خطر جنگ آب در خاورمیانه جدی است
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۲۶۲۱۴
استاد ژئوپلیتیک دانشگاه خوارزمی معتقد است بحران آب جنوب غربی آسیا ممکن است در کوتاه مدت به درگیریهای داخلی و جنگهای بین کشوری منجر شود. آفتابنیوز : مراد کاویانی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: جنوب غرب آسیا سرمنشأ و علت وجودی تمدنهای امروزی است، اما کشورهایی که امروزه در این منطقه وجود دارد چون بر اساس منفعتطلبی کشورهای استعمارگر انگلیس، فرانسه و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: این مسئله باعث شده عمده کشورهای جنوب غرب آسیا علاوه بر آنکه دچار ناامنی داخلی باشند باعث ایجاد ناامنی خارجی بین کشوری هم باشند.
کاویانی یکی از مشکلاتی که کشورهای این منطقه را درگیر کرده را بحران آب عنوان و اظهار کرد: در سه دهه اخیر مبحثی به نام بحران آب در این منطقه مطرح و باعث ایجاد مشکلاتی با چهرههای متفاوت شده است.
وی افزود: کشور ترکیه در منطقه بالا دست جنوب غرب آسیا قرار گرفته و کوههای شرق این کشور تأمین کننده آب در حوضه دجله و فرات است، برخلاف کشورهای پایین دست مانند سوریه و عراق، آبی مازاد بر نیاز در این کشور وجود دارد و چون تأمین کننده اصلی آب برای کشورهای فرو دست است کشورهای پایین دست خصوصاً عراق و سوریه به ترکیه وابستگی شدیدی دارند.
این استاد ژئوپلتیک دانشگاه خوارزمی ادامه داد: بر همین اساس آب ابزاری برای نفوذ به کشورهای سوریه و عراق تبدیل شده و این کشور با احداث سد آتاتورک بر روی فرات و مجموعه سدهای ایلیسو بر روی دجله، توان بالایی برای کنترل منابع ورودی آب به این دو کشور دارد.
کاویانی در خصوص مقایسه این دو مجموعه سد با سدهای ایران عنوان کرد: تنها یک سد از مجموعه سدهای آتاتورک برابر با تمامی سدهای ایران است البته هنوز به طور کامل آبگیری نشده است.
کاویانی در ادامه به تغییرات اقلیمی جهانی که در حال رخ دادن است اشاره و اعلام کرد: در دو دهه اخیر شاهد افزایش دما در سطح جهان بودهایم، این افزایش دما در منطقه ما خود را به شکل افزایش تبخیر نشان داده است، فقط در یک بخش این افزایش تبخیر باعث کاهش آب ورودی به جنوب عراق و در نتیجه کاهش آب ورودی به هورهای جنوب عراق شده و زیست بومهای جانوری،گیاهی و حتی انسانی را از بین برده و به صورت مراکز برای ریزگرد بر ایران اثر گذاشته است.
این استاد دانشگاه خوارزمی با اشاره به آشفتگی عراق در دوران پس از صدام تصریح کرد: مسئولین عراقی از آن زمان تا کنون در حال سامان دادن به وضعیت این کشور در مسائل مختلف هستند، البته با سقوط داعش وضعیت کشور عراق بهتر شده و مسئولین به فکر توسعه خصوصاً در بخش آب هستند، البته سوریه هم با بهبود اوضاع سیاسی عراق، وضع بهتری پیدا خواهد کرد.
وی افزود: در این وضعیت بخش عمدهای از منابع آب عراق را ترکیه و ۱۰ درصد آن توسط ایران تأمین میشود؛ با این وجود رویکرد عراق نسبت به ایران و ترکیه برای دریافت منابع آبی بسیار تهاجمی است ؛ این درحالی است که در ۱۵ سال اخیر ۲۵ استان ما خصوصاً استانهای غربی تحت تأثیر ریزگردها و آلودگیهایی با منشأ کشور عراق بودهاند.
