نقش روابط زوجین در افزایش رفتارهای پرخطر جنسی
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۲۶۸۳۷
دبیر کمیته اعتیاد انجمن علمی روانپزشکان ایران، اختلالات کارکرد جنسی را از عواملی عنوان کرد که می تواند منجر به افزایش رفتارهای پرخطر جنسی شود. آفتابنیوز : رضا دانشمند، در سومین گردهمایی بین المللی و هفتمین سمینار سراسری ایدز، گفت: در رفتارهای پرخطر جنسی اطلاع رسانی ها و آگاهی بخشی ها عمدتا برای گروه هدف جوانان و نوجوانان بین ۱۸ تا ۲۵ سال صورت گرفته است، درحالی که فعالیت های جنسی محدود به این گروه سنی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به حجم تبلیغاتی وسیع رسانه ای در خصوص رفتارهای جنسی و عوارض و ناکامی های ناشی از آنها در جوانان و نوجوانان به تبیین اصول مربوط به مدل درمانی مذکور از جمله داشتن توقعات متناسب و واقع بینانه زوجین، دستیابی به آرامش و لذت، توجه به تمایلات زوجین، توجه به هدف اصلی رابطه جنسی در زوجین و نگرش مثبت به رابطه جنسی پرداخت.
به گفته این روانپزشک، در گذشته برای درمان اختلالات کارکرد جنسی بر عوامل روانشناختی و ارتباطی تاکید می شد و سپس مدل های طبی و دارویی باب شد که کارآیی چندانی نیز نداشت. اما امروزه استفاده از مدل درمانی رفتارهای جنسی به حد کفایت خوب در نظر گرفته می شود.
دانشمند، پنج هدف اصلی رابطه جنسی زوجین را که باید همزمان مورد توجه قرار گیرد تولید مثل، کاهش اضطراب، لذت جنسی، افزایش اعتماد به نفس، رضایت و نزدیکی در رابطه زناشویی عنوان کرد و با تاکید بر اهمیت رابطه جنسی در تحکیم خانواده و رضایتمندی زوجین افزود: درصورتی که روابط زناشویی از کیفیت خوبی برخوردار باشد افراد کمتر به رفتارهای پرخطر روی می آورند و این می تواند یک راهکار مناسب در این مقوله باشد.
آذرخش مکری نیز در این پانل علمی با اشاره به افزایش شیوع بیماری ایدز از طریق رفتارهای پرخطر جنسی در جامعه تاکید کرد: با مداخلات صحیح و کاهش رفتارهای پرخطر جنسی و تعدد شرکای جنسی می توان مانع گسترش اچ آی وی شد اما این موضوع نیازمند مداخلات جدی در ابعاد مختلف است.
این متخصص روانپزشکی رابطه جنسی را یک مهارت برشمرد که با زندگی واقعی درهم تنیده است و مفهومی تکامل یابنده در سراسر زندگی است و تاکید کرد: زوجین باید انتظارات خود در این خصوص را با یکدیگر بیان کنند تا مبادا عدم رضایتمندی و ناکامی باعث انجام رفتارهای پرخطر جنسی شود.
وی ضمن تبیین دلایل عدم ثبات روابط جنسی وعوامل مرتبط با دلزدگی جنسی زوجین خاطرنشان کرد: افزایش شرکای جنسی و موضوع دلزدگی جنسی زوجین موضوعی نگران کننده است که در کنترل آن باید به ترویج و ارتقای فرهنگ عمومی بپردازیم.
به گزارش خبرگزاری مهر، مکری تاکید کرد: تقویت و تحکیم بنیان خانواده نیازمند زیرساخت های نسلی است و مداخلات بسیاری را می طلبد.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: روابط زوجین رفتارهای پرخطر جنسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۲۶۸۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق از شوهر بهخاطر خیلی خوببودن!
چند وقت پیش شایعه شده بود که همسر اول «کاکا»، ستاره سابق تیمملی برزیل، میلان، رئال و... از او بهخاطر خیانت جدا شده است. حالا بهتازگی «کارولین سلیکو» در گفتوگویی که همه را شوکه کرد، در اینباره گفت: «کاکا هرگز به من خیانت نکرد. او همیشه با من خوب رفتار کرد و خانواده فوقالعادهای به من داد. اما من خوشحال نبودم، چون یک چیزی کم بود. مشکل این بود که او برای من خیلی کامل و بینقص بود». اما آیا واقعا خیلی خوببودن شوهر میتواند به طلاق منجر شود؟
چرایی طلاق از همسر خیلیخوب
بسیاری از محققان طلاق را یک رویداد بحرانی در زندگی فرد میدانند. بیشتر تحقیقات نشان دادهاند، ختم زندگیمشترک با کاهش سلامت، تفاوتهای شخصیتی و اختلالات روانشناختی و سایر موارد همراه است. در هر رابطهای که به شکست منجر میشود، عوامل مختلفی در آن نقش دارد و همچنین دو نفر (زوجین) در پدیداری مشکلات سهم دارند. اما درباره زوجینی که معتقدند به دلیل خوبیهای بیش ازحد همسرشان طلاق گرفتهاند، میتوان چند نکته را مدنظر داشت که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.
