تقویت و احیای دریاچه ها در پرتو مدیریت بهینه
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۸۹۰۶۹
خالی شدن سفرههای زیرزمینی کشور هر از چند گاهی گلوی یک تالاب یا دریاچه را میفشارد و نفس اکوسیستم را به شماره میاندازد. از این رو با تدبیر و اقدام هایی همچون ساماندهی وضعیت کشاورزی، تغییر الگوی کشت و مسیرگشایی رودخانه ها می توان در مسیر احیا و تثبیت وضعیت دریاچه های کشور حرکت کرد.
احیای دریاچه ها با آگاه سازی مردم در خصوص لزوم صرفه جویی آب، تنبیه دانش آموزان عملی ناشایست و به دور از شان آموزگاران و تئاتر، اهرمی برای انتقال مفاهیم به جامعه» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که در مطبوعات امروز(شنبه) برجسته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خشکسالی و کمبود آب هر روز چتر خود را بر بخش های گوناگون جغرافیای ایران میگستراند و مناطق جدید و دریاچه های مختلفی را به فهرست این بحران می افزاید. پس بایستی به ارایه برنامه های کارآمد در جهت مقابله با روند خشکسالی، نابودی دریاچه ها و ... همت گماشت. از جمله اقدامات در راستای احیای دریاچه های کشور را می توان ایجاد سیستم پایش گرد وغبار و تجهیز مرکز هماهنگی، آینده پژوهی دریاچه ها و حفاظت فیزیکی بخش های خشک شده آب ها و اطلاع رسانی های در خصوص لزوم صرفه جویی آب دانست.
روزنامه «همدلی» با درج گزارشی با عنوان «ارومیه سازی دریای کاسپین» می نویسد: بعد از چند دهه، نتیجه استفاده بیرویه از آب، سدسازی های غیر کارشناسی و سیاستهای نادرست حوزه آب خود را نشان داد.دریاچه ارومیه نمونه روشن از این فاجعه زیست محیطی است. از این دست مثال ها در کشورکم نداریم. دریاچه هامون و هیرمند در سیستان و بلوچستان، دریاچه مهارلو در شیراز و.... اکنون مسئولان برای دریاچه کاسپین(خزر) که بزرگترین دریاچه جهان نام گرفته است و از طرفی میتوان آن را شناسنامه ایران نام گذاشت، دندان تیز کردهاند و میخواهند به بهانه آبرسانی به استان کویری سمنان، آن را نیز به سرنوشت شوم دریاچههای تشنه کشور دچار کنند.
در ادامه این مطلب آمده است: بحث انتقال آب دریای کاسپین به سمنان برای اولین بار در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد برای مصارف صنعت و شرب( نه کشاورزی و آبیاری)مطرح شد. این طرح در تاریخ هشتم تیرماه سال ۸۴ در کارگروه بررسی تامین آب استان سمنان با حضور معاون اول رئیس جمهور وقت و وزیر نیرو به تصویب رسید و در پی آن، مصوبه هیئت دولت در سفر استانی سمنان در چهاردهم دیماه سال ۸۹ به وزارت نیرو، ابلاغ و سرانجام این طرح در تاریخ سیام خردادماه ۹۱ به شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران بهعنوان مجری ابلاغ شد. قرار بود این طرح به صورت ۲ خط لوله به طول ۱۶۰ کیلومتر از سواحل دریای کاسپین در مجاورت نیروگاه «نکا» آغاز شود و پس از عبور از شالیزارها و مناطق جنگلی در استان مازندران در مسیر خط لوله نکا- ری، امتداد و از منطقه «دوآب» وارد منطقه «خطیرکوه» در استان سمنان شود و درنهایت با عبور از تونل «چشمه روزبه» در حوالی شهر «شهمیرزاد» به ۲ شاخه تبدیل شود که یک خط لوله به سمت دامغان و شاهرود به طول ۱۷۲ کیلومتر و دیگری به سمت سمنان به طول ۱۳۲ کیلومتر کشیده شود. برخی از موافقان انتقال آب کاسپین به سمنان، دلایل ذکر شده از سوی محیط زیست را دلایل قانع کننده و کارشناسانی نمیدانستند.
