Web Analytics Made Easy - Statcounter

تا چندی پیش تکیه‌کلامِ صادق زیباکلام این بود که همه می‌پرسند چرا تو را نمی‌گیرند؟ و اینک، این پرسش صورتِ تازه‌ای به خود گرفته است: چرا زیباکلام را نکشتند؟ آفتاب‌‌نیوز : شرق نوشت:تا چندی پیش تکیه‌کلامِ صادق زیباکلام این بود که همه می‌پرسند چرا تو را نمی‌گیرند؟ و اینک، این پرسش صورتِ تازه‌ای به خود گرفته است: چرا زیباکلام را نکشتند؟

اینکه چرا صادق زیباکلام در اواخر دهه هفتاد به‌جای محمدجعفر پوینده و محمد مختاری و دیگران کاندیدای قتل نبوده است، محلِ بحث ما نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مسئله اینجا، ازقضا جایگاه گفتن است که افرادی هم‌چون زیباکلام را از مختاری و پوینده و هم‌مسلکان‌شان یکسر جدا می‌کند. پس بحثِ پیرامون قتل‌های زنجیره‌ای و ادعاهای زیباکلام و دیگرانی از این سنخ را به مورخان و پژوهشگران وامی‌گذاریم که در فاصله دو دهه‌ای از این فاجعه و برپایی محاکمات و گزارشات و مکتوبات بسیار هنوز ابهامات جدی برجاست و تا مسئولان و شاهدان از آن سخن نگویند همه‌چیز حول‌محور تسویه‌حساب‌های سیاسی دوران اصلاحات معنا می‌شود

مواضعِ اخیر صادق زیباکلام سیمپتومِ وضعیتی است که سیاست را به انفعالِ کنش‌مند کشانده است. اصلاح‌طلبان و طیف‌های مختلف سیاسی که اکنون در سیاست داخلی اپوزیسیون به‌شمار می‌آیند، با پُرکردن فضای سیاسی از ایده‌های مختلف و سخنرانی و برپایی کنگره و گفت‌وگو قصد احیای سیاست را دارند اما تناقضاتِ بسیار راه را دشوار کرده است. چرخش مدامِ سیاست‌ورزان و متفکران مردم را ناباور و سردرگم کرده و تنها چیزی که خریدار دارد حرف‌ها و کردار به‌ظاهر رادیکال و خلاف‌آمد است که سردمدار آن کسی نیست جز صادق زیباکلام. برای مواجهه با این شخصیت که ازقضا پایگاهی هم در میان روزنامه‌خوان‌ها و دانشجویان و فعالان سیاسی دارد و سخنرانی‌هایش به‌خاطر همین رویکرد به صحنه‌ای پرمخاطب بدل می‌شود، ابتدا باید جایگاه گفتن او را خاستگاه و پارادایم فکری‌اش را شناخت.


چه آن‌که، تحلیل وضعیت کنونی و ترسیم مختصات تاریخ معاصر در گروِ اندیشیدن بر مبنای یک پارادایم است و بدون چارچوب مفهومی یا پارادایم فکری مشخص که تحلیلگر سیاسی یا فیلسوف آگاهانه به‌کار می‌گیرد، ارائه شِمایی درست و واقعی از وضعیت ممکن نخواهد بود.
صادق زیباکلام، متولد اواخر دهه بیست از پدری تاجر، استاد علوم سیاسی، صاحب آثاری هم‌چون «ما چگونه، ما شدیم؟» و «غرب چگونه غرب شد؟»، طرفدار محمد مصدق، مدافع سرسختِ رضاخان، عضوِ حزب زحمت‌کشان به‌رهبری مظفر بقایی، مارکسیست، منتقدِ هاشمی‌رفسنجانی و بعدتر از نزدیکان و مدافعان سیاست‌های هاشمی، خویشاوندِ سببی احمد توکلی، اصلاح‌طلب و سرآخر به‌قولِ خودش لیبرال است.

