«نیمهی پنهان پزشک»، دکتر دنیل افری؛ ترجمه دکتر افروز معتمد، نشر قطره پزشکی و آن نیمهی نادیده
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۶۳۴۶۴
«نیمهی پنهان پزشک»
نویسنده: دکتر دنیل افری
مترجم: دکتر افروز معتمد
ناشر: نشر قطره؛ چاپ دوم ۱۳۹۷
۳۴۰ صفحه، ۳۴۰۰۰ تومان
*****
در هر خانوادهی ایرانی کسی هست که داستانی از خطاها و تصمیمات عجیب پزشکی برای گفتن داشته باشد. از جراحی که چاقویش را در شکم بیمار جا گذاشته تا پزشکی که برای بیمار داروی اشتباهی تجویز کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر دنیل افری پزشک آمریکایی سالهاست که دربارهی رابطهی پزشک و بیمار تحقیق میکند. مهمترین سوالی که دکتر افری در ذهن دارد این است که «پزشکان چگونه فکر میکنند؟» چه عواملی در شکلدادن عواطف و طرز فکر یک پزشک دخالت دارد و نوع کنش او نسبت به بیمار را شکل میدهد؟ همهی ما در پی مراقبتهای پزشکی عالی برای خودمان و خانوادهمان هستیم و دوست داریم فرض کنیم که بهترین خدمات پزشکی را از پزشکان موفق، باسواد، باتجربه و یا بهترینهای دنیا دریافت میکنیم. با این حال آثار بیشمار این توقعات عاطفی میتواند تمام این گزارهها را به هم بزند. هر بیمارستانی از سر وظیفهشناسی واژهی شفقت و دلسوزی را جایی در بیانیهی اهدافش قرار داده است. هر دانشکدهی پزشکی در مورد ایدهالهایش در حوزهی مراقبتهای پزشکی و درمانی حماسهسرایی میکند. اما اغلب پیام ناگفته در سنگرهای زندگی حقیقی، در مورد آموزش پزشکی، این است که پزشکان نباید بیش از حد با عواطف شخصی در مسائل بیماران خود سهیم شوند. به دانشجویان گفته میشود که احساسات بر قوهی تصمیمگیری و قضاوت فرد سایه میافکند. هر مولفهی برنامهی آموزشیای که در آن انترنها «زیادی احساساتی» باشند، از دید روسای بیمارستان محکوم است. مراقبتهای پزشکی کارآمد که مراقبتهای پزشکی معقول واژهی فنی ان است، همچنان در مقایسه با سایر جنبهها ارزشمندتر است.
نیمهی پنهان پزشک ۷ فصل دارد و پس از هر فصل یک بخش جداگانه به نام جولیا میآید که در هفت قسمت داستان بیماری به نام جولیا را روایت میکند. ساختار فصلهای اصلی کتاب ترکیبی از خاطره و نظریه و تحلیل است اما بخشهای مربوط به جولیا فضایی داستانیتر دارد. جولیا مهاجر غیر قانونی گواتمالایی بیش از یک دهه بیمار دکتر دنیل افری بوده است. او که نظافتچی سرویسهای بهداشتی یک قبرستان است، به علت نارسایی قلبی در بیمارستان بلویو بستری میشود اما مشکل جولیا بسیار جدیتر از یک نارسایی قلبی ساده است و جولیا تنها با پیوند قلب میتواند به زندگیاش ادامه دهد. پروندهی پزشکی جولیا از این نظر برای چنین کتابی مناسب است که پزشک میباید حقیقت امر را به او میگفته باشد اما احساسات و عواطف درونی او و انترنها مانع میشود تا جولیا با حقیقت ترسناک زندگیاش روبهرو شود. نویسنده در فصلهای مربوط به جولیا به تشریح احساساتش نسبت به بیمار میپردازد و به خوبی توانسته است این نکته را روشن کند که چطور دخالتدادن عواطف در کار پزشکی میتواند نتایجی فاجعهبار به بار بیاورد و به راستی مرز بیعاطفگی و احساساتیبودن در این حرفه کجاست؟ آیا پزشک محکوم است که در بیشتر موارد نقش یک قصاب بیرحم را بازی کند که وطیفهاش تنها انتقال واقعیات پزشکی به بیمار است یا نه او باید بنا به وظیفهی انسانی و عواطف درونیاش بر رنج بیمار کرنش کند و واقعیت خشن را در لفافهای زیبا از کلمات و فریب بپیچد؟
فصل نخست کتاب با عنوان «دکتر الان نمیتواند شما را ببیند» به تشریح خاطرهی تاثیرگذاری از دوران دانشجویی نویسنده اختصاص دارد. زمانی که برای نخستین بار با زنی بیخانمان روبهرو میشود که در کثافت غرق است و سوسکها از سر و رویش بالا میروند. آنجا پزشک جوان که تحمل بوی بد و ظاهر چندشآور بیمار را ندارد جایی پنهان میشود و از رویارو شدن با او سر باز میزند اما هنگامی که میبیند بهیاری به زن نزدیک میشود و مادرانه او را به حمام میبرد، غرق شرمساری و شگفتی میشود.
