راز بقای ما آدمها / چگونه انسان «طبیعت» را توسط «فرهنگ» تسخیر کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۴۸۴۸۶
رکنا: در سالهای اخیر، کتاب «انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر» اثر «یووال نواح هراری» یکی از کتابهای پرفروش در سراسر جهان بوده است. در ایران نیز دو ترجمه از این کتاب در دسترس است که به چاپ چندم رسیدهاند. ترجمه «نیک گرگین» که به همت «نشر نو» روانه بازار شده است به چاپ دوازدهم هم رسید. در کشوری که آمار مطالعه بسیار پایین است، اقبالعمومی یافتنِ یک کتاب، شگفتانگیز به نظر میرسد و ممکن است از سوی خوانندگان حرفهای به عنوان نشانهای از عامهپسند بودن آن تفسیر شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ژانر کتاب «انسان خردمند» فیکشنFiction است. واژه «فیکشن» را معادل روایتِ افسانهای، فریبآمیز، خلاقانه و هنری در نظر بگیرید. «فیکشن» در مقابل متن «علمی» قرار دارد، علم در پی بازنمایی، شناخت و پیشبینی واقعیت است؛ اما فیکشن با واقعیت بازی میکند، به آن تعهد و تعلق ندارد و میخواهد از واقعیت فراتر رود؛ میتواند کمتر جدی و بیشتر سرگرمی Hobby آفرین باشد و از شکاف میان خود و واقعیت ابایی ندارد. این کتاب، تاریخ، نظریه تکامل و فلسفه برساختگرایی اجتماعی را دستمایه ارائه روایتی کلان از یک گونه موجودات (هوموساپینس /انسان خردمند) قرار میدهد. زبان ساده نسخه انگلیسی کتاب، که به ترجمههای آن نیز راه یافته است، امکان همه فهمی و پرهیز از پیچیدهنویسی معمولِ کتب علمی را فراهم کرده است. علاوه بر این، مباحث جدی در قالبی بسیار ساده، سرگرمکننده و ژورنالیستی بیان شدهاند.
روایتی افسانهای و فریبآمیز
مسأله اصلی کتاب، نه فقط بازگویی تاریخ تکاملی بشر، بلکه «ترسیم تعامل این جاندار عجیب با کلیت طبیعت» و «کشف راز مستولی شدن آن بر طبیعت و توان بقای شگفتانگیز آن» است. در شرح تعامل انسان خردمند با طبیعت، سوگنامهای انتقادی و البته قابلاعتنا ارائه شده است: تمامی اجزای اکوسیستمهای کره زمین به یکدیگر وابستهاند و شرط بقای یکدیگرند.در واقع، قواعدی که در ژنتیک و سایر قوانین طبیعی وجود دارد، در کلیت خود، مجموعهای بسیار منسجم است که تغییرات آن در بازه زمانی بسیار طولانی رخ میدهد، به گونهای که تغییر یک قاعده، به تغییر دیگر قواعدِمرتبط و نهایتاً بازگشت نظم طبیعی میانجامد، یعنی اگر تکامل و جهش ژنتیکی یک نوع، موجب برتری خاص آن بر دیگر انواع شود، در دیگر انواع نیز مکانیسمها و اندامهای دفاعی و هجومی پدید میآیند و قدرت انواع تا حد زیادی متوازن خواهد شد.
راز مستولی شدن انسان بر طبیعت
«انسان خردمند» تنها موجودی است که جز گرامر ژنتیکی خود به چیز دیگری برای بقا نیاز دارد. «هراری» در شرح چگونگی بقای انسان خردمند در تمامی مناطق و محیطهای مختلف کره زمین، به چند نکته توجه دارد: «زبان» و «تخیل»، «ابزارسازی»، «توانِ زندگی جمعی» و «کار جمعی».
از دید او که گونه انسان خردمند را با سایر گونههای انسانی و انواع حیوانی مقایسه میکند، انسان خردمند تنها موجودی بوده که توانسته از «زبان پیچیده تخیلآفرین» بهرهمند باشد، جوامع پرجمعیت و منسجم تشکیل دهد و با ساختن ابزارهای پیچیده طبیعت را مهار کند. این سه ویژگی که مبتنی بر تکامل ژنتیکی نیز هستند، ویژگیهای متمایز بشرند.نکته مهم این است که تخیل در این میان نقش اساسی بازی میکند. تخیل خود بر شالوده زبان (نظام نشانههای دارای معنای میانذهنی) شکل میگیرد. بنابراین نمیتوان تصور کرد که بدون ساختن زبان و فراگیری آن «انسانِ خردمند خیالپردازِ نوآور و ابزارساز» پدید آید. «قوه تخیل» مبتنی بر توان فرضِ امور غیرواقعی و سخنگفتن و اندیشیدن راجع به ناراستیها است، به همین دلیل نخستین شایعات و دروغهایی که انسان خردمند میساخت، نخستین رگههای خیالپردازی و اندیشیدن به امور تازه بود و این امر توان خیالپردازی او را افزایش داد.
