Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «دانا»
2024-04-25@18:11:29 GMT

دختری که با موتور کواد توزیع می کرد

تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۰۸۰۰۳

تیره روزی «رکسانا» و« ماندانا» دو دختر جوان معتاد روایت غم انگیزی است؛ از فروش مواد مخدر با موتور و لباس مردانه تا سِرو مشروب در زیر زمین و سفره خانه، چند پرده از این کج روی‌هاست.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بلند قد و سبزه روست، مانتویی کِرمی رنگ بر تن دارد و چهره‌اش تابلویی کامل از یک زن معتاد است! با آنکه تنها نوزده بهار را در عمر خود تجربه کرده است اما رنگ و روی پریده و بی رمقش از سالها زندگی در پشت ابرهای تیره روزی و تلخکامی حکایت می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی لب به سخن می‌گشاید، به راحتی می‌توان حال نزار و حالت درماندگی را در وجودش احساس کنی! نامش «رکسانا» و بچه محله شیر پاستوریزه  است. 

وقتی لب به سخن می‌گشاید، انگار که حامل غم و اندوه بزرگی است! آن چنان که با چهره‌ای درهم و بی حال روایت می‌کند: نزد پدر بزرگم بزرگ شده و تک فرزند هستم. از ۱۲ سالگی مواد مخدر مصرف کردم. من با شوهر عمه‌ام که در آن زمان ۳۰ ساله داشت و متأهل بود، مواد مصرف می‌کردم. در آن زمان من با خواهر شوهر عمه‌ام سه نفری مشروب می‌خوردیم؛ البته خانواده من هیچ کدام اهل این کارها نیستند.    کار با مشروب خوری آن هم در خانه خواهر شوهر عمه‌ام شروع شد. شوهر این خانم نیز با ما دو نفر همراه می‌شد و سه نفری مشروب می‌خوردیم. بار اول مصرف در سن ۱۲ سالگی و در عروسی عمه‌ام اتفاق افتاد. در آن زمان  چند نفری در زیر زمینی مشروب خوردیم.   رکسانا در حالی که با  فندکی سبز رنگ که در دستش دارد بازی می‌کند، ادامه می‌دهد: در سال ۹۰، یک شب در سن ۱۲ سالگی با شوهر عمه‌ام در یک سفره خانه سنتی بیرون شهر مشروب خوردم. آن شب آنقدر مشروب خورده بودم که متوجه نشدم ساعت چهار صبح  است و هنوز به خانه نرفته‌ام! آن شب  تا صبح در نمایشگاه بودم و بعد به خانه رفتم.    مجبور شدیم در آن موقع به نمایشگاه ماشین برادر شوهر عمه‌ام برویم تا صبح شود. من در آن زمان با پدر بزرگم زندگی می‌کردم. پدر بزرگم دو همسر داشت و آنها در دو طبقه  خانه زندگی می‌کردند. رابطه من با همسران پدر بزرگم خیلی خوب نبود؛ ضمن اینکه چون من دختری تک فرزند بودم خیلی عزیز دُردانه بوده و کسی خیلی به من گیر نمی‌داد.    * مصرف شیشه، هروئین و قرص در ۲۴ ساعت یک روز شوهر عمه‌ام شیشه مصرف می‌کرد و به من نیز تعارف کرد و من هم قبول کردم. من  دختری بودم که خیلی کنجکاو بوده و همیشه می‌خواستم بزرگی کنم اما راه آن را  نمی‌دانستم! من آن روز در بیست و چهار ساعت، «شیشه»، «هروئین» و «قرص» را امتحان کردم؛ این در حالی بود که من تنها  ۱۲ سال داشتم؛ البته از این سن تا سن ۱۴ سالگی اجبار به مصرف نشده بودم و تفننی مواد مصرف می‌کردم،‌ اما بعد از این مدت، اجبار به مصرف شدم و «شیشه» و «هروئین» مصرف کردم.   از رکسانا می‌پرسم مواد مخدر را چطوری تهیه می‌کردی؟ آهی می‌کشد و می‌گوید: من به دلیل همان مصرف مواد مخدر و مشروب از خانواده پدری جدا شدم و پدر بزرگم گفت "از خانه‌ام برو بیرون و با مادرت زندگی کن!"   * مصرف شیشه در سرویس بهداشتی مدرسه  آخرین بار که من کلاس دوم راهنمایی در مدرسه  شیشه مصرف کردم که مدیرمان متوجه شد و من را اخراج کرد. آن  روز در سرویس بهداشتی شیشه مصرف می‌کردم که یک دفعه دیدم مدیر مدرسه بالای سرم است.   مادرم زمانی که پدرم را کشتند تنها ۱۷ سال داشت و خانوده‌اش هم قبول نکردند تا مادرم من را نزد خود نگهداری کند و آن زمان مادرم به تهران آمده بود. البته هر وقت تعطیلات عید یا تابستان به منزل اقوام می‌آمد او را می‌دیدم. ابتدا شوهر مادرم موافق حضور من در خانه‌اش بود اما  وقتی از کارهایم با خبر شد، قبول نکرد تا من آنجا باشم. مادرم نیز از رفتارهای غیر عادی من  فهمید که مواد مصرف می‌کنم و کار من به جایی رسیده بود که من هر روز  مواد مصرف می‌کردم.    