روزنامه «ابتکار» در گزارشی با عنوان «زاینده رود سیراب نمی شود!» آورده است: با گذشت نزدیک به ۲ سال از آغاز دولت دوازدهم، «عدم تحقق وعدههای آبی انتخاباتی روحانی به مردم اصفهان» دلیلی شده برای استعفای دستجمعی ۱۸ نفر از نمایندگان این استان؛ استانی که به وسیله بیش از ۱۰ طرح بهعلاوه طرحهای نیمهکارهای چون انتقال آب خزر و خلیجفارس، روزانه میلیونها متر مکعب آب را از چندین استان به ویژه خوزستان و چهارمحال و بختیاری دریافت میکند. با این حال اما زایندهرود و تالاب گاوخونیش خشکیده و زمینهای کشاورزیش بدون حقابه باقیماندهاند و در عوض صنایع همچنان از این آب گلآلود ماهی میگیرد. استعفای نمایندگان استان گرچه به نظر غیرممکن و البته بیشتر نمایشی میآید اما به نظر بسیاری از فعالان محیطزیست نه تنها آتش اعتراضات را خاموش نمیکند بلکه سبب روشن شدن شعلههای زیرخاکستر در استانهای مبدا انتقال آب به اصفهان میشود. در چند سال گذشته شکسته شدن لوله های انتقال آب اصفهان به یزد، اعتراض کشاورزان اصفهانی را به راس اخبار آورده است. آخرین خبرها حکایت از آن دارد که خط لوله انتقال آب شرب اصفهان به یزد برای بیست و ششمین بار شکسته و یزدیها را ساعتها در بیآبی گذاشته است. دلیل اعتراض کشاورزان اصفهانی عدم تحقق حقابهای از آب زایندهرود است که نزدیک به ۱۸ سال زودتر از وعده به یزد منتقل میشود.
در ادامه این گزارش آمده است: طبق آنچهکه اعلام شده، قرار بوده بعد از افتتاح تونل سوم کوهرنگ و از محل این طرح سالانه حدود ۹۰ میلیون متر مکعب آب به یزد منتقل شود. گرچه اصفهان حالا معترض به قرار گرفتن مبدا انتقال آب به یزد است اما خود مقصد ۱۰ پروژه انتقال آب است. تونل کوهرنگ ۱، ۲، ۳، قمرود یا طرح انتقال آب رودخانه الیگودرز، تونل گلاب، طرح بهشتآباد، طرح انتقال آب ونک-سولکان چهارمحال و بختیاری، خدنگستان، سدکمال صالح و تونل چشمه لنگان از جمله طرحهایی هستند که چندین میلیون متر مکعب آب در سال را برای مصارف کشاورزی، صنعت و شرب به استان اصفهان میآورند. افزون بر این خبرهایی نیز به گوش میرسد که اصفهان سهمی از پروژه انتقال آب خزر به سمنان و انتقال آب خلیجفارس میخواهد. خبرهایی که حالا با استعفای دست جمعی تمامی نمایندگان اصفهان در هم تنیده است.
روزنامه «صبح نو» با درج گزارشی با عنوان «دریاچه هنوز نبض دارد» می نویسد: اواسط دهه۷۰ بود که دریاچه ارومیه شروع به خشک شدن کرد و در طول سالها حدود ۸۸درصد از مساحت خود را از دست داد. خشکسالی، احداث بزرگراه بر روی دریاچه و استفاده بیرویه از منابع آب حوزه آبریز دریاچه، از عوامل موثر در خشک شدن آن بودند که البته تاثیر عوامل انسانی بسیار بیشتر از عوامل طبیعی بوده است. حوزه آبریز این دریاچه با داشتن دشت هایی مانند دشت ارومیه، تبریز، بناب، مهاباد، میاندوآب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه، یکی از مناطق ارزشمند برای فعالیت های کشاورزی و دامداری در ایران بهشمار میرود و اهمیت بسیار زیادی برای ساکنان منطقه دارد. خشک شدن دریاچه ارومیه، هوای معتدل منطقه را تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی کرده و در نتیجه بسیاری از آلودگیها شامل فلزات سمی سنگین مورد استفاده در صنعت و مواد سمی مورد استفاده در کشاورزی که به آبهای سطحی و زیر سطحی مرتبط با دریاچه نفوذ کردهاند به ریههای مردم میروند و موجب بیماریهای تنفسی میشوند.
در ادامه این گزارش آمده است: علت سالهایی که دریاچه ارومیه شرایط خود را حفظ کرده این است که نیازهای زیستمحیطی و برداشت آب مورد نیاز اراضی کشاورزی از محل دیگری تامین و مصرف میشده است. براساس گزارشات سازمان محیط زیست از بین جزایر دریاچه ارومیه تنها سه جزیره کبودان، اشک و اسپیر سه جزیره اصلی هستند که به جهت گونههای جانوری که هم اکنون در این سه جزیره زندگی میکنند همیشه مورد توجه زیست شناسان و دوستداران محیطزیست کشور بودهاند. جزیره اشک هم اکنون تنها زیستگاه گوزن زرد ایران است که اگر گونه گیاهی آن از بین برود عملا گوزن زرد را از دست خواهیم داد، اطلاعات بهدست آمده از این جزیره حاکی از آن است که بر اساس آخرین سرشماری صورت گرفته دو سال پیش در این جزایر حوزه آبریز دریاچه ارومیه بالغ بر ۲۰۰ گوزن زرد زندگی میکردند که این خبر بسیار امیدوار کنندهای است. گونههای دیگری مانند قوچ و میش نیز در این جزایر به عدد قابل توجهی رسیدهاند که یکی از دلایل آن وضعیت پوشش گیاهی مناسب است که در این محل وجود دارد.
