چارهجویی برای طلاق با نصبردیاب!
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۷۸۱۷۳
رئیس پلیس فتا یزد از کشف پرونده ای با موضوع چاره جویی برای طلاق با هک تلگرام و نصب ردیاب در این استان خبر داد.
به گزارش ایسنا، سرهنگ مرتضی ابوطالبی اظهار کرد: برابر مراجعه خانمی جوان مبنی بر هک تلگرام و نصب ردیاب بر روی خودرو شخصی، موضوع بهصورت ویژه در دستور کارآگاهان این پلیس قرار گرفت.
وی افزود: برابر اظهارات شاکیه، با توجه به اختلافات خانوادگی و تلاش همسر وی برای جدایی بعد از ۱۵سال زندگی مشترک که حاصل آن دو فرزند بود، اخیرا شاکیه متوجه شده که همسرش برای فرار از مهریه و دفاع از خود در پای میز محکمه، از هفت ماه پیش اقدام به هک تلگرام، نصب ردیاب و شنود در خودروی شخصی وی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رییس پلیس فتا یزد گفت: با توجه به مستندات موجود و اقدامات کارشناسی، متهم که همسر شاکیه بود با دستور قضایی در محل کارش دستگیر و به همراه ادله جرم به پلیس فتا منتقل شد.
سرهنگ ابوطالبی تصریح کرد: در بررسی تجهیزات کشفشده توسط کارشناسان این پلیس تعدادی نرمافزارهای هک و اکانت تلگرام شاکیه که به صورت غیرمجاز به آن دسترسی پیدا نموده بود بر روی تجهیزات متهم مشاهده شد.
وی ادامه داد: در بازجویی صورت گرفته، متهم ضمن اعتراف به جرم خود، گفت تا یکسال اول زندگی به همسرم (شاکیه) علاقمند بودم و زندگی خوب و عاشقانهای داشتیم تا اینکه با خانمی، دارای یک فرزند و همسر در محیط کار آشنا و نسبت به هم علاقمند شده و تصمیم گرفتیم که هر دو با تلاش برای متارکه از زندگی فعلی اقدام کنیم، من نیز با توجه به مخالفت همسرم تصمیم به هک تلگرام و نصب ردیاب و شنود در ماشین وی کردم تا بتوانم بهانهای برای طلاق پیدا کنم.
رییس پلیس فتای یزد با اشاره به اینکه کاربران باید برای جلوگیری از سوء استفاده سودجویان از صفحات شخصی در شبکههای اجتماعی و پیام رسان از تایید دو مرحلهای گذرواژه استفاده کنند، گفت: شهروندان برای کسب اطلاعات بیشتر و بهرهمندی از مطالب آموزنده به سایت پلیس فتا به آدرس www.CyberPolice.ir مراجعه کنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۷۸۱۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس امام خمینی درگذشت | جزئیاتی از زندگی همسر سیدمصطفی خمینی؛ معصومه حائری که بود؟
زیسان: معصومه حائری فرزند مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری و از خاندان آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم بود.
خانم معصومه حائری در تاریخ ۱۷ فروردین ماه سال ۱۳۳۳ با حاج آقا مصطفی خمینی ازدواج کردند، ایشان در ابتدا علاقهای به ازدواج نداشتند، اما با توجه به شرایط آن دوران به توصیه پدرشان و بعد از ملاقات حاج آقا مصطفی به ازدواج با ایشان رضایت میدهند، و بعد از گذشت یک سال به عقد ایشان در میآیند.
حاصل ازدواجشان ۴ فرزند بود، دو تن از فرزندانشان در کودکی از دنیا رفته اند، و یک پسر به نام حسین و یک دختر به نام مریم دارند. ایشان در دوران تبعید حضرت امام (س) و حاج آقا مصطفی در عراق حضور داشتند، و همسر گرامیشان را همراهی میکردند.
ناگفتههای زندگی امام خمینی به روایت مرحوم معصومه حائریمعصومه حائری سال ۱۴۰۰، در گفتگو با نشریه «حریم امام» به بیان نکاتی درباره خانواده امام خمینی پرداخت:
- امام خیلی به من علاقه داشت و یادم هست هر هفته که میخواست سر و صورتش را اصلاح کند، به من میگفت بیا رو به روی من بنشین تا در کنار اصلاح کردن با هم حرف بزنیم. آقا در آن زمان خودش سر و صورتش را اصلاح میکرد و علاوه بر کوتاه کردن موهای سر و صورت، موهای پرپشت ابروهایش را که روی چشمش را میگرفت کوتاه میکرد. مژههای امام هم خیلی بلند بود و من به شوخی میگفتم مژههاتان را هم کوتاه کنید.