کاویانی ادامه داد: این گرد و خاکها باعث تعطیلیهای بی مورد، ناکارآمد کردن سیستم حمل و نقل شهری و از همه مهمتر به خطر انداختن و درگیر کردن سلامت شهروندان ایرانی شده و هزینههای گزافی را بر دوش ایران گذاشته است.
این استاد ژئوپلیتیک دانشگاه خوارزمی در بخش دیگری از صحبتهای خود به تهدیدات ناشی از بحران آب بر خلیج فارس هم اشاره و اعلام کرد: یکی از تأثیرات این وضعیت بر خلیج فارس، افزایش شوری است، بخشی از این شوری به علت سد و بندهایی است که خود ما ایجاد و آب ورودی به اروندرود را کاهش دادهایم.
کاویانی ادامه داد: حل این مشکل تا حدی بر عهده دانشگاهیان است اما متأسفانه خوب عمل نکردهایم، ما به عنوان قشر دانشگاهی موظفیم مسائل و مشکلات را در مجامع جهانی، جلسات و نشستهای علمی عنوان کنیم.
وی یکی دیگر از مشکلاتی که باید به آن پرداخته شود را برداشت بیش از حد از منابع زیرزمینی و هدررفت آب در ایران عنوان و اعلام کرد: اگر کشوری ۴۰ درصد منابع آبی خود را استفاده کند به عنوان کشور بحران زده شناخته میشود، نکته قابل توجه این است که ایران ۸۰ درصد منابع آبی خود را استفاده میکند. علاوه بر این متأسفانه ما ۹۰ درصد منابع خود را در کشاورزی استفاده میکنیم که ۶۰ درصد این مقدار هم هدر میرود.
وی در ادامه گفت: این در حالی است که ایران تقریباً بارشهای خود را از دست داده و تنها باران اندکی در فصل زمستان دارد و تنها منبع تامین آب برای کشور بارشهای شدید، کوتاه مدت و سیلابی است، بارشهای ایران تقریباً نصف شده است بنابراین باید همین سیلابها را مدیریت کنیم.
کاویانی خاطرنشان کرد: ادامه این وضعیت در جنوب غرب آسیا ممکن است در کوتاه مدت به درگیریهای داخلی و جنگهای بین کشوری منجر شود اما با توجه به اینکه تنها راه در حال بحران آب ایجاد گفتمانهای چند جانبه است کشورها در بلندمدت تن به مذاکره برای حل تنشها خواهند داد.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: خطر جنگ کم ابی خاورمیانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۲۶۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشورهای عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیلهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی در خصوص تلاشهای ترکیبی دولتهای اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولتهای عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلیها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.
به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاریهای عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.
تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولتهای عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولتهای عربیای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمکهای بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونتها و تنشهای دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح میکنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.
یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگیهای امنیتی منطقهای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن میتواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.
اما نباید در نتیجه گیریها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرتهای منطقه بابت کمک هایشان قدردانی میکرد، مقامهای کشورهای عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیرها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپادهای ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپادهایی از سمت مقابل نیز شلیک میشد اردن همان کار را انجام میداد.
یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولتها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمیخواست بخشی از ائتلاف دریاییای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی میشد. هفته گذشته، کشورها پرتابههای شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که میشد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»
استدلالهای مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایتهای رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربیای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقهای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.
صرف نظر از هیاهوهای روزهای اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولتهای اسرائیل و اردن در سالهای اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواستههای جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید میکرد.
عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصریها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آنها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحرانهای متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگهای امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.
منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولتهای عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب میکند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آنها از واشنگتن دریافت میکنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگهای امنیتیای که سالها بین این کشورها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.
استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاریهای امنیتی پس از سالها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام میدهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینیها و سعودیها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشورهای عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولتهای عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح میکند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان میکنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفتههای زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویتهای رهبران کشورهای عربی دارد.
در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقهای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر میاندازد تمرکز کنند، واشنگتن میتواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقهای را ترجیح میدهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.
آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشورهای منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقهای صورت نداده است. دولتهای منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژهای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.