همسران چه قولهایی باید بهم بدهند؟
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۸۷۶۹۳
اختلاف بسیاری از زوجین بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک و حتی در اوایل زندگی شان نفهمیدن همدیگر است. اینکه زوجین بدانند خواسته و نیازهای همسرشان چیست می تواند کمک بزرگی به طول و عمق رابطه عاشقانه شان کند. ناطقان: اختلاف بسیاری از زوجین بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک و حتی در اوایل زندگی شان نفهمیدن همدیگر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همسران
دوره زمانی عقد و آشنایی زوج با هم دوران قشنگی است؛ پر از احساسات پاک و لطیف عاشقانه که سرآغاز زندگی آینده آنها خواهد شد. در این میان توصیه میکنیم برای اینکه از سرمایه عاشقانهشان به بهترین شکل استفاده کنند و با هم پیمانهای قلبی ببندند چند قول به هم بدهند. این قولها برای این است که اعتماد، دوستی، و عشق را بازتولید کنیم و به هم این اطمینان را بدهیم که در کنار هم صادقانه زندگی خواهیم کرد. با دادن این چند قول به هم نشان میدهیم چقدر برای رابطهٔ پاکمان ارزش قائل هستیم و به هم اهمیت میدهیم.
قول بدهیم حرف یکدیگر را بشنویم و به حرف هم گوش کنیم
ارتباط، هستهٔ اصلی مسائل زندگی است. بدون توانایی برای شنیدن حرف یکدیگر، برای تازه عروس و داماد، با هم بودن دشوار میشود. مهم است که به هم یادآوری کنیم ارتباط دو بخش یا دو بازیگر دارد؛ همان طور که ما میخواهیم حرف ما شنیده شود، مهم است به حرف طرف مقابلمان نیز گوش کنیم. گوش کردن به حرف یکدیگر یعنی شنیدن فعال و در صورت نیاز، تلاش برای یافتن راه حل برای مشکل.
قول بدهیم که به هم اجازه دهیم خودمان باشیم
در ابتدای دوران عقد، ممکن است مواردی از سوء تفاهمها یا ناهماهنگی نظرات وجود داشته باشد. اما این موارد اگر چندان جدی و مهم نباشند آرام آرام حل میشوند. اما اگر مهم و جدی هستند باید در نظر گرفت که هیچ کس مایل نیست تغییر داده شود؛ پس مهم است که به نظرات یکدیگر احترام بگذاریم و یکدیگر را دوست بداریم. به هم اجازه دهیم هر کس خودش باشد و طرف مقابل را نیز تشویق کنیم خودش باشد و نقش بازی نکند. بدیهی است این نکته در مواردی صادق است که فرد دچار سوء رفتار نباشد.
قول بدهیم برای یکدیگر زمان بگذاریم و زمانی را برای با هم بودنمان بیابیم
امروزه، زنان و مردان هر دو سرکار میروند و مشغولیتهای خود را دارند و طبیعی است که هر دو زمانهایی خسته از کار روزانه به خانه برگردند و حوصلهٔ کمی داشته باشند. ضمن توصیه به رعایت حال طرف مقابل، توصیه میکنیم زمان کافی را با مشورت هم، به یکدیگر اختصاص دهید؛ حتی اگر یک روز پرکار را پشت سر گذاشتهاید بازهم زمانی را به با هم بودن اختصاص دهیم؛ اگر این کار را نکنیم به مرور امکان دارد رابطهٔ ما به سردی بگراید.