مادرم گفت: برو پیش خانواده مادر بزرگت اما من نرفتم؛ به این دلیل که دایی داشتم که خیلی از او  می‌ترسیدم و حاضر به رفتن به منزل مادر بزرگم نشدم. من در سن ۱۴ سالگی در تهران خانه مجردی گرفته بودم و مواد مخدر شیشه و هروئین خرید و فروش می‌کردم.   * خانه مجردی و خرید و فروش مواد مخدر مادرم یک دوره سه ماه من را به کمپ برد اما باز مواد مصرف کردم. وقتی می‌خواستم خانه مجردی بگیرم به پدر بزرگم گفتم پول نیاز دارم و او نیز مقداری  پول داد و من دو کوچه پایین تر از مادرم خانه‌ای اجاره کردم. در آن زمان با پسری دوست بودم. پول تهیه مواد را داشتم، چون پدر بزرگم در آن زمان ده میلیون تومان برایم پول فرستاد که چهار میلیون آن را برای خانه دادم و با شش میلیون تومان دیگر مواد خرید و فروش می‌کردم. دوست پسرم کاسب مواد بود و با هم خرید و فروش می‌کردیم. او با شناسنامه خود برای من خانه گرفت.    *تیپ مردانه و توزیع مواد مخدر با موتور! به دستان خود که روی آن کلماتی را با خودکار نوشته است، خیره می‌شود و اضافه می‌کند: مواد مخدر را در همان منطقه شیر پاستوریزه می‌فروختم. مادرم تا یک سال از این موضوع خبر نداشت. رفتارم کاملاً فرق کرده بود و پسرانه برخورد می‌کردم، تیپ مردانه می‌زدم و خودم جنس می‌آوردم و با موتور مواد می‌فروختم. من مواد را بسته بندی می‌کردم و مشتریان خودم را داشتم. آنها به من  زنگ می‌زدند و مواد را تحویل می‌دادم.   *درآمد روزانه یک میلیون تومانی از فروش مواد مخدر!   روزی یک میلیون تومان درآمد داشتم و فقط ماهانه ۷۰۰ هزار تومان اجاره خانه می‌دادم. با این همه درآمد هیچی برایم باقی نماند! وقتی مصرف هروئین را شروع کردم همه زندگیم را باختم و پول‌ها تمام شد! در سال ۹۳ و ۹۴ بسته‌های ربعی و گرمی به  قیمت هر گرم ۵۰ هزار می‌فروختم. وقتی مصرف هروئین را شروع کردم کم کم  دوستانم از من هم جدا شدند و دوست پسرم نیز من را تنها گذاشت. بیمار شدم و پول، خانه و حتی لباس‌های تنم را از دست داده و همه فدای مصرف هروئین شد.   * نگهداری هروئین در جیب سگ بعد از یکسال به کمپ آمدم. در کل، حدود ۱۰ بار به کمپ رفته‌ام. شش ماه پیش  نیروی انتظامی در محلمان من را دستگیر کرد. آن زمان سگم همراهم بود و در جیب لباس آن، هفده گرم هروئین بود، هروئین را در فرصتی در جوی آب انداختم. یک شب در کلانتری بازداشت بودم و بعد من را به کمپ آوردند. دوره‌ام که تمام شد از کمپ  رفتم اما این بار خودم به کمپ آمدم. اکنون سه ماه اینجا هستم و دیگر نمی‌خواهم از اینجا بروم.    هیچ کس از من خبر ندارد که کجا هستم و می‌خواهم همین جا بمانم تا خانواده‌ام برگردند. اینجا  کارهایی مثل مسئولیت جلوگیری از فرار افراد و ایجاد اغتشاش را بر عهده دارم.   *فضولی،آزادی و اعتماد زیاد، عامل انجام خلاف‌های مختلف  وقتی از رکسانا می‌پرسم دلیل این همه خطا آن هم در سن نوزده سالگی چیست، سکوت سنگینی کرده به گوشه‌ای خیره می‌شود و می‌گوید: علت، سرکشی و فضولی زیاد است! دادن آزادی زیاد به من، اعتماد زیاد خانواده، تنهایی و خلأهای عاطفی از دیگر علل این همه خلاف است.البته به من محبت زیادی می‌شد اما هیچ کدام محبت مادر نمی‌شود!     می‌گویم خب! حالا که به این نتیجه رسیدی برو پیش مادرت و با او زندگی کن! چهرهای درهم به خود می‌گیرد و ادامه می‌دهد: زمان می‌برد تا مادرم به من اعتماد کند!   نگاهش از غم دوری از مادر حکایت می‌کند و وقتی از رکسانا می‌پرسم از زمانی که در اینجا هستی به مادرت تلفن زده‌ای و صحبت کرده‌ای؟ با ناراحتی می‌گوید: بله، یک بار ۱۵ مهر روز تولدش. اول فکر کرد من می‌خواهم همان حرف‌های بیهوده همیشگی را بگویم و می‌خواست تلفن را قطع کند اما گفتم "فقط می‌خواستم تولدت را تبریک بگویم!" او فقط جواب داد بعداً  با تو تماس می‌گیرم."   