تنبیه دانش آموزان عملی ناشایست و به دور از شان آموزگارانهرگونه تنبیه دانش آموزان بر اساس ماده ۷۷ آیین نامه اجرایی مدارس، ممنوع اعلام شده است اما اخباری که هر از گاهی از نوع برخورد برخی معلمان با دانشآموزان در گوشه و کنار به گوش میرسد، جز برانگیختن حس تاسف در جامعه حاصلی ندارد. آموزگاران همیشه به اسوه های از خود گذشتگی مشهور بوده اند اما چه اتفاقی افتاده که آستانه تحمل برخی از این اسطوره های صبوری کم شده است و در مقابل شیطنتهای کودکانه و دل ندادن برخی از آنها به درس و مشق چنین واکنشهایی نشان میدهند.
روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان «یک دانش آموز کتک خورد، ۳ نفر برکنار شدند» به ارایه گزارشی از جزییات تنبیه دانش آموز همدانی پرداخت و نوشت: تنبیه دانشآموزان در مدرسه یکبار دیگر حاشیه ساز شد و بازتاب آن در رسانهها و فضای مجازی موجی از انتقادها را در پی داشت. یک دانشآموز همدانی تحت عنوان شوخی آموزشی توسط معلم و همکلاسیهایش کتک خورد، هرچند معلم و ناظم این دانشآموز معتقدند که این تنبیه دسته جمعی نبوده بلکه یک شوخی آموزشی برای تلنگر زدن به این دانشآموز بوده است! این حادثه در حالی در محیط مدرسه و فضای آموزشی کشور اتفاق میافتد که مطابق قانون در نظام آموزش و پرورش تنبیه بدنی کاملا ممنوع است. البته اقدام ناشایست این معلم همدانی را نباید به کل معلمان تعمیم داد و تلاشها و زحمات آنان برای دانشآموزان را نادیده گرفت اما متاسفانه رسانه ملی در انعکاس این موضوع یکطرفه قضاوت کرد و چهره نامناسبی از معلمان را در معرض تماشا قرار داد. در این زمینه به سراغ مدیرکل آموزش و پرورش همدان و همچنین خانواده دانشآموز تنبیه شده رفتیم تا جزئیات ماجرا را توضیح دهند.
در ادامه این مطلب می خوانیم: به گفته پدر و عمه امیررضا، هفته گذشته این دانشآموز که در پایه هفتم در همدان مشغول به تحصیل است از معلم و همکلاسیهای خود کتک خورد، دلیل تنبیه بدنی هم این بود که مبصر کلاس اسم امیررضا را یادداشت کرده و به معلم علوم داده بود. پس از آن معلم خطاب به دانشآموز گفت: «خودت بیا سرت رو بکوب به مشت من.» امیررضا این کار را کرد و رفت که سر جایش بنشیند؛ معلم باز هم بیخیال نشد و از بقیه دانشآموزان خواست تا امیررضا را کتک بزنند. آنها هم از ترس معلم شروع به کتک زدن دانشآموز کردند تا جایی که امیررضا از ناحیه کلیهها و معده چند روز دچار درد و ناراحتی شد. مدیرکل آموزش و پرورش استان همدان با اشاره به اهمیت حفظ شان دانشآموزان و کرامت معلمان در این باره به «ایران» گفت: مدیران کل نظام آموزش و پرورش در جلسات روسای این اداره همواره به حفظ حقوق و ارزشهای معلم و دانشآموز توجه میکنند، اتفاق اخیر یک شوخی نامناسب بود و بشدت همه را متاثر کرد تا جایی که امروز همراه با مدیرآموزش و پرورش ناحیه دو و رئیس روابط عمومی آموزش و پرورش استان به منزل دانشآموز مراجعه کردیم و از امیررضا و خانواده او بهصورت حضوری دلجویی کردیم. در این رابطه معلم مربوطه، مدیر مدرسه و معاون آموزشی از کار برکنار شدند، البته باید توجه داشته باشیم که اشتباه یک معلم نباید اعتبار و ارزش کل معلمان را زیر سوال ببرد؛ در دستگاه تعلیم و تربیت معلمان یک اسوه و همچون والدین برای دانشآموزان الگو هستند.
روزنامه «آرمان» با درج مطلبی با عنوان «زنگ کتک!» می نویسد: پاره شدن پرده گوش دانشآموزی بر اثر تنبیه معلم در شهر شوش، تنبیه بدنی دانشآموزان مدرسهای در بوشهر با کابل، تنبیه دانشآموز شهرستان جم با خطکش و تنبیه دانشآموز زنجانی که از ناحیه صورت، بینی و گوش دچار آسیب شد و... نمونههایی از خشونت آموزشی است که گاهوبیگاه در صدر اخبار رسانهها جا خوش میکند. در پی تنبیه یکی از دانشآموزان در مدرسه شهید مقصودی همدان، معلم تعلیق، مدیر و معاون مدرسه برکنار شدند. در روزهای اخیر یکی از کلاسهای پایه هفتم مدرسه شهید مقصودی بنابر گزارش مبصر کلاس به معلم درس علوم، یکی از دانشآموزان توسط این معلم تنبیه و به درخواست معلم تعدادی از دیگر دانشآموزان نیز در تنبیه دانشآموز مورد نظر مشارکت کردند.
در ادامه این مطلب آمده است: در این میان زمان زیادی از وقتی که آموزش و سوادآموزی با رنج و تنبیه بدنی گره خورده بود، نگذشته است؛ روش و سبکی که در سالهای دور مکتبخانهها پیاده میشد و شاگردان را با زور چوب و ترکه باسواد میکردند و در این راه از هیچ تنبیهی فروگذار نبودند. به موازات گذشت زمان تنبیهها نیز بهروز شد و شیوههای جدید تنبیه جای خود را با شیوههای قدیمی عوض کرد. در نسلهای بعدی تنبیه چوب و ترکه جای خود را به تنبیههایی مانند گذاشتن خودکار لای انگشتان و کتکخوردن با خطکش، کابل یا طناب عوض کرد. در حافظه تاریخی اغلب ما تجربه تنبیههای مشابهی است. برخی از ما شاید با خاطرات دردناکتری از این تنبیهها درگیر باشیم که بر اثر آنها بغض کردهایم، گریه کردهایم و با وجود تحمل همه فشارها خم به ابرو نیاوردیم. این تنبیهها درحالی اتفاق میافتد که بر اساس آئیننامه انضباطی مدارس، هر گونه تنبیه، توهین و تعیین تکالیف اضافی برای دانشآموزان غیرقانونی است. به عبارت دیگر مطابق ماد ۷۷ آییننامه انضباطی مدارس،«اعمال هرگونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی برای تنبیه ممنوع است.» اینها تنها چند مورد از کتککاری در مدارس کشور است که به مدد شبکههای اجتماعی رسانهای شده است. موارد بیشماری از این دست در پستوی کلاسها در مناطق دور افتاده هر روزه اتفاق میافتد که حتی خبرش به بیرون درز نمیکند و در همان کلاس دفن میشود. لازم است که وزارت آموزشوپرورش برای جلوگیری از تکرار این خشونتها تدابیر جدید بیندیشد.
روزنامه «صبح نو» با انتخاب یادداشتی با عنوان «لزوم حل ریشه ای مساله تنبیه بدنی در مدارس» می نویسد: خشونت در سطح مدارس و استفاده از تنبیه بدنی بهعنوان ابزاری تربیتی در سالیان گذشته به غلط بین معلمان و حتی والدین جاافتاده بود تا جایی که والدین هم در بسیاری مواقع مشتاق تنبیه بدنی توسط معلمان بودند و اگر معلمی دانشآموزی را تنبیه بدنی نمیکرد والدین از معلم تقاضا میکردند که دانشآموز باید تنبیه شود تا بتواند فردی موفق باشد و از همین ابزار هم خود در خانه برای تربیت فرزندان استفاده میکردند. پس از گذشت سالها استفاده از این ابزار تربیتی منسوخ شده اما بر اساس مطالعات پژوهشگاه آموزش و پرورش متاسفانه هنوز هم گاه و بیگاه شاهد تنبیه بدنی در مدارس کشور هستیم. چرایی این مساله از چند جنبه قابل بررسی است. اولین دلیل این است که وجود خشونت در جامعه، خشونت در سطح خیابانها و در سطح روابط افراد با یکدیگر، خشونت علیه زنان در خانه و خانواده به کرات دیده میشوند. به نوعی که جامعه ما در کل دنیا از جمله جوامع خشن شناخته میشود. دلیل دیگر خوب نبودن حال معلمان به علت وجود مشکلات اقتصادی و ناهمخوانی هزینهها و درآمدها است. معلمان از جمله زحمتکش ترین و ضعیفترین اقشار در میان کارمندان هستند و برخی از آنها زیر بار مشکلات معیشتی تاب نیاورده و خشم خود را در اشکال مختلف مانند تنبیه دانشآموزان بروز میدهند. عامل دیگر ناکارآمدی سیستم گزینش در دستگاه آموزش و پرورش است.
در ادامه این یادداشت که به قلم علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس نگاشته شد، می خوانیم: گزینشهای اعتقادی شاید هیچ وقت در دوران خدمت یک معلم تاثیری در روند تعلیم و تربیت نداشته باشد اما سلامت روان معلمان صددرصد به طور مستقیم تاثیرگذار است. در رابطه با حادثهای که برای دانشآموز همدانی پیش آمد و کتک خوردن او توسط معلم و همکاسی هایش، متوجه شدیم که در نهایت با پیگیریهای به عمل آمده معلم موردنظر، مدیر و معاون آموزشی آن مدرسه برکنار و از کار تعلیق شدند. باید توجه داشته باشیم که با پاک کردن صورت مساله و برکناری معلم و مسئولان نامبرده، مشکل به هیچ عنوان بهصورت ریشهای حل نمیشود. مساله هنگامی حل خواهد شد که هیچ معلمی در صورت نداشتن سلامت روانی وارد آموزش و پرورش نشود. این امر هم با گزینش قبل از استخدام معلمها محقق میشود البته بیتردید باید معلمانی که در حال حاضر مشغول به کار هستند نیز به لحاظ روانی مورد بازبینی جدی قرار گیرند و در صورت نیاز به درمان، به مراکز درمانی ارجاع داده شده تا اقدامات درمانی لازم در خصوص آنها انجام شود.
تئاتر، اهرمی برای انتقال مفاهیم به جامعهتئاتر، هنر نمایشی و بهترین ابزار روانی برای اثرگذاری و اهرمی برای انتقال مفاهیم به جامعه محسوب می شود. این هنر در ایران در آغاز پیمودن راه دشوار و پرفراز و نشیبی است و هنرمندان این عرصه به این باور رسیده اند که برای این حرکت فرهنگی نیازمند به برنامه ریزی صحیح به منظور ارایه محصول و نظم وافر در اجراهای خود هستند.
روزنامه «ابتکار» با درج گزارشی با عنوان «آیا فصل سرد تئاتر ایران داغ خواهد شد» می نویسد: این روزها ۲۵ نمایش در تالارهای نمایشی پایتخت روی صحنه آمدهاند که رکورد بسیار خوبی برای نیمه دوم فصل پاییز است. اما مهمترین خبر آغاز اجرای «خانه برناردا آلبا» به نویسندگی «فدریکو گارسیا لورکا» با دراماتورژی محمد چرمشیر و طراحی و کارگردانی علی رفیعی است. به نظر میرسد این نمایش بتواند مخاطبهای فراوانی را به تالار وحدت بکشاند و شاهد شلوغ شدن معابر منتهی به این تالار نمایشی باشیم. از سوی دیگر نمایشهای پر بازیگری مانند «بینوایان» به کارگردانی حسین پارسایی هم در شمال شهر تهران با استقبال خوبی مواجه شدهاند که خالی از نقد و حاشیه هم نبوده است. اما در کنار نمایش «خانه برناردا آلبا» آثار دیگری مانند «شب هزار و یکم»، «شب بیست و یکم»، «پادشاه میمیرد»، «مثل آب برای شکلات»، «فاندو و لیز»، «هار» و ... اجرای خود را شروع کردهاند که در مجموع ۲۵ نمایش جدید را میتوان برشمرد. تماشاخانههای خصوصی و دولتی تهران شبهای پر رفتوآمدی را سپری میکنند که در هیچ زمان در تئاتر ایران سابقه نداشته است.
در ادامه این گزارش آمده است: مجموعه تئاتر شهر یک نمایش پر بازیگر و طولانی را در دل خود جای داده است. نمایش «شاه لیر» به نویسندگی ویلیام شکسپیر و کارگردانی، دراماتورژی و تهیهکنندگی مسعود دلخواه ساعت ۱۸ در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه است. بازیگران آن نیز مهدی سلطانی، الهام پاوهنژاد، بهاره رهنما، خسرو شهراز، رحیم نوروزی، محمدصادق ملک، ناصر عاشوری، محمدرضا علیاکبری، حمیدرضا هدایتی، محمد صدیقیمهر، محبوبه تفضلی، یلدا قشقایی و ... هستند. کریم اکبری مبارکه، حمیدرضا نعیمی، سودابه جعفرزاد، طیبه میامی، زهرا کولیوند و شهرام پوراسد بازیگران این نمایش «مردی به نام دایک» به نویسندگی هال ورثی هال و روبرت میدل مس، ترجمه جمشید شامحمدی و کار مهدی میامی این اثر نمایشی هستند. اکبری مبارکه و نعیمی از بازیگران قدیمی و شناخته شده تئاتر ایران هستند. مبارکه در کارهای بهرام بیضایی ایفای نقش کرده است.
