Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-19@23:16:25 GMT

سایه سنگین درباره الی بر همه می‌دانند

تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۳۸۶۶۷

سایه سنگین درباره الی بر همه می‌دانند

پلان و سکانس‌های متعدد دیگر در فیلم «همه می‌دانند» وجود دارد که شباهت فراوانی به «درباره الی» یا فیلم‌های دیگر او دارد و در این یادداشت به چند مورد آن اشاره شده است. ۲۲ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۵ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، وقتی فیلمساز در دام تکرار می‌افتد، تکرار خودش یا تکرار فیلم‌های دیگر، به پایان راه خود می‌رسد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید به همین دلیل باشد که گاهی بهترین اثر یک فیلمساز، اولین اثرش است و یا اینکه بهترین اثرش به دوران ابتدایی فیلمسازی‌اش برمی‌گردد.

«همه می‌دانند» آخرین ساخته فرهادی، مصداق تمام‌عیار دام تکرار برای یک کارگردان است، فیملساز هیچ فضا و موقعیت جدیدی خلق نمی‌کند و هر چه رشته است، عاریه‌ای از فیلم‌های قبلی اوست. هم در تم و هم در ساختار و حتی در برخی سکانس‌ها. «کشف یک راز با وقوع یک بحران». پنهان‌کاری می‌تواند معنای مستتر در کلمه راز باشد. همه در حال شادی و شور و بی‌خبر از اتفاقاتِ در حال وقوع با یک اتفاق ناگوار مواجه می‌شوند، یک نفر مفقود می‌شود و بعد از این مفقودی در خلال تلاش برای بازگشت فرد مفقود شده، رازها برملأ می‌شود و ناگفته‌هایی، گفته. این ساختار کاملاً موازی با «درباره الی» است.

در «درباره الی» جمعی از دوستان خانوادگی به همراه احمدِ مهاجرت کرده به آلمان، سفری سه روزه به شمال می‌روند، «در همه می‌دانند» دختر یک خانواده با فرزندان خود برای عروسی خواهرش به وطن و روستای خودبازمی‌گردد. «درباره الی» شب و صبح قبل از مفقود شدن یا غرق شدن الی همهشادند، مردان در حال والیبال‌بازی و بچه‌ها در حال شادی و آب‌تنی و دویدن در کنار ساحل که یک دفعه خبر غرق شدن آرش می‌رسد و بعد هم مفقود شدن الی. در «همه می‌دانند» همه شاد و در حال پایکوبی که یک‌باره دختر مفقود می‌شود.

در «درباره الی» نمی‌دانیم الی ویلا را ترک کرده و رفته یا غرق شده، در همه می‌دانند هیچ کس نمی‌داند خودش رفته و خواسته شوخی کند و یا اتفاق دیگری افتاده است. هر چند که این بار فیلمساز ماجرا را کمی تغییر می‌دهد و آن پیامک، اوضاع را با درباره الی تا حدودی متفاوت می‌کند اما پرداخت همان پرداخت درباره الی است. این بار هم مانند الی هیچ کس چیزی ندیده، هیچ کس حواسش نبوده، حتی مخاطب هم چیزی نمی‌بیند. همین می‌شود که فیلمساز به سبک مورد علاقه‌اش متوسل می‌شود؛ «صحبت درباره فرد غایب».

در الی از سپیده (نزدیک‌ترینفرد در آن جمع) می‌پرسند آیا الی کسی بود که یکباره بگذارد و برود؟ این سؤال زمانی پرسیده می‌‌شود که جمع، حرف‌های الی را مرور می‌کند؛ صحبت از اصرار الی برای گرفتن بلیط اتوبوس و اینکه حتی حاضر بود پیاده برود.