اکنون دوماه از آن روز گذشته اما تماس نگرفته است. من اشتباهات خودم را با تمام وجود پذیرفته‌ام.می‌خواهم به هم سن و سال‌هایم بگویم مواد مخدر یک لذتی دارد که هنوز هم عاشق مصرف آن هستم! اما به خوبی دیدم که چقدر بدی به دنبال دارد و دیگر نمی‌خواهم مصرف کنم.   به آنها می‌گویم هیچ وقت فکر نکنند بزرگ شدن! چون مصرف مواد احساس اعتماد به نفس کاذب  ایجاد می‌کند و فکر می‌کنی همه چیز را می‌دانی و تشخیص می‌دهی!   اما با مصرف مواد تازه اول بدبختی است! به حرف والدین خود گوش دهند و به هرکس اعتماد نکنند. از خانواده فاصله گرفتن خیلی بد است! آرزویم اول پاک شدن از اعتیاد است و بعد بروم پیش مادرم زندگی کنم. می‌دانم می‌توانم این کار را انجام دهم و اگر خدا بخواهد، مسیر زندگیم را عوض کنم.   قصد دارم باز هم به مادرم زنگ بزنم اما می‌خواهم این کار را در تولد شش ماهگی  پاک شدنم  از اعتیاد انجام دهم تا باور کند ترک کرده‌ام.   **پرده دوم؛ روایت ماندانا از اعتیاد سه دندان شکسته در جلوی دهان دارد و مدام می‌خندد! اما در پشت این خنده غم بزرگی نهفته است.نامش «ماندانا» است و ۲۷ سال دارد. اهل تهران است و پدرش کارگر شهرداری است.  ۵ خواهر و سه برادر دارد و فرزند آخر خانواده است و تا سال اول دبیرستان درس خوانده  است.   ماندانا در حالی که سوئیشرت  توسی رنگی پوشیده و دست در جیب دارد، می‌گوید: سال ۹۲ اعتیاد را با مصرف شیشه آغاز کردم. من از طریق دوست پسرم با مواد مخدر آشنا شدم.   * مصرف شیشه و سه روز بدون لحظه‌ای خوابیدن!  اولین بار وقتی شیشه مصرف کردم  سه روز یکسره بیدار بودم و نخوابیدم. مادرم  به من سر می‌زد و وقتی به اتاقم می‌آمد می‌رفتم زیر پتو و او فکر می‌کرد من خواب هستم. بعد از سه روز تازه مواد مزه کرد و به دوستم گفتم "مواد می‌خواهم!"   من به محل کار دوستم که کارگاه مونتاژ کاری داشت می‌رفتم و با هم مواد مخدر مصرف می‌کردیم. ما قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم. در کل، ۵ سال مواد مخدر آن هم شیشه مصرف کردم. یک بار من را به کمپ آوردند و باز وقتی بیرون رفتم شروع به مصرف کردم. خواهر و برادرانم از اعتیادم خبر نداشتند؛ چون ازدواج کرده و از خانه رفته بودند.   بالاخره از این وضعیت خسته شده و یک هفته ماندم تا مواد را مصرف نکنم.دو سال پیش خواهرم من را به کمپ آورد. یک دوره یک ماهه در کمپ بودم و وقتی برگشتم بعد از چند ماه باز مصرف کردم.   *مصرف شیشه و ورود به فاز نظافت! من پول مواد را به نام چیز دیگری از پدرم می‌گرفتم و به او دروغ می‌گفتم.هربار بیست هزار تومان مواد از محله تهرانپارس می‌خریدم و در خانه و در اتاقم با «پایپ» می‌کشیدم. وقتی مصرف می‌کردم وارد «فاز نظافت» شده و یکسره کار کرده و خانه را تمیز می‌کردم. وقتی شیشه مصرف می‌کنی حالت نظافت می‌گیری و دوست داری همه جا را نظافت کنی!   چون مصرفم کم بود اقوامم متوجه اعتیادم نشدند. اکنون مدت ۶۷ روز است که به این کمپ آمده‌ام. اینجا من مسئول خوابگاه هستم و نظافت خوابگاه و بیدار باش بچه‌ها را برعهده دارم. خانواده‌ام هر هفته به من سر می‌زنند اما خیلی دوست دارم اینجا بمانم.   البته احتمال دارد وقتی از اینجا بروم دوباره مواد مصرف کنم؛ به  این خاطر است که گفتم اینجا بمانم.   * خجالت کشیدن پدرم از دیدن من در کمپ اعتیاد  به خانم‌هایی که در دام اعتیاد افتاده‌اند می‌گویم "مصرف مواد همه‌اش عذاب است!" می‌دیدم  که چطور پدرم  با ۷۲ سال سن وقتی من را در چنین حالتی دید مقابلم در حال آب شدن بود. پدرم وقتی دید مواد مصرف می‌کنم به رویم نگاه نکرد.   الان چون مریض شده کار نمی‌کند و تازه  یک هفته پیش به دیدنم آمد. وقتی مرا دید از ابتدای ملاقات تا آخر آن، یکسره گریه کرد، چون من دختر آخری خانواده هستم و او من را خیلی دوست دارد.   منبع: فارس    

