جایگاه بیت المال از منظر امیرالمؤمنین(ع)
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۹۴۲۱۸
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، ابوالفضل موسویان، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در سخنانی درباره «خوانش جایگاه بیت المال در اندیشه و کُنش امیرالمؤمنین(ع)» اظهار کرد: بیت المال از اهمیت ویژهای برخوردار است و امیرالمؤمنین شاید اولین نکاتی که پس از اینکه به حکومت رسیدند مطرح کردند، مسألۀ بیت المال بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: اولین خواسته از حضرت امیر هم این بود که نسبت به این قضیه حساستر باشد. در مورد اینکه چرا این وضعیت به اینجا رسید لازم است که مروری بر دورههای گذشته کنیم؛ در زمان پیامبر اموال عمومی به طور مساوی بین مردم تقسیم میشد، در زمان ابوبکر هم همینطور بود اما در زمان عمر اختلافی بهوجود آمد و بحثهایی شد راجع به کسانی که سابقۀ بیشتری در اسلام دارند و عمر تفاوتهایی بین افراد با توجه به سوابق مسلمان شدنشان قائل شد. علاوه بر این حتی قبایل هم مطرح بودند، یعنی مثلاً برای قبیلۀ قریش امتیازی قائل بودند و تقسیماتی که بین اعراب مرسوم بود که بین قبائل اختلافات شأن و شئون را رعایت میکردند این اختلافات وجود داشت و در امتیاز دادن به افراد تأثیر میگذاشت. امیرالمؤمنین که روی کار آمدند فرمودند که بیت المال باید مساوی بین مردم تقسیم شود.
این استاد دانشگاه دربارۀ معانی بیت المال اظهار کرد: بیت المال مجموعهای از صدقات و زکاتها و خراجهایی است که از مردم جمع آوری میشود. برای زکات مصارف خاصی تعریف شده و طریقۀ مصرف سایر موارد بر عهدۀ حاکم است. در اینکه این بیت المال را مال خدا میدانیم یا مردم بحثی وجود دارد، به این دلیل این تفاوت را ذکر میکنیم چون اگر بگوییم مال الله است حاکم میتواند خود را نمایندۀ خدا دانسته و بدون توجه به مردم هرگونه که بخواهد بیت المال را خرج کند. اما اگر بگوییم مال الناس است در اینجا حاکم نمیتواند هرگونه که بخواهد آن را عمل کند. در کلام امیرالمؤمنین از هر دو معنا استفاده شده و این نشان میدهد که حضرت مال الناس و مال الله را یکسان میدانستند و این نبوده که آن تفسیر را داشته باشند که اگر مال الله بود اختیارش به دست حاکم است و اگر مال الناس بود به گونۀ دیگر عمل کند. با اینکه امیرالمؤمنین در موارد مختلف از این مال به عنوان مال الله یاد کردهاند اما در عین حال هیچ اختیاری برای خود قائل نبودند که این اموال را بخواهند به گونۀ دیگری تقسیم کنند.
وی ادامه داد: وقتی برای تقسیم این اموال خدمت امیرالمؤمنین میآیند، به حضرت توصیه میکنند که برای بقای حکومت خود به اشراف بیشتر توجه شود.حضرت میفرمایند که: وای بر شما! آیا به من دستور میدهید که پیروزی را با ظلم و ستم به دیگران به دست بیاورم؟ اگر این مال خود من هم بود به طور مساوی بین مردم تقسیم میکردم. در حالیکه این مال، مال خدا است. پس روش امیرالمؤمنین این است که بیت المال باید به طور مساوی بین مسلمین تقسیم شود. در موارد مختلف آن حضرت نسبت به این اموال حساسیت زیادی داشتهاند، تخلفاتی که در جامعه صورت میگیرد شکلهای مختلفی دارد، اما امیرالمؤمنین در مورد بیت المال از همه بیشتر حساس بودند و نامههایی که حضرت در موارد مختلف نوشتهاند، نشان دهندۀ این موضوع است.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در پایان اشاره کرد: این روش حضرت جواب نداده است، سؤالی که مطرح است این است که آیا روشهایی که دیگران پیش میگیرند جواب میدهد؟ اگر بخواهیم از قرآن استفاده کنیم، قرآن به شدت روشهای ظالمین و ستمگران را محکوم کرده است. مثلاً در قرآن آمده است که بعضیها به دنبال رسیدن به حکومت هستند، اینها به مردم چیزی نخواهند داد. برخی وقتی به حکومت میرسند مانند این است که غنیمتی به دست آوردهاند واموال را حق خود میدانند. این یک نگاهی است که قرآن دارندگان این نگاه را بدترین نوع انسانها معرفی میکند. در مورد فرعون آمده است که فرعون قوم خود را دسته دسته کرد و یک دسته را تضعیف کرد تا دستۀ ضعیف در خدمت دستۀ صاحب قدرت و ثروت قرار گیرد. در حادثۀ کربلا نیز فقر و نداری بسیاری از افراد باعث شد که آنها با وعدههای بسیار اندک و ناچیز به خدمت لشکر یزید در آیند.
