اصلاحطلبان به فکر تحریم انتخابات نیستند
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۷۰۱۳۰
رکنا: مواضع اخیر سعید حجاریان از تئوریسینهای اصلاحطلب با واکنشهای متفاوتی روبهرو شده است. اصولگرایان در این میان از سخنان حجاریان برداشتهای خاص خود را داشته و تلویحاً به استقبال از آن رفتهاند بخصوص آنجایی که وی انتقادهایی به عملکرد دولت داشته و گفته که برخی اصلاحطلبان با روحانی زاویه پیدا کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدرضا باهنر، از چهرههای برجسته اصولگرا در همین باره گفته که اصلاحطلبان با روحانی بیمعرفتی کردهاند. برخی انتقادهای حجاریان از تنگناهایی موجود بر سر راه اصلاحطلبان و این اظهار نظر او که حضور در انتخابات در این عرصه گدایی از قدرت است هم از سوی رقبا تعبیر به قهر اصلاحطلبان با صندوق رأی شده است.
با این حال اظهارنظرهای اصلاحطلبان در چند روز گذشته موید این ادعای رقبا نیست که آنها با صندوق رأی قهر خواهند کرد یا اینکه از دولت و روحانی عبور کردهاند یا خواهند کرد.
اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی چندی پیش گفت: «من فکر میکنم که سخن آقای حجاریان مثل همان سخنان این دسته از سیاستمداران جریان اصلاحات است که در سال 82 یا 81 تئوری خروج از حاکمیت را مطرح کردند و دیدیم که در نتیجه آن اقدام یک به یک قوایی را که در اختیار داشتیم واگذار کردیم.» وی در گفتوگو با نامه نیوز، با بیان اینکه اگر وارد انتخابات نشویم، خواست رقیب است، گفت: «درست است که ما نمیتوانیم به اندازه کافی و با همه توانمندیهای خود در قدرت حضور داشته باشیم اما میتوانیم مانع به قدرت رسیدن تندروها شویم. این اثری بود که اصلاحطلبان بویژه بعد از سال 92 گذاشتند. توجه داشته باشید که در عالم سیاست همه چیز سیاه و سفید یا صفر و صد نیست.»عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان هم با استقبال از این بخش سخنان حجاریان که اصلاحطلبان باید رابطه خود با جامعه مدنی را تقویت کنند، گفته است: «اصلاحطلبان تاکنون هیچ وقت صحبت از خروج از حاکمیت یا تحریم انتخابات نکردهاند با وجود اینکه جریان اقتدارگرا و رادیکالیسم بارها تلاش کرده که اصلاحطلبان را به قهر بکشاند و از حاکمیت خارج کند اما اصلاحطلبان به تحریم انتخابات یا خروج از حاکمیت فکر نمیکنند.» وی با تأکید بر اینکه «تحریم انتخابات اصلاً در گفتمان اصلاحطلبان جای ندارد»، افزود: «اصلاحطلبان حتی بعد از 88 که رهبران و نیروهای عادی این جریان سنگینترین هزینه را پرداخت کردند هم هیچ وقت وارد گفتمان تحریم انتخابات نشدند. اما اینکه بالاخره با چه شرایطی، چه گزینهای و چه موقعیتی در امر انتخابات شرکت کنند باید مورد تأمل جدی قرار بگیرد.»مصطفی هاشمی طبا، از چهرههای اصلاحطلب هم درباره اظهارات اخیر سعید حجاریان درباره رابطه اصلاحطلبان و روحانی گفته است: «برای شخص من از همان ابتدا میزان توانایی و روش کار آقای روحانی روشن بود و فکر میکنم اصلاحطلبان هم آقای روحانی را خوب میشناختند. اظهارات آقای حجاریان به عنوان فردی سیاسی و با تجربه برای من قابل تعجب است؛ این اظهارات با تصمیمی که مجموعه اصلاحطلبان در زمان انتخابات اتخاذ کردند، همخوانی ندارد. البته اصلاحطلبان در زمان آقای خاتمی هم چنین حرفهایی را در ابتدا مطرح میکردند و بعد پروژه عبور از آقای خاتمی مطرح شد.»