فصل دوم کتاب با عنوان «آیا میتوان پزشک بهتری شد؟» به طور مفصل نخستین موضوع طرحشده در رابطهی بیمار و پزشک یعنی «همدلی» را بررسی میکند. به گفتهی او سال سوم تحصیلی در آموزش پزشکی بیشترین آسیب را در پی دارد چرا که در سال سوم دانشجویان پزشکی اولین قدمها را برای مراقبتهای عملی از بیمار برمیدارند. اغلب دانشجویان بیصبرانه منتظر سال سوم هستند چرا که بعد از دو سال طولانی نشستن سر کلاس درس بالاخره میتوانند به اقدامات پزشکی واقعی بپردازند، در بیمارستان باشند و از بیماران مراقبت کنند و این نخستین گام عملی در راه پر فراز و نشیب آنهاست.
فصل سوم کتاب، «قرار گرفتن در شرایط بحرانی» است. زمانی که پزشک جوان نخستین تجربههای بحران را در حرفهاش لمس میکند. زمانی که پیجر او را فرا میخواند تا بیماری را که ناگهان ایست قلب کرده است احیا کند یا شرایط پیچیدهی دیگری را مدیریت کند. این فصل دشواریهای روانی کار پزشکی و استرسهای ناشی از حضور فعال در موقعیتهای پیشبینینشده را به خوبی بازگو میکند.
یکی از سوالاتی که اغلب افراد خارج از حوزهی پزشکی میپرسند این است که پزشکان چطور با اینهمه بیماری، درد، رنج و مرگ کنار میآیند؟ آیا آنها از اینهمه ارتباط نزدیک با مرگ افسرده نمیشوند؟ یک پزشک چطور میتواند در برابر امواجی چنین ویرانگر دوام بیاورد و خود به بیماری مبتلا نشود. دکتر افری در فصل چهارم کتاب، «سهم روزانهی پزشک از مرگ» به نقل خاطرات خود از مواجهه با چنین شرایطی میپردازد و خواننده را تا حد زیادی با جهان آشفته و غیر منتظرهی پزشکان آشنا میکند.
فصل پنجم کتاب، «شرمساری از اشتباه» به باور من مهمترین و جذابترین بخش کتاب است؛ یک پزشک در برابر اشتباهاتش که اغلب اشتباهاتی جبرانناپذیرند باید چه واکنشی از خود نشان بدهد؟ ابراز شرمندگی و عذرخواهی از بیمار زیاندیده یا بازماندگان او تا چه اندازه میتواند درد ناشی از خطای او را تسکین دهد؟ جایی مینویسد:
«پزشکان درکی قوی، احتمالا درکی افراطی از تاثیرات اعمال و اقدامات شخصی خود دارند. این مطلب میتواند درک آنها را از حرفهای بودن و وظیفهشان در برابر بیمار تقویت کند اما در عین حال باعث میشود در برابر آسیبها و ضربههای عمیق و ماندگار ناشی از شرایط بحرانی و ناموفق آسیبپذیرتر باشند. شرمی که از این خطاها ناشی میشود هیچ کمکی به بهترشدن طبابتشان یا بهبود مراقبت آنها از بیماران نمیکند.»
فصل ششم کتاب، «غرق در انبوه مسئولیتها» مسئولیتهای گوناگونی را یادآور میشود که پزشکان در حرفهی خود تجربه میکنند و در برابر هرکدام از آنها باید نزد خود و یا دیگران پاسخگو باشند.
در فصل پایانی کتاب با عنوان «زیر ذرهبین قضاوت» نویسنده به فشارهایی اشاره میکند که پزشکان و انترنهای جوان و همچنین پزشکان باتجربه حین احضار شدن از جانب بخش بازبینی پروندههای پزشکی تحمل میکنند. داوری از جانب بیماران، جامعه و بیمارستان هرکدام از پزشکان را در معرض امتحاناتی دشوار قرار میدهد که نتیجهی آنها هرچه باشد بر کیفیت کار آنها در آینده و همچنین درکی که از کار و حرفهشان دارند تاثیرات عمیق و طولانی میگذارد.