«در همه می‌دانند» لائورامادرایرنهاز دوستایرنهشبیه همین سؤالات را می‌پرسد: «لائورا: چیز خاصی نگفت این یکی، دو روز؟ دوست ایرنه: مثلاً چی؟ لائورا: مثلاً اینکه خودش بخواد با ما شوخی کنه؟» و چندین سکانس بعد دوستایرنهبه یاد جمله‌ای از او می‌افتد که در طبقه بالا کلیسا گفته بود: «یک شب چمدونتو می‌بندی و غیبت می‌زنه و می‌آیی». جمله‌ای که احتمال رفتن ایرنه را تقویت می‌کند. هر چند که پیامک‌های ارسالی جریان را تا حدودی عوض می‌کند و شک و شبهه را از رفتن یا دزدیده شدن ایرانه، به صحنه‌سازی همسر لائورا و پدر قانونیایرانه برای مخفی کردن دختر و دریافت پول از آنها تغییر می‌دهد.

شباهت‌های «همه می‌دانند» به دیگر فیلم‌های فرهادی

نمی‌خواهیم با توضیح داستان فیلم سوژه و جزئیات آن را برای مخاطبانی که فیلم را هنوز ندیده‌اند فاش کنیم اما برای نقد ناچار به توضیح بعضی سکانس‌ها و لحظات هستم. پلان و سکانس‌های متعدد دیگر در فیلم «همه می‌دانند» وجود دارد که شباهت فراوانی به الی و یا فیلم‌های دیگر او دارد که به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:

* اهمیت دستشویی رفتن پسر بچه. در اغلب فیلم‌های فرهادی اگر پسر بچه‌ای باشد باید به دستشویی برود و لحظاتی از قبل و بعد آن نمایش داده شود. در درباره الی، شهره (مریلا زارعی) در حال پوشاندن شلوار و یا شلوارک پسر بچه و خجالت بچه از دیده شدن و کلنجار این دو با هم در دستشویی نشان داده می‌شود. در «گذشته» پسربچه نیمه‌های شب برای دستشویی بیدار می‌شود و می‌ترسد برود که احمد (علی مصفا) بیدار شده و به او کمک می‌کند. در «فروشنده»، صدرا پسر بچه میهمان عماد و رعنا می‌خواهد به دستشویی برود، رعنا به دستشویی می‌رود و صدرا خجالت می‌کشد و از او می‌خواهد بیرون برود. در فیلم «همه می‌دانند» اهمیت دستشویی رفتن پسربچه برای فیلمسازان آن‌قدر زیاد است که یک‌باره در بین شادی و سرخوشی میهمانان و عروس و داماد،هم‌سطحبا پسر بچه شده و او را دنبال می‌کند. و در لابه‌لای پلان پسربچه، پلانی از میهمان‌ها و سرخوشی و شادی آنها نشان داده می‌شود و بعد کات به دستشویی.

اهمیت این سکانس در فیلم و فیلمنامه کجاست؟ نمی‌دانیم، شاید فیلمساز بداند و بتواند یک تعبیر و تفسیری از آن ارائه دهد، شاید بخواهد به ما بگوید بچه‌های ایرانی زیادی خجالت می‌کشند و پسربچه‌های غربی راحت به دستشویی می‌رود و حتی اگر در هم باز باشد مشکلی نیست. خلاصه اینکه پسربچه‌ها در فیلم‌های فرهادی کار چندانی غیر از دستشویی رفتن نمی‌کنند و این باید حتماً در فیلم‌ها نمایش داده شود.

زیرمکالمات و دیالوگ‌های دیگری در خلال فیلم می‌بینیم و می‌شنویم که شباهت به درباره الی دارد. مثل بدموقعبودن تماس گرفتن.

* در «درباره الی» برای اطمینان از بازگشت و یا عدم بازگشت الی به خانه قرار است تماس بگیرد منوچهر (احمدمهرانفر) می‌گوید الان ساعت 7.5 صبحه، زود نیست؟ پیمان (پیمان معادی) می‌گوید: آقا 7.5 صبحباشهمن دارم دیوانه می‌شوم.

در «همه می‌دانند» تصمیم می‌گیرند برای پی بردن به عامل حادثه، فیلم عروسی را بازبینی کنند. از دعوت‌کننده و هماهنگ‌کننده گروه فیلمبرداری که همسر پاکوست، می‌خواهند با گروه فیلمبرداری تماس بگیرد. او می‌گوید الان 4:30 صبحه. پاکو جواب می‌دهد: اصلاً مهم نیست. و یک‌بار دیگر هم در چند سکانس بعد این ساعت و دیر وقت بودن تکرار می‌شود.

