Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-26@04:54:49 GMT

قصه کودکانه الاغ آوازخوان

تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۷۳۸۶۵

قصه کودکانه الاغ آوازخوان

خبرگزاري آريا -

قصه و داستان کودکانه
قصه الاغ آوازخوان
روزي روزگاري در دهکده اي کوچک، آسياباني بود که الاغي داشت. سالها الاغ براي آسيابان کار کرده بود و بارهاي سنگين را از اينجا به آنجا برده بود. ولي حالا پير شده و نمي توانست بار بکشد. روزي از روزها آسيابان الاغ را از خانه اش بيرون کرد و گفت: برو هر جا که دلت مي خواهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من ديگر علف مفت به تو نمي دهم.
الاغ بيچاره تا شب اين طرف و آن طرف رفت. ديگر خسته و گرسنه شده بود، با خود گفت: بايد از اينجا بروم و براي خودم چيزي پيدا کنم و بخورم. الاغ از دهکده بيرون رفت. از آسيابان و آسيابش دور شد. کنار درخت پيري رسيد که شاخه هايش شکسته بود و چند شاخه تازه از روي تنه اش جوانه زده بود. کنار درخت پر از علفهاي سبز و تازه بود. الاغ گرسنه تا آنجا که شکمش جا داشت علف خورد و سير شد و با خود گفت: زياد هم بد نشد. حالا ديگر بار نمي برم و منت آسيابان را نمي کشم و راه افتاد و رفت و رفت تا اينکه چشمش به سگي افتاد که تنها و غمگين کنار جاده نشسته بود. الاغ گفت: سلام دوست من، چرا تنها نشسته اي؟ چرا اينقدر غمگين و ناراحتي؟ سگ آهي کشيد و گفت: دست به دلم نگذار که خيلي ناراحتم. الاغ پرسيد: آخر براي چي؟
سگ گفت: سالهاي سال براي صاحبم کار کردم. همه جا همراهش مي رفتم. آنقدر اين طرف و آن طرف مي دويدم که خسته و کوفته به خانه بر مي گشتم. اما ديروز که ما به شکار رفته بوديم، گرگي سر راهمان را گرفت و من که پير شده ام نتوانستم جلويش بايستم و با او بجنگم.
صاحبم که از گرگ ترسيده بود، همه تقصيرها را گردن من انداخت و امروز مرا از خانه اش بيرون کرد و گفت: برو هر جا دلت مي خواهد. من با تو کاري ندارم. من هم آمدم بيرون. حالا نمي دانم کجا بروم.
الاغ گفت: غصه نخور که خدا بزرگ است و کسي را بي پناه نمي گذارد. بيا دو تايي برويم جاي مناسبي پيدا کنيم و زندگي کنيم. آنها راه افتادند. رفتند و رفتند تا رسيدند به گربه اي که تنها و غمگين روي کنده درختي نشسته بود. نزديک گربه که رسيدند، سلام کردند.
الاغ پرسيد: چي شده؟ جرا اينقدر غمگيني؟ گربه گفت: بايد غمگين باشم. سالها در خانه صاحبم موش گرفتم و خدمت کردم. ولي حالا که پير شده ام، او گربه ديگري آورده و مرا از خانه بيرون انداخته است. مي گوييد غمگين نباشم؟
الاغ گفت: ما هم مثل تو هستيم. بيا با هم برويم، ببينيم خدا چه مي خواهد؟
گربه هم قبول کرد و دنبال آنها راه افتاد تا بروند و جاي خوبي براي زندگي پيدا کنند.
آنها رفتند و رفتند تا به خروسي رسيدند. خروس روي سر در خانه اي ايستاده بود و با صداي غمگيني قوقولي قوقو مي کرد. الاغ جلو رفت، سلام کرد و گفت: خروس جان، چه مشکلي داري که اينقدر غمگين آواز مي خواني؟
خروس گفت: روزگاري من سحرخيزترين خروس آبادي بودم. هر شب سحر بيدار مي شدم و آنقدر آواز مي خواندم که همه را بيدار مي کردم. اما حالا پير شده ام و گاهي خواب مي مانم. صاحبم مي خواهد سر من را ببرد و گوشتم را بپزد و بخورد.
الاغ گفت: ممکن است تو پير شده باشي و نتواني سحر بيدار شوي. ولي هنوز صدايت زيبا و خوش آهنگ است. مي تواني از اين صدا استفاده کني. با ما بيا. مي رويم جاي مناسبي پيدا مي کنيم و به خوشي روزگار مي گذرانيم. خروس هم قبول کرد و دنبال آنها راه افتاد.
کم کم هوا تاريک شد و آنها مجبور شدند کنار درختي توقف کنند. سگ و الاغ کنار درخت خوابيدند. اما گربه و خروس رفتند بالاي درخت و روي شاخه هاي آن نشستند. از گرسنگي خوابشان نمي برد و دور و بر را نگاه مي کردند. ناگهان خروس گفت: من از دور نوري مي بينم. انگار کلبه اي است، بيايد برويم آنجا شايد چيزي پيدا کنيم و بخوريم.
الاغ و سگ هم قبول کردند و دوباره راه افتادند. رفتند و رفتند تا به کلبه رسيدند. از پشت پنجره آن به داخل نگاه کردند، روي ميز غذاهاي زيادي بود و چهار مرد دور ميز نشسته بودند و غذا مي خوردند. کنار دست آنها هم سکه هاي طلاي زيادي بود.
الاغ گفت: اينها دزد هستند. بايد اين دزدها را از کلبه بيرون کنيم. خروس به داخل کلبه نگاهي کرد و گفت: آنها چهار نفر مرد قوي هيکل هستند، چطوري آنها را بيرون کنيم؟
گربه گفت: راست مي گويد، آنها خيلي قوي هستند. قيافه هايشان را نگاه کن. ما چي؟ خسته و گرسنه! سگ از خستگي چرت مي زد. اما الاغ در فکر بود. داشت نقشه اي مي کشيد. الاغ مي دانست که با فکر مي توان بر زور بازو پيروز شد. پس بايد فکر مي کرد و نقشه خوبي مي کشيد.
الاغ دوستانش را به کناري برد و نقشه اش را براي آنها گفت. همه تعجب کردند. نقشه خوبي بود. بايد زودتر دست به کار مي شدند. آنها آهسته جلو رفتند و الاغ دو پاي جلويش را بالا آورد و گذاشت لب پنجره. سگ پريد به پشت الاغ و آنجا ايستاد. بعد نوبت گربه بود. او پريد بالا و روي پشت سگ ايستاد. حالا فقط خروس مانده بود. او هم پريد روي پشت گربه. سايه حيوانها افتاد داخل اتاق. سايه مثل يک غول بزرگ و ترسناک بود. دزدها با ديدن اين غول به وحشت افتادند.
در همين لحظه حيوانها شروع کردند به سر و صدا کردن. صدايشان در هم پيچيد و صداي وحشتناکي ايجاد کرد و دزدها بيشتر ترسيدند و وحشتزده پا به فرار گذاشتند. آنقدر ترسيده بودند که حتي سکه هايشان را هم جا گذاشتند.
با فرار کردن دزدها، چهار دوست از شادي فرياد کشيدند: زنده باد، ما برنده شديم. دزدها فرار کردند.
همه به فکر الاغ آفرين گفتند و رفتند داخل خانه. دور ميز نشستند و مشغول خوردن شدند. گربه همان طور که ماهي را به دندان مي کشيد، گفت: نقشه ات عالي بود الاغ جان!
خروس هم دانه ذرتش را قورت داد و گفت: من فکر نمي کردم اينقدر زود موفق شويم!
الاغ گفت: نقشه من خوب بود، اما کمک شما هم خيلي موثر بود. اگر هميشه با هم باشيم در هر کاري موفق مي شويم. با هم بودن خيلي مهم است، تنهايي هيچ کاري نمي شود کرد.
منبع: kadbanoo.net


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۷۳۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قاتل گربه ها به ۱۴ ماه زندان محکوم شد !

به گزارش همشهری آنلاین، در یکی از مرگبارترین موارد حیوان آزاری در این کشور در سال های اخیر، یک مرد جوان اهل کره جنوبی به دلیل کشتن ۷۶ گربه به ۱۴ ماه زندان محکوم شد.

به گفته دادگاه منطقه چانگ وون در جنوب شرقی کره جنوبی، این مرد جوان که بیست و چند ساله است، هفته گذشته به دلیل نقض قانون حمایت از حیوانات در کره جنوبی محکوم شد. دادگاه هویت این مرد را اعلام نکرد.

طبق حکم دادگاه که توسط آسوشیتدپرس منتشر شد، این مرد بین دسامبر تا سپتامبر ۲۰۲۳ به دلیل نفرت عمیق از حیوان، این گربه‌ها را کشته است.

دادگاه این حکم را به این خاطر صادر کرد زیرا او بارها و بارها مرتکب «جنایت هایی که وحشیگری آنها قابل توصیف نیست» شده بود.


همچنین دادگاه با تایید اینکه در این حکم به دلیل عدم سوء پیشینه این مرد و ابراز ندامت از جنایات در نظر گرفته شده است، افزود: وضعیت روحی و روانی مرد ، انگیزه ارتکاب جنایت بوده است.

در حالی که این مرد خواهان تجدیدنظر شده است، بورامی سئو، مدیر دفتر کره جنوبی انجمن بشردوستانه بین المللی، گفت: "این حکم نشان دهنده علاقه فزاینده جامعه کره به حیوانات و عدم تحمل ظلم وحشتناکی از این دست است."

منبع: آسوشیتدپرس

کد خبر 846859 برچسب‌ها خبر مهم کره جنوبی حیوانات خانگی

دیگر خبرها

  • پرینت سه بعدی زره برای تبدیل گربه پشمالو به جنگجو! (فیلم)
  • رکوردزنی «مست عشق» در روز نخست اکران
  • پرسپولیس به دنبال انتقام از گربه سیاه!
  • درخشان: آلومینیوم همیشه برای پرسپولیس گربه سیاه بوده و هست
  •  دختر نوجوان قربانی بازی کودکانه خواهرزاده‌اش شد
  • قاتل گربه ها به ۱۴ ماه زندان محکوم شد !
  • آیا گربه‌ها واقعا ۹ جان دارند؟
  • بازی کودکانه با سلاح در لرستان جان خاله ۱۴ساله را گرفت
  • بازی کودکانه با سلاح در لرستان/ خاله ۱۴ساله جان باخت
  • ببینید | لحظاتی دیدنی از زاویه دید گربه از دنیا!