دانشمند ایرانی برنده آکادمی جهانی علوم شد
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۳۴۷۸۰
به گزارش جهان نيوز به نقل از وب سایت آکادمی جهانی علوم، حسین بهاروند محقق حوزه سلول های بنیادی در پژوهشگاه رویان برنده جایزه آکادمی جهانی علوم (تواس) در سال ۲۰۱۹ و در رشته زیست شناسی شده است.
TWAS برندگان جوایز در ۲۰۱۹ میلادی را در بیست و هشتمین کنفرانس عمومی آکادمی و چهاردهمین اجلاس کلی در تریست ایتالیا اعلام کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهاروند به دلیل نقش موثر در تولید و نگهداری سلول های بنیادی و ارائه مفاهیم جامعی از پرتوانی و تمایز این سلول های به سلو ل های عصبی،قلبی و کبدی برنده این جایزه شده است.
حسین بهاروند استاد، موسس و رییس پژوهشکده زیست شناسی و فناوری سلول های بنیادی پژوهشگاه در سال ۱۳۸۲ شمسی برای نخستین بار سلول های بنیادی جنینی انسانی و موشی را در ایران تولید کرد و در سال ۱۳۸۷ همراه همکارانش موفق به تولید سلولهای بنیادی پرتوان القایی انسانی و موشی شد. بهاروند تاکنون برنده ۳۰ جایزه ملی و بین المللی شده است.
جوایز تواس هر ساله در ۹ رشته کشاوری، زیست شناسی، شیمی، زمین شناسی، ستاره شناسی و علوم فضایی، علوم مهندسی، ریاضیات، علوم پزشکی، فیزیک و علوم اجتماعی اعطا می کند. در سال جاری ۱۳ نفر برنده این جایزه شدند که چهار نفر آنها از چین، دو تن از تایوان، ۳ نفر از آرژانتین، یک نفر از هند، یک نفر از ایران، یک نفر از مالزی، یک نفر از نیجریه و یک نفر از آفریقای جنوبی بودند.
هر جایزه تواس شامل مبلغ ۱۵ هزار دلار است. برندگان سال آتی میلادی طی یک گردهمایی عمومی در تواس جوایز خود را دریافت خواهند کرد.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۳۴۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روششناسی رئالیسم انتقادی در علوم اجتماعی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، رئالیسم انتقادی (critical realism)، دیدگاهی در فلسفۀ علم است که در برابر منازعات پوزیتیویستی و پستمدرن، از ماهیت انتقادی و رهاییبخش تحقیقات علمی و فلسفی دفاع میکند.
فرهاد بیانی (استادیار جامعهشناسی) در مقالهای با عنوان «درآمدی بر روششناسی رئالیسم انتقادی در علوم اجتماعی» به این موضوع اشاره میکند که در رئالیسم انتقادی، هستیشناسی از اهمیتی فراوان برخوردار است، بهگونهای که عمده نوآوری رام روی بسکار (Ram Roy Bhaskar) در فلسفۀ علمش، محصول این واقعیت است که او فلسفۀ علم خود را بر بنیانهای هستیشناختی استوار کرده و به همین واسطه موفق به حل معماهای تاریخی فلسفۀ علم مانند مسألە استقرا، مسألە واقعگرایی و نسبیگرایی و نظریه باربودن مشاهدهها، مسألە تأیید و ابطال، توجیه توامان تغییر و پیشرفت علم و ... شده است.
* ارتباط رئالیسم انتقادی با تحقیق علم
در این مقاله آمده است که در رئالیسم انتقادی، هستیشناسی از چنان اهمیتی برخوردار است که بسکار در کتاب نظریۀ رئالیستی علم چنین گفته است: فلسفۀ علم معاصر هستیشناسی را از وظایف خود حذف کرده و تنها به معرفتشناسی پرداخته و عمده مشکلاتش از این اشتباه تاریخی ناشی میشود.