* در «درباره الی» وقتی احمد و سپیده به دنبال نامزد الی می‌روند، سپیده در ماشین از شدت اضطراب حالش بد می‌شود و از احمد می‌خواهد که کنار خیابان نگه دارد. در همه می‌دانندلائورامادر دختر مفقود شده در ماشین بعد از دیدن پیام ربایندگان آن‌قدر به هم می‌ریزد که می‌گوید دارم خفه می‌شوم، نمی‌توانم نفس بکشم. هر دو در یک موقعیت.

* از طرف دیگر، گریهلائورادر ماشین در شب حادثه شباهت بسیاری به گریه سپیده در الی بعد از دست خالی برگشتن غواص‌ها دارد. با همان حالت چهره و بعد کات از لائورا/سپیده به صدای گریه و واکنش اطرافیان.

علت و معلول همچنان نامشخص است

از این شباهت‌های تصویری و کلامی که بگذریم، فرهادی همانند فروشنده و حتی ضعیف‌تر از آن، لحظه و چگونگی وقوع حادثه را در چارچوب علت و معلولی ارائه نمی‌دهد.

شخصیت‌سازی کارگردان برای «برخی» کاراکترهای فیلم تا حدی خوب از آب درآمده است. مخصوصاپاکو. برون‌گرا و فعال. صاحب زمینی که خودش پشت تراکتور می‌نشیند و عادت و رفتار فئودالی ندارد. شاید به این خاطر که فئودال‌زاده نیست و سال‌ها خدمتکار خانواده لائورا بوده است و عادت به نشستن و نگاه کردن به کارگران ندارد.

پدر لائورا، مردی است که روزگاری زمین‌دار بزرگی بوده و در طول این سال‌ها همه زمین‌هایش را فروخته و امروز به غیر از یک خانه بزرگ ثروتی ندارد. به دوران پیری و از کار افتادگی رسیده اما همچنان مغرور است. تکبر و یکدندگی‌اش هم یادگار دوران از دست رفته رفته گذشته است که ثروتمند بود و کارفرمای ده‌ها و شاید صدها کارگر. تقریبا در همه موقعیت‌ها این چارچوب رفتاری از پدر لائورا دیده می‌شود. پدر لائورا از تیپ فراتر می‌رود.

ایرنه، سرخوش، شاد، بیش‌‌فعال، ماجراجو. ایرنه به اصطلاح سر نترسی دارد و بسیار ریسک‌پذیر است. سکانس‌های موتورسواری‌‌، طبقه بالای کلیسا و مراسم عروسی این ویژگی‌ها را از ایرنه به مخاطب نشان می‌دهد. صحبت‌های ایرانه با پاکو و مادرش بعد از موتورسواری و راهکاری که برای رفتن فیلیپه به آرژانتین مطرح می‌کند «یک شب چمدونتو می‌بندی و غیبت می‌زنه و می‌آیی» چارچوب شخصیتی ایرنه را نمایان می‌کند.

غیر از این سه نفر، تقریبا هیچیک از کاراکترهای فیلم برجسته نشده و معرفی نمی‌شوند. از لائورا غیر از دغدغه‌ها و بعضی ویژگی‌‌‌های مادرانه چیزی دیده نمی‌شود. آلخاندرو همسر لائورا و پدر قانونی ایرنه فقط مبهوت است و ناراحت و منفعل. گذشته‌ و اعتیاد 16 سال پیش آلخاندرو به مشروبات الکلی در جریان سوالات پلیس بازنشسته مشخص می‌‌شود اما این اطلاعات و حتی اطلاعاتی که بعدا در صحبت با پاکو می‌گوید، این کاراکتر را به شخصیت و یا حتی تیپ هم تبدیل نمی‌کند. فقط و فقط مردی نگران و مضطرب اما درونگرا از او می‌بینیم.

دیگر کارکترهای فیلم بیشتر نقش پیش‌برنده و تکمیل‌کننده پازل‌های فیلم را ایفا می‌کنند و به مرحله تیپ‌سازی هم نمی‌رسند. حتی ویکتوریا همسر پاکو.