شهیندخت مولاوردی، دستیار سابق رئیس جمهوری هم با بیان اینکه سیاستورزی به معنی اتخاذ تصمیم درست متناسب با شرایط است، گفته است: «من چنین صحبتی را نشنیدم که اصلاحطلبان بگویند اشتباه کردیم سال 92 از آقای روحانی حمایت کردیم، در عوض بارها شنیدم که اصلاحطلبان گفتند اگر باز هم در شرایط انتخابات ریاست جمهوری سالهای 92 و 96 قرار بگیریم، دوباره تصمیم به حمایت از آقای روحانی میگیریم. » وی با رد ادعای اقدام اصلاحطلبان برای جدا کردن مسیر خود از دولت افزود: «ما چنین شواهدی را ندیدیم. استقبال خوب و گسترده مردمی از سفر اخیر رئیس جمهوری به آذربایجان غربی، نشان داد برخلاف تصور جریان رقیب مردم هنوز به دولت امیدوارند و هنوز به برنامههای دولت دل بستهاند.»محمدرضا تابش، نایب رئیس اول فراکسیون امید هم در واکنش به اظهارات محمدرضا باهنر «جدایی حساب اصلاحطلبان از دولت بیمعرفتی بود» گفته بود: «به هیچ عنوان صحبت از عبور از روحانی وجود ندارد. اصلاحطلبان چه در انتخابات سال ۹۲ و چه در زمان انتخابات ۹۶ برای پیروزی آقای روحانی سنگ تمام گذاشتند. در واقع اصلاحطلبان همه بضاعت و توانایی خود را برای موفقیت آقای روحانی در طبق اخلاص قرار دادند حال ممکن است در برخی موارد انتقاداتی داشته باشند، این چه منافاتی دارد که برخی آن را عبور از روحانی تعبیر میکنند؟ در هر روندی ممکن است انتقاداتی وجود داشته باشد که این انتقادات و مطالبات میتواند به پیشرفت کمک کند؛ بنابراین، هیچ گاه مسأله عبور از روحانی از سوی اصلاحطلبان مطرح نبوده است.»
محورهای سخنان حجاریان در مصاحبه با تسنیم
ما با دکتر روحانی عقدی – بهصورت ائتلاف - نبسته بودیم. ایشان وعدههایی به مردم دادند و مردم هم بهدلیل همان وعدهها پای صندوق رأی رفتند. دفاع ما، براساس همین وعدهها بود و نه خواستههای حداکثری خودمان. اما، ایشان به بسیاری از وعدههایش یا نخواست یا نتوانست عمل کند و فیالواقع زمانی که از خود عبور کرد، طبعاً بخشی از اصلاحطلبان هم ناگزیر با ایشان زاویه پیدا کردند.
اصلاحطلبان افراد پاکدست و مجرب فراوانی دارند و هر یک از آنها بهتنهایی یک سر و گردن بالاتر از رئیس کابینه دولت معجزه هستند. عملکرد آن رئیس کاری کرد تا سالها جریان راست به محاق برود و 10 جمنا دیگر نمیتواند جمعنا شود. من معتقدم، اگر نظارت استصوابی نبود، اصلاحطلبان با افرادی به مراتب بهتر از دکتر روحانی و دکتر عارف به انتخابات وارد میشدند و رأی هم میگرفتند.
اصلاحطلبان بعد از وقایع 88 نمیتوانستند شعارهای حداکثری خود را مطرح کنند لذا به حداقلها تن دادند و به پروژه برجام – که پروژه اعتدالی بود - روی آوردند. به امید آنکه این پروژه، شرایط را عادی کند. اما، بعضی از دوستان اصلاحطلب ما، کماکان معتقدند اصلاحطلبان نباید در آن مقطع سرنوشت خود را به اعتدالیون گره میزدند و باید هویت خود را حفظ میکردند. من تا آنجا که برجام به پروژه عادیسازی کمک کرد، مدافع دولت آقای دکتر روحانی بودم و در کنار آن انتقادهایم را مطرح کرده و میکنم.