در ادامه این مطلب می خوانیم: نمایش «شیروانی داغ» اقتباسی از ایوب آقاخانی و رضا بهداروند است که براساس «گربه روی شیروانی داغ» به نویسندگی تنسی ویلیامز نوشته شده است و به کارگردانی خود ایوب آقاخانی ساعت ۲۰:۳۰ در سالن استاد سمندریان این مجموعه روی صحنه است. وحید آقاپور، نسیم ادبی، لیلا بلوکات، امیرعلی دانایی، فرید سجادی حسینی، فریبا متخصص و وحید نفر در این نمایش ایفای نقش میکنند. این اثر نمایشی کیفیت بالایی ندارد؛ در واقع باید در این زمینه بیشتر نوشته شود که چه اتفاقی در تئاتر معاصر افتاده است؟ چه جریانی حاکم شده است که نمایشنامههای برتر تاریخ تئاتر به شکلی درخور روی صحنههای تئاتر ایران نمیرود! ابراهیم پشتکوهی هم با اجرای چندباره نمایش «مثل آب برای شکلات» از ۱۴ آذر در سالن شماره دو پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته است. رویا نونهالی، بهنام پانیزه، معصومه بیگی، فاطمه جعفری، سارا شاهی، افسانه پرمر، علیرضا سرحدی، مسعود خادمی، سارینا ترقی، فاطمه احسانفر، غزل لوری و محمد شورانی بازیگران این اثر هستند. پشتکوهی از هنرمدان جنوب ایران که چند سالی است با اجراهای متفاوت و با کیفیت خود توجه مرکزنشینان را جلب کرده است.
روزنامه «صبح نو» با انتخاب گزارشی با عنوان «شلیک به تماشاگر» نوشت: چند وقت است که قیمت بلیت و تبلیغات گرانقیمت و گسترده تئاتر بینوایان رسانههای کشور را پر کرده است. آنهایی که هیچ ارزشی برای تئاتر قائل نیستند بهانه تازهای برای حمله به این هنر مهجور پیدا کردهاند و تلاش میکنند از آب گلآلود ماهی بگیرند. در این بلوا بهعنوان یکی از علاقهمندان تئاتر بیشتر از همه دوست داشتم بینوایان اثری چشمگیر و قدرتمند باشد. شوربختانه اینگونه نیست. آنچه از دیدن بینوایان پدید میآید نه شور و غرور که کسالت و سرخوردگی است. در چند سطر تلاش کردهام توضیح دهم چرا دیدن بینوایان لذتبخش نیست و چه شده که گردهمایی جمعی از بهترین سرمایههای تئاتر این مملکت به اضافه یک داستان درخشان نتیجه ناامیدکنندهای به همراه داشته است.
در ادامه این مطلب آمده است: حرف زدن درباره تئاتر بینوایان آقای حسین پارسایی ملالآور است. این ملال و کسالت از همان زمان تماشای نمایش شروع میشود و وقتی میفهمی مجبوری درباره آن چیزی بنویسی به شکنجهای خودآزارانه میل میکند. بینوایان پارسایی رونوشتی کمحوصله از فیلم بینوایان به کارگردانی «تام هوپر» است. فیلم موزیکال پرخرجی که در سال۲۰۱۲ با بازیگرانی مشهور تلاش کرد روایتی نوستالژیک از شاهکار بزرگ هوگو ارائه دهد و با همین ترفند توانست گیشه را فتح کند. بازی بازیگر مشهور مجموعه «ایکس من» و بازیگر زنی که فیلمهایش در آن مقطع بهترین گیشه را داشت به اضافه راسل کروی «گلادیاتور» در نقش «ژاور» معجونی ساخت که تینایجرهای عاشق کامیک بوکها را دیوانه تماشای خود کرد. چنان که گفتم آن فیلم تصویری نوستالژیک از بینوایان ارائه میداد. یعنی ماجراها، سیر و سلوک شخصیتها و در نهایت مضمون گزنده و تلخ قصه جایی در فیلم نداشت. پیچیدن همان نسخه برای مخاطب ایرانی تنها باعث سردرگمی مفرط خواهد شد. مخاطبی که عمدتا تنها خاطرهاش از بینوایان مجموعهای انیمیشنی از این قصه جذاب است که سالها پیش از تلویزیون پخش شده است. مخاطبی که با تاریخ اروپا آشنا نیست و نمیتواند هویت نمادین شخصیتها را از هم تمییز دهد. این ضعف مبنایی در انتخاب زاویه دید و مسیر روایت تنها بحران نمایش پارسایی نیست. آنچه اثر را ملالآور میکند ضعف در اجرای این ایده اساسا مسالهدار است. اجرای سردستی و ناشیانه است که کار را از مرتبه بد بودن هم تنزل میدهد و ما را با تئاتری خستهکننده و بیمعنی مواجه میکند. تئاتری موزیکالی که خیلی مهم نیست ژاورش بهعنوان یکی از شخصیتهای اصلی ابدا توان آواز خواندن ندارد. چون آقای نوید محمدزاده شناخته شده است و میتواند با فریاد زدن ناسزاهایی همچون «حرومزاده» و «آشغال کثافت» با همان لحنی که در فیلمهایش سراغ داریم دل مخاطب سلبریتیپرست بیگانه با هنر را به دست بیاورد. چنان که گفتم تئاتر موزیکال قواعدی روشن دارد. بدیهیترین قاعده برای اجرای یک کار موزیکال توان آواز خواندن بازیگران است.
