"کودکان افغانستانی" در بدترین شرایط زندگی
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۲۰۹۵۲
خبرگزاری میزان- تجاوزات خارجی، ادامه جنگهای داخلی و خشکسالی همه دست به دست هم داده اند تا کودک افغان متحمل بدترین شرایط یک زندگی شوند به گونه ای که کودکی نکرده بزرگ شود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان، کشاورزان افغان تحت تاثیر ناامنی و نبود ثبات در افغانستان و همچنین بدترین خشکسالی تاریخ این کشور دیگر قادر به پرورش محصولات نیستند تا نیازهای اولیه خانواده خود را تامین کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر آنها گوشت را از سبد غذایی خود حذف کرده و حتی دام های خود را به فروش می رسانند و بدتر اینکه برخی نیز مجبور به فروش کودکان خود می شوند.
به گزارش «آژانس کودکان سازمان ملل» (یونیسف) از ماه جولای تا اکتبر (تیر تا آبان) سال جاری دست کم 161 کودک بین سنین یک ماه تا 16 سال در اردوگاه حومه ولایت هرات در ازای وسایل خانه یا پول نقد توسط خانواده هایشان فروخته شده یا به عقد کسی در آمده اند. به گفته این نهاد خانواده ها با پول دریافتی از فروش کودکانشان یا بدهی های خود را پرداخت می کنند و یا مواد غذایی خریداری می کنند.
سن قانونی ازدواج در افغانستان برای دختران 16 سال و برای پسران 18 سال می باشد اما ازدواج کودکان در این کشور بسیار رایج است.
به گفته «یونیسف» ازدواج کودکان که در این مناطق جنگ زده بی سابقه نبوده است با شیوع خشکسالی تشدید شده است. نزدیک به 223 هزار نفر سال جاری از مناطق تحت تاثیر خشکسالی همچون 'هرات'، 'بادغیس' و 'غر' خانه های خود را رها کرده و آواره شده اند.
آلیسون پارکر رئیس ارتباطات یونیسف در افغانستان می گوید: «ازدواج یا فروش کودکان نشانه مشکلات اجتماعی عمیق و پیچیده ای است که از فقر، فقدان اشتغال و معیشت و هنجارهای اجتماعی ناشی می شود.»
«صدای زنان» که یک سازمان غیردولتی مستقر در افغانستان است از افزایش چشمگیر تعداد خانواده هایی که کودکان و دختران جوان خود را به فروش می رسانند خبر داد و گفت: بسیار تکان دهنده است که دختران بین 8 تا 12 سال به دلیل مشکلات مالی توسط خانواده هایشان به مردان مسن فروخته می شوند.
به گزارش سازمان پناهندگان و مهاجران، نزدیک به 12 هزار خانواده که خانه های خود را ترک کرده اند در اردوگاه های هرات زندگی می کنند. بسیاری از آنها به مناطق شمال غربی افغانستان که دسترسی به کمک و خدمات آسان تر است نقل مکان کرده اند.
رئیس سازمان پناهندگان و مهاجران می گوید که ما به این خانواده ها چادر، لباس، ظرف پخت و پز و مواد غذایی می دهیم. سازمان های بین المللی و محلی میان این آوارگان کمک های غذایی، آب و پتو را توزیع می کنند اما ساکنان می گویند بسیاری از آنها هنوز منتظر و نیازمند این کمک ها هستند.
کودکی یک دوره ویژه است که نیاز به تعلیم، آموزش تفریح و بازی دارد که ضروری پنداشته می شود اما در افغانستان کودکان از درس و تعطیلات مدارس و نبود فضای تفریحی به دلیل جنگ، فقر و ناامنی بدون لذت بردن از این دوره بزرگ می شوند.
کودکان افغانستان برخلاف دیگر کشورهای جهان و منطقه پس از سن هفت سالگی که باید به مدرسه رفته آموزش بیبینند و از تعطیلات سالانه خود بیشترین لذت را برده و به تفریح و سرگرمی کودکانه بپردازند، شمار زیادی از آنها به بدنبال معیشت خانواده و کار می روند که خلاف روحیه کودکی با همین روند بزرگ می شوند و چیزی از لذت کودکانه نمی دانند.
وزارت آموزش و پرورش افغانستان نتیجه آخرین تحقیقاتی خود با یونیسیف را در خردادماه گذشته امسال در باره کودکان منتشر کرده که در آن گفته شده است همین اکنون در سراسر این کشور 3.7 میلیون کودک بین سن 7 تا 17 سالگی از آموزش و پرورش به دور مانده که 2.2میلیون آنها را دختران تشکیل میدهند.
این گزارش ناامنی، مشکلات اقتصادی و رسم عنعنات ناپسند را عوامل مهم بیرون ماندن کودکان از مدرسه دانسته است.
در گزارش آمده است که در این روند 60 درصد کودکان بیرون از مدرسه را دختران تشکیل می دهند که اغلب در استان های «قندهار»، «هلمند»، «میدان وردگ»، «پکتیکا»، «زابل» و «ازرگان» هستند که در آنها حدود 85 درصد دختران به مدرسه نمی روند.
در گزارش خرداد ماه وزارت آموزش و پرورش افغانستان اعلام شده که 500 هزار کودک در این کشور با سوء تغذیه و کم آبی مواجه اند که در 22 استان افغانستان مردم با آن روبرو اند و تنها 10 استان از آسیب پذیری امسال خشک سالی مصون مانده اند.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان قندهار هلمند خشکسالی دختران آموزش و پرورش استان افغانستان آسیب پذیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۲۰۹۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz