سلبریتیبازی با جان انسانها/ چرا مهناز افشار مسئولیت حرفش را نمیپذیرد؟
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۴۴۱۷۶
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در روزهای گذشته سخنان یک سلبریتی در فضای مجازی واکنش بسیاری را برانگیخت. مهناز افشار که این بار با تبلیغ یک آمپول برای پیشگیری از اعتیاد در یک ویدئو ظاهر شد، سخنانی را بر زبان آورد که بار دیگر حاشیه ساز شده و واکنشهای منفی بسیاری را بههمراه داشته است.
این بازیگر در کلیپی درباره آمپولی به نام نالوکسان حرف میزند که میتواند از سوءمصرف موادمخدر جلوگیری کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید:آمپول مرگباری که مهناز افشار تبلیغ میکند! +فیلم
هر چند مهناز افشار در توییتی تلاش کرد پای خود را از این ماجرا بیرون بکشد و با اصطلاح پزشک هم پزشکهای قدیم سعی کرد کمی از فشارها بکاهد با این حال دامنه واکنش های مجازی آنقدر بالا گرفت که روز گذشته وزارت بهداشت به تزریق این آمپول واکنش نشان داد و اعلام کرد استفاده این داروبدون تجویز پزشک خطرناک است و بهتر است سلبریتیها دارو و درمان را به اهلش واگذار کنند.
در همین رابطه سخنگوی سازمان غذا و دارو در واکنش به اظهارنظر مهناز افشار مبنی بر مصرف داروی نالوکسان برای جلوگیری از مرگ ناشی از سوءمصرف مواد، گفت: سراسر این اظهارات اشتباه است و داروی نالوکسان دارویی است که حتما باید با تجویز پزشک تهیه شود. سخنگوی سازمان غذا و دارو با بیان اینکه کاملا این اظهارات را تکذیب میکنیم، گفت: این اظهارات اشتباه است و دخالت در امر درمان محسوب میشود. این خانم بازیگر هیچ تخصصی در این زمینه ندارد و سراسر اظهاراتشان اشتباه است که میتواند منجر به سرگردانی و عوارض ناگوار برای مردم شود.
در همین رابطه یک جامعه شناس؛ و یک دارو ساز نظرات آنها را درباره تبعات اجتماعی چنین اظهارنظرهایی جویا شد.
من به عنوان یک پزشک هیچ وقت جرات نمی کنم این آمپول را بدون انجام آزمایش تجویز کنم
یک داروساز از بعد پزشکی مسئله را مورد بررسی قرار داد و اظهار داشت: پزشکان برای تجویز درست یک دارو برای بیمار، باید ابتدا تشخیص درستی از بیماری او به دست آورند. این یک اصل ساده اما اساسی کار ماست. تشخیص اینکه به فرض شخص اوردوز کرده یا دچار حالتی شبیه اوردوز شده است. در مورد تجویز همین آمپول نالوکسان خیلی مهم است که تشخیصمان درباره نوع ماده مصرفی توسط شخص درست باشد. تشخیص اینکه او مخدر مصرف کرده، آمفتامین زده یا مثلا قرص روانگردان استفاده کرده است. پس از طرق بالینی و آزمایشگاهی اول تلاش میکنیم نوع مسمومیت را تشخیص دهیم.
وحید نقدی ادامه میدهد: چرا باید تشخیص پزشک دقیق باشد چون این آمپول بیشتر برای مخدرها تجویز میشود. از سویی ما در جامعه باورهای غلطی درباره برخی بیماریها داریم. برای مثال بسیاری مردم فکر می کنند کسی که دیابت دارد و از حال رفته به علت بالا رفتن قند خون باشد در صورتیکه برعکسش شاید رخ داده و دلیل این از حال رفتن افت قند خونشان باشد. خب اگر در چنین شرایطی تشخیص درست صورت نگیرد وبه طرف انسولین بزنند بسیار خطرناک است. این مثال را گفتم تا اهمیت تشخیص را برای تان بازگو کرده باشم. این داروساز ادامه می دهد: یا مثلا استفاده بیرویه همین نالوکسان می تواند منجر به ایست قلبی شود. از سویی تشخیص دوزبندی دارو برای بیماران مبتلا به اعتیاد از سوی پزشک بسیار مهم است. اینکه دوز مصرفی این شخصی که مثلا اوردوز کرده چقدر بوده است؟ در دنیا هیچ آمپولی بدون تجویز پزشک مصرف نمیشود.
همچنین این دارو، دارویی است که معمولا در اورژانس و اتاق عمل با تجویز پزشک و تحت یک شرایط خاص استفاده می شود.
این دارو ساز با بیان اینکه این ها را گفتم که اهمیت موضوع را دریابید، افزود: من خودم که داروساز هستم هیچ وقت جرات اینکه بخواهم آمپولی مانند نالوکسان را برای کسی تجویز کنم را به خود نمیدهم چرا که مسئله بسیار حساس و خطرناک و پای جان آدمی وسط است.
ترس از عدم بازخواست عمومی سلبریتی ها را بی مسئولیت بار آورده است
امانالله قراییمقدم جامعهشناس درباره چنین تبلیغی از سوی یک سلبریتی اظهار داشت: گفته های این بازیگر نشان و المانی است از یک پدیده حاد اجتماعی که باید به صورت جد این پدیده مورد بررسی جامعه شناسان قرار گیرد. در سالهای اخیر شاهد اتفاقی منحصر به فرد در فضای سیاسی و اجتماعی کشور بودهایم به نحوی که افراد مشهور اعم از وزرشکاران، هنرپیشگان و.... در امور غیرتخصصی دخالت میکنند و برای مردم نسخه میپیچند. واقعیت این است که تجربه زیست و نهاد آموزش جامعه به ما یاد نداده در اموری که نسبت به آن بیاطلاعیم اظهار فضل نکنیم و این پدیده نابههنجار متاسفانه در بطن جامعه ما ریشه دوانده است. این می شود که به اصطلاح قصاب توهم می زند که لباس پزشکی بر تن دارد و کشتیگیرها فکر میکنند میتوانند نماینده مجلس شوند و مشکلات شهری را فتیله پیچ کنند. حالا یک بازیگری که نه معنی اوردوز را میداند و نه در علم پزشکی سرشته دارد به راحتی می آید و راجع به چنین مسئله حیاتی که با جان انسان ها سرو کار دارد، اظهار نظر می کند.
قراییمقدم با بیان اینکه اظهارات و اقداماتی از این دست احتمالا نشانههایی از یک پدیده نابههنجار اجتماعی است، ادامه داد: آنچه توجه به اظهارنظر سلبریتیها در مورد مسائل مختلف از جمله محیط زیست و درمان را واجد اهمیت میکند، نه هیاهویی زرد و جنجالسازی و حاشیه سازی های مختص فضای مجازی که ضرورت بررسی و آسیب شناسی وجود پدیدهای عمومی و ریشه دوانده در بطن اجتماع است؛ پدیده ای که گسترده است و ابعاد مختلفی دارد.
این جامعه شناس گفت: بگذارید مسئله را باز کنم. در انتخاباتها شاهدیم که کاندیداهای مختلف برای کسب رای بیشتر دست به دامن سلبریتیها میشوند. در این اینجا مکانیزیمی تحت عنوان «تلقین وجه» (اصطلاحی در روانشناسی اجتماعی) به شکلی ناخودآگاه انجام میپذیرد. در اینجا باید توجه داشته باشیم که تلقین با تقلید متفاوت است. تلقین عملی نیندیشده شده و ناآگاهانه است. در حالی که در ساختار تقلید آگاهی وجود دارد. پس در تلقین ما با القا و آگاهی کاذب مواجهایم. حالا همه این مولفهها را در یک گستره اجتماعی باید مورد بررسی قرار داد؛ به عبارت دیگر باید سوال را این گونه مطرح کرد؛ دامنه القای آگاهی کاذب از زبان یک سلبریتی مشهور و احتمالا محبوب در جامعه چه میزان است و تبعات این تلقین عمومی تا چه حد می تواند گسترده باشد.
از این جامعهشناس میپرسم چرا سلبریتیکه پیش تر در حوزههای دیگر مثل محیط زیست نیز اظهارنظر میکرد، حالا به خود اجازه میدهد در حوزهای حساس مثل درمان و پزشکی ورود کند، پاسخ میدهد: دلیل چنین اظهار نظرهای بی محابایی این است که طرف میداند هر تبلیغی در هر زمینه ای انجام دهد در نهایت بازخواست نمیشود این در حالی است که در جوامع غربی اگر شما ادعایی کنید در زمان مناسب مورد بازخواست عمومی قرار خواهید گرفت و افکار عمومی شما را به محکمه خواهد کشاند.
در واقع در همه جای دنیا این بهرهبرداری نادرست از وجه سلبریتیها انجام میشود به دلایل مختلفی چون کسب قدرت و سود بیشتر! با این حال در برخی کشورها به علت وجود نهادهای مدنی قدرتمند، مولفه «محکمهعمومی» و به تبع آن بازخواست افراد، عنصر مسئولیتپذیری و تعهد را قوام میبخشند و در برخی دیگر از کشورها به علت نبود این مولفه وضعیت تا حدود زیادی متفاوت است. در چنین جامعهای همه خود را پزشک، سیاستمدار، خلبان و ... میدانند و همه میتوانند در هر حوزهای ایدهپردازی کنند. از سویی شاهدیم که برخی افراد مشهور همین جامعه همزمان که خود را فعال حقوق حیوانات، فعال اجتماعی و حقوق زنان و محیط زیست میدانند، تاکید میکنند «درست است که سیاسی نیستند اما مشکلات طبقات محروم را درک می کنند و در تلویزیون اشعار مولانا را تحلیل میکنند.» به عبارتی بهتر آنها فعال حقوق زنان هستند بیآنکه چیزی از جنبش زنان خوانده باشند، در چنین شرایطی آنها پروپاگاندای پخش آگاهی کاذب میشوند.
قرایی مقدم با بیان اینکه تبلیغ این بازیگر سینما دو بعد شخصی و عمومی دارد بیان داشت در بعد شخصی میتوان آن را بی تعهدی و بی مسئولیتی نامید و در بعد اجتماعی می توان آن را تحت پدیدهای نابههنجار و نهادینه شده در بطن اجتماع ایرانی مورد بررسی کنکاش قرار داد.
این جامعه شناس گفت وگوی خود را با این سوال خاتمه داد اینکه چرا جامعه ما بازخواست نمیکند؟ چرا از خانم افشار نمیخواهد مسئولیت حرفش را بر عهده بگیرد؟
منبع:مشرق
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: مهناز افشار اخبار سلامت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۴۴۱۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان ایرانی در مرز هشدار؛ مشکل کجاست؟
براساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر ۵ برابر شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی هشدار میدهد: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که به زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد.»
این پزشک همچنین تاکید میکند: «ما در حال حاضر در ابتدای موج گذار از مهاجرتها و خودکشیهای جامعه پزشکی هستیم. این مقدمه شرایط کنونی است و به نظر من ماحصل سالهای سال مدیریت غلط درمانی است که اگر جلوی این روند گرفته نشود، ادامه پیدا میکند. در چنین فضایی اصلاحات جوابگو نیست و نیاز به تحول است.»
از پس دلتنگیهایش بر نیامدمیگویند، دکتر سمیرا آلسعیدی از پس تنهاییهایش برنیامد و مهدی عبدوس، پزشک در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «خانم دکتر سمیرا آلسعیدی فوق تخصص روماتولوژی از میان ما رفت. ایشان روز قبل پلن دارویی خودکشی خود را با رزیدنتها مطرح کرده، آنها موضوع را جدی نگرفته و سر به سر ایشان هم میگذارند، مرحوم به گواهی همکاران، خوش اخلاق، فعال و با وجدان کاری بوده. از ایشان یک فرزند به یادگار مانده است. شاید در لحظات آخر زندگی گفته من زنی هستم که دنیا را روی انگشتان خود میچرخانم، اما از پس دلتنگیهایم بر نمیآیم. پزشکان بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض تنش و استرسهای فراوان کاری هستند.
آنها سرمایه کشور هستند احترامشان را حفظ کنید. تنهایشان نگذارید.» شرایط بهگونهای نگرانکننده شده است که بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که باید تصمیمات جدیتری از سوی مسوولان وزارت بهداشت گرفته شود. زمان مرگ پرستو، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی درباره موضوع خودکشی در کادر سلامت به «دنیای اقتصاد» گفته بود: «کمیته ویژهای برای رسیدگی به مشکلات نیروهای طرحی راهاندازی شده است تا از حوادثی مانند نورآباد پیشگیری کند.» او تاکید کرده بود: «کمبود پزشک و نبود برنامهای برای پزشکان متخصص بومی اتفاقاتی، چون مرگ پرستو بخشی را رقم میزند.» همچنین قرار بود کمیتهای برای پیگیری و بررسی خودکشیها فعال شود. حال باید دید که نتایج این اقدامات چه میشود و آیا میتواند روند صعودی خودکشیها را کاهش دهد یا نه؟
سرعت گرفتن خودکشی کادر درمانبررسی توییتها و پیامهای تسلیت از سوی رئیس بیمارستان شریعتی و امیراعلم همه گویای این است که سمیرا آلسعیدی تا لحظه پیش از مرگ بهشدت کار میکرد و تا آخر عمر دست از درمان بیمارانش نکشیده است. پرسوجوها همچنین حاکی از این است که او بهشدت مهربان و خوشاخلاق بوده و همواره سعی در کمک به بیماران داشته است. با این حال سوال بسیاری از مردم این است که چرا یک پزشک که جایگاه مهمی در جامعه دارد، اینگونه زندگی را ترک میکند؟
سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی میگوید: «چند سالی است خودکشی در کادر درمان به ویژه پزشکان زیاد شده است. این زیاد شدن نسبت به گذشته است و البته باید بگویم که در کشوری مانند آمریکا آمار خودکشی بالاتر است. با این حال مساله مهم این است که در جامعه کنونی ما شیب خودکشی افزایش یافته و حتی ممکن است در صورت اجرا نشدن پیشگیریهای ضروری، به زودی نرخ خودکشی ایران از سایر کشورها بیشتر شود.» او این مساله را با توجه به آمار خودکشی قطعی ۱۶ نفر در سال ۱۴۰۲ بیان میکند با تاکید بر این نکته که ممکن است آمارها از این عدد بیشتر باشد، اما سکوت خانوادهها و آبروداری مانع از اعلام خودکشی شود. میرخانی پدیده خودکشی را چند عاملی میداند و تاکید میکند: «هیچوقت نمیتوان گفت، یک نفر به چه علت اقدام به خودکشی کرده است. قطعا عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند، اما بهطور کلی مسائلی در جامعه پزشکی وجود دارد که ممکن است تشدیدکننده عوامل شخصی فرد شود.»