روزنامه «نقش» در مطلبی با عنوان «تئاتر اشرافی با ماهیت هنر نمایش مغایر است» به گفت وگو با اردشیر صالحی کارگردان و نمایشنامه نویس پرداخت و نوشت: تئاتر هم همچون سایر امور زندگی اجتماعی رویکرد مصرف گرایی پیدا کرده اگرچه هنوز هستند کسانی که تئاتر خوب و مبتنی بر ارزش های فرهنگی را دنبال می کنند، اما تجاری شدن تئاتر یک آسیب است. در آخرین آماری که من دریافت کردم چهار هزار و ششصد و چهل کافه فقط در تهران ایجاد شده است در حالیکه ما به این تعداد کافه نیاز نداریم. ما به مکان هایی برای شاهنامه خوانی، نقالی، خیمه شب بازی نیاز داریم چرا که نخستین تجلی گاه نمایش هستند. اکنون تئاتر لاکچری یا تئاتر تفننی رواج پیدا کرده که با ذات و ماهیت تئاتر به شدت مغایرت دارد چرا که در تئاتر اندیشه و فلسفه و ارزش های فرهنگی وجود دارد ضمن اینکه زیبا و جذاب سرگرم کننده هم است از این رو گمان می کنم باید تغییرات استراتژیک در این زمینه داشته باشیم تا هنر نمایش به ماهیت و ذات حقیقی خودش نزدیک شود.
در ادامه این گفت وگو آمده است: من مخالف تزریق بودجه به هنر نمایش نیستم، اما اینکه رویکرد هنرمندان آثار فقط گیشه باشد، صحیح نیست؛ علاوه بر این حضور چهره های سینمایی در تئاتر هم اکنون آسیب زا شده اگرچه آن ها در ژانر سینما بسیار قابل احترام هستند، ولی به کارگیری این افراد در تئاتر را نباید یک موفقیت تلقی کنیم. رسالت هنر نگاهی نقادانه به مسائل اجتماعی جامعه مورد نظر است به همین دلیل نباید متر و معیار سنجش یک اثر هنری به ویژه هنر تغییر کند و دولت هم باید یارانه بدهد تا یک تئاتر خوب و فاخر همیشه روی صحنه داشته باشیم.
منبع: انرژی امروز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت energytoday.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «انرژی امروز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۸۹۰۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رابطه بین دانش و صنعت تقویت شود
نماینده ولیفقیه در استان قزوین، گفت: رابطه دانش و صنعت بسیار مهم است، دانشجویی که رشته کشاورزی میخواند، باید عملاً و حضوری به زمین کشاورزی برود و از نزدیک ببیند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین، آیتالله عبدالکریم عابدینی بعد از ظهر امروز در دیدار با روسای دانشگاه، مسئولین نهاد رهبری و دانشجویان دانشگاههای استان قزوین که در محل دفتر امام جمعه قزوین برگزار شد، اظهار داشت: خداوند راجع به مؤمنین در سوره توبه میفرماید «اینها ولی یکدیگر هستند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند»، خدای متعال راجع به این جماعت میفرماید «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرّقوا».
وی بیان کرد: لازم است در قزوین بیش از 50 جلسه قرآنی برگزار شود، یعنی باید اساتید مستعد و روحانیون معزز در مساجد، دانشگاهها و مدارس در سطوح گوناگون و برای اقشار مختلف جلسات تفسیر قرآن داشته باشند، این قرآن را زنده میکند.