این فهرستِ متناقض مخاطب را در هر بار موضع‌گیری زیباکلام با این پرسش مواجه می‌کند که اینک با کدام زیباکلام روبه‌روست؟ به‌تعبیر دیگر کدام زیباکلام سخن می‌گوید؟ یا از چه جایگاه گفتنی و با کدام پارادایم فکری؟ اینکه طیفِ اپوزیسیون در سیاست داخلی نتوانسته است هژمونی باشد یا تغییری اساسی و بنیادی در سیاست ایجاد کنند، شاید یکی هم به‌خاطر این چرخش‌های مدام پارادایمی باشد که در هیچ‌جای تاریخ و دنیا توجیه‌پذیر نبوده و نیست.

از همین‌جا برگردیم به موضع‌گیری اخیر صادق زیباکلام درباره قتل‌های زنجیره‌ای که معتقد است مختاری و پوینده ناشناخته بودند و قتل آنها معنا نداشت و بعد از قتل «خیلی‌ها می‌پرسیدند که اینها چه‌کاره بودند؟»‌زیباکلام به این بسنده نمی‌کند و فهرستی از آلترناتیوهای قتل به‌دست می‌دهد که به‌زعم او می‌توانستند سرفهرستِ قتل باشند، کاری نداریم که بیشتر این اشخاص سالیانی است که خواسته ناخواسته از نوشتن دست کشیدند یا ترک وطن کرده‌اند. می‌خواهیم روی این نکته تمرکز کنیم که کدام زیباکلام در آن مقطع باید از میان برداشته می‌شد؟

خودش از درافتادن با اصولگرایان می‌گوید «خود بنده که در آن مقطع در روزنامه‌ها منظما یادداشت می‌نوشتم خیلی بیشتر مورد بغض و کینه اصولگرایان بودم» که به‌قولِ زیباکلام آن دوران «محافظه‌کاران» بودند نَه اصولگرایان. پس زیباکلامی که خود را کاندیدای قتل می‌داند، اصلاح‌طلبی است که خود را برابر طیف اصولگرا می‌خواند و این هر دو طیف در آن دوران در سیستم موجود سهمی داشتند و ازقضا اصلاح‌طلبان در قدرت نیز بودند و به‌نقل از سیدمحمد خاتمی این قتل‌ها کارِ نیروهای خودسر بود و حمله به کوی دانشگاه تهران در هجده تیر ۱۳۷۸ تاوانِ پیگیری پرونده قتل‌ها. اما مختاری و پوینده که زیباکلام ناشناخته می‌خواند، برخلافِ خودش به پارادایم فکری خاصی یعنی تفکر مارکسیستی یا چپ معتقد بودند و در همین راستا دست به نوشتن و ترجمه و سخنرانی و هر سنخ فعالیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می‌زدند. اعتقادات آنها و جایگاه گفتن‌شان و عضویت در کانون نویسندگان همه و همه معنایی بیش از فردیت‌شان داشت.

به‌اضافه اینکه جنابِ زیباکلام که خود روزگاری به تفکر چپ علقه‌ای داشتند باور این طیف را به کار تشکیلاتی و جمعی می‌دانند و باز بهتر می‌دانند که زدنِ امثال پوینده و مختاری حذفِ یک تفکر نیز می‌توانست باشد، گیرم آن تفکر در فضای موجود سیاسی آن دوران دست‌بالا را نداشته، یا به‌هر دلیل به محاق رفته بود.