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۰۸۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مردم گوشت نمی‌خریدند، حالا شیر و ماست هم نمی‌خرند؛ چرا؟

فرارو- کاهش قدرت خرید اقلام خوراکی از گوشت قرمز به لبنیات رسیده و بر اساس آمار‌های فائو در سال ۲۰۲۳ تولید شیر و محصولات لبنی در ایران ۲۶۸ هزار تن کاهش پیدا کرده است. این در حالیست که صادرات همین محصولات ۴۲ درصد رشد داشته است.

به گزارش فرارو، محمدرضا بنی طبا، سخنگوی انجمن صنایع فرآورده‌های لبنی ایران اخیرا گفته است: «متاسفانه افکار عمومی، تغییر قیمت محصولات لبنی را برآمده از طمع تولیدکننده می‌دانند غافل از اینکه این سیاست‌های دولت است که به افزایش هزینه‌های تولید و در ادامه گرانی محصول تمام‌شده می‌انجامد. در پی همین سیاستگذاری‌هاست که تعداد شرکت‌های لبنی ایران از بیش از ۱۰۰۰ شرکت در دهه ۸۰ به حدود ۲۰۰ شرکت افت کرده است. کاهش سرانه مصرف لبنیات به دلیل کاهش قدرت خرید مردم مشکل امروز صنعت لبنیات است و متولی حراست از قدرت خرید مردم هم تولیدکننده نیست بلکه مجلس، دولت و وزارتخانه‌های رفاه و اقتصاد و بانک مرکزی هستند.»

این آمار‌ها در شرایطی منتشر می‌شود که سرانه مصرف لبنیات در سال ۸۹ بالای ۱۸۰ کیلو بوده است، علی احسان ظفری، مدیرعامل اتحادیه تعاونی‌های لبنی نیز درباره کاهش مصرف لبنیات در کشور، گفت: «بنابر آخرین آمار سرانه مصرف لبنیات بدلیل کاهش قدرت خرید خانوار به ۵۵ تا ۶۰ کیلو رسیده است.»

