جلال آلاحمد، روشنفکری در تلاطم سیاست و مذهب
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۷۱۹۴۸
تهران- ایرنا- جلال آلاحمد از برجستهترین و تأثیرگذارترین روشنفکران ایرانی است که در دوره جوانی به گروههای چپ گرایش پیدا کرد اما پس از طرد افکار و اندیشههای سیاسی و جست وجو در متن دین به نقش تأثیرگذار مذهب و روحانیت پی برد و این مهم را در درون جریان نهضت اسلامی به رسمیت شناخت.
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ جلالالدین سادات آل احمد مشهور به جلال آلاحمد در 11 آذر 1302 خورشیدی در محله پاچنار در تهران دیده به جهان گشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد اما پدر که تحصیل فرزند را در مدارس دولتی نمیپسندید با او مخالفت کرد. چنانکه خود جلال میگوید: «دبستان را که تمام کردم(پدر) دیگر نگذاشت درس بخوانم. که برو بازار کار کن. تا بعد از او جانشینی بسازد و من بازار رفتم اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم».
پس از پایان دوره دبیرستان، پدرش او را به نجف نزد برادر بزرگش سیدمحمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل علوم دینی بپردازد. البته او به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت و تحصیل در دانشسرای عالی را ادامه داد.
وی که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، تحصیل در دوره دکتری ادبیات فارسی را نیز ادامه داد اما در اواخر تحصیل و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت». در تیرماه 1326 خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد و این شغل را تا پایان عمر حفظ کرد.
**فعالیت سیاسی و حزب توده
آلاحمد در اوایل 1323 خورشیدی همراه با افرادی مانند امیرحسین جهانبگلو، رضا زنجانی، علینقلی منزوی و چند تَن دیگر به حزب توده پیوستند. چون یک قصه و یک ترجمه از او در مجله سخن چاپ شده بود، در این حزب مورد تشویق قرار گرفت. وی در حزب توده به نوشتن در روزنامه «بشر» که مدیریت داخلی آن را به عهده داشت، پرداخت.
عضویت جلال در حزب توده چندان طولانی نبود و از آن سرخورده شد. تبعیت بیچون و چرای حزب از شوروی واکنشهایی را در درون حزب برانگیخته بود و عدهای در برابر این سیاستهای رهبری گروه «آوانگاردیستها» را که به معنای پیشاهنگ است، به قصد اصلاح حزب تشکیل دادند. گریز از حزب توده برای آلاحمد محتوم و مقدر بود زیرا در 1326 خورشیدی با همکاری یکی دیگر از اعضای حزب توده به نام اسحاق اپریم جزوهای تحت عنوان «حزب توده سر دو راه» منتشر کرد که تحلیلی بود بر شکستهای پیایی آنها در مجلس چهاردهم، کابینه قوام و حوادث فرقه دموکرات آذربایجان، همچنین یکی دیگر از دلایل بیاعتمادی جلال به حزب توده، عدم صداقت در رفتار و گفتار رهبران حزب و کادر آن بود.
**برخوردهای ساواک با جلال آل احمد
آلاحمد یکی از روشنفکرانی بود که از همان روز فعالیت در اداره فرهنگ و آموزش تحت نظارت سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) قرار گرفت. در طول مدتی که وی در دبیرستانها به فعالیت مشغول بود، گهگاهی کتاب، مقاله و جزوه هایی را منتشر میکرد که حاوی مطالب انتقادی شدید از وضع موجود سیاسی، مقامات عالی کشور و حتی محمدرضا پهلوی به شمار می رفت.
همین اقدامات جلال در انتقاد از حکومت پهلوی سبب شد تا نظارت ساواک بر وی شدیدتر شود. در 21 مهر 1341خورشیدی در نخستین شماره کیهان ماه که زیر نظر او تنظیم میشد، مقالهای انتقادی تحت عنوان «غربزدگی» درج شده بود که همان وقت کمیسیون مطبوعات با انتشار آن مخالفت و نسخه های آن را جمعآوری کرد. با این وجود آلاحمد این مقاله را به طور مخفیانه به صورت کتابی درآورد و درصدد انتشار آن برآمد و همین امر سبب شد تا این سازمان وی را تحت نظر بگیرد.
این روند انتقادی از سیاستهای خفقانآور حکومت پهلوی از طرف جلال حتی در خارج از کشور به ویژه در دانشگاههای غربی و انجمنهای دانشجویان ایرانی به جریان افتاد. ترس ساواک از افشاگری وی در خارج کشور به میزانی بود که سخنرانیهای او در مجامع بینالمللی با نظارت این نهاد انجام میگرفت.
او در 1346 خورشیدی به دنبال چاپ مقالهای در روزنامه دنیای جدید درباره جنگ اعراب و رژیم اسراییل و درج مطالب انتقادی در زمینه نقش ایران و نفت مورد توجه قرار گرفت. بنابراین به ساواک احضار و به او تذکر داده شد که چنین مطالبی را منتشر نسازد.
آلاحمد در زمستان 1347 خورشیدی به وسیله ساواک تهدید به مرگ شد. وی با نقش این نهاد در اعمال خفقان، آشنا بود و مرگ صمد بهرنگی و غلامرضا تختی را در مقالهای چاپ شده، زیر سوال برد و به این سازمان نسبت داد. در 1348 خورشیدی فشار این سازمان بر روی جلال افزایش یافت. در خرداد همان سال موضوع خواندن انشاء در کلاس ادبیات هنرسرای عالی بهانهای به ساواک داد تا از وزارت علوم و آموزش عالی برکناری او را درخواست کنند.
**جلال آل احمد و روحانیت
انتشار سفرنامه حج به نام «خسی در میقات» در 1345 خورشیدی به وضوح بیانگر رویکرد جدید جلال آل احمد است. وی دین را به عنوان تحرکبخشی جامعه تلقی میکرد و در تلاش بود که احساس و تجربه را با دانش دینی تکمیل کند. آیتالله سیدمحمود طالقانی تصریح میکند که «جلال در بعضی جلسات تفسیر قرآن که داشتم شرکت میکرد و گاهی اظهاراتی هم داشت» و حتی در روزهای پایانی عمر جلال درباره دیداری که با یکدیگر داشتند می گوید که «جلال بسیار اظهار علاقه میکرد که با هم به صحبت و بحث بنشینیم و از مسایل اسلامی و سیاسی و اجتماعی حرف» بزنند.
جلال آل احمد در سالهای پایانی عمر خود ارتباط نزدیکی با روحانیت به ویژه امام خمینی(ره) داشت و این امر را میتوان در گزارش های ساواک به خوبی مشاهده کرد. این امر محصول نوعی تحول فکری در ذهنیت جلال آل احمد به نقش روحانیان در اصلاح جامعه بود. در یکی از این گزارش های این نهاد آمده است که در بررسی مدارک کشف شده از منزل امام خمینی(ره) نامهای به دست آمده که از طرف آلاحمد به امام(ره) نوشته شده بود.
بنابراین این سازمان به مأموران خود دستور میدهد که اعمال و رفتار جلال آلاحمد را از طریق عوامل و منابع موجود تحت مراقبت قرار و اخبار و اطلاعات به دست آمده در این ارتباط را به آنها گزارش دهند. بهطوری که در 1347 خورشیدی امام خمینی(ره) رسالهای را منتشر کرد و از بغداد برای آلاحمد ارسال شد. ساواک گزارش داد که این رساله در منزل جلال آلاحمد موجود است و امکان دارد در میان گروههای مخالف دولت و بازاریها توزیع شود.
آلاحمد، روحانیت تشیع را به اعتبار دفاع از سنت، نوعی قدرت مقاوم در برابر هجوم استعمار میدانست زیرا حامل دینی است که با توجه به اصول اساسی آن، هر امری را اگر بر مبنای کلام نباشد، طرد میکند و در اصل آن، مطاع و مداوم تاریخی را نفی میکند. دفاع او از روحانیت سبب میشود که جلال از نهضتهای دینی که طول تاریخ در برابر کلام ظالم مقاومت می کردند، نام ببرد و آنها را نوعی نهضت روشنفکری بداند.
با قاطعیت میتوان گفت که عقاید و افکار جلال هرگز نمیتوانست تحت نفوذ ماتریالیسم باشد در حالی که دین این چنین عمیق در نوشتههای او رسوخ کرده و آشکار است. آنچه درباره توجه جلال به مقوله دین جالب به نظر میرسد، این است که در کلاسهای دبیرستان «عمّ جزء» به دانش آموزان یاد میدهد زیرا به گفته او، آنها از سنتهای خود بریدهاند و آن را نمیفهمند.
در اواخر عمر نیز درصدد ترجمه روان و شیوایی از قرآن برمیآید تا بتواند با این کار، جوانان را به خواندن قرآن سوق دهد و سوره «حمد» و مقداری از سوره «بقره» را به اتفاق فردی به نام حسین خدیوجم ترجمه می کند که فرصت تکمیل آن به دست نمیآید.
**جلال و روشنفکران
جلال آلاحمد از جمله نویسندگانی بود که همواره با رژیم پهلوی مخالف و نوشتههایش همواره دارای جنبههای تند انتقادی علیه اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود. او جزو طیفی از روشنفکران دینی به شمار می رفت که با ارایه نظریه غربزدگی مخالفانی را برای خود در درون روشنفکران ایجاد کرد. از جمله این روشنفکران میتوان به روشنفکران وابسته به حکومت پهلوی اشاره داشت.
آنچه جلال را در میان روشنفکران دینی و جریانهای فکری معاصر برجسته میسازد، نگاه و دیدگاه روشنفکری او به روشنفکران وابسته به غرب است و این بررسی نقادانه را در درون نظریه غربزدگی شرح میدهد. غرب و شرق برای او معنای سیاسی و جغرافیایی ندارد بلکه 2 مفهوم اقتصادی هستند. غرب به همه ممالکی گفته میشود که سازنده و صادر کننده ماشین به شمار می روند و شرق به واردکنندگان و مصرف کنندگان این مصنوعات ماشینی اطلاق میشود.
تعریفی که جلال از 2 مقوله شرق و غرب ارایه میدهد، بیشتر آن که مقولهای معرفتشناسی و هستیشناسی از پدیده غرب باشد، به تبعات آن میپردازد. بدین معنا که به جای توجه به مدرنیته به مدرنیزاسیون توجه میکند که خود محصول و برآمده از مدرنیته است.
به طور کلی، رویکرد آلاحمد به مقوله غربزدگی، رویکردی آسیبشناختی است و به هر 2 بُعد قضیه توجه دارد. نخست عارضهای که از بیرون آمده و دوم محیط آمادهای که در کشور ما برای رشد آن وجود داشته است. آلاحمد با مصرف کننده بودن ما مخالف بود و حرف اصلی غربزدگی او این است که ما نتوانستهایم شخصیت فرهنگی- تاریخی خودمان را در برابر ماشین و هجوم جبریاش حفظ کنیم، بلکه مضمحل شدهایم. به نظر او تا وقتی ماهیت و فلسفه تمدن غرب را درنیافتهایم و تنها در ظاهر، ادای غرب را در میآوریم، راه به جایی نخواهیم برد. آلاحمد روشنفکران را به تعبیری عاملان غربزدگی میشناسد که این پدیده از آنها شروع میشود و به دیگر بخشهای جامعه رخنه میکند. جلال پیدایش روشنفکران غربزده را یکی از مهم ترین علل غربزدگی میداند.
او در ادامه یکی دیگر از علل غربزدگی روشنفکران، یعنی وابسته بودن به غرب را استقرار حکومتهای دست نشانده و وابسته به غرب بر میشمارد. این نقدی همه جانبه بر روشنفکران به ویژه روشنفکران دولتی وابسته به رژیم پهلوی است که دل به کشورهای غربی بستهاند تا بتوانند روند عقبماندگی خود را جبران کنند.
**آثار و تألیفات
جلال آلاحمد در طول زندگی خود آثار زیادی را به رشته تحریر درآورد. وی در 1324 خورشیدی با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند داستان دیگر در مجموعه «دید و بازدید» به چاپ رسید.
در طی سالهای 1333 و 1334 خورشیدی «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه مائدههای زمینی را منتشر کرد و در 1337 خورشیدی «مدیر مدرسه» و «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. 2 سال بعد «جزیره خارک- در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از 1340 تا 1343 خورشیدی «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غربزدگی»، «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در 1345 خورشیدی «خسی در میقات» را چاپ کرد. «در خدمت و خیانت روشنفکران»، «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط قرمز» از آخرین آثار اوست.
پژوهشم** 9370**2002**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اجتماعي مناسبت ها جلال آل احمد نويسندگان ايران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۷۱۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خراسان رضوی در نصب برق خورشیدی چاههای کشاورزی پیشگام است
علیرضا خدابنده مدیر عامل شرکت توزیع نیروی برق خراسان رضوی گفت: خراسان رضوی در راستای ابلاغیه وزارت نیرو مبنی بر نهضت «تولید محصول سبز با برق سبز» با هدف ایجاد نیروگاههای خورشیدی برای تامین برق چاههای کشاورزی، نصب این نیروگاهها را به عنوان اولین استان و پیشرو در این طرح آغاز کرد.
او افزود: مدیریت بار در روزهای اوج بار تابستان سال ۱۴۰۳ و همچنین ضرورت حمایت از تولید پایدار محصولات کشاورزی از دیگر اهداف ایجاد نیروگاههای خورشیدی برای تأمین برق چاههای کشاورزی در استان خراسان رضوی است، در این راستا دارندگان چاههای کشاورزی میتوانند با مراجعه به ادارات برق شهرستانها نسبت به ثبت نام برای دریافت پنلهای خورشیدی اقدام کنند.
مدیر عامل شرکت توزیع نیروی برق خراسان رضوی ادامه داد: یکی از استانهای پیشتاز در حوزه نصب و بهره برداری از نیروگاههای خورشیدی خراسان رضوی است و تاکنون هزار و ۱۲۱ نیروگاه خورشیدی انشعابی به ظرفیت ۱۰.۵ مگاوات در استان نصب شده است.
خدابنده بیان کرد: برنامه امسال نیز نصب حدود ۵۰۰ واحد نیروگاه خورشیدی ویژه مشترکان در خراسان رضوی است.
او تصریح کرد: به این منظور مقرر شده است با هدف انسجام بخشی و هم افزایی فعالیتهای نصب نیروگاههای خورشیدی برای چاههای کشاورزی، کمیته راهبری این نهضت در هر شهرستان تشکیل و به صورت هفتگی نشستهای خود را برگزار کرده تا مسیر راهبری طرح تا قبل از آغاز روزهای پیک تابستان ۱۴۰۳ هموار گردد.
مدیر عامل شرکت توزیع نیروی برق خراسان رضوی تاکید کرد: با اجرای نهضت نصب نیروگاههای خورشیدی برای چاههای کشاورزی گامی موثر در جهت کاهش ناترازیهای تابستان و تولید پایدار محصولات کشاورزان عزیز برداشته تا رضایت این قشر ایثارگر نیز تأمین شود.