کتاب نیمهی پنهان پزشک، شرح آن نیمهای است که ما از حرفهی پزشکی نمیبینیم و ترجمهی فارسی آن که به دست یک پزشک ایرانی انجام شده است میتواند درک ما را از این حرفه بالاتر ببرد. شاید دانشجویی که سودای پزشکشدن در سر دارد با خواندن چنین کتابی از آرزویش دست بکشد و شاید هم بر تلاش و همتش بیفزاید!
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۶۳۴۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ترجمهها در حوزه کودک و نوجوان بر تألیف پیشی گرفت؟
از سال ۱۴۰۱ شیب تولید کتابهای ترجمه نسبت به تالیف رو به افزایش بوده است، بهطوری که در یکی دو سال اخیر شاهد رشد آثار ترجمه و نگرانیهایی در این خصوص هستیم. اما چرا کتابهای ترجمه بر تألیف پیشی گرفت؟ - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم، محمدمهدی سیدناصری؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
بدون تردید آشفتگی بازار نشر، وضعیت کاغذ و اوضاع نابسامان ناشران بر ادبیات داستانی کودک و نوجوان نیز سایه افکنده که شاید نخستین پیامد این ماجرا پیشی گرفتن آمار کتابهای ترجمه بر کتابهای تألیفی این حوزه باشد.
براساس آمار منتشر شده از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران و مقایسه کتابهای تألیفی و ترجمه در حوزه کودک و نوجوان، نسبت میان ترجمه و تألیف تا سال1396 طبیعی و منطقی به نظر میرسد و فاصله جدی میان کتابهای تألیفی و ترجمه وجود ندارد، اما از سال1398، روند نزولی کتابهای تألیفی برای کودکان کلید میخورد و سال1401کتابهای ترجمه، بخش اعظمی از نشر کودک و نوجوان را به خود اختصاص میدهند.
از آن پس شیب تولید کتابهای ترجمه نه تنها کم نشد که زیادتر هم شد، بهطوری که در یکی دو سال اخیر شاهد رشد آثار ترجمه و نگرانیهایی در این خصوص هستیم. اما بهراستی سئوال اصلی اینجاست که چرا کتابهای ترجمه بر تألیف پیشی گرفت؟
پاسخ به این پرسش نیازمند توجه به دلایل گستردهای است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنیم. نخستین دلیل، بهصرفه نبودن تولید کتاب تألیفی برای ناشران است که ناشر را وادار کرده برای بقا دست به روشهای دیگر تولید بزند و در نبود قانون کپیرایت چون ناشر ایرانی مجبور نیست حق تألیف بپردازد، ناخودآگاه موضوع ترجمه مطرح میشود به این دلیل که صرفاً دستمزد مترجم میماند که معمولاً میتوان با استفاده از یک مترجم تازهکار پرانرژی و کمتوقع همکاری کرد و دستمزد کمتری پرداخت تا کتابی روانه بازار شود.
از سوی دیگر جلد و تصویرگری که از بخشهای مهم گرافیک یک کتاب است میماند و در بیشتر کتابهای ترجمه فقط کافی است نوشتههای فارسی جای نوشتههای خارجی را روی جلد بگیرد تا دوباره شاهد جریانی باشیم برای شدت گرفتن تولید کتابهای ترجمه، هرچند ناشر میتواند به جای پرداخت دستمزد به تصویرگر یا گرافیست، کتاب خارجی را روی دستگاه اسکن قرار دهد و تک تک صفحات آن را برای کتاب ترجمه شده بازیابی کند و به این صورت نقش تصویرگر هم حذف شود.
اما همانطور که میدانیم موضوع تقاضا نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است؛ چون بررسی بازار نشان میدهد اقبال مخاطب به آثار ترجمه است. در جامعه ما و در عصر جدید کودکان نسل آلفا و نوجوانان کتابهای تألیفی را نمیخوانند که این مسئله هم دلایل بسیاری دارد و شاید مهمترین آن «ممیزی» باشد. در کشور ما ممیزی کتاب کودک و نوجوان اغلب جنبه سلیقهای دارد و کمتر به سطح کیفی آثار توجه میشود.
در حالی که در بحث ممیزی بهتر است این آثار توسط کارشناسان خبره و افرادی که با کودک سروکار دارند، بررسی شود تا به دور از اعمال سلیقههای شخصی، مسائل حائز اهمیت در حوزه ادبیات کودک ونوجوان مدنظر قرار گیرد.