کاهش آمار مصرف لبنیات در کشور را می‌توان دومین آمار کاهشی در خصوص اقلامی دانست که به لحاظ ارزش غذایی اهمیت زیادی دارند. پیش از این کاهش سرانه مصرف گوشت در کشور مورد توجه قرار گرفته بود. افشین صدردادرس، مدیرعامل اتحادیه دام سبک، در این باره گفته است: «بنابر آمار ۱۰ ماهه سال گذشته سرانه مصرف گوشت قرمز به ۷.۱ کیلو رسید که نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۱ کاهش داشته است.»

همزمان با افزایش قیمت اقلامی مثل گوشت و لبنیات، قدرت خرید اقشاری مثل کارگران نیز روز به روز کاهش پیدا می‌کند. علیرضا میرغفاری، نماینده جامعه کارگری و عضو شورای عالی کار در این خصوص می‌گوید: مصرف گوشت قرمز و سفید کاهش پیدا کرده و افراد برای جبران پروتئین مبادرت به خرید سایر اقلام می‌کنند. اگر میزان مصرف گوشت در جامعه کارگری کاهش پیدا کرده به این معنی نبوده که این کالا برای بدن مضر بوده یا فرد توان خرید داشته، اما خریداری نکرده است. توان خرید پایین وی بر اساس دستمزدی که دارد سبب شده تا آن را از سبد خانوار حذف کند.»

با توجه به این شرایط پرسش‌هایی مطرح است از جمله این که چرا قدرت خرید اقلام خوراکی روز به روز کاهش پیدا می‌کند و این وضعیت با چه پیامد‌هایی همراه است؟ فرارو در راستای پاسخ دهی به این پرسش‌ها با وحید محمودی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران و اقتصاددان گفتگو کرده است:

تعداد زیادی از خانواده‌ها در طبقه «مسکینی» قرار گرفته‌اند

وحید محمودی به فرارو گفت: «وقتی که کشور در شرایط رکود تورمی قرار داد و همانطور که از اسم آن مشخص است، مزمن و مستمر است و البته با ارقام بالای ۳۰ درصد و ۴۰ درصد پیش می‌رود، طبیعیست که قدرت خرید خانوار، تحت تاثیر قرار می‌گیرد و کاهش پیدا می‌کند. قدرت خرید واقعی یک خانوار، مبنا و اساس تصمیمات یک خانوار است؛ تصمیماتی که بودجه خانوار را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هر خانوار، بر اساس درامد ثابت خود، برنامه ریزی می‌کند تا منابع و درامد خود را برای خرید اقلام خوراکی و غیرخوراکی تقسیم کند. به طور طبیعی وقتی با تورم مزمن و افسار گسیخته مواجه می‌شویم، خانوار‌ها با محدودیت‌های شدید مواجه می‌شوند؛ بنابراین به طور طبیعی باید به شکلی برنامه ریزی کنند که نیاز‌های اساسی و ضروری خود را در اولویت قرار داده و پوشش دهند. اگر بر اساس خط فقر تقسیم بندی انجام دهیم. دو مفهوم «فقیر» و «مسکین» را داریم. مسکین حتی با صرف کردن تمام درآمدی که دارد نمی‌تواند نیاز‌های خوراکی خود را تامین کند چرا که فقر شدید دارد یا اصطلاحا (Ultra Poor) نامیده می‌شود. تعداد زیادی از خانوار‌ها در بخش مسکینی یا فقر شدید طبقه بندی می‌شوند.»

وی افزود: «خانوار‌هایی که در شرایط فقر شدید قرار می‌گیرند، عموما مستاجر هستند و باید هزینه‌ای را نیز صرف اجاره واحد مسکونی کنند، بنابراین برای آن که سرپناهی داشته باشند، ابتدا باید برای اجاره خانه هزینه کنند. وقتی هزینه‌های اجاره خانه در کشور مدام بالا می‌رود، فشاری که روی دوش خانوار‌ها ایجاد می‌شود نیز افزایش پیدا می‌کند، چرا که رشد درآمد‌ها برابر با رشد قیمت مسکن و اجاره بها نیست. هر اندازه خانوار‌ها هزینه‌های بیشتری را صرف مسکن کنند، به تبع آن، قدرت خریدشان کاهش پیدا می‌کند. در نتیجه همه این شرایط، قدرت انتخاب نیز معنای خود را از دست می‌دهد و افراد مجبورند از تامین نیاز‌های اولیه و پایه‌ای خود شروع کنند.»