هنگامی که امور تخیلیِ قابل درک توسط عموم شکل گرفت، مبنایی برای تشکیل گروههای پرجمعیت انسانی فراهم کرد؛ گروههای پرجمعیت در ابزارسازی، تدبیر و جنگ علیه موجودات دیگر توان بیشتری داشتند، میتوانستند به واسطه زبان شفاهی و بعدها کتبی، برساختههای فرهنگی خود (اسطورهها، ارزشها، باورها، مهارت و تجربههای بقا و...) را در ذخیره فرهنگی ثبت و به نسلهای بعد منتقل کنند.
اتکا به «فرهنگ» به جای «طبیعت»
«هراری» اتکا به «قواعد فرهنگی» به جای «قواعد طبیعی» را راز بقای بشر معرفی میکند. قواعد طبیعی مندرج در ژنتیک انسان خردمند، همچون سایر قواعد طبیعی با نظامِ کلیِ طبیعت هماهنگ است و چنانکه ذکر شد سرعت تغییر آن بسیار کند است و در طول هزارهها رخ میدهد. اما سرعت تغییر قواعد فرهنگی (و قابلیتهای بقایی که به انسان خردمند میبخشد) بسیار بیشتر است.
به همین دلیل هنگامی که انسان خردمند شیوههای جدیدی برای بقا تخیل/اختراع میکرد، قواعد ژنتیک سایر موجودات فرصت تغییر و سازگاری شیوههای صرفاً طبیعیِ بقای خود با قابلیتهای تازه این موجود عجیب را نمییافت. به همین سبب برخلاف نئاندرتالها و سایر گونههای انسانی که در هماهنگی با نظم طبیعت زندگی میکردند، هوموساپینسها اگر توانایی ژنتیکی بقا و گسترش نسل در محیطی را هم نداشتند، تواناییهای فرهنگی در این خصوص میآفریدند و با ورود به محیطهای تازه (مانند استرالیا و امریکای جنوبی) بخش مهمی از موجودات آنجا را منقرض میکردند.
هراری در انتخاب سبک نگارش کتاب، آگاهانه یا ناآگاهانه، به ابتکار جالبی دست زده است؛ او نوشتههایش را نه در قالب خشک و جدی «علم» بلکه در قالب «فیکشن» گنجانده است و خود فیکشن را «راز بقای بشر» معرفی میکند. در واقع، برساختههای فرهنگی (هرآنچه انسان خردمند آفریده و به جهان افزوده است؛ شامل نظامهای باور، مصنوعات مختلف، هنر، فلسفه، علم، نهادهای اجتماعی و...) بدون تخیل و نواندیشی پدیدآمدنی نبودند.
بیرحمی هوموساپینس ها
بشر خردمند، برساختههای فرهنگی را برای بقا و گسترش نسل در کره زمین به کار گرفته است و در مسیر تضمین بقای گونۀ خویش با قساوت و بیتفاوتی بسیاری از گونههای دیگر را به بردگی گرفته یا منقرض کرده است. هنر، فلسفه، علم و اعتقادات بشر که امکان تشکیل جوامع پرجمعیت و فتح تمام محیطهای طبیعی را به او دادهاند، هیچگاه در مقامِ منتقدِ تاریخِ تهاجم و بیرحمی هوموساپینس ها ننشستهاند، بلکه برعکس، بیشتر سعی در توجیه این شیوۀ بقا داشتهاند. سوژهمحوری باورهای کلیسایی و مدرسی، سوژهمحوری دکارتی و عقل روشنگری همگی نسبت به نوع بشر رویکردی ستاینده داشته و به ابعاد تاریک «تسخیر طبیعت توسط فرهنگ» نپرداختهاند.
«هراری» تمام برساختههای فرهنگی بشر را نوعی تخیل یا محصول تخیل میپندارد که هم قابلیت بقا و گسترش نسلِ انسان خردمند را فراهم کردهاند و هم نسلکشیِ موجودات دیگر و به بردگی گرفتن آنان را توجیه میکنند، توجیهی کماعتبار، نوعپرستانه و تخیلی!
انسان خردمند براساس فیکشنهایی که آفریده، زیسته است و فیکشنهایی برای توجیهِ قساوتها و جنایتهای خود علیه طبیعت ساخته است. این نقدِ اساسی هراری بر گونۀ هوموساپینس است و مهمترین اندیشه کتاب او است.