قول بدهیم در زمان سختیها نیز حامی و پشتیبان یکدیگر باشیم
در زمان شادیها معمولاً کنار هم هستیم و از هم پشتیبانی میکنیم. اما در زمانهای سختی و پستیوبلندیهای زندگی چطور؟ آیا خود را کنار میکشیم و زوج خود را تنها میگذاریم؟
ازدواج به این معناست که در زمان دشواریها نیز همانند زمان آسانی و شادی از هم حمایت میکنیم. یعنی درزمانی که همسر ما بیمار است یا زمانی که خستهوکوفته از سرکار بازمیگردد؛ حال او را رعایت کنیم. یعنی زمانی که همسر ما بازمیگردد باروی خوش و بذلهگو به استقبال او برویم تا او هم آرامآرام مسائل کاری را کنار گذاشته و در آرامش خانه، خستگی درکند. یعنی زمانی که مشکلی برای همسرمان پیش میآید یاریگر او باشیم و از طعنه زدن و سرزنش وی بپرهیزیم و به وی کمک کنیم تا مشکل را حل کند. ازدواج یعنی در کنار هم و باهم حل کردن مشکلات و گذران روزهای دشوار به امید رسیدن بهروزهای آفتابی و آسانی زندگی.
به هم قول بدهیم به هم احترام بگذاریم
در میان جمع خانواده و دوستان بازهم هوای هم را داشته باشیم و فقط خوبیهای همسرمان را ببینیم و از او حمایت کنیم. هرگز با طعنه و زبان تلخ او را مورد خطاب قرار ندهیم و اجازه دهیم همسرمان در میان جمع هم بداند ما در کنار او هستیم و او تنها نیست.
به هم قول بدهیم همواره باهم صادق باشیم و هرگز به هم دروغ نگوییم
به نظر میرسد که در هر رابطهای صداقت مهمترین نکته است و قطعاً این نکته در میان عروس و داماد حائز اهمیت بوده و اساس اعتماد دوطرفهٔ آنان را تشکیل میدهد.
به هم قولبدهیم باهم سازش داشته باشیم
شاید بیاهمیت به نظر برسد اما گاهی تماشای یک کانال خاص تلویزیونی ممکن است آغاز یک دعوا و جروبحث زناشویی باشد. پس به هم قول میدهیم که در موارد کوچک و بیاهمیت و در موارد بزرگ و اثرگذار باهم سازش کنیم، به عقیده هم احترام بگذاریم و منصفانه برخورد کنیم. شاید لازم باشد گاهی غرورمان را کنار بگذاریم و از حق خود بگذریم.
به هم قول بدهیم مشوق هم باشیم
اینکه هرکدام از ما در کارمان ارتقا پیدا کنیم یا به یکی از اهداف کاریمان برسیم برایمان بسیار مهم است اما باید برای هرکدام از پیروزیهای همسرمان نیز شاد شویم و به همان شکل به وجد بیاییم. این کار هم حمایت ما از همسرمان را القا میکند و هم او را دلگرم میکند که ما از موفقیت وی شاد شدهایم و او همواره میتواند روی کمک ما حساب کند.
دیدن نوع آرایش همسرمان برای ما و تلاشی که وی برای پخت یک غذا یا کوشش همسرمان برای رفاه ما در خانه، و قدردانی از وی، بهترین مشوق برای ادامه تلاش اش خواهد بود. پسروی نکات مثبت تمرکز و همسرمان را تشویق کنیم.
به هم قول بدهیم همه زندگیمان را هیجانانگیز پیش ببریم
همه ما درگیر کارهای خودمان میشویم و بعد از مدتی همهچیز روتین و تکراری میشود. پس باید برای ارتقاء رابطهمان تلاش و آن را هیجانانگیز کنیم. با ترتیب دادن یک سورپرایز ساده یک قرار ملاقات خارج از برنامه، یک ناهار غافلگیرکننده، رابطهتان را تازه نگهدارید. خلاق باشید و روی یک غافلگیری شاد کننده فکر کنید.
به هم قول بدهیم مراقب سلامت یکدیگر و خودمان باشیم
اگر تنها زندگی میکنیم مشکلی نیست اما زمانی که وارد پیمان مقدس زناشویی میشویم به همان میزان که باید مراقب سلامتی همسرمان باشیم باید از خودمان نیز محافظت کنیم. چون همسر ما نیز مایل است ما را در بهترین وضعیت سلامت و آراستگی ببیند و لذت ببرد. منصفانه نیست که از خودمان مراقبت نکنیم و به بهداشت و سلامت خود اهمیت ندهیم. منبع: تبیان برچسب ها: قول همسران ، ارتباط زوجین ، احترام
منبع: ناطقان
کلیدواژه: ارتباط زوجین احترام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۸۷۶۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قیصر امینپور نمیخواست برای شعرش به او کلیه بدهند
آفتابنیوز :
حسن احمدی، دوست قدیمی زنده یاد قیصر امینپور است. قیصر امینپور که جزو نخستین رویشهای شعر پس از انقلاب بود و دهه ۷۰ همه اهل ادبیات (چه روشنفکران و چه نویسندگان حوزه هنری) از شنیدن خبر سانحه رانندگی او اندوهگین شدند، چند موضوع را پس از سالها عنوان کرد. احمدی گفت: «هنوز هم برایم روشن نیست که چرا امینپور قبول نمیکرد که برای معالجه به خارج از کشور برود. او که تا پایان عمر دیالیز میشد وقتی شاعران و نویسندگان گیلان میخواستند به او کلیه دهند، نپذیرفت و پشت تلفن به من گفت اگر هم بخواهم این کار را انجام بدهم، باید کسی باشد که مرا نمیشناسد و با شعر و شخصیت من ارتباطی ندارد.» دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد قیصر امین پور است. چهره ماندگار شعر انقلاب که سال ۱۳۸۶ درگذشت.
«اگر عشقت گناه است، ببین غرق گناهم». این ترانه بخشی از قطعهای است که علیرضا افتخاری خواند و شعرش متعلق به قیصر امینپور است. افتخاری و مختاباد حلقه واسطی بودند بین تصفیفسرایی قدیم و موسیقی پاپ که پس از دهه ۷۰ شکل گرفت. شعرهای قیصر «آن» و «عرفان» ویژه خودش را داشت. عرفان او از کجا نشأت میگرفت؟ از شرق دور، بودا، قرآن کریم، سهراب سپهری یا...؟
من با قیصر دوست بودم و با هم رابطه دوستانه و رفت و آمد همیشگی داشتیم. اما زمانهایی که با هم بودیم در این زمینهها بحث نمیکردم. البته از آنجایی که من نویسندهام شاید بهتر باشد درباره نثر قیصر امینپور صحبت کنم. بدین گونه شاید اظهار نظرم دقیقتر باشد. البته هستند کسانی که به درستی شعر و شخصیت قیصر را تحلیل کردهاند و میکنند. من، اما دوستش بودم و هنوز هم خاطراتش در ذهن و زبانم حی و حاضر است. من شخصیت قیصر را همان گونه که بود، یعنی با همان صمیمیت و زلال بودنش به جای میآورم. قیصر انسان دردمندی بود.
درباره شعر هم میتوان از دریچه داستان صحبت کرد. زندهیاد شاملو میگوید: «گردن به غرور برافراشتن/ در ارتفاع شکوهناک فروتنی... انسان تجسد وظیفه است.» در شعر قیصر چقدر رگههای روایت وجود دارد؟
در بسیاری از شعرهای او روایت داستانی وجود دارد. در منظومه «ظهر روز دهم» قیصر امینپور به نوعی هم شاعر است و هم داستاننویس. قیصر چنین روحیاتی داشت. او البته گهگاه قصه هم مینوشت. در «مجموعه داستانهای ایران و جهان» که در انتشارات سروش ۳ جلدش چاپ شد، از قیصر داستان گرفتم و آنجا چاپ شد. نثر قیصر ورای شعر، حرف برای گفتن زیاد داشت. قیصر هیچوقت بی هدف شعر نمیگفت. حتی وقتی میخواست شعری کوتاه بسراید با هدف، آن کار را انجام میداد. شاید هدفش، نوعی دردی را بیان میکرد. یادم است نخستین شعری که از قیصر در شبهای شعر حوزه هنری شنیدم، «میخواهم شعری برای جنگ بگویم» بود که اتفاقاً هم داستان دارد و هم شخصیتهای متعددی در این شعر به چشم میخورد. دردهایی که در شهرشان موقع انفجار دیده بود، یا وقتی خمپاره به جایی اصابت میکرد یا موشک شلیک میشد یا جاهایی که سر انسانها از بدنشان جدا میشود و توی جوی آب میافتادند. همه اینها به نوعی در آن شعر قیصر متجلی است.