آنچه کار بسکار را متمایز میکند، تأکید او بر هستیشناسی و ابتنای کامل روششناسی بر مباحث و پیشفرضهای هستیشناسی مستحکم استاین مطلب حائز اهمیت است که اگر تنها به روششناسی بسکار توجه کنیم، شاید بتوان گفت آن تنها خوانشی از آرای کسانی مانند کارل پوپر و ایمره الکاتوش است، اما آن چه کار بسکار را متمایز میکند، تأکید او بر هستیشناسی و ابتنای کامل روششناسی بر مباحث و پیشفرضهای هستیشناسی مستحکم است.
بیانی در ادامه مینویسد: همین امر سبب شده است تا دیدگاه روششناسی بسکار، از بسیاری از انتقاداتی که بر روششناسیهای پیش از او وارد شده است، محفوظ بماند. در واقع، مطرح کردن پرسش جهان باید چگونه باشد تا علم ممکن شود؟ نشان میدهد که رئالیسم انتقادی، بودن جهان به گونهای خاص را شرط تحقق علم میداند.
* رویکردهای روششناختی در رئالیسم انتقادی
این پژوهشگر جهان را با نوع هستیشناسی و ماهیت آن در ارتباط کامل میبیند، از این دیدگاه میتوان گفت که هستیشناسی، مبنایی برای روششناسی رئالیستی است.
به زعم بیانی در رئالیسم انتقادی هم بردقت روششناختی در یافتن مکانیسمهای مولد زیربنایی در خلق و تغییر واقعیتهای اجتماعی تأکید وجود دارد و هم بر این نکته انگشت تأکید گذاشته میشود که رویکردهای روششناختی باید متناسب با زمینهایی طراحی شوند که پدیده مورد مطالعه بخشی از آن زمینه است.
او در ادامه مینویسد: اگر پدیده در زمینهایی قرار گیرد که امکان ایجاد آزمایش یا بهعبارت دیگر بستن سیستم وجود داشته باشد، میتوان نوعی خاص از روشها را به کار برد. در شرایطی که امکان بستن سیستم وجود ندارد، مانند علوم اجتماعی، باید رویکردهای روششناختی دیگری اعمال شوند.
روششناسی رئالیسم انتقادی، برگرفته از هستیشناسی و معرفتشناسی خاص آن استاین بدان معناست که محققانی که به سطوح مختلف واقعیت میپردازند، به روشهای متفاوتی نیاز دارند. جامعهشناسی که درباره چگونگی کنارآمدن دانشآموزان معلول با یک موقعیت خاص کلاسی تحقیق میکند، نمیتواند سیستم را ببندد و مکانیسمها را یک بە یک مطالعه کند، اما نوروبیولوژیست که مایل به مطالعە سازوکاری خاص است، میتواند یک سیستم کموبیش بسته ایجاد نماید.
* روششناسی رئالیسم انتقادی
به زعم این پژوهشگر، روششناسی رئالیسم انتقادی، برگرفته از هستیشناسی و معرفتشناسی خاص آن است؛ چون در هستیشناسی و معرفتشناسی، واقعیبودن ماهیت واقعیت اجتماعی مفروض گرفته میشود، روششناسی نیز به گونهای است که این واقعی بودن و فرافردیبودن را به تصویر کشد.
به دیگر سخن میتوان گفت در جایجای این روششناسی کوشش میشود مکانیسمهای مولد زیربنایی که مستقل از آگاهی، معنابخشی و تفسیر انسانی وجود دارند و اتفاقاً همین سازوکارها علت اصلی صورتبندی واقعیتها و رویدادهای انسانی و اجتماعیاند، آشکار، برجسته و تبیین شوند.
در پایان این مقاله بیانی چنین نتیجه میگیرد که این رویکرد، چون به چند لایه بودن و چندوجهی بودن واقعیت اجتماعی تأکید دارد، برای شناخت آن، از روششناسی چندمرحلهای و احیاناً ترکیبی چندروشی بهره برده شده است. البته آشکار است که چنین چیزی احتیاطهای ضروری معرفتشناسی، هستیشناسی و پارادایمی را در خود دارد که باید در پژوهشها و مطالعات لحاظ شود.
انتهای پیام/