آیا میتوان به بهبود اخلاقی زندگی بشر امیدوار بود؟
حال سؤال اینجاست که فیکشنِ خودِ هراری (یعنی کتاب انسان خردمند) تا چه حد اعتبار دارد؟ به نظر میرسد تناقضی هستیشناختی در کتاب هراری موج میزند؛ او از یک سو برای اعتبار بخشیدن به فرضیاتش به سراغ شواهد تجربی میرود که علم آنها را کشف کرده است و از سوی دیگر تمامی برساختههای فرهنگی از جمله علم را تخیلات جمعی بشر و در اصل ابزار بقا و گسترش نسل او میداند. علم(science) ویژگی مدرن دارد، و کسب شناختِ معتبر و عینی را ممکن میداند، اما «برساختگراییِ فرهنگی» مندرج در ایدههای هراری علاوه بر هنر، فلسفه، اخلاق و الهیات، علم را نیز دارای یک پوسته (ادعاهای ظاهری) و یک هسته (کارکرد واقعی) ترسیم میکند، پوسته میتواند هر چیزی باشد، اما هسته، کارکردِ کمک به بقای انسان خردمند و گسترش حداکثری آن در کره زمین به هر قیمتی (قانون طبیعیِ بقای نوع برتر) است.
چگونه میتوان برای اثبات اینکه فلسفه و علم، تخیلهای توجیهگرِ میلِ بقا هستند، بر خودِ این تخیلها تکیه کرد و روایت معتبری به دست داد؟ همچنین اگر در دنیایی پسامدرن، فراروایتها را نامتمایز و هماعتبار فرض کنیم، چگونه میتوانیم هنوز به انتقاد و بهبود اخلاقی زندگی بشر امیدوار بمانیم؟! اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
وحید میرهبیگی
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
بهترین مواد غذایی برای تقویت قوای جنسی مردان + جزییات این زندانی به زنان تجاوز می کرد! جن ها را با این 15 نکته عجیب بشناسید! دستگیری اشباح شب مشهد در مجلس ختم مقتول! + عکس بارداری دختر 16 ساله توسط پزشک منحرف / دکتر مجبور به ازدواج شد+عکس این خانم معلم یک زن خیانتکار را کشت! + عکس تجاوز گروهی 3 برادر به زن سابق یکی از آنها مرد خوش شانس با یک گلدان ثروتمند شد + عکس پلیس این دزد را همیشه سریع شناسایی می کند! / چرا؟! + عکس اعدام نشدن قاتل مرد کشتی گیر که طناب دار را دید+ جزییات جاسوسی در ایران در پوشش شرکت هلیکوپترسازی! تجاوز به 4 فوتبالیست نوجوان در خوابگاه ورزشگاه ! مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا این پسر جوان شب ها به سراغ مانکن های لباس زیر زنانه می رفت +عکس اولین تصاویر از خودکشی مرد جوان از روی پل طبیعت تهران +فیلممنبع: رکنا
کلیدواژه: سرگرمی Hobby ایران ایران و جهان طبیعت کتاب پرفروش عکس دختر تجاوز فیلم پلیس زندگی نجات جوان داماد مرد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۴۸۴۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلوع خورشید اسلام، روح نشاط و امید در کالبد زن دمید
ایسنا/قم مرجع تقلید شیعیان گفت: در روزگاری که در تمام فرهنگهای اقوام و ملل جهان «زن» به عنوان یک «موجود پست» و «طفیلی» و انسان درجه دوّم مطرح بود، خورشید اسلام طلوع کرد و افق زندگی او را از کَران تا کَران روشن نمود و ندای عطوفتآمیز پیغمبر رحمت، حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) روح نشاط و امید در کالبد او دمید و راه ترقی و تکامل را به روی او از همه جهت باز کرد.
آیتاللّه حسین نوری همدانی مرجع تقلید شیعیان به همایش هویت عصری زنان در آئینه قرآن و حدیث پیامی صادر کرد که متن آن به شرح زیر است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَی سَیِّدِنا وَ نَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ المصطفی مُحَمَّد وَ عَلَی أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ سیَّما بَقیَّهَ اللَّهِ فِی الأرَضینَ.
موضوع «جایگاه و موقعیّت بانوان» از دیرباز مورد گفتمان اندیشمندان و صاحب نظران بوده و نویسندگان و نظریه پردازان در این زمینه دیدگاههای گوناگونی ارائه داده و هر یک از آنان برداشت و تحلیلی داشته و طبق جهان بینی خود آن را ابراز داشتهاند. که این موضوع با مطالعه تاریخ اقوام و ملل روشنتر میشود.