- آقا خیلی تمیز و اهل رعایت بهداشت بود، به طوری که ما سر سفره برای ایشان دو تا چنگال میگذاشتیم تا اگر دو نوع غذا در سفره بود، هر کدام را با چنگال جداگانهای بردارد. ایشان این قدر تمیز و اهل مراعات بود که میگفتم من خانوادههای روحانی زیادی را دیدهام، اما شما از همه مدرنتر و امروزیتر هستید.
- یادم هست یک بار مرحوم حاج احمد آقا پیش ایشان میخواست با دست غذا بخورد که فرمود احمد، اگر میخواهی با دست غذا بخوری، برو بیرون بخور! باز به یاد دارم که خانم در بشقابی که پلو خورده بود و میخواست خربزه بگذارد و بخورد، باز آقا به ایشان تذکر داد. آقا خیلی مرتب و تمیز بود و به عنوان نمونه دیگر، یک میز جلوی در خانه بود که آقا وقتی وارد منزل میشد، کفشهایش را در میآورد و داخل آن میگذاشت و یک جفت دمپایی برمیداشت و میپوشید.
- خانم اصالتاً تهرانی و امروزی و از یک خانواده اصیل بود و خود آقای خمینی هم اصالت خانوادگی بالایی داشت و برادر ایشان، مرحوم آقای پسندیده هم یک آدم حسابی به تمام معنا بود. حسین آقا میگفت بعد از رحلت حاج آقا مصطفی اگر جریان انقلاب و مبارزه پیش نمیآمد و فکر و ذهن امام معطوف به این مسائل نمیشد، امام از غصه مرگ حاج آقا مصطفی دق میکرد و از دنیا میرفت.
- من قضایای شب رحلت حاج آقا مصطفی را از زبان خدمتکاری که به او ننه میگفتیم و زن فهمیدهای بود نقل میکنم؛ چون خودم مریض بودم و در طبقه پایین منزل پیش بچهها خوابیده بودم. ننه میگفت آن شب وقتی حاج آقا مصطفی به خانه آمد، به من گفت در خانه را ببند، ولی قفل نکن؛ چون قرار است کسی به ملاقات من بیاید. اتاق ننه روبروی در خانه بود و میتوانست ببیند چه کسی وارد منزل یا خارج میشود. حاج آقا مصطفی طبق معمول برای مطالعه به کتابخانه خودش در طبقه بالا رفت تا مطالعه کند. آن شب ننه دیده بود چه کسانی پیش آقا مصطفی رفته بودند و همه آنها را شناخته بود و ما هرچه اصرار کردیم اسم از آنها را به ما نگفت. ننه صبح خیلی زود صبحانه حاج آقا مصطفی را برده بود و ایشان را برای خوردن صبحانه صدا زده بود، اما ایشان بیدار نمیشود و به همین علت پیش من آمد. به طبقه بالا رفتم و دیدم حاج آقا مصطفی در حالت نشسته، روی میز کوچکی که جلویش بود خم شده است. دیدم بدنش گرم و از عرق بسیار زیاد، کاملاً خیس و نقاطی از بدنش کبود است. حاج آقا مصطفی را به بیمارستان بردند، ولی دیگر کار از کار گذشته و حاج آقا مصطفی از دنیا رفته بود.
- یکبار به آقا گفتم شما که در خمین بزرگ شدی، چرا این قدر مدرن و امروزی و تمیز و مرتب هستی؟! ایشان هم میخندید.
- آقا منظم و دقیق بود و همیشه دقیقاً سر وقت غذا میخورد. زمان تبعید آقا در نجف، گاهی من و خانم به ایران میآمدیم و امام تنها بود و حاج آقا مصطفی برای این که ایشان تنها نباشد، پیش امام میرفت و با ایشان غذا میخورد. یک روز حاج آقا مصطفی کمی دیرتر رفت و دید امام غذایش را سر وقت و مطابق معمول خورده و منتظر ایشان نمانده است. بعد از آن، هر روز حاج آقا مصطفی میرفت و موقع غذا خوردن، کنار امام مینشست و فقط نگاه میکرد و لب به غذا نمیزد و امام هم انگار نه انگار، به غذا خوردن ادامه میداد و اصلاً به حاج آقا مصطفی تعارف نمیکرد تا غذا بخورد. پدر و پسر کار خود را بلد بودند.
tags # اخبار سیاسی سایر اخبار آیا قدرتهای فوقبشری واقعیت دارند؟ چطور انسان به این قدرت میرسد؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