صادق زیباکلام در کتابِ پرفروش خود «ما چگونه ما شدیم؟» از علل «عقب‌ماندگی» یا به‌قول خودش «مؤدبانه‌تر توسعه‌نیافتگی» ما می‌نویسد که در نظر او برخلافِ باور رایج که تحت‌تأثیر تفکرات مارکسیستی بوده است، این دلیل هرچه باشد «استعمار» نیست و باید این علل را در خودِ «ما» جست. شاید یکی از این علل همین نَایستادن پای عقیده‌ای، جاعوض‌کردن مدام میانِ تفکرات، جاگیری اپورتونیستی به‌نام باور به رئال‌پلیتیک، یا تحلیلِ وضعیت بدون چارچوبِ مفهومی مشخص و به‌کارگیری انضمامی آن باشد، آن‌هم از طرفِ استاد علوم سیاسی که با مفاهیم علمی سیاسی و فکری سروکار دارد و به‌اعتبار مواضع و مکتوباتش خود را کنشگر و تئوریسین سیاسی نیز می‌داند.

اما بدون تحلیلِ روش‌مند، این‌دست موضع‌گیری‌ها جز فهرست‌کردن امور واقع یا رفت‌وبرگشت بین چند پارادایم و به‌دست‌دادنِ تحلیلی التقاطی و درهم برهم، کاری از پیش نخواهد برد.

آقای زیباکلام اینک که فضاهای فکری رادیکال و انتقادی «مستعمره»ی برخی هم‌چون شما است، به عللِ چگونه ما شدنِ ما اضافه کنید که یک استاد علوم سیاسی بعد از دو دهه از یکی از نقاط‌عطفِ تاریخ سیاسی ما یعنی قتل‌های تلخ زنجیره‌ای، به‌جای دفاع از روشنگری و روی‌آوردن به «سیاست حقیقت»، جانبِ «کیش شخصیت» را گرفته است و زاویه‌دیدش قیاسِ «خود» با «آنان» است که به قتل رسیده‌اند.

منبع: آفتاب

کلیدواژه: روزنامه شرق صادق زیباکلام محمد مختاری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۱۶۹۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بررسی ابعاد سیاسی علامه سیدمحمد باقر درچه‌ای/ یک کنش‌گری سیاسی با شاگردپروری

میزگرد بررسی ابعاد سیاسی علامه سید محمد باقر درچه‌ای در دفتر نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اصفهان به همت مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، میزگرد بررسی ابعاد سیاسی علامه سید محمد باقر درچه‌ای در دفتر نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اصفهان به همت مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد برگزار شد.

در ابتدای این نشست محمود فروزبخش کارشناس مرکز مشاهیر تخت فولاد با اشاره به موضع آیت‌الله درچه ای در دوران مشروطه اظهار کرد: ایشان در ظاهر یک کنش‌گر سیاسی نیستند، اما در حقیقت ایشان سیاست را در سطح بالاتری دنبال می‌کنند، این سطح همان شاگردپروری است.

وی افزود: ایشان به اهداف خود در سیاست در آن زمانه نمی‌رسیدند، اما شاگردانی تربیت می‌کنند که حلقه‌ای از حلقه‌های زنجیر روحانیت شیعه است که در نهایت به ظهور می‌رسد.

این اصفهان‌پژوه تصریح کرد: در آن دوران دو سبک سیاسی آشکار وجود داشته است، یکی جریان مشروطه‌خواه به رهبری حاج آقانورالله بوده که با کلماتی مانند مقاومت و نهضت می‌توان از آن نام ببریم. جریان دوم هان نست وزارت ایرانی است که برترین جلوه آن رکن الملک بوده است. یعنی شخصیتی که بیش از سه دهه در کنار شخصیت ظالمی مثل ظل السلطان بوده، اما طوری سیاست‌ورزی داشته که مردمان از او به نیکی یاد می‌کنند.

فروزبخش در پایان خاطرنشان کرد: سخت‌گیری‌ها و ملاحظات و احتیاط‌های علامه درچه‌ای باعث که ایشان داخل بازی مشروطه قرار نگیرند. این وضعیت سبب شد که این عالم فرزانه بتواند در انزوا و خلوت خاص خود، مسیر علمی خودش را ادامه دهد. مسیری که قله است و به صورت تعمدی رفتاری را اتخاذ می‌کند که از بسیاری از عوام‌زدگی‌ها دور باشد.

سخنران دوم این میزگرد مصطفی مرتضوی، مدیر خانه مشروطه اصفهان بود.

مرتضوی اظهار کرد: یکی از شاگردان آیت الله درچه ای، زعیم حوزه علمیه قم یعنی آیت الله بروجردی بوده است؛ بسیاری از شاگردان حضرت امام خمینی (ره) کسانی بودند که شاگردی آیت‌الله بروجردی را در مقطعی کرده بودند. پس این ربطی است برای ظهور پدیده‌ای به نام انقلاب اسلامی. اینجا می‌توان بگوییم که بسیاری از آن چه در ایام مشروطه برای آیت الله درچه ای تحقق‌پذیر نبود، وقوعش را در آینده نشان داد و این همان موضوع شاگردپروری است که چنین فضایی را برای آینده ایجاد می‌کند.

این پژوهشگر علوم سیاسی با اشاره به گستره و تنوع شاگردان علامه درچه‌ای اشاره کرد: سخت‌گیری آیت الله درچه‌ای در مباحث علمی به منظور مقابله با دو جریان انحرافی بوده است. جریانی که تحت عنوان غرب‌گرایی رونق گرفته بوده و جریانی که گرایش سلفی داشته است. مقابله ایشان با نگاه‌های عوام‌زده نیز باید از همین منظر نگاه شود که در بطن آن سدی در برابر نگاه‌های غربگرایانه است که با اسم مقابله با عوام‌زدگی می‌خواهد ریشه دین را بزنند.

مرتضوی تاکید کرد: طبیعتاً با این سخت‌گیری از فضای مرید بازی فاصله گرفته می‌شود تا بتواند با خرافه مبارزه کند. در طی این مبارزه عقلانیتی پدید می‌آید که در آینده به کمک اصلاحات سیاسی می‌آید. پس از بحران‌های پر از نا امنی، خرافات را در بین مردم زیاد می‌کند. وظیفه یک عالم دینی در این زمان بیان اصالت‌ها است. اصلاح سیاسی نیاز به عقلانیتی دارد که برآمده از همین اصالت‌ها است.

در ادامه حجت‌الاسلام احمد رهدار پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و تاریخ معاصر با اشاره به نمای کلی جریان روحانیت شیعه پس از صفویه تا امروز اظهار کرد: علامه درچه‌ای در خط ناب فقهی اصولی قرار دارد. وصف اول برای ایشان عالم بودن و مدرس فقه و اصول بودن است. در درجات بعدی از فقه او، دلالت‌های سیاسی هم خلق می‌شود. پس هر کس می‌خواهد از علامه درچه‌ای بنویسد باید اول از عالم بودن و فقیه بودن او بگوید. او شخصیتی است که در یک کلام باید بگوییم فقط درس داده و درس داده است و در ازای آن شاگردان بزرگی تربیت کرده است.

این پژوهشگر حوزه علمای معاصر شیعه تصریح کرد: اگر بخواهیم شخصیتی را در دوران نزدیک مثال بزنیم که مشی او شبیه به آیت الله درچه‌ای بوده باید از مرحوم آیت الله خویی نام ببریم. او نیز تمام عمرش به فقه و فقاهت و تدریس شناخته می‌شده است. هر چند که به عقیده من درس ایشان به شدت دلالت فقهی داشته است و یک نشانه اینکه سیاسی بوده آن است که برخی از شاگردان حلقه اول ایشان توسط صدام به شهادت رسیده‌اند. وقتی به فهرست بلند شاگردان آقای درچه ای نگاه می‌اندازیم متوجه می‌شویم که ایشان هم شاگردان متفاوتی دارند که در میان آنان شخصیت‌هایی سیاسی مانند آقانجفی قوچانی و شهید مدرس هم وجود دارند.

رهدار بار دیگر به نمای فقاهتی مرحوم درچه ای اشاره داشت و افزود: اگر بخواهیم علامه درچه‌ای را بیشتر بشناسیم، باید شبکه شاگردان ایشان را ردیابی کنیم و بشناسیم. آیت الله درچه‌ای اگر چه در ظاهر سیاسی نبوده، اما بوده‌اند کسانی که ایشان را در حوزه سیاست بسط داده‌اند، مانند شخصیت علامه طباطبایی که سیاسی نبودند اما طلبه‌های شاگرد ایشان بارها توسط ساواک دستگیر شدند و بعدها ستون فکری جمهوری اسلامی شدند.

این پژوهشگر اندیشه سیاسی با اشاره به تحولات سریع زمانه مواجه ما با تجدد گفت: روحانیت شیعه در دوران اخیر فرصت کمتری داشتند که به مسئله‌های دوران جواب دهند و به دنبال روش‌های جدید داشتند از جمله این که فرستاده‌هایی به بلاد مختلف می‌فرستادند. این روحانیان در آن شهر، مرجع رسیدگی به امور بوده‌اند. در اصفهان به سبب پیشینه حوزه علمیه ما چندین عالم شهری برجسته داشته‌ایم و گویا این روحانیون در یک پیمان نانوشته دست به تقسیم کار زده‌اند و در این میان مشخص است که مسئولیت کرسی درس عالی فقه و اصول به آیت الله درچه‌ای رسیده است.

وی با اشاره به شخصیت جامع امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: شخصیت استثنایی حضرت امام خمینی (ره) ما را در زمینه قضاوت علمای شیعه دچار خطا کرده است. ایشان در همه تخصص‌ها در حد قله مطرح بوده‌اند، اما علمای دیگر این گونه نبوده‌اند و هر کس در تخصص خود می‌توانسته مطرح باشد، مثلاً برخی سلوک عرفانی داشته‌اند برخی به شدت اجتماعی بوده‌اند و برخی شاگردپرور بوده‌اند. هر کدام از این وادی ملاحظات خود را داشته است. در دوران مشروطه، آقای درچه‌ای به این نتیجه رسیده است که عهده‌دار کرسی درس و بحث باشد.

این استاد حوزه و دانشگاه بار دیگر در پایان سخنان خود تاکید کرد: آن چنان که از فیلسوف، فلسفه‌ورزی انتظار می‌رود از فقیه هم فقاهت ناب انتظار می‌رود و روش و قواعد خاص خود را دارد. دین باید در ساحت تخصص خود توسط عالمی بیان شود. فقیهی مانند آیت الله درچه‌ای باید فقه را بگوید و از استانداردهای آن علم کوتاه نیاید و یک شاخص و معیار باشد، بعدها دیگرانی باید بیایند و به خصوص در حوزه سیاست، اهالی سیاست می‌توانند این سخن ناب فقهی را در مجرای خود جلو ببرند و در سایه آن علم و حقیقت دین، سیاست را به پیش ببرند.

کد خبر 748022

دیگر خبرها

  • درخشان: سریلانکا می‌تواند شریک سیاسی خوبی برای ایران باشد
  • دستگيری عاملان نزاع دسته جمعی در کوهدشت
  • تحلیلگران سیاسی درباره «وعده صادق» چه گفتند؟
  • حمله روزنامه جوان به تعطیلی شنبه
  • حمله روزنامه جوان به مدافعان تعطیلی شنبه
  • بررسی ابعاد سیاسی علامه سیدمحمد باقر درچه‌ای/ یک کنش‌گری سیاسی با شاگردپروری
  • «وعده صادق» از بزرگ‌ترین موفقیت‌های نظامی تاریخ معاصر ایران بود/ ایران چگونه نتانیاهو را کیش‌ومات کرد/ چرا آمریکا پشت اسرائیل را خالی کرد؟
  • تغییر معادله قدرت با عملیات موفقیت آمیز «وعده صادق»
  • شارلاتان‌بازی نشریات توقیف‌شده به روایت اصلاح‌طلبان
  • جنگ داخلی؛ فیلمی که آمریکا را به وحشت انداخت!