من و نوزاد ۳ ماههام در جهادش سهیم بودیم
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۵۵۰۹۸
به گزارش جهان نيوز، علیاصغر اکبری متولد سال ۱۳۴۲ در یک روستای شهر آشخانه استان خراسان شمالی بود. وی که جوشکار ماهری بود به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد و در گردان رسولالله (ص)، تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و لشکر ۵ نصر مشغول جهاد شد. سرانجام در اول بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در منطقه اروندرود «فاو» به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آشنایی شما برای ازدواج چگونه رقم خورد؟
ما در روستا زندگی میکردیم و طبیعی است که در روستاها همه خانوادهها همدیگر را میشناسند. ضمن آنکه ما نسبت فامیلی هم با هم داشتیم، ایشان پسر عموی مادرم بود. دایی من واسطه ازدواج ما شد و خانواده آنها به خواستگاری آمدند. آن زمان من ۱۳ سال داشتم و او ۱۸ سال و شغلش هم جوشکاری بود. علیاصغر جوشکار ماهری بود، درآمد خوبی هم داشت. مدتی هم در تهران کار میکرد. بعد از دو سال زندگی مشترک خداوند به ما دختری داد. دخترمان ۴۰ روزه بود که علیاصغر گفت: میخواهم به جبهه بروم و برای گذراندن دوره آموزشی به بجنورد رفت، بعد هم عازم جبهه شد.
به عنوان بسیجی رفت؟
بله او تنها پسر خانوادهاش بود، پنج خواهر داشت و، چون کفالت مادر پیرش را هم بر عهده داشت از سربازی معاف شده بود.
با یک نوزاد ۴۰ روزه چطور رضایت به رفتنش دادید؟
آن موقع سنم کم بود و میترسیدم و نگران بودم که او شهید شود، بنابراین از اول موافق رفتنش نبودم. میگفتم من کسی را ندارم. بچه کوچک داریم. نگهداریاش برای من با ۱۵ سال سن سخت است. اصرار داشت برود. گفتم من نه پدر دارم و نه مادر، زیر دست عمه و خالهها بزرگ شدم. من الان کسی را ندارم، شما هم پنج خواهر دارید، مادرت هم تنهاست، گفت: من نروم آن یکی هم نرود، پس چه کسی قرار است برود.
گفتم: شما میروی ما را به چه کسی میسپاری؟ گفت: به خدا و اهل بیت (ع).
خیلی سفارش کرد که بهانه نگیرم و به خدا توکل داشته باشم. بالاخره رضایت دادم.
موقع رفتن با دوستانش از خانه ما حرکت کردند، کلی گریه کردم. گفتم: برو خدا به همراهت، همه ما ایرانی هستیم و وظیفه داریم از کشورمان در برابر متجاوز دفاع کنیم.
او رفت، اما هر چند وقت یک بار نامه میفرستاد. بعد از دو ماه به مرخصی آمد، زیاد نماند. شاید سه روز بیشتر نماند و دوباره رفت و دیگر نیامد!
از حال و هوای جبهه برایتان تعریف میکرد؟
در آن سه روز مرخصی که آمده بود زیاد از شهدا و از دوستانش و رزمندگان میگفت. راضی بود. میگفت: جبهه فضای خوبی دارد. دوستان خوبی داریم و من آنجا را خیلی دوست دارم. همیشه نماز را اول وقت میخواند. جوان چابک و مهربانی بود. وقتی به مرخصی آمد بچه ما هنوز نوزاد بود و قنداقش میکردم و او بچه را خیلی دوست داشت، اما توانست از زن و بچه و زندگی دل بکند و به جبهه برود. خدا میداند شاید من و نوزاد سه ماههام در جهادش سهیم بودیم.
همسرتان مدتها مفقود بود. از روزهای چشمانتظاری بگویید. آن هم شما که در ۱۵ سالگی همسر شهید شدید.
علیاصغردر گردانی بود که آن گردان در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو خطشکن بود. بعد از عملیات دوستش که اهل روستای خودمان بود برگشت، اما علیاصغر نیامد. روزی همان دوستش به همراه یک دوست تهرانی به منزل ما آمدند و گفتند اصغر شهید نشده و خواهد آمد. ما مدتها چشمانتظار بودیم که برگردد و امیدوار به آمدنش بودیم و این چشم انتظاری ماهها طول کشید. کسی به طور قطعی خبر شهادتش را نمیداد.