استمرار تورم، ساختار عرضه و تقاضا را نابود می‌کند

این اقتصاددان در ادامه گفت: «بر اساس الگوی «انستیتو تغذیه» ۱۳ الی ۱۴ قلم کالای استاندارد برای تغذیه وجود دارد که باید تامین شود (حتی به شکل حداقلی) تا یک فرد بتواند بالای خط فقر قرار گیرد. در این الگو، دقیقا مشخص شده که لازم است یک خانوار در ماه چند گرم گوشت، پنیر، نان، برنج، حبوبات و امثالهم مصرف کند. اما با توجه به کاهش قدرت خرید مردم، تعداد زیادی از کالا‌هایی که لازم است انرژی و سلامت بدن را تامین کنند، خریداری نمی‌شوند. میزان کالری روزانه مورد نیاز برای بدن یک مرد، ۲۵۰۰ کالری است. اما تامین این میزان کالری باید براساس مصرف همه اقلام ضروری و مغذی برای بدن تامین شود. وقتی میزان درامد فرد به خرید گوشت قرمز و پروتئین حیوانی نمی‌رسد، سعی می‌کند، این نیاز را با حبوبات و لبنیات جایگزین کند و وقتی که تورم پیش می‌رود، الگوی مصرف اقلام خوراکی در خانوار‌ها عقب نشینی بیشتری می‌کند و در نتیجه حتی مصرف لبنیات و حبوبات و حتی سبزیجات کاهش پیدا می‌کند و الگوی مصرفی شکل می‌گیرد که به شدت منتهی به افزایش ضعف و بیماری افراد خانواده می‌شود.»

وی افزود: «کاهش قدرت خرید اقلام خوراکی مورد نیاز بدن، در کنار ایجاد بیماری در افراد می‌تواند با افزایش ترک تحصیل نیز همراه شود و عواقب دیگری نیز در جامعه ایجاد کند. اما علت العلل همه این موارد، تورم است که ناشی از ضعف در حکمرانی است. وقتی دولت ضعیف باشد و نتواند تورم را کنترل کند، پیامد‌های آن روی دوش خانوار خواهد بود بنابراین کلیت ریشه تورم به دولت‌ها باز می‌گردد.»

این استاد دانشگاه در پایان تاکید کرد: «وقتی شرایط تورم اقتصاد به شکل فعلی است و فشار‌های زیادی را نیز به صف عرضه وارد می‌کند، درواقع استمرار تورم و رکود تورم را شاهد خواهیم بود. رکورد تورمی (stagflation) بدترین شرایطی است که در اقتصاد کلان رخ می‌دهد. در این وضعیت، از طرفی خانوار تحت فشار تورم است و از طرفی تولید کننده تحت فشار هزینه‌های تولید قرار می‌گیرد و تغییر شکل بازار و مشکلات کمبود توان خرید مردم نیز تولید کننده را آزار می‌دهد. کاهش حاشیه فروش می‌تواند بنگاه‌های تولید را به سمت زیان دهی و حتی تعطیلی سوق دهد. به همین دلیل است که ما آثار تورم را نه فقط در طرف تقاضا، بلکه در طرف عرضه نیز می‌بینیم.»

دیگر خبرها

  • راز دلیل قتل زن 80 ساله ثروتمند توسط پرستار شخصی‌اش!
  • توزیع بیش از ۳۵ میلیون لیتر مواد سوختی در بین روستائیان استان قزوین
  • کشف جسد دست و پابسته زن ثروتمند در کمد | خدمتکار خانه دستگیر شد
  • مردم گوشت نمی‌خریدند، حالا شیر و ماست هم نمی‌خرند؛ چرا؟
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • تاثیر ۲۰ درصدی روغن موتور در رشد قیمت کرایه حمل و نقل
  • توزیع مدل خاصی از قلیان تحت نظارت وزارت بهداشت | دسترسی به قلیان اکسیژن در این ۱۰ استان
  • قلیان اکسیژن طرح مطالعاتی وزارت بهداشت است/ توزیع در ۸ استان
  • کشف ۲ کیلوگرم مواد مخدر شیشه در فهرج
  • (تصاویر) خاص‌ترین خانه این روز‌های ژاپن!