شوک دادن به جای ایجاد تعلیق

بار دیگر سکانس اصلی فیلم که سکانس وقوع حادثه است را مرور می‌کنیم؛ خانه شلوغ و میهمان است همه در حال شادی و پایکوبی وایرنه دختر لائورا هم مثل دختران، کمی مشروب می‌خورد، حالش بعد از چند دقیقه بد می‌شود. در دیالوگ بعدی این سؤال پرسیده می‌شود چرا حالش بد شد، آیا در مشروب چیزی ریخته بودند؟ هر چقدر تصاویر فیلم را جلو و عقب ببرید همانطور که بازیگران فیلم، فیلم عروسی را جلو و عقب می‌برند، نه فرد غریبه‌ای می‌بینید و نه کسی که در لیوان چیزی ریخته باشد. این بار هم فیلمساز به جای تعلیق و به سبک چند فیلم قبلی به دنبال شوک دادن است. شوک با ترفند حذف اطلاعات از مخاطب. در درباره الی، فروشنده و جدایی نادر از سیمین فیلم با همین حذف اطلاعات و تشکیک‌ها جلو می‌رود.

هم فیلمساز این را می‌داند و هم ما که شوک، تعلیق نیست. در تعلیق، اطلاعات از مخاطب حذف نمی‌شود، فقط دسته‌بندی شده و به نوعی ارائه می‌شود که برای بیننده تعلیق رخ دهد. تعلیق در زمان حال استمراری. فیلم اطلاعات را به مخاطب می‌دهد اما لحظه وقوع آن را بسط می‌دهد. و یا چگونگی کشف آن توسط کاراکترهایدیگر را در طول زمان فیلم نشان می‌دهد. این کشف، کشف کاراکترهاست و نه مخاطب. مخاطب ناظر است و نحوه وقوع حادثه و نحوه کشف را نظاره می‌کند و با آن همراه می‌شود. این حالت دقیقاً توضیح تعلیق فیلم‌های هیچکاک است.

اما در فیلم‌های فرهادی و به طور مشخص، در فیلم همه می‌دانند، اطلاعات از مخاطب و کاراکتر‌ها دریغ می‌شود و کشف مخاطب پس از کشف کاراکترها است.

به بررسی سکانس اصلی برگردیم. مادر دختر در طبقه بالای ساختمان، دخترش را در کنار تخت دیگر که برادر کوچکش خوابیده است، می‌خواباند. همه در ساختمان آشنا هستند. هیچ کسی نمی‌بیند غریبه‌ای وارد شده باشد. پس چگونه ایرنه را از خانه خارج کردند؟ آن هم در شرایطی که پدر لائورا و پدربزرگ ایرنه در راه پله روی صندلی نشسته است؛ راه‌پله‌ای که تنها راه رسیدن به آن اتاق است.

بنابراین نه پدربزرگ ایرنه و نه هیچ یک از افراد دیگر حاضر در خانه نه غریبه‌ای می‌بینند و نه دزدیدن دختر را. آن هم از اتاق طبقه بالا که امکان فرار از آن وجود ندارد و حتی پله‌های فرار وجود ندارد. با این حال هیچ کس متوجه نشده و آب از آب تکان نمی‌خورد. دختر جیغ و فریاد نزده و هیچکس، حتی برادر کوچکش متوجه نشده است. بله ممکن است. همه اینها در فیلم آقای کارگردان رخ می‌دهد و هر غیرممکنی ممکن می‌شود> چون هیچکس نحوه وقوع حوادث را نمی‌بیند.

قطع برق، عمدی است و فرد مطلع در آن میهمانی خواهرزاده لائوراست اما به راحتی در موقعیت‌هایکمیکمی‌خندد و آرامش دارد؛ دوربین هیچ عکس‌العمل غیرطبیعی و حتی مضطرب در جمع و در خفا از او نمی‌گیرد. فیلمساز نمی‌خواهد مخاطب پی به سرنخ‌های داستان ببرد، باید وقتی ربایندگان را می‌بیند، تعجب کند و دوباره شوکه شود.