مسئولان هم حرفهای مختلفی میگفتند. بعضی میگفتند شهید شده، بعضی میگفتند اسیر شده و بعضی میگفتند مفقودالاثر است. بعد از شش ماه فهمیدیم شهید شده، اما پیکرش نیامد. از طرف سپاه آمدند و گفتند که علیاصغر شهید شده است و پیکرش را با قایق میخواستند بیاورند که قایق هم غرق میشود. مقداری از وسایل شخصی و لباس او را آوردند. یک قبر هم برایش در نظر گرفتند و ما دیگر چشمانتظار برگشت او نبودیم. من هم کاری نمیتوانستم انجام دهم، یک دختر روستایی ۱۵ ساله با یک بچه کوچک که نه پدر داشتم و نه مادر. جایی را هم بلد نبودم، کجا میتوانستم بروم و از او خبر بگیرم. من او را به خداوند هدیه دادم و خداوند او را پذیرفت. من از داشتن علیاصغر محروم شدم، اما به خدا توکل کردم. من سعی کردم امانت شهید را آنطوری که مورد رضایت خدا و او بود بزرگ کنم. البته، چون سن کمی داشتم، تنها بودم و در روستا هم زندگی میکردم، فضای روستا طوری بود که باید ازدواج میکردم.
پیکر شهید کی تفحص شد؟
حدود ۳۴ سال طول کشید و این انتظار برای ما خیلی سخت بود. این دوران سخت گذشت. هر وقت پیکر شهدا را میآورند، میگفتم کاش پیکر علیاصغر را هم بیاورند. سرانجام پیکرش در تفحص کشف شد و ما پیکرش را بعد از تشییع در همان قبر خالی که از قبل برایش در نظر گرفته بودیم به خاک سپردیم.
دوست دارم راه شهید را ادامه بدهم و باید بگویم که شما هم که به یاد شهدا هستید و یاد آنها را زنده نگه میدارید در جهاد آنها انشاءالله شریک هستید.
منبع: جوان
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۵۵۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«طرح نفس» جان ۱۴ نوزاد کرمانشاهی را نجات داد
رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی استان کرمانشاه گفت: طرح «نفس» که مخفف «نجات فرزندان سقط» است، از ابتدای فروردین سال ۱۴۰۲ آغاز شده و تاکنون جان ۱۴ کودک در معرض سقط عمدی را نجات داده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمانشاه، رضا منصوری امروز _ یکشنبه نهم اردیبهشت _ در جمع خبرنگاران اظهار کرد: طرح نفس مخفف نجات فرزندان سقط، در استان کرمانشاه با محوریت سازمان بسیج جامعه پزشکی کرمانشاه و با هدف کار همه جانبه برای نجات فرزندان سالم سقط عمدی (جنایی) فروردین ۱۴۰۲ تأسیس شد و شروع به کار کرد.
وی افزود: فرهنگسازی، شبکهسازی و شناسایی والدینی که قصد سقط فرزند سالم خود دارند با ارائه مشاوره مذهبی و روانشناسی، خدمات حمایتی درمانی و معیشتی برای مادران با مشکل مالی از اقدامات اصلی انجام شده در این طرح است.
رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی استان کرمانشاه️ تصریح کرد: سال ۱۴۰۲ بیش از ۳۰ جلسه با مسئولان و مدیران ارشد استان، حوزههای بسیج خواهران و کمیته اجرایی داخلی در راستای پیگیری اهداف طرح تشکیل شد.
منصوری ادامه داد: طی هشت روز نمایشگاه مناسبتی برگزار و ۳۹ مورد مشاوره انجام شده است و با یک دستاورد بزرگ، ۳۱ مورد انصراف از سقط جنین ادامه دادند و ۱۴ نوزاد متولد شدند.
وی اضافه کرد: در این راستا به ۱۲ خانواده سبد معیشتی تقدیم و خدمات رایگان درمانی، مشاوره و پاراکلینیکی ارائه شد.
کد خبر 748793