امام جمعه قزوین خاطرنشان کرد: هر مسجد نماز جماعت دارد، اما در عین حال امامالمساجد یا امالمساجد آن جایی است که نماز جمعه برگزار میشود، خوب است این چشمههای مساجد کوچکتر به مساجد بزرگتر محلات بپیوندند و تبدیل به نهر شوند، این نهرها هم به اقیانوس نماز جمعه بیایند و آنجا قرار من و شما باشد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین تأکید کرد: اگر چنین جمعی با محوریت قرآن در هر شهری باشد، در آن جمع مدیران لایق و شایسته در حوزههای سیاسی، اجتماعی، آموزشی، صنعتی، کشاورزی و حوزههای مختلف دیده میشوند، اینها همدیگر را میبینند و پرورش پیدا میکنند، اگر هم عیب و ایرادها و اشکالاتی در عرصههای مدیریتی استان هست آنجا با اخوت ایمانی و برادری دینی برطرف میشود.
وی تصریح کرد: ما اگر بخواهیم آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا» تحقق پیدا کند، باید یک محفل قرآنی در هر شهر برگزار شد، در این محفل مسئولین محترم، استاندار محترم، فرماندار محترم، شهردار محترم، مدیران کل، مخصوصاً مدیران و مسئولان فرهنگی پای قرآن جمع شوند، جای چنین محفلی در جامعه ما خالی است.
عابدینی یادآور شد: رسول اکرم (ص) فرمودند «علیکم بالقرآن»، حضرت فرمودند جان شما و قرآن، قرآن را امام و قائد خود قرار دهید، قرآن باید شما را امامت و رهبری کند و به صورت کاربردی و راهبردی دستتان را بگیرد و شما را آبرومندانه و مقتدرانه از پیچ و خم فتنهها عبور دهد.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین خاطر نشان کرد: رابطه دانش و صنعت بسیار مهم است، دانشجویی که رشته کشاورزی میخواند، باید عملاً و حضوری به زمین کشاورزی برود و از نزدیک ببیند که این گندم، جو، درخت و نهال چطور رشد میکند و محصول میدهد، اگر کسی ساختار و بافت کشاورزی و رشد، رویش، درخت و دانه را نداند نمیتواند با آیات قرآن ارتباط بگیرد.
وی اظهار کرد: یا برای مثال باید دانشجو به کارخانه برود، صنعتگران را از نزدیک ببیند و تجارب آنها را بشنود، علم خالص به کار نمیآید و صرفاً تجربه هم کمتر پیشرفتی را موجب میشود اما اگر پیوند بین علم و تجربه اتفاق بیفتد معجزه میکند.
عابدینی عنوان کرد: رابطه اخلاق، اخلاص، تهذیب با علم نیز بسیار حائز اهمیت است، علم یک موجود نازپرورده است که در قلوب متکبر، گناهکار، غافل و بینماز از آن سوءاستفاده میشود، در روایات آمده هر کس چهل شبانهروز خود را برای خدا خالص کند چشمههای حکمت در دلش میجوشد و بر زبانش جاری میشود، معلوم میشود که مدیران، مسئولان، نهادهای دانشگاهها، روحانیون معظم و اساتید گرانقدر باید روی تهذیب خود و دانشجویان کار کنند و این دغدغه جدی آنان باشد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین تأکید کرد: گاهی ما بافتهها و ساختههای فکر خود را به خورد دانشجو میدهیم و تصور میکنیم اینها دانشجویان را به جایی میرسانند، خدای متعال در آیه 96 سوره نحل میفرماید هر آنچه برای دنیا باشد فنا میشود و تاریخ مصرف دارد اما چیزی که متعلق به باشد ماندگار است.
عابدینی تصریح کرد: گاهی برخی میگویند برای انجام فلان کار، پول، ساختمان یا نیرو نداریم، باور بفرمایید آنهایی که در این عالم کارهای بزرگی انجام دادهاند، نه تنها هیچ کدام از این امکانات نداشتهاند، بلکه حتی مانعتراشیهای فراوان هم نتوانسته مانع کار آنها شود، یکی از این بزرگان امام خمینی (ره) بود.
وی یادآور شد: امام راحل دنیا را تحت تأثیر خود قرار دادند، آن موقعی که امام (ره) کار خود را آغاز کرد، حتی حوزههای علمیه هم با ایشان هماهنگ نبودند، شاه و دستگاه شاه که مجریان منویات آمریکا و اسرائیل بودند، همه اینها مقابل امام (ره) ایستاده بودند، امام (ره) نیرو، نفر و ارتش نداشت اما فرمود ای شاه من تو را نصیحت میکنم، بعد از مدتی هم فرمود ای شاه من تو را از این مملکت بیرون میکنم.
انتهای پیام/