کلام آخر اینکه اگر فرهادی می‌خواهد آثارش همچنان دیده شود، باید «همه می‌دانند» را نقطه پایانی این سبک فیلمسازی خود بداند و نقطه بگذارد، صفحه جدیدی باز کند و فیلمی با فیلمنامه و ساختاری جدید بسازد. اگر در زمان و دوره‌ای این سبک فیلمسازی ـ حذف اطلاعات و پیشبرد داستان با شوک‌های تحمیلی فیلمساز ـ برای بعضی مخاطبان جذاب و پیچیده به نظر می‌رسید، امروز دیگر با تکرار چندباره آن، نخ‌نما و با حد زیادی خسته‌کننده شده است.

یادداشت: مرتضی ماکنالی

منبع:فارس

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R41383/P41383/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۳۸۶۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پایان نبرد سایه‌ها، تغییر منطق بازدارندگی و آغاز فصل جدید در رویارویی ایران و اسرائیل

گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- مریم خرمائی: متر نگیرید و وجب نکنید. نه روی اظهارات آنهایی که می‌گویند در شنبه‌شبی که ایران به‌تلافی حمله اسرائیل به کنسولگری‌اش در دمشق، آبشاری از ۳۳۱ پهپاد و موشک را روانه اراضی اشغالی فلسطین کرد مانور بدهید، نه به داستان‌هایی بها بدهید که می‌گویند ۹۹ درصد موشک‌ها و پهپاد‌های ایرانی رهگیری و بیشتر آنها پیش از رسیدن به قلمرو رژیم صهیونیستی منهدم شده‌اند.

در یک کلام، اسیر اعداد و ارقام نشوید. اینکه یک مقام آمریکایی بیاید و بگوید درمجموع ۹ موشک به دو پایگاه صهیونیستی در صحرای «النقب» اصابت کرده و طرفداران ایران را اسیر روایت کیفیت کند که «بله ما نقطه‌زنی کردیم و دقیق هدف گرفتیم» و مخالفان ایران را به دام کمیت بیندازد که «بی‌خیال، از آن همه فقط ۹ تا به هدف خورد و آن‌هم که خسارت جانی نداشت» اصل ماجرا را تغییر نمی‌دهد و اصل ماجرا این است که حتی اگر یک پهپاد ایرانی هم در صحرای النقب فرود می‌آمد و هیچ خسارت مالی و جانی هم نداشت، همین‌که به آنجا رسیده یعنی طلسم نفوذناپذیری گنبد آهنین شکسته است.

اینکه می‌گویند معادله در منطقه تغییر کرده است یا به‌اصطلاح ایران قواعد بازی را تغییر داد، ناظر بر فهم این پیام است که تحت اراده ایران، نبرد تهران-واشینگتن از سایه خارج شده و در ملاء عام انجام می‌شود یا به عبارت بهتر «ایران اراده حمله مستقیم را دارد».

گنبد آهنین یا همان پدافند هوایی اسرائیل نماد چتر امنیتی آمریکا بر فراز سرزمین‌های اشغالی فلسطین است و بازدارندگی کلمه‌ای است که از پیش از عملیاتی شدن «وعده صادق» بار‌ها شنیده شد ازجمله آنجایی که «مایک پمپئو» وزیر خارجه سابق آمریکا، هشدار ایران «مبنی بر اینکه واشینگتن عقب بایستد و مانع انتقام‌جویی ما نشود» را مصداق «شکست توانایی بازدارندگی ایالات متحده» نامید.

این فرسایش بازدارندگی از دریچه چشم اسرائیل هم تعریف شد آنجا که «هاآرتص» نوشت: «نیاز تل‌آویو به حمایت آمریکا برای مقابله با ایران نشان‌دهنده از بین رفتن بازدارندگی اسرائیل است.»

«بازدارندگی امنیتی» بخش دیگری از پیام حمله انتقام‌جویانه ایران بود. تهران این بار ۷۲ ساعت قبل از عملیات به همه کشور‌های همسایه پیش‌آگهی داد و برای آمریکا و هم‌پیمانانش پیغام فرستاد که می‌خواهد سروقت اسرائیل برود- پیغامی که به‌طور ضمنی به آنها فرصت نصب و فعال کردن پدافند‌های اضافی جهت رهگیری و خنثی کردن پهپاد‌ها و موشک‌ها را می‌داد.