پس شاید اولین مسئلهای که در پیشیگرفتن آمار کتابهای ترجمه بر کتابهای تألیفی به ذهن میرسد، مباحث فرهنگی، کمرمقی و کمرونقی ادبیات بومی است، اما این همه ماجرا نیست، چون بد نیست یأس و سرخوردگی نویسندگان، شکوفا نشدن استعدادهای نویسندگان، فراموش شدن نویسندگی حرفهای و تبعات اقتصادی مثل مرگ خاموش برخی مشاغل مرتبط با تولید کتاب از جمله طراحی و تصویرگری کتابهای کودک و نوجوان را هم از جمله پیامدهای پیشی گرفتن ترجمه بر تألیف دانست.
بعد از همهگیری کرونا و خلق فناوری بلاکچین و بعد از سال 1399 شاهد حضور کودکان نسل آلفا در کشور هستیم که این کودکان نسل آلفا، نسلی پرچالش و تنوع طلب و در عین حال کارآفرینترین و هوشمندترین نسل هستند. امروزه در عصر انقلاب صنعتی چهارم و زیست بوم هوش مصنوعی و متاورس و انواع پدیدههای تکنولوژی زندگی میکنیم و ضروری است که صنعت نشر و تولید محتوا برای کودک و نوجوان ارتقا یابد. اگر ناشر و نویسندهای از این قافله عقب بماند، محکوم به حذف شدن است. اکنون نیاز به یک بازاندیشی در نویسندگان، ناشران و مترجمان در حوزه کودک و نوجوان هستیم تا از مخاطبان عقب نیفتیم.
گزارش تسنیم از آمارهای نشر در بهمن ماه؛ از جان گرفتن نشر کودک و نوجوان تا افزایش 40 درصدی قیمت کتابهابههرحال نباید فراموش کرد که امروز مخاطبان در ردههای سنی مختلف و البته این حوزه چند پله از نویسندگان و مترجمان جلوتر هستند. در حال حاضر متأسفانه آثاری که در حوزه کودک و نوجوان منتشر میشود بیشتر کپی است و ما نیاز به بازاندیشی در مفهوم ادبیات کودک و نوجوان داریم تا آثار خوبی را در این حوزه تولید کنیم. فضای مجازی شمشیر دو لبه است و در کنار فرصتهایی که ایجاد میکند، تهدید کننده است. از آثار تهدیدکننده فضای مجازی بلوغ زودرس است که این بلوغ زودرس باعث میشود مخاطب به واسطه حضور در فضای مجازی با حجم وسیعی از مطالب روبرو شود که این امر نیز موجب میگردد مخاطب مدرن تر از نسل گذشته خود باشد.
متأسفانه در نسل جدید مؤلفان و مترجمان نوآوری دیده نمیشود و برخی مؤلفان کتابهای خارجی را به گونهای بازنویسی میکنند که کپی است و مخاطب نسل آلفا و نسل Z که مخاطبان بومی دیجیتال هستند، این کپی بودن را میفهمند و این امر باعث میشود نسل کنونی ما نسلی باشد که با کتاب بیگانه است.
روزگار کمفروغ ادبیات کودک و نوجوان ـ 19 | عطش مخاطب برای تولید کتابهای کودک با موضوع فلسفه دینینهضت ترجمه از یک بُعد برای ادبیات کودک و نوجوان مثبت است که بهترین آثار خارجی بدون حق کپیرایت خریداری و در کشورمان به دست مخاطب میرسد. متأسفانه این نسل به خاطر عدم مطالعه و فقر کتابخوانی که دارد و در مورد سواد دیجیتال، سواد عاطفی و سواد حقوقی و مهارتهای نرمی که در عصر هوش مصنوعی هر انسانی می بایست فرا بگیرد، موفق نخواهند بود. ادبیات کودک و نوجوان نسبت به ادبیات بزرگسال صرفه اقتصادی و گردش مالی بیشتری دارد، به دلیل اینکه امروزه والدین نسل اینترنت برای کودک و نوجوان خود کتاب تهیه میکنند.
اقتصاد نشر کودک و نوجوان بسیار اقتصاد خوبی است؛ اگر مخاطبسنجی درستی در این حوزه انجام شود. یکی از عواملی که میتواند کمک کند نویسندگان خوبی در حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم، ناشران هستند. بنابراین اگر ناشران حوزه کودک و نوجوان هوشمندانه فکر و عمل کنند میتوان سطح فرهنگی کشور در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را ارتقا داد.
انتهای پیام/