۱. پای یک ویژگی شخصیتی در میان است
خوبیهای بیش از حد همسر، ممکن است بهخاطر یک ویژگی شخصیتی باشد. مثلا همسر بسیار سلطهپذیر تمایل دارد از همه خواستههای خود بگذرد و خودش را قربانی شرایط خاص خانواده کند.
۲. جابهجا شدن نقش زنومرد در زندگیمشترک
از لحاظ رویکرد سیستمی در خانواده، گاهی نقشهای زوجین جابجا میشود. مثلا زن نقش مرد را برعهده میگیرد (بیرون از منزل کار میکند و ...) و مرد نقش زن را برعهده میگیرد (آشپزی میکند، درخانه میماند، از بچهها مراقبت میکند و ...). این اتفاق به تدریج مشکلات بسیار جدی ایجاد میکند که نیاز به مدیریت دارد.
۳. چشمپوشی از خواستههای منطقی خود
این که گاهی هر دو یا یکی از زوجین به دلیل عدم شناخت خواستهها و نیازهای خود، آنها را بیان نمیکنند و از بسیاری از خواستههای منطقی خود چشمپوشی میکنند، باعث میشود که خیلی خوب به نظر بیایند، اما بعد از مدتی این موضوع برای فرد و حتی همسرش، خستهکننده میشود و به طلاق عاطفی میانجامد.
۴. شناختنداشتن از احساسات
گاهی زوجین، احساسات و رفتارها را از همدیگر متمایز نمیکنند و شناخت کافی از احساسات و ضرورت بیان آنها ندارند. مثلا خشم را با پرخاشگری اشتباه برداشت میکنند و از ناراحت شدن در زندگیمشترک، فرار میکنند! وجود برخی از احساسات در وجود انسانها نشان دهنده سلامتروانی است. خشم هم از جمله احساساتی است که هر انسان سالم آن را تجربه میکند. انسانها حق دارند عصبانی شوند و آن را بروز دهند. اما آنچه در این بین از اهمیت بسیاری برخوردار است، شیوه بروز دادن آن است. پرخاشگری در واقع بدترین نوع بروز خشم در انسانهاست. بهطور کلی، زوجینی که احساسات ناخوشایند و خوشایند را ابراز نمیکنند، به اشتباه آن را دلیل خوببودن در زندگی مشترک میدانند درصورتی که بروز احساسات میتواند یکنواختی زندگی مشترک را در بلندمدت کمتر و شوروشوق را زیادتر کند.
این نکته را میتوان استخراج کرد که گاهی لازم است رفتارها و احساسات و خواستههای خود را از زندگیزناشویی بررسی کنیم و بیشتر بشناسیم. خودآگاهی مهارتی موثر برای تمرین شناخت احساسات، افکار، باورها و نیازهای ماست و در این زمینه پیشنهاد میشود زوجین دورههای خودآگاهی را از مشاوران و روانشناسان باتجربه و متخصص بیاموزند. مهارت جرئتمندی و نشاندادن احساس خشم به شیوه موثر میتواند کارکرد موثری در زندگی مشترک داشته باشد. گاهی نشاندادن احساس خشم در کنار عشق به همسر از دیدگاه روانشناختی میتواند سازنده باشد. این موضوع همانقدرکه برای مرد پرمعناست برای زن به همان اندازه و گاهی بیشتر میتواند لذتبخش باشد.
۵. نپذیرفتن تفاوتهای شخصیتی
در زندگیمشترک بین زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد که شناسایی آنها در نقش و کارکرد خانواده و رابطه هر یک تاثیر میگذارد و گاهی ممکن است یک ویژگی برای یکی مثبت و برای دیگری منفی باشد. ابعاد مختلف این تفاوتها را میتوان در زمینه مسائل شخصیتی، جنسیتی، عاطفی، احساسی و فکری مطالعه کرد و تفاوتها را شناسایی کرد. آشنایی با تفاوتها برای سازگاری، نشاط، سلامت و آرامش در زندگیمشترک کارکردی موثر دارد. این کارکردها را میتوان در عشق و محبت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، فضای صمیمی حاکم بر زندگیزناشویی، قضاوت عادلانه افراد نسبت به خود و دیگران، متعادل در رفتار، شادی و نشاط جستوجو کرد.
حاصل این آشنایی، درک متقابل میان اعضای خانواده، انتظارات بجا و واقع بینانه، بهره مندی از آزادی قانونمند و حرکت تکاملی خانواده به سمت تعالی خانواده است. هر مرد و زنی نیاز دارد توسط اطرافیانش، خانواده و همسر با وجود تفاوتهای فردیاش، مورد پذیرش و حمایت قرار گیرد؛ بنابراین باید تفاوتهای شخصیتی همدیگر را بپذیریم و سازگار شویم و از آنها برای رشد خانواده استفاده کنیم. در این زمینه آموزش مهارتهای زناشویی میتواند در شناخت و پذیرش تفاوتهای زوجین موثر باشد.
منبع: خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی