بوش پدر؛ از تقدیر فرمانده ناو وینسنس تا سرکاررفتن توسط ایرانیها
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۷۹۳۳۰
خبرگزاری تقریب، حوزه سایر رسانه های خبرگزاری تقریب: جرج هربرت واکر بوش را همه به اسم جرج بوش پدر میشناسند. او یکی از معدود روسای جمهوری است که تنها 4 سال ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت. بوش در سال 1367، پس از ریگان، که 8 سال معاونت او را بر عهده داشت، به ریاست جمهوری رسید و پس از 4 سال این سمت را به بیل کلینتون تحویل داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عذرخواهی نکردن از کشتار صدها ایرانی
ناو یو.اس.اس وینسنس آمریکا در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (سوم ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی، در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان) با شلیک به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران که از تهران عازم دبی بود، تمام ۲۹۰ سرنشین آن از جمله ۶۶ کودک را به شهادت رساند و یکی از بزرگترین جنایات قرن را بر فراز خلیج فارس رقم زد. اما بوش پدر دو سال بعد از این جنایت در اولین سال ریاستجمهوری خود نه تنها از این بابت عذرخواهی نکرد بلکه به «ویلیام راجرز» فرمانده این ناو که دستور شلیک به هواپیمای مسافربری ایران را صادر کرده بود، نشان لیاقت داد!
فرمانده ناو وینسنس از سوی بوش پدر تقدیر شد.
گروگانهایی که آزاد شدند و آمریکایی که بدعهدی کرد
ماجرا گروگانهای آمریکایی از آنجا آغاز شد که پس از افشای پروژه مک فارلین توسط حضرت امام خمینی (ره) و عدم موفقیت ریگان در آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان از یک سو، و روی کار آمدن بوش پدر از سوی دیگر، تلاش ویژه ای از سوی کاخ سفید برای آزادی این گروگانها به کار بسته شد.
آمریکاییها که تجربه موفق آزادی چند گروگان آمریکایی با واسطهگری هاشمی رفسنجانی در سال 1986 را داشتند به دنبال پیدا کردن واسطهای برای برقراری رابطه دوباره با هاشمی به امید آزادی باقی گروگانها بودند. بر همین اساس، جیانی پیکو از مشاوران دبیر کل وقت سازمان ملل از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شد.
پیکو چندی بعد همراه با محمدجواد ظریف که آن روزها در دفتر ایران در سازمان ملل فعالیت میکرد برای ملاقات با هاشمی به ایران سفر کرد. قرار بر این بود که این دیدار پنهانی برگزار شود، برای همین ظریف خود نقش مترجم را ایفا کرد.
پیکو حامل پیامی از سوی بوش به هاشمی رفسنجانی برای واسطهگری آزادی گروگانهای آمریکایی بود. آقای هاشمی نیز به او گفت که در صورت مشاهده حسننیت از سوی آمریکاییها ایران نیز حسن نیت نشان داده و در این زمینه کمک خواهد کرد، البته این ماجرا تا زمان جنگ اول خلیج فارس تقریباً مسکوت ماند.
با حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس دستگاه دیپلماسی کشور این حضور را تهدید جدی قلمداد میکند. محمدجواد ظریف همان زمان در اظهاراتی اینگونه احساس خطر دستگاه دیپلماسی را نشان داد: «حضور نیروهای بیگانه به خصوص آمریکا در منطقه اساساً هدفی فراتر از آزادسازی کویت دارد.»
به همین دلیل موضوع آزادی گروگانهای آمریکایی برای نشان دادن حسن نیت ایران و احتمالاً به منظور جهیدن از خطر تهدید نظامی تبدیل به اولویت ایران شد.
آمریکاییها آر فرصت به وجود آمده استفاده کردند و در همان سال خاویر پرز دکوییار، دبیر کل وقت سازمان ملل برای چانهزنی با مقامات ایرانی به منظور آزادی گروگانهای آمریکایی ربوده شده در لبنان به تهران آمد.
هاشمی رفسنجانی درباره دیدار خود با دبیرکل سازمان ملل که در در 11 سپتامبر 1991، گفت: دبیر کل سازمان ملل و همراهان آمدند؛ برای اینکه موفق شویم، آمریکا باید حسن نیت داشته باشد. وعدههای آمریکا که به ما میدهد، حسن نیت آمریکا برای ما ثابت نیست چون آمریکا در طول این 10 سال خیلی با ما بدرفتاری کرد و خصمانه عملکرده است.
در این میان رفسنجانی برای فراهم آوردن مقدمات آزادی گروگانها، از فرمانده وقت سپاه میخواهد با برخی از گروههای فلسطینی و لبنانی برای آزادی گروگانها ارتباط بگیرد. با وساطت ایران و تدبیر هاشمی رفسنجانی و در طول دو ماه و نیم بعد، گروگانها یکی، یکی آزاد شدند، آخرین نفری که آزاد شد، یک گزارشگر آمریکایی به نام اندرسون بود.
رنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی آمریکا با اشاره به موفقیت ایران در آزادسازی گروگانها، گفت: وقتی تری اندرسون آزاد شد، ریس جمهور به من گفت ایران با این کار نه تنها کار بسیار بزرگی از لحاظ انسانی انجام داد، بلکه تمام سیاستهای آمریکا در منطقه خاور میانه را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داد و یکدفعه تمام ابرها کنار رفتند و حقیقت پیدا شد.
اما پاسخ بوش پدر به حسن نیت بزرگ هاشمی چه بود؟ جیانی پیکو بعدها گفت که پس از آزادی گروگانها از طرف دولت ایران به صورت مدوام با من تماس میگرفتند و از من پرسیدند، چه خبر؟ چه خبر؟ ما هم اکنون در شرایط سختی قرار داریم. آنها گفتند که ما کمک کردیم و حالا منتظر پاسخ تشکر شما هستیم، اما آمریکاییها قصد نداشتند حسن نیت هاشمی که به آزادی گروگانها منجر شد را پاسخ گویند.
توجیه آمریکاییها برای دورزدن هاشمی نیز جالب است؛ آنها ترور مخالفین نظام ایران در کشورهای اروپایی و فتوای امام خمینی (ره) درباره سلمان رشدی که قبل از این مبادله صادر شده بود را بهانه کرده و از برداشتن گام متقابل طفره رفته بودند.
ریچارد هاس، مشاور امنیت ملی آمریکا درباره اقدام یکسویه ایران برای آزادی گروگانها و عدم پاسخ از سوی آمریکا را اینگونه توجیه کرده است: ما گفتیم، نشان دادن حسن نیت باعث حسن نیت متقابل میشود. ما نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را آزاد کنند، بدون توجه به باقی قضایا، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد میدهیم. ما گفتیم حسن نیت به دنبال خود حسن نیت میآورد. انجام دادن وقایع تروریستی دیگر، تعریف ما از حسن نیت نبود.
اما موضع گیری هاشمی رفسنجانی در واکنش به این مبادله سیاسی بینتیجه برای او، تنها این جمله است: «وقتی که آمریکاییها به وعدهشان درست عمل نکردند، کار ناقص میماند.»[1]
سر کار گذاشتن جرج بوش از سوی ایرانیها
جرج بوش (پدر) در سال 1368 خورشیدی با شماره 6161 (دفتر رییس جمهور ایران) تماس میگیرد و دقایق کوتاهی مکالمه میکند، اما این سوی خط اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور وقت ایران، نبوده و به اصطلاح معروف «بوش را سرِ کار گذاشته بودند!»
روایت هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز دوشنبه 21 اسفند 1368 از این قرار است: «عصر دکتر ولایتی – وزیر امور خارجه- آمد. درباره افتضاح سیاسی آمریکا و سوء تفاهم بوش مذاکره کردیم. وزارت اطلاعات، نوار کوتاهی ضبط کرده که گویا گوشهای از تلفن بوش [جرج بوشِ پدر] به شماره 6161 ریاست جمهوری است.»
در خاطرات سال 69 - پنج شنبه 9 فروردین 1369- نیز آقای هاشمی مینویسد: «آقای کروبی برای دیدار نوروزی آمد. درباره مسائل سیاسی و اقتصادی مذاکره کردیم. گفت حدس می زند مساله تلفن [جرج] بوش، با مقدمه چینی برخی رادیکالها بود. عصرهم تلفنی گفت مجله تایم آمریکا نیز همین را نوشته است.»[2]
جنگ عراق و کویت
بوش پدر در سال 1991 در راس ائتلافی بینالمللی متشکل از برخی از کشورهای غربی، آفریقایی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به عراق حمله کرد.
جورج بوش پدر در دفتر خود در کاخ سفید ورود نیروهای امریکا و ائتلاف به جنگ علیه عراق را اعلام میکند.
ارتش عراق 2 اوت 1990 به کویت حمله و در کمتر از نیم روز این کشور را اشغال کرد. چند ماه بعد در 17 ژانویه 1991، آمریکا در رأس ائتلافی متشکل از 34 کشور بمباران مواضع عراقیها را همزمان در داخل کشورشان و کویت آغاز کرد.
بوش در سالهای بعد در مناظرههای انتخاباتی سال 1992 یکی از انگیزههایش برای انجام این عملیات نظامی را جلوگیری از تسلط صدام بر بخش عمدهای از نفت جهان عنوان کرد، زیرا منابع نفتی بغداد و کویت در آن زمان تقریباً برابر بود و این هراس وجود داشت که صدام با اشغال کویت، درصد زیادی از منابع نفت جهان را به خود اختصاص بدهد. [3]
ایده بوش در سیاست خارجی؛ نظم نوین جهانی
بوش پدر- چهل و یکمین رئیس جمهور آمریکا- نخستین سیاستمداری بود که در سخنرانی خود خطاب به کنگره در سال 1990 میلادی بر ایجاد «نظم نوین جهانی» تأکید کرد. اگرچه تئوریهای اولیه دکترین «نظم نوین جهانی» یا «دولت جهانی» و امثال آن توسط افرادی نظیر «وودرو ویلسون» بیست و هشتمین رئیس جمهور آمریکا، «هنری کیسینجر»، «دیوید راکفلر»، «وینستون چرچیل»، اندیشکده «شورای روابط خارجی آمریکا»، «میخائیل گورباچف»، «جورج سوروس» و دیگر رهبران و سرمایهداران غربی مطرح شده است، اما به طور کلی میتوان سخنرانی بوش پدر در سال 1990 را که منجر به جنگ خلیج فارس و جنگهای بعدی شد، سرآغاز مرحله اصلی تحقق و پیادهسازی نظم نوین جهانی دانست. اگرچه ایده نظم نوین جهانی قدمتی بیش از صد سال دارد اما جنگ خلیج فارس گامی تاریخی برای استقرار نهایی نظمی نوین جهانی بود. نظم نوین هنوز شکل نهایی خود را پیدا نکرده و در حال حاضر در دوره انتقال به نظم نوین به سر میبریم.
دیوید راکفلر در سخنرانی خود که در سال 1994 در مراسم ضیافت شام سفیران سازمان ملل انجام داد در خصوص فرصت پیش آمده برای دوره انتقال به نظم نوین جهانی چنین عنوان کرد: پنجرهای که برای استقرار حقیقی صلحآمیز و مستقل نظم جهانی باز شده است زیاد دوام نخواهد آورد. ما در شرف دگرگونی جهانی هستیم. تنها چیزی که نیاز داریم بحرانی بزرگ و به موقع است تا کشورها نظم نوین جهانی را بپذیرند و از آن تبعیت کنند.
جرج بوش در حال دست دادن با میخائیل گورباچف، رئیسجمهور شوروی در نشست لندن در سال ۱۹۹۱.
این تئوری از سوی بوش درست در زمان فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد اتفاق افتاد و آمریکاییها با این تئوری به دنبال سلطه هژمونیک خود بر کل دنیا بودند. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «این نظام نوینی که آمریکاییها میگویند این است، کاری کنند که همه دنیا آن طور که آنها میخواهند، فکر کنند و حقایق را وارونه بفهمند. نظم نوینی که آمریکا در پی استقرار آن است، متضمن تحقیر ملتها و به معنای امپراتوری بزرگی است که در رأس آن آمریکا و پس از آن قدرتهای غربی است. بازگشت به جامعه جهانی – که آمریکا منادی آن است – به معنای پذیرش سلطه فرهنگ غرب است. نتیجه تمام درگیری شرق و غرب چه باید باشد؟ باید قدرت مطلقه و روزافزون آمریکا بر ملتهای ضعیف باشد؟ معنای نظم نوین جهانی این است!؟»[4]
پینوشت:
[1]- http://www.rajanews.com/news/152756
[2]- http://www.asriran.com/fa/news/297699/
[3]- http://fa.alalam.ir/news/3925296/
[4]- mshrgh.ir/126636
انتهای پیام/
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۷۹۳۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا دکترین هستهای ایران تغییر کرده است؟
دکترین هستهای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیتهای موجود در حوزه هستهای بهمنظور دستیابی به فنّاوریهای روز نیز استفاده خواهد کرد.
ارسال چند پیام از سوی آمریکاییها و سپس تکذیب آن حکایت از سردرگمی کاخ سفید در تحلیل وقایع منطقه پس از عملیات درخشان وعده صادق دارد. پیشازاین نشریه انگلیسی آی در گزارشی نوشته بود که و بایدن همه گزینهها را «روی میز» نگه میدارد و در نظر دارد تا توافق برای جلوگیری ایران از تولید سلاحهای هستهای بهعنوان بخشی از تلاشهای دیپلماتیک گستردهتر برای جلوگیری از جنگ همهجانبه در خاورمیانه را احیا کند.
این نشریه انگلیسی که به محافل دیپلماتیک در لندن نزدیک است در ادامه با اشاره به موضوع احیای برجام نوشته است که کاخ سفید در حال بررسی توافق هستهای جدید با ایران درازای لغو برخی تحریمهای اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمامعیار در منطقه جلوگیری کند، یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیسجمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای ایران میبیند.
پس از انتشار این گزارش روزنامه کویتی الجریده که مدعی انتشار اخبار محرمانه در منطقه است در خبری قابلتوجه نوشت که ممکن است در آیندهای نهچندان دور مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا درباره برجام نیز آغاز شود!
البته این اخبار دو روز پس از انتشار از جانب یک مقام سیاسی در آمریکا تکذیب شده است، ودانت پاتل معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در جریان کنفرانس خبری و در پاسخ به پرسشی در خصوص این دست گزارشها اعلام کرد که در مورد راههای ارتباط خود با ایران ابراز نظر نکرده اما میبایست گفت آمریکا در حال مذاکره مستقیم با ایران در نیویورک یا هر جای دیگری در مورد برجام نیست.
برای مهار ایران با آنها گفتگو کن!
برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که انتشار این دست اخبار از سوی محافل خبری نزدیک به آمریکاییها و تکذیب آن در تریبونهای رسمی نشانه میل بایدن به تشویق تهران به آغاز مذاکراتی است که با دادن مشوقهایی ایران را در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مهار کند. بهعبارتیدیگر آمریکاییها پس از مشاهده ضرب دست ایران در عملیات وعده صادق به این نتیجه رسیدهاند که افزایش فشار بر ایران کارکرد خود را ازدستداده و تنها گزینه فعال روی میز گفتگو است.
این گزاره شواهد قابلتوجهی دارد؛ باوجودآنکه طرف آمریکایی باز کردن میز مذاکره با ایران را تکذیب کرده اما مدتی قبل متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا بایدن در حال بررسی مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای با ایران است یا خیر؟ اعلام کرد که دولت بایدن بر این باور است که یک مسیر دیپلماتیک بهترین راه روبهجلو است.
البته آمریکاییها برای باز کردن کریدور گفتگو با ایران از یک سیاست پیچیده و ترکیبی استفاده کرده و مسیر ابهام را پیش میبرند، کاخ سفید هفته قبل معافیتهای تحریمی را که به ایران اجازه میداد در پروژههای هستهای با طرفهای بینالمللی همکاری کند را تمدید نکرده اما در اقدامی متقابل در باغ سبز مذاکره را نیز باز گذاشته است، این تاکتیک نشان میدهد که سیاست آمریکا در قبال ایران افزایش فشار با راهنما زدن بهسوی مذاکره است!
درحالیکه آمریکا با عدم تمدید معافیتهای هستهای مرگ برجام را تائید کرده اما در آنسو در حال دادن تنفس مصنوعی بینتیجه به آن است، این سیاست به معنای تمایل آمریکا به دادن مشوق جدید به ایران نیست بلکه ایجاد اتمسفری است که با تمسک به آن راهبردهای جدید بازدارندگی از جانب ایران را مهار کند.
شورای آتلانتیک در گزارشی درباره اهمیت مهار ایران با کمک سیگنالهای برجامی نوشته است:
تنش چشمگیر بین ایران و رژیم صهیونیستی در هفتههای اخیر پتانسیل بالایی برای اشتباه محاسباتی در فقدان کانالهای ارتباطی مستقیم را نشان میدهد. اگر ایران تصمیم بگیرد وضعیت خود را بهعنوان یک کشور دارای آستانه هستهای کنار بگذارد و سیاست خود را به سمت دستیابی به سلاح هستهای بچرخاند، این خطر حتی جدیتر خواهد شد. علیرغم پیامهای گستردهای که در روزهای قبل از حمله به تهران ارسال شد و از آن خواست از پاسخ مستقیم علیه اسرائیل خودداری کند، ایران تصمیم گرفت سیاست مهار خود را کنار بگذارد. ایران در این مرحله به دنبال احیای بازدارندگی خود علیه اسرائیل حتی به قیمت تشدید تنش نظامی احتمالی بود.
آیا دکترین هستهای ایران تغییر کرده است؟
تغییر در دکترین هستهای ایران یکی از گزارههای جدید غربیها برای افزایش فشارهایی است که ایران را به سوی کانالهایی هدایت میکند که خروجی آن طرح مهار است.
یکی از مهمترین بازیگران در این طراحی مدیرکل آژانس است؛ رافائل گروسی در مصاحبهای با دویچه وله، ضمن این ادعا که ایران نه ماهها بلکه چند هفته با داشتن اورانیوم کافی برای تولید یک بمب اتمی فاصله دارد، اما این به آن معنا نیست که ایران در آن فاصله زمانی سلاح هستهای دارد یا خواهد داشت.
البته گروسی گفته است که نمیتوان نتیجه مستقیم گرفت که ایران اکنون سلاح اتمی دارد. بهرغم همکاریهای ایران با آژانس، گروسی در این مصاحبه همچنین مدعی شد آژانس سطح دسترسی لازم در ایران را ندارد و به همین دلیل سؤالات زیادی مطرح است!
مدیرکل آژانس بار دیگر درباره مواردی سخن گفته که به تعبیرش «مسائل باقیمانده» نام داشته و اعلام کرده است که برای حل این موارد تمایل به سفر به ایران را دارد. به نظر میرسد که مدیرکل آژانس بابیان ادعاهای پروندههای مفتوح در سطح یک کاتالیزور برای اعمال فشار به تهران عمل میکند.
واقعیت آن است که در حال حاضر اقدامات آژانس چیزی بیشتر از یک مزاحمت سیاسی نبوده و ثابتشده است که قرار نیست قدمی در جهت حل سه موضوع فنی یعنی «حلوفصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمینهای ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریمهای بازدارنده» بردارد، ازاینرو در شرایط فعلی سفر گروسی به تهران بیمعنا بوده و تا زمانی که در نقش مزاحم فعال قرار دارد گفتگوی او با مقامات ایرانی عبور از خطوط قرمز هستهای محسوب میشود.
واقعیت آن است که دکترین هستهای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیتهای موجود در حوزه هستهای بهمنظور دستیابی به فنّاوریهای روز نیز استفاده خواهد کرد، همچنین اظهارنظرهای شخصی باعث تغییر در خطوط کلی نظام نیز نخواهد شد.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که سیاست افزایش فشار و ارائه مشوق برای خروج ایران از مدار یک تاکتیک نخنما شده است و اراده ایران در کنشگری فرا منطقهای با این دست اظهارات ضد ایرانی همراه با سیگنالهای مبهم دچار خلل نخواهد شد، عملیات موشکی اخیر سپاه پاسداران نشان داد دشمنان نه قادر به درک ابعاد گوناگون صبر استراتژیک ایران هستند و نه شناختی نسبت به قواعد نهان بازدارندگی در منطقه دارند!
این مطلب نخستین بار در سایت مشرق منتشر شده است.