به دردمند بودن قیصر اشاره کردید. شاید آن درد همان عرفان شعر قیصر بود. همچنین میخواهم بدانم که ساختار و صناعت داستان چقدر در نثر قیصر رعایت میشد؟
تا جایی که حضور ذهن دارم، قیصر به راحتی میتوانست درباره داستانی که شما نوشتهاید، ساعتها صحبت کند. نقد اصولی داستان را میدانست. عناصر مختلف و مهم داستاننویسی مانند شخصیتپردازی، ساختن حادثه و ایجاد تعلیق، شروع داستان، پایانبندی و همچنین گرهگشایی را بلد بود. با سخنان قیصر متوجه میشدی کجای داستان ایراد دارد و داستان از کجا و چگونه باید اصلاح شود. به گمانم او چیزی کم از نویسندگان قدر اولّمان نداشت. درست است که قیصر را به عنوان شاعر ماندگار میشناسیم، اما در زمینه داستاننویسی و نثر هم از خیلیها جلوتر بود.
عرفان نهفته در شعر و آثارش احتمالاً به نوع تربیت خانوادگی او بازمیگشت. همچنین دانشی که در این زمینه داشت نباید نادیده گرفت. این موضوع را از طریق تحقیق و مطالعه دریافته بود. آدمی که مدام کتابهای مختلف، شعر شاعران مختلف و داستانهای دیگران را میخواند و تحلیل میکرد خیلی بهتر از بسیاری، ضعف و قوت یک اثر ادبی را تشخیص میداد. او غیر از شعر در داستان نیز همه آن زوایای داستانی مانند خط داستانی، اصول، تکنیک و فنون داستانی را میدانست. او در این زمینه انرژی و وقتش را هم صرف جوانها میکرد و به آنها راه نشان میداد.
امینپور چند سال دیالیز شد؟
پس از تصادفش. یکبار خانم پیروزی که نشر ایلیا را در گیلان دارند، تلفنی گفت که چند نفر از بچهها این آمادگی را دارند که به قیصر کلیه بدهند. من با قیصر صحبت کردم. او گفت که من جاضر نیستم از هیچکس کلیه بگیرم، مگر کسی که شعر و شخصیت مرا نشناسد. روحیات و اخلاق خاص خودش را داشت.
یکبار هم به سیگار کشیدن روشنفکرانه قیصر اشاره کردید که با اشتها سیگار میکشید و شما که سیگاری نبوده و نیستید، به تأسی از او خواستید سیگار لای انگشتان دستتان بگیرید. مگر چگونه سیگار میکشید؟
این تصویر را از من به عنوان داستاننویس گوشه ذهنتان داشته باشید: فرض کنید که قیصر تک و تنها کنج و گوشهای نشسته است. معمولاً هم در این مواقع در فکر فرو میرفت. احتمالاً در آن لحظات ذهنش درگیر شعر یا موضوعی بود. روی صندلی مینشست. سیگاری لای انگشتش میگرفت. گهگاه پکی عمیق با حسی شیرین به سیگار میزد. دود را آهسته داخل ریه خودش میبرد و به همان آهستگی به هوا میداد. من دوست داشتم که چنین حسی را امتحان کنم. یکبار به همان طریق پک عمیق و با حسی شاعرانه به سیگار زدم. خودم هم در آن مقطع زمانی دوست داشتم شعر بسرایم. اوایل هم شعر مینوشتم و هم داستان. پس خواستم برای یکبار هم که شده مانند قیصر، عمیق بیندیشم، در کنجی خلوت گزینم و به سیگار پکی عمیق بزنم.
منبع: همشهری آنلاین