ابوالفضل موسویان در پایان تصریح کرد: بنابراین یکی از کارهایی که حکومتها انجام میدهند این است که بین افراد مختلف در جامعه اختلاف بهوجود آورند تا بتوانند به اهداف و خواستههای خود توسط قشر ضعیف برسند. اگر این جریان ادامه پیدا کند سر از شورش در میآورد. بنی امیه هم همین روش را اتخاذ کرده بودند اما در نهایت به شورش مردمی منجر شد. پس چنین روشی مربوط به حکومت های باطل است. اگر روش حضرت امیر پس از پیامبر ادامه پیدا میکرد، در این صورت هیچ مشکلی برای آن حضرت به وجود نمیآمد، مشکل اینجا پیش آمد که فرهنگ جامعه به تدریج عوض شد و عدهای با فساد اقتصادی به انحراف کشیده شدند و بهترین خانهها را این افراد در کوفه بنا کردند. با ایجاد چنین اختلافی این افراد نمیتوانستند تحمل کنند که امیرالمؤمنین قائل به تساوی بین اینها و سایر افراد جامعه باشد. اگر شرایط به حضرت کمک میکرد و بعضی از مسائل پشت صحنه برای مردم روشن میشد، مردم از افرادی مانند طلحه و زبیر حمایت نمیکردند. حضرت دربارۀ اینها میفرمود که اگر اینها به حکومت برسند، مال خدا را به دست خود میگیرند و به دیگران نخواهند داد و مردم بندههای اینها خواهند شد.
انتهای پیام
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۹۴۲۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا به امام حسن مجتبی (ع) کریم اهل بیت میگویند؟
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی درمورد علت نام کریم برای امام حسن (ع) بیان کرد: هر کدام از نور چهارده معصوم علیهمالسلام به عنوان انسان کامل دارای ویژگیهایی بودند که بیان هر کدام از آن صفات نیاز به هزاران ساعت تحقیق و پژوهش مفصل دارد، من جمله وجود نازنین حضرت امام حسن مجتبی (ع). اولین و مهمترین ویژگی که در وجود این امام همام (ع) تبلور داشت و دارد و همه امام مجتبی را به این صفت میشناسند، کریم اهل بیت است.
آیا تا به حال از خود سوال کرده اید که چرا با اینکه همه اهل بیت دارای صفت کرامت بودند ولی به امام مجتبی کریم اهل البیت میگویند؟
این کارشناس مذهبی گفت: امام حسن مجتبی (ع) توسط هیچ کدام از اهل بیت به این صفت ملقب نشده اند و یا به قول اصولییون این نامگذاری تعیینی نیست.
خوب پس این لقب برای امام مجتبی از کجا آمده است؟
برای اینکه متوجه جواب شویم بگذارید برایتان یک مثال بزنم. در همه محلههای ما مغازه بقالی یا سوپری وجود دارد، اما وقتی ما میخواهیم خرید کنیم به هر مغازهای نمیرویم بلکه به مغازهای میرویم که با انصافتر از دیگران است و هوای مشتری خود را دارد. خوب این آقای بقال چگونه به انصاف معروف شد؟
اول چند نفر مشتریش شدند و از او خرید کردند و دیدند و فهمیدند که زیاد روی جنس نمیکشد، مثلا در وزن کردن جنسی کمی بخشش هم میکند و. این عمل او همه جا پخش شد لذا او در محل به کاسب با انصاف معروف شده و به مرور زمان همه او را به انصاف میشناسند. در اینجا کسی برای او نامی انتخاب ننموده بلکه به قول آقایان اصولی این وضع تعینی است یعنی کثرت استعمال مردم و خواندن مردم او را به این نام او را به این نام شهره کرد.