تحقیر سیستماتیک«زمانی رشته پزشکی، رشته بسیار محبوبی بود و موقعیت مالی خوبی هم داشت. پزشک با مداوا کردن بیمار حس خوبی پیدا میکرد و از جایگاه مطلوبی بهرهمند میشد، اما متاسفانه در چند دهه اخیر مشکلات مالی بیشتر شده است. پزشکان معمولا به دلیل شرایط شغلی از نظر خانوادگی و عاطفی حساستر میشوند و از سوی دیگر بیداریهای مکرر فرد را بهشدت آسیبپذیر میکند.» میرخانی با بیان مهمترین عوامل تاثیرگذار روی خودکشی پزشکان میگوید: «یکی دیگر از عوامل، سختی کار است که وقتی با ناکامیهای پزشکی روبهرو شود، فرد را دچار ناراحتی عمیق میکند. از سوی دیگر بحث برخوردهای خشن بیمار و خانوادههای بیمار با پزشک است. چون موقعیت پزشکان در چند سال گذشته افت کرده است. در بسیاری مواقع خانواده خیلی از بیمارهایی که فوت کردند؛ پزشک را مقصر جلوه میدهند. خانواده بیمار معمولا بدون هیچ بررسی برخوردهای خشن نسبت به پزشک معالج اعمال میکنند. مواردی دیده شده که حتی به پزشکان حمله کردند یا آنها را با چاقو زدند. بهطور کلی میزان امنیت پزشکان پایین آمده است.»
او یکی دیگر از عوامل موثر بر حال کنونی پزشکان را محیط پادگانی بیمارستانها عنوان میکند: «این موضوع به خصوص در مورد رزیدنتها صدق میکند. آنها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط بهشدت خطرناک است. معمولا این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند، اما گاهی وقتها این درمان به موقع انجام نمیشود. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن را پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.» پیش از این، علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است!» یک مطالعه در سال ۱۴۰۰ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.»
میرخانی یکی دیگر از ریشههای اصلی این شرایط را دوران رزیدنتی میداند: «در سیستم سلامت و بهداشت ما تحقیر سیستماتیک وجود دارد. ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. او نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد چراکه طبق قراردادی که دارد ممکن است که پای ضامنها و وثیقهای که گذاشته، پیش کشیده شود؛ بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. به هر حال بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.» سعید بابایی، روانشناس با توجه به خودکشیهای اخیر پزشکان توصیه میکند: «هر چقدر ما شرایط خوبی داشته باشیم و از تمام اختلالها به دور باشیم مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است حس ناکافی بودن ما را به پوچی برساند و تمام تروماهای دوران کودکی تاثیر مستقیم رویمان بگذارد.»
زندگی در اتاقهای محقرمیرخانی در ادامه عوامل تاثیرگذار روی حال کنونی جامعه پزشکی میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی برخلاف تصور عمومی در دوران گذراندن طرحشان در شهرستانها معمولا در اتاقهای محقر زندگی میکنند. شما ببینید چند عامل آنها را تحتتاثیر قرار داده است. پس وقتی همه این عوامل دست به دست هم میدهند برخی به پایان زندگی میاندیشند.»
میرخانی با تاکید بر این مساله که «خودکشی در دین ما اخلاقی و پسندیده نیست» یادآوری میکند: «افرادی که خودکشی میکنند در شرایط خاص روحی قرار میگیرند و آگاهی خود را به زندگی از دست میدهند و عملشان ناخودآگاهانه است؛ بنابراین این امر یاغیگری در برابر خدا یا کفر نیست.» اگر چه ممکن است این مساله به میان آید که پیش از این هم خیلی از رزیدنتها و پزشکان با این عوامل دستوپنجه نرم میکردند، با این حال میرخانی میگوید: «زمانی مردم برای پزشکان احترام زیادی قائل بودند، اما اکنون اقبال عمومی جامعه از دست رفته است. دیگر احترام پیشین خود را ندارند. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده است و دلیل این امر به ساختار بهداشت کشور برمیگردد. هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها معمولا این هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.» حال باید دید که مسوولان چه راهحلی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند و چگونه میتوانند محیط پزشکان را امن کنند تا این اندازه تنها نباشند تا به جایی برسند که حتی از فرزند خود بگذرند و خود را بکشند.