در این میان مکتب حیات بخش اسلام که کاملترین ادیان است با توجه به نظر واقع بینانه به انسان و وظایف و تکالیف او، موقعیت بانوان را به نحو اصولی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با عنایت به ساختار خلقت زنان به تبیین حقوق آنها پرداخته است که با نگرش دقیق و خالی از اغراض باید گفت؛ در هیچمکتب و گرایشی اینگونه حریم و حقوق زنان مورد حمایت قرار نگرفته و شأن و منزلت آنان مصونیت پیدا نکرده است.
مگر نه این است که پیش از ظهور اسلام با زنان در همه نقاط جهان به بدترین نوع برخورد میشده و از کمترین حقوق اجتماعی محرومشان داشته بودند. که در آن فضای مسموم حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) رفعت مقام و شأن والای بانوان را با کمال صراحت اعلام و قوانینی بر اساس فطرت انسان مقرّر داشت. و مگر نه این است که با استقبال از حضور زنان در عرصههای جهادی، آموزشی، پرورشی و اجتماعی سالهای نخستین ظهور اسلام به عصر طلایی تبدیل شد و بر تارک جبین تاریخ اسلام درخشید.
انسانی در میان دو دیوار بلندِ تحجر و تمدّنِ کاذب. محبوسی در اعماق دو زندان: زندان جاهلیّت و زندان بردگی مُدِرن. اسیر دو کمند: کمند اوهام و خرافات و کمند تهمت و افتراءات. مقهور دو فرهنگ، فرهنگ جاهلی و فرهنگ کلمات فریبنده به نام آزادی و به عنوان علم و تمدن و تساوی حقوق. بالاخره فریادگری بدون فریادرس! و مُجرمی بدون ارتکاب جرم، مظلومی به ظلم مضاعف و محروم از حقوق زندگی صحیح!
در روزگاری که در تمام فرهنگهای اقوام و ملل جهان «زن» به عنوان یک «موجود پست» و «طفیلی» و انسان درجه دوّم مطرح بود و تلخی و محرومیّت بر همه ابعاد و زندگی او چه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سایه افکنده و مورد بدبینیها و آماج تهمتها بود و از هیچ روزنهای بر افق زندگی او روشنایی نمیتابید، و همه درها بر روی او بسته بود، خورشید اسلام طلوع کرد و افق زندگی او را از کَران تا کَران روشن نمود و ندای عطوفتآمیز پیغمبر رحمت، حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) روح نشاط و امید در کالبد او دمید و راه ترقی و تکامل را به روی او از همه جهت باز کرد.
حضرتش موقعیّت مهم «زن» در اجتماع بشری و جایگاه بلند او و شایستگیها و استعدادهای فراوانی را که دست آفرینش در وجود اینموجود بدیع قرار داده است را گوشزد کرد و آیههایی از قرآن مجید را در رابطه با معرفی مقام مهم زن و ارزش والای او برای مردم بیان نمود. «زن» را به عنوان اینکه مانند مرد یک انسان کامل است و شایسته همهکمالات و کرامتهای انسانی است و شایستگی خلیفه الهی بودن را دارد معرفی کرد.
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»
«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا»
و این نمونهای از آیات قرآن در عظمت زنان است و بر همین اساس همانطور که نمونهای از مردان برای الگوسازی ذکر نمود، از زنان شایسته نیز به عنوان الگو معرفی میشود:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ» و در روایات ما نیز احادیث مختلف و متواتر درباره حقوق و جایگاه بانوان ذکر شدهاست که توصیه میشود به کتب حدیثی ما مراجعه کرده و با در نظر گرفتن سند احادیث بعضی از مطالب جعلی که با قرآن کریم مطابقت ندارد را استثناء نمود.
امروز نیز دنیای کفر با متهم ساختن اسلام نسبت به حقوق زن آنچه را که خود در عمل انجام میدهد به دین مقدس ما نسبت میدهد در حالی که با این عمل میخواهد پرده سیاه بر حقایق و موقعیت زن در اسلام بپوشاند و عمل ننگین خود را نسبت به بانوان توجیه نماید، اما باید با صدای رسا و بلند اعلام کرد که این دین بزرگترین حامی حقوق زن است.
در پایان از همه حاضرین، خصوصاً از برگزار کنندگان این جلسه محترم و بویژه نماینده معظم ولی فقیه آیت الله آقای نورمفیدی کمال سپاس و تشکر را دارم و توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم و متلمس دعای خیر میباشم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
قم مقدسه
حسین نوری همدانی
انتهای پیام