و پزشک جراحی می گوید که داوطلب اعزام به منطقه بودند و این برای اولین بار بود که حادثه ای رخ می دهد و این همه داوطلب متخصص، تقاضای اعزام دارند.
رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بالایا ادامه می دهد: ساعت 10 شب متوجه شدم که یک گروه خودشان از لرستان و یک گروه هم از شیراز رفته اند به منطقه از ما هم اجازه نگرفته بودند و به منطقه رسیده بودند و ما هم جا نداشتیم. از شیراز 6 جراح مغز و اعصاب اعلام آمادگی کرده بودند بروند و ما گفتیم نمی خواهیم اما آنها رفته بودند .
او می گوید: نقاط قابل ارتقا در خدمات رسانی موقع بلایای طبیعی خیلی زیاد است و ما ( دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ) تا بحال، یکصد نقطه قابل ارتقاء را به دست آورده ایم. با شیب خوبی در حال پیشرفت هستیم اما با توجه به بحران خیز بودن ایران، کافی نیست.
باید فرایند فرماندهی بحران را از کف تا سقف برنامه ریزی کنیم و باید نقاط مورد غفلت را حتما تاکید کنیم که در بحران دیگری تکرار نشود. ما هنوز تیم ارزیاب سریع در سطح ملی نداریم. یک اصرار که در کشور وجود دارد این است که همه دوست دارند آمار کشته ها را در حوادث بدهند! اینکه سبقت گرفتن ندارد. سازمان مسوول مشخص است و قانون هم مشخص کرده است که چه کسی این آمار را باید بدهد.
به گفته خانکه نظام سلامت کشور در پاسخ به حوادث از کشورهای پیشرفته، خیلی جلوتر است و شک نکنید. منتها تفاوت ما با آنها این است که این کشورها، پیشگیری از حادثه را در حد بالا دارند اما حوادث طبیعی در آنجا زیاد رخ نمی دهد.
بالاخره سخن آخر اینکه به هر حال در کشوری با ریسک بالای خطر در رخدادهای طبیعی زندگی می کنیم و عقل سلیم هم حکم می کند باید مدیریت بحران در حد بسیار بالایی داشته باشیم که صد البته به توفیقاتی در این مهم دست یازیده ایم اما به گفته خانکه برای کشوری با این ویژگی کم است. پس چرا با اینکه به عنوان نمونه زلزله ای در نقطه ای می آید و خرابی به بار می آورد باز هم مشکلات مشابه سر در می آورد؟! مثلا مشکلات کم آمدن چادر امدادی هم در بم سال 1382 و هم کرمانشاه سال 96 وجود دارد؟ چرخش این گردونه تا کی قطع می شود؟ صد سال فرصت جهت رفع معضلات مواجهه با حوادث طبیعی، زمان کمی نیست.
بعد از عمر صد ساله دولت مدرن ، آیا قابل توجیه است که سیستم هوایی کشور آمادگی اعزام نیروهایی مثل پزشک و پرستار را نداشته باشد؟ که به قول خانکه 200 پرستار در فرودگاه مهر آباد فردای زلزله کرمانشاه حضور داشتند و هواپیما پرواز نمی کرد و در آخر سر یکی از همکاران وزارت بهداشت که همسرش در سیستم هوایی کار می کرد توانست مجوز پرواز بگیرد. این به چه معناست؟
گزارش: لیلا خطیب زاده
پژوهشم ** 1776**1552

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اجتماعي سلامت حوادث زلزله كرمانشاه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۲۱۲۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جانمایی نخستین ایستگاه مدرن لرزه نگاری برخط کشور در قشم

به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خلیج فارس ؛ رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در جزیره قشم گفت: این طرح در اجرای دستور رئیس جمهور در مسیر هوشمندسازی دستگاه هاست.
محمد حسن نامی افزود: با هوشمندسازی فرآیند‌ها و زیرساخت‌های مدیریت بحران به دنبال این هستیم که کمترین تلفات انسانی و حادثه دیده را در اثر وقوع حوادث طبیعی و در زمان بحران‌ها داشته باشیم.

بیشتر بخوانید؛ توزیع ۱۲۰ میلیارد تومان برای جبران خسارت زلزله در هرمزگان
معاون اجرایی مرکز لرزه نگاری کشوری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران هم گفت: با راه اندازی نخستین ایستگاه لرزه نگاری قشم، هوشمندسازی زیرساخت‌های مدیریت بحران در استان هرمزگان و جزیره قشم اجرایی می‌شود.
بهزاد پورمحمد افزود: تجهیزات دائمی لرزه نگاری پیش رفته با استاندارد‌های روز دنیا با توجه به اهمیت استراتژیک جزیره جهانی قشم در شش ماه آینده نصب و راه اندازی می‌شود.
وی گفت: برای تجهیز این ایستگاه سی میلیارد ریال هزینه شده است.
مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم هم در این مراسم گفت: سالانه بیش از ۴ میلیون گردشگر وارد جزیره قشم می‌شوند و میلیارد‌ها دلار سرمایه‌گذاری از سوی فعالان اقتصادی در این منطقه آزاد انجام می‌شود که با ارتقای مسائل ایمنی می‌توانیم قشم را به یک جزیره پیشرفته و نوآور در کشور تبدیل کنیم.
پیغامی افزود: ایجاد ایستگاه لرزه نگاری قشم که جنوبی‌ترین نقطه برخورد دو پهنه حجاز و ایران به لحظ زمین شناختی است کمک شایانی به پایش مسائل و مخاطرات منطقه، هرمزگان و کل کشور می‌کند.

دیگر خبرها

  • جانمایی نخستین ایستگاه مدرن لرزه‌نگاری برخط کشور در قشم
  • راه اندازی نخستین ایستگاه مدرن لرزه نگاری برخط کشور در قشم
  • جانمایی نخستین ایستگاه مدرن لرزه نگاری برخط کشور در قشم
  • جزیره قشم در نگاه سازمان مدیریت بحران جایگاه ویژه‌ای دارد
  • هشدار مدیریت بحران کرمانشاه در پی تشدید سامانه بارشی
  • هشدار مدیرکل مدیریت بحران استانداری در پی تشدید بارش‌ها در کرمانشاه
  • اولویت اصلی مجلس دوازدهم مدیریت بحران گرانی باشد
  • هشدار؛ احتمال وقوع سیلاب در این نقاط
  • آماده باش مدیریت بحران در چند استان | خطر سیل و طوفان در کمین مردم | از کوه و دشت دوری کنید!
  • آماده باش مدیریت بحران در پی هشدار هواشناسی