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی تصریح کرد: صفت کرامت و کریم بودن امام حسن مجتبی (ع) هم اینگونه است. یعنی ائمّهی قبلی نفرمودند او کریم است، بلکه آنقدر این کرامت در مدینه توسّط مردم تجربه شد، آنقدر تجربه شد، آنقدر کرامت دیدند، به او کریم اهل البیت گفتند.
معنای کریم
آنانی که ادبیات عرب خوانده اند خوب میدانند که کریم بر وزن فعیل و صفت مشبهه است و دلالت بر ثبوت دارد یعنی یک لحظه حضرت دست از کرم و بخشش بر نمیداشتند که هیچ، الان هم یک لحظه دست از کرم و بخشش بر نمیدارند، چون ما امام را حی میدانیم و قائل به ممات امام نیستیم.
تا اینجا کریم بودن حضرت اثبات شد، اما آنچه کریم بودن حضرت را به اوج خود میرساند این است که بفهمیم حضرت در کدام منطقه جغرافیایی و در میان چه مردمی معروف به این لقب شد.
او گفت: امام (ع) در چه شهری معروف به کریم شدند؟
امام مجتبی دقیقا در جایی به لقب کریم معروف شدند که مردم آن دیار یعنی مدینه متأسّفانه از محبّین اهل بیت نبودند و آزمایششان را در حب اهل بیت پس داده و مردود شده بودند.
عزیزان یک موقع انسان جایی انفاق و بخشش میکند که اکثر مردم آن شهر و دیار او را دوست دارند و روی حرفهایش حرفی نمیزنند و به حمایت از او بر میخیزند و فریاد تشکرشان رو به افلاک است. اما امام مجتبی در شهری و محلی ملقب به کریم شد که طرح کودتای غصب خلافت و هتک حرمت خاندان وحی در آن ریخته شده بود و مردمش اهل بیت را به هر نحوی آزار داده بودند.
اعتراف مروان
این کارشناس مذهبی مطرح کرد: از همه اینها عجیبتر این است که در احوالات و اعترافات مروان بن حکم دشمن قسم خورده و درجه یک اهل بیت و کسی که یک لحظه با امیرالمومنین بیعت نکرده و حتی در جنگ صفین مقابل حضرت امیر قرار گرفته، آورده اند که او درباره کریم بودن امام حسن میگفت:
«هذا أسخی العرب»
حسن با سخاوتمندترین مرد عرب است.
بعضی از فرازهای زندگی امام مجتبی عقل و هوش را از سر هر انسانی چه مسلمان و چه کافر میبرد، بخصوص آنجا که در تاریخ داریم که ایشان در طول عمر شریف و با برکتشان دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرده و سه بار ثروتشان را به دو نیم تقسیم نموده، نصف آن را برای خود نگه داشته و نصف دیگر را در راه خدا بخشیدند.
فکر کردن روی این قضیه هم سخت است، چه برسد به انجام دادنش. دو بار همهی اموالش را میان مردم چنین شهری تقسیم و بخشش نمود.
ما سِوی شد سائلِ دستِ کریم
هستی ما هست از هستِ کریم
نیمهی ماه خدا حس میکنم
بر سر خود گرمی دست کریم
درسی که امام به ما آموخت
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی ادامه داد: امام با این بخشش خودشان میخواهند به شیعیان خود درس بزرگی بدهند به این معنا کهای شیعیان و پیروانم، اگر میخواهید جا پای جای من قدم بگذارید این را بدانید که بخشش و کرم به کسی که به تو خوبی میکند و از تو اطاعت میکنند که کار بزرگی نیست، اما آنچه که بزرگ و از مکارم اخلاق است، این میباشد که دل کسانی را تسخیر کنی که علیه تو هستند.
پیروی از امام
این کارشناس مذهبی افزود: امروز اگر کسی میخواهد دل کریم اهل بیت را به دست بیاورد و در این ماه رحمت کار کریمانهای انجام دهد، میتواند چند کار مهم انجام دهد، من جمله اینکه اگر با یکی از اقوامش قهر است و سالها با او معاشرت ندارد به عشق کریم اهل بیت با او آشتی نماید و آن فامیل خود را به سفره افطاری در منزلش دعوت نماید تا نشان دهد که پیرو واقعی کریم اهل بیت است و یا اینکه سری به خانه اقوامی بزند که دارای فرزند یتیم هستند و برای ایشان هدیهای و یا مقداری از مایحتاج زندگی را فراهم کند. ان شالله با تکرار این امور کم کم وجود ماهم رنگ و بوی کرامت خواهد گرفت.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت