میتوانید حکیمباشی را بهجای پزشک قبول کنید؟
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۲۳۳۱۱
ساعت24-دیدگاه سیاستمدارانی که در این روزها از اقتصاد تجربی در مقابل اقتصاد علمی و دانشگاهی دفاع میکنند بیشباهت با دیدگاه مردمی نیست که چند دهه پیش از طب تجربی و آموزههای حکیمباشیها در مقابل پزشکان درسخوانده در دانشگاه و برگشت از فرنگ دفاع میکردند. حکیمباشی نسبت به دکتر برگشته از فرنگ این مزیت را داشت که حرفش برای همگان قابلفهم بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیمار ازنظر او یا سردی کرده بود که باید گرمی میخورد یا گرمی کرده بود که باید سردی میخورد. از اصطلاحات عجیبوغریب استفاده نمیکرد. مردم برای آنکه از نحوه طبابت او سر دربیاورند لازم نبود که اصطلاحات و تعابیر پیچیده و نامفهوم میکروبشناسی، بیولوژی، شیمی، زیستشناسی، آناتومی و پاتولوژی را بدانند. ازاینرو در همان ابتدای کار برخی از مردم بودند که طبابت حکیمباشیهای سنتی را بر تجویز پزشکان درسخوانده در دانشگاه و تازه از فرنگ برگشته ترجیح میدادند. اما این مشکلات دیری نپایید که از میان رفت. علت هم این بود که حکومت به این درک صحیح رسیده بود که دانش پزشکان تحصیلکرده در دانشگاه بر درک تجربی حکیمباشیهای سنتی ارجحیت دارد و به همین دلیل وزارت بهداشت را به افراد تحصیلکرده در دانشگاه سپرد نه به حکیمباشیها.حال کافی است یکلحظه تصور کنیم رئیس دولت تصمیم میگرفت بهجای تکیهبر دکترهای درسخوانده در دانشگاه، حکیمباشیها را بر صدر وزارت بهداشت بنشاند و در یک سخنرانی عمومی بگوید فرمولهایی که پزشکان در دانشگاهها خواندهاند چندان کاربرد ندارد.
آن فرمولها شاید برای کشورهای غربی درست باشد؛ اما در کشور ما کار آیی آنها موردتردید است و باید در آنها تجدیدنظر شود. یا اینکه در مراسمی در وزارت بهداشت بگوید که بسیار پیشآمده است که نسخه نوشتهشده توسط یک پزشک افاقه نکرده است اما تجویز یک حکیمباشی کارساز و مؤثر بوده است. چه اتفاقی میافتاد اگر رئیس دولت در یک سخنرانی عمومی میگفت درسهایی که پزشکان در دانشگاه خواندهاند بهجای خودش خوب است؛ اما مهمتر و بهتر از آن تجربه آن حکیمباشی است که سالها درد مردم را مداوا کرده است و مهارت تجربی بر دانش علمی برتری دارد؟ آیا در چنین صورتی امیدی به ارتقای سلامت و بهداشت عمومی در جامعه میرفت؟مواضع اخیر رئیسجمهور محترم در انتقاد از اقتصاد علمی و دفاع از اقتصاد تجربی که نمونه بارز آن را در سخنرانی چند هفته پیش ایشان در وزارت امور اقتصادی و دارایی شاهد بودیم، بیش از هر چیز نشاندهنده رویهای است که از دیرباز در قالبهای متفاوت از سوی دولتمردان گذشته نیز ابرازشده است. اکنون نیز این باور در بیان جدیدی مطرح میشود.این وضعیت باعث شده است که برخی از طرفداران علم اقتصاد از خود بپرسند که چرا چنین شده است و چه باید کرد که دیگر چنین وضعیتهایی تکرار نشود؟ این پرسش یک پرسش بلندمدت است و جدا از این پرسش کوتاهمدت است که در شرایط فعلی اقتصادی کشور راه درست چیست و تصمیم درست کدام است؟ به نظر میرسد دولت برای یافتن پاسخ به پرسش کوتاهمدت نیازی به علم اقتصاد احساس نمیکند و این یادداشت و صدها یادداشت دیگر مانند این را که در روزها و ماههای اخیر نوشتهشده است نخواهد خواند و برای آنها ارزش و اعتباری قائل نخواهد شد. کما اینکه در شش ماه گذشته و پسازآنکه سیاست نادرست ارز ۴۲۰۰ تومانی اتخاذ شد، صدها یادداشت و مقاله توسط اقتصاددانان در نقد آن نوشته شد؛ اما دولت به هیچیک از آنها توجهی نکرد. بنابراین روی سخن این نوشته با دولت نیست، بلکه با اقتصاددانانی است که دل درگرو اصلاح وضعیت نابسامان اقتصادی کشور دارند؛ فارغ از اینکه این دولت فعلی چه میکند و اقتصاددانان تجربی موردقبول رئیسجمهور چه نسخههایی برای آن میپیچند.یکراه حل این است که باید دانش عمومی مردم در رابطه با اقتصاد ارتقا یابد و اقتصاددانان باید به زبان مردم با آنها سخنگویند و آنها را قانع کنند که یافتههای دانش اقتصاد میتواند به بهبود زندگی آنها کمک کند و چیزی به نام اقتصاد تجربی که بینیاز از مطالعه و بررسی و تحقیق دقیق و عمیق باشد، وجود ندارد. آنچه تحت عنوان اقتصاد تجربی از آن یاد میشود آزمونوخطایی بیش نیست و یک تاجر یا حجرهدار بازار هرچقدر هم که تجربیات زیادی داشته باشد، مشاهداتش محدود به بنگاه اقتصادی خود اوست و بههیچوجه نمیتواند بهاندازه یک محقق اقتصاد که صدها و هزاران بنگاه اقتصادی و تجربیات آنها را موردبررسی قرار میدهد تا نظریهای را اثبات کند، مشاهده و تجربه اقتصادی داشته باشد.
بنابراین مردم نیز باید به این درک برسند که اقتصاد، مانند فیزیک و شیمی و طب، یک علم است و علم، هرچقدر هم که کاستی و نقص داشته باشد، از جهل و شبهعلم بهتر و کارآمدتر است.افزایش دانش عمومی در همه زمینهها و از آن جمله درزمینهٔ اقتصاد البته بسیار ستودنی و پسندیده است؛ اما یگانه راه پیشرفت و توسعه اقتصادی کشور این نیست که عموم مردم از محتوای علم اقتصاد مطلع باشند و سیاستهای صحیح اقتصادی را از سیاستهای نادرست بازشناسند، بلکه آنچه مهم است این است که عموم مردم به علم بودن اقتصاد باور داشته باشند. حتی اگر عموم مردم به اقتصاد باور نداشته باشند اما نخبگان جامعه به این علم باوری رسیده باشند، بخش زیادی از مشکل را میتوان حل کرد. آنچه باعث شد پزشکان جای حکیمباشیها را بگیرند فقط این نبود که مردم با علومی که پزشکان آنها را خوانده بودند و در آنها تخصص داشتند آشنا شدند و فهمیدند علم پزشکی مدرن بهتر از طب سنتی است، بلکه به دنبال این، دولت نیز به ارزش و اعتبار پزشکی مدرن ارزش و اعتبار بیشتری داد و آن را بهجای طب سنتی بر صدر نشاند.در رابطه با اقتصاد نیز همین قاعده صادق است. ضرورتی ندارد که تمام مردم از جزئیات قوانین اقتصاد آگاه باشند تا در تصمیمات اقتصادی که در جامعه اتخاذ میشود ملاکها و موازین علمی مدنظر قرار گیرد، بلکه کافی است به این نکته باور داشته باشند که اقتصاد علم است و همانند سایر علوم راهگشای مشکلات بشر است. باید به این نکته ایمان داشته باشند که اقتصادِ علمی بهتر از اقتصاد غیرعلمی و تجربی است. ازاینرو آموزش علم اقتصاد به عموم مردم اگرچه مفید است و راه را برای رسیدن به جامعهای توسعهیافتهتر میگشاید اما شرط ضروری پیشرفت و توسعه اقتصادی کشور نیست، بلکه کافی است نخبگان جامعه و مدیران ارشد کشور به اقتصاد و اقتصاددانان باور داشته باشند و در اتخاذ تصمیمات مؤثر بر معیشت مردم به سخن اقتصاددانان گوش فرا دهند و از آنان راه را بپرسند نه اینکه برای مخالفت با آموزههای اقتصادی که گاه دست و پای آنان را میبندد به ترویج مفهومی تحت عنوان اقتصاد تجربی که معلوم نیست از کجا آمده و در کجا آزموده شده است پناه ببرند.
محسن ثنایی - دنیای اقتصاد چهارشنبه 21 آذر
منبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۲۳۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وعده گواردیولا: مجانی به بارسا برمیگردم!
به گزارش "ورزش سه"، گواردیولا یکی از بهترین مربیان تاریخ بارسلونا به حساب میآید و روزهای بسیار درخشانی را روی نیمکت این تیم سپری کرد و از محبوبیت خاصی در بین هواداران بارسا هم برخوردار است و همین باعث شده است که آنها همیشه رویای بازگشت او را در سر داشته باشند.
این مربی بزرگ دنیای فوتبال پیش از این هرگز با آیتانا بونماتی که ستاره حال حاضر تیم زنان بارسلوناست و موفق شد جایزه توپ طلا را از آن خود کند دیداری نداشت اما این دو نفر در مستندی که درباره این ستاره فوتبال زنان ساخته شد با هم روبرو شدند.
در بخشی از این مستند که به تازگی منتشر شده است، بونماتی از علاقهاش به قرار گرفتن در پست مدیر ورزشی باشگاه بارسلونا در آینده صحبت میکند و به گواردیولا میگوید:« من آنجا خواهم بود و دوست دارم که تو هم به بارسا بیایی و تا 80 سالگی در دنیای مربیگری باشی.»
گواردیولا در پاسخ گفت:« از تو به خاطر پیشنهادت بسیار متشکرم.»
بونماتی هم در پاسخ اظهار داشت:« اما من هنوز پیشنهادی به تو ندادهام.»
اما پاسخ پپ توجه بسیاری را به خود جلب کرده است:«من حاضر هستم مجانی به بارسلونا برگردم و نباید نگران این موضوع باشی. هیچ مشکل مالیای وجود نخواهد داشت. اما مشکلی وجود دارد که باید درباره آن به تو هشدار بدهم: من رئیس باشگاه خواهم شد و من کسی هستم که تو را به عنوان مدیر ورزشی استخدام خواهد کرد.»
بونماتی به شوخی به او گفت:« شاید وقتی در ۸۰ سالگی دست از تمرین دادن بازیکنان کشیدی.»
پپ با خنده گفت:« نه، نه، من فقط گفتم که میتوانم تا ۸۰ سالگی تمرین دهم. واهیم دید که چه کسی به چه کسی پیشنهاد میدهد.»
بونماتی مشتش را به مشت گواردیولا زد و گفت:« باشد، خواهیم دید.»
اما کار در اینجا تمام نشد و سرمربی منچسترسیتی پیشبینی کرد که این ستاره بارسا به زودی وارد عرصه مربیگری میشود:« تو در نهایت مربی خواهی شد چون در بهترین سطح حضور داری و میتوانی چیزهایی را ببینی و کارهایی را انجام دهی که دیگران قادر به انجامش نیستند. نزدیکترین چیز به بازیکن بودن این است که مربی باشی.»
بونماتی در پاسخ به این اظهارات گفت:« اینکه بتوانم ساختاری را درست کنم و رهبر یک پروژه باشم و تصمیم بگیرم که چه کسی در تیم باشد و چه کسی نباشد انگیزه بسیاری به من میدهد. کسی چه میداند، شاید هم مربی شدم. درها را روی این گزینه نمیبندم.»