من درباره سال 1400 فکر نمیکنم زیرا در ایران، برنامه بلندمدت ششماهه است! لذا معتقدم تا 1400 راه درازی در پیش داریم. فرض کنیم، طی این مدت ائتلافی علیه ایران شکل بگیرد و خدای ناکرده به ما حمله نظامی بشود. آنگاه قاعدتاً اصلاحطلبان مانند هر فرد میهندوست دیگری تحت لوای بهترین فرمانده نظامی – که بتواند بقای این سرزمین را حفظ کند - خواهند رفت.
قائل به انسداد نیستم و معتقدم روزنههای زیادی پیش روی جریان اصلاحات است و اطمینان دارم راه نجات کشور از طریق اصلاحات میگذرد. منتهی اصلاحات با تعریفی که بهکرات توضیحش داده و اجزایش را تبیین کردهام.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
رضوانه رضاییپور
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
راننده کامیون مشهدی از روی زن جوان رد شد و 30 متر پیکر خون آلود او را زیر خودرو کشاند+عکس شک نداشتم که آریا با همسرم ارتباط پنهانی دارد / قتل برادر به دست مرد توهمی +عکس سرقت مسلحانه مرگبار از بانک با 14 کشته به پایان رسید+ عکس آشنایی یک ایرانی با باند خلافکاران ترکیه / از جعل سند تا آدم ربایی و قاچاق اعضای بدن جزییات تازه از آدم ربایی خشن مرد کارخانه دار / 38 ساعت ترس در صندوق عقب خودرو MVM +عکس ماجرای زندانی شدنم از زمانی شروع شد که پدرم با دختری هم سن من ازدواج کرد محاکمه زن 62 ساله به جرم قتل همسرش+عکس مرگ مرموز فیلمساز سرشناس کشور به همراه برادرش /دست های بسته جسد های سوخته+ عکس عکس عامل انتحاری حادثه تروریستی چابهار شوخی دردسرساز گلزار با شرکتکننده برندهباش بیماری سخت بقایی در زندان+ عکس تجاوز وحشتناک مرد همسایه به زن جوان / پسر این زن کشته شد +عکس تجاوز به زنان در مطب پزشک شیطان صفت +عکس پسر جوان عاشق نامادری اش شد / آنها می خواهند بچه دار شوند !+عکس مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا همسایه های فوتبالیست معروف در سعادت آباد تهران از او شاکی هستند ! جزییات حمله مسلحانه به بانک / 2 کودک کشته شدند+ عکس بدن پسر 11 ساله در حال سنگ شدن است! +عکس های عجیبمنبع: رکنا
کلیدواژه: سیاسی سفر موفقیت اصولگرایان انتخابات سعید حجاریان تحریم روحانی عکس فیلم افغان اخبار افغانستان حوادث افغانستان مرد دختر قتل عروسی ساعت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۷۰۱۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مزیت اصلاحطلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربهگیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
میتوان اینگونه ادعا کرد که احزاب اصلاحطلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلیشان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.
سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی در مشق نو نوشت:
این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیبشناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئلهها، بحرانها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آنها به ابزارهایی متوسل میشویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک میکنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز میتوان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئلهها، بحرانها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبههها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟
کمی به عقب برمیگردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا بهنام چپ [خط امام] و سپس اصلاحطلب شناخته میشد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راهحل تبدیل شود. بهعنوان نمونه در زمانیکه گروههای سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامیگری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحهزدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده مادهای دادستانی ختم شد. یا، در دورهای که نظام اطلاعاتی کشور بهشکل پراکنده اداره میشد و هر گروه بهصلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و بهعنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.
مضاف بر اینها میبایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائتهای تئوکراتیک و جزماندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر اینها میتوان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحرانهایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگطلبی و تنشزایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات بهرغم پرونده مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بنبستشکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستیهایی بوده است، که فهرستکردن و نقد قاعدهمند آنها میتواند راهگشا باشد.
اینک اما بهنظر میرسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل، اگر نگوییم به بنبست رسیده، دستکم با بحران اساسی مواجه شدهاند. بحرانی که دامنگیر احزاب اصلاحطلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن میرود چون آفت بهسراغ ریشهها نیز برود.
درباره نظام ادراکی اصلاحطلبان. طی سالیان گذشته، مجموعهای از تلاشها رخ داد و کمک کرد تا اصلاحطلبان درکی نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» بهدست بیاورند. این تلاشهای سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبههای، ۲) کوششهای محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأملاند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاحطلبان- بهعنوان جریان آلترناتیو- بهشمار میرفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یکسو و کاستیهای بسیار در تئوریک و پراتیک سیاستورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست میپندارد، ضمن آنکه خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش میکند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمانزدایی کند.
در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاشهایی رهزن و تعمیمهای انحرافی را مشاهده میکنیم که نهتنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژههای اصلاحی میشوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزههای ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز اینها قبحزدایی کند و بهشکل قرارگاهی بر این حوزهها متمرکز شود و آنها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامههای سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری بهنسبت روشن از این وضعیت به نمایش میگذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوششها و کوششهای تئوریک معتبر فاصلهای قابل توجه دارد. به اینها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبانهای خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بینیاز از ایستگاههای مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاحطلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگرساز و غیریتستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه میبینیم عمده تلاش جریان رقیب اصلاحطلبان بر فتح بوروکراسی و ویژهخواری، آن هم به مبتذلترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمیتوان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهمتر محافظهکاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیضهای جنسی، قومی و… را در پی داشته است. معالوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو بهحساب نخواهد آمد.
با این اوصاف میتوان اینگونه ادعا کرد که احزاب اصلاحطلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلیشان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.
نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل. برای توضیح این سرفصل نخست میبایست تفکیکی میان سیاست پاییندستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک بهنظر میرسد کفه سیاست بالادستی به سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورایهای قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پاییندستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پاییندستی بهحدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچگونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دستکم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرفکننده، آمار گرانفروشی و گرانفروشان را گزارش میکردند!
این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاحطلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودیها (inputs) با واقعیت همخواناند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثالهایی را ذکر میکنم که به نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان شدهاند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان میداد. برای نمونه میتوان به مجموعه بیانیههای تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آنکه در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفتوگو و نقد در عرصه عمومی را بهدنبال داشتند. حال آنکه امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:
الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،
ب. مسئله خصوصیسازی،
پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،
ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آنها و فقدان توان چانهزنی مؤثر این قشر،
ث. مسائل نظام درمان و تعرفهها،
ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،
چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرکهای عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…
کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راهحل صورت نمیپذیرد یا اگر هم تلاشی صورت میگیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمیکند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به اینها اضافه کنیم مواردی که به سیاستهای کلی نظام راجع است و اساساً باب گفتوگو دربارهشان بسته است؛ خواه بهعلت محافظهکاری، خواه بهدلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه بهسبب انذارها و محدودیتها.
این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را بهدنبال دارد. نخست آنکه کارویژه اصلاحطلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربهگیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان میرود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم میبیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان میدهد. دوم آنکه، جامعه بهسوی نوعی خودبسندگی هدایت میشود و بیپشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد میشود و بهشکل اقتضایی عمل میکند. نام این وضعیت را میتوان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه بهغایت افزایش پیدا میکند و مردم مستمراً متحمل هزینههای گزاف میشوند. ضربهناپذیری- یا ضربهپذیری حداقلی- مردم بهشکل تودهای در دولت اصلاحات میتواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربهپذیری تودهای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست بهعنوان ضربهگیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد.
سوم آنکه متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاحطلبان تحمیل میشود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئلهیابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگاندازیها در پروسههای اصلاحی، و برگشتپذیری آنها به مؤلفههایی چون «لحن»، «ادبیات تحریکآمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آنکه میتوان فهرستی از لحنهای آرام، و ادبیات غیرتحریکآمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم» است. چنانکه اختلال در نظام مسئلهیابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون میشود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علتالعلل مسائل معرفی میشود. حال آنکه اساساً منطق اصلاحات، نه خصمپرور است و نه حذفمحور.
در بخشهای بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.