ایران به اسرائیل نشان داد که حفظ امنیت تل‌آویو در گرو حضور دائمی ناو‌ها و جنگنده‌های آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی است- مسئله‌ای که در درازمدت با علم به اینکه شاید دفعه بعد فرجه ۷۲ ساعتی در کار نباشد، قابل تضمین نیست و «بازدارندگی امنیتی» ایران هم در همین نقطه تبلور می‌یابد

این پیش‌آگهی چند هدف را دنبال می‌کرد:

*محدود نگه داشتن دامنه حمله به‌منظور جلوگیری از تبدیل تنش به جنگ تمام‌عیار

*دادن روایتی به اعضای غربی شورای امنیت برای اینکه به بهانه موفقیت در رهگیری و خنثی کردن حملات ایران، تبلیغات رسانه‌ای را به نفع تطمیع اسرائیل برای پرهیز از پاسخ متقابل به ایران و دامن زدن به تنش مدیریت کنند.

*رعایت اصل همجواری و درعین‌حال هشدار به کشور‌های همسایه که اگر به نفع اسرائیل کاری کنند یا موضعی بگیرند، از دایره امنیت خارج می‌شوند.

*از آن گذشته، این سطح از هماهنگی مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا آن‌هم برای حمله به یکی از متحدان واشینگتن، امری بی‌سابقه از سوی ایران بود که می‌تواند نشان دهنده بلوغ دیپلماتیک تهران هم‌زمان با قدرت‌یابی و قدرت‌نمایی نظامی باشد.

ایران به اسرائیل نشان داد که حفظ امنیت تل‌آویو در گرو حضور دائمی ناو‌ها و جنگنده‌های آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی است- مسئله‌ای که در درازمدت با علم به اینکه شاید دفعه بعد فرجه ۷۲ ساعتی در کار نباشد، قابل تضمین نیست و «بازدارندگی امنیتی» ایران هم در همین نقطه تبلور می‌یابد.

جمله «وانگ ئی اظهار داشت که پاسخ ایران محدود و مبتنی بر حق دفاع از خود بود» را چند دفعه می‌خوانم. آیا این همان چین محافظه‌کاری است که دست‌کم تا دو سال پیش، در واکنش به همه منازعات بین‌المللی دست‌به‌عصا راه می‌رفت و به گفتن «خویشتن‌دار باشید» بسنده می‌کرد؟ هم‌زمان با پایان نبرد سایه‌ها میان ایران و اسرائیل، به نظر می‌آید که مرزبندی اتحاد چین- روسیه- ایران هم مشخص‌تر شده و به‌ویژه پکن و مسکو ابایی از علنی شدن آن ندارند

یک نکته ظریف

شاید ائتلاف‌سازی پدافندی آمریکا-فرانسه-انگلیس و اردن در رهگیری موشک‌ها و پهپاد‌های ایرانی و نمایش هماهنگ آنها در صحن شورای امنیت و درنهایت موضع‌گیری یکپارچه‌شان مبنی بر تحریم ایران، تصویری از انسجام یاران اسرائیل را به افکار عمومی القا کرده باشد؛ اما این بازتاب ازهم‌گسیختگی آنها است که از قاب رسانه بیرون می‌ریزد. استناد ما برای اثبات این ادعا، خبر «یورونیوز» است که می‌گوید «نتانیاهو به درخواست تلفن نخست‌وزیر بریتانیا پاسخ نداد» یا آنجا که «دیوید کامرون» نخست‌وزیر انگلیس در برابر دوربین «اسکای نیوز» اعتراف می‌کند که «اگر به کنسولگری بریتانیا حمله می‌شد قاطعانه پاسخ می‌دادیم» و خبرنگار غربی او را به چالش می‌کشد که «ایران هم دقیقاً همین کار را کرد».

پس آنها اگرچه در شورای امنیت، ایران را بابت حمله سرزنش کردند، اما در جایی دیگر برای آنکه افسار «بنیامین نتانیاهو» را که ۳۳ هزار نفر را در غزه قربانی کرده است، بکشند، به‌طور ضمنی حق را به ایران می‌دهند.

در مقابل، یاران ایران حتی یک لحظه هم از موضع‌گیری خود عقب‌نشینی نکردند چه در شورای امنیت و چه بعدازآن. این رونوشت روزنامه چینی «گلوبال تایمز» از تماس تلفنی وزرای خارجه چین و ایران بعد از حمله است.

جمله «وانگ ئی اظهار داشت که پاسخ ایران محدود و مبتنی بر حق دفاع از خود بود» را چند دفعه می‌خوانم. آیا این همان چین محافظه‌کاری است که دست‌کم تا دو سال پیش، در واکنش به همه منازعات بین‌المللی دست‌به‌عصا راه می‌رفت و به گفتن «خویشتن‌دار باشید» بسنده می‌کرد؟

هم‌زمان با پایان نبرد سایه‌ها میان ایران و اسرائیل، به نظر می‌آید که مرزبندی اتحاد چین- روسیه- ایران هم مشخص‌تر شده و به‌ویژه پکن و مسکو ابایی از علنی شدن آن ندارند.

یک امتیاز اضافه

ایران پیش‌تر در واکنش به تبعات طوفان‌الاقصی و تجاوز اسرائیل به غزه، توانایی خود را در بسیج یکپارچه محور مقاومت به رخ کشیده بود، اما در شب حمله به رژیم صهیونیستی آنجا که برای ارسال پهپاد‌ها و موشک‌های خود، آسمان منطقه را به کنترل درآورد، عملاً جلوه دیگری از قدرت خود را نشان داد؛ به‌ویژه آنکه به کشور‌های منطقه هشدار داده بود مبادا آسمان خود را در اختیار طرف مقابل قرار دهند.

اینکه ترکیه به‌عنوان یکی از اعضای ائتلاف ناتو بگوید از حریم هوایی خود علیه ایران استفاده نمی‌کنیم، شکننده بودن پیمان‌های نظامی غرب را در برابر اولویت‌های منطقه‌ای و مذهبی (با توجه به مسئله فلسطین) به رخ می‌کشد. عدم محکومیت حمله تلافی‌جویانه ایران از سوی کشور‌های همسایه هم نشانه دیگری از برتری دست ایران در میدان عمل بود.

از سوی دیگر، ایران با نفوذ به گنبد آهنین اسرائیل، به اعرابی که دنبال عادی‌سازی با اسرائیل و تشکیل پدافند مشترک هستند، هشدار داد اگر همسایه خوبی نباشند، زیر چتر امنیت آمریکا هم از دست موشک‌های ایرانی در امان نخواهند بود.

ساده نباشیم

همان‌طور که شما را از داشتن نگاه کمیت‌محور به توان بازدارندگی امنیتی ایران بر حذر داشتیم، از ساده‌انگاری درباره واکنش رژیم صهیونیستی هم بر حذر می‌داریم. درگیری با ایران برای نتانیاهو که ستاره اقبال داخلی و بین‌المللی‌اش رو به افول است، همچنان از منظر بقای قدرت، یک اولویت است چراکه پای آمریکا را به درگیری مستقیم با ایران باز می‌کند.

اگر واکنش به‌حق ایران به قیمت تا خوردن ورق به نفع اعلام همبستگی غرب با مردی تمام شده که تا یک هفته پیش به دلیل سلاخی کردن و گرسنگی دادن مردم غزه، با شماتت متحدانش مواجه بود، داخل شدنش به جنگ تمام‌عیار با ایران، کل جبهه غرب را به نام اسرائیل و به کام نتانیاهو بسیج می‌کند.

در حال حاضر، دولت واشینگتن به دو دلیل، به‌صورت آشکار و نهان، به نتانیاهو اعلام کرده که اصلاً روی حمایت آمریکا در حمله مستقیم به ایران حساب نکند.

دلیل اول: آمریکا در جبهه اوکراین درگیر است و باید روی مهار چین هم تمرکز کند و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴، میلی به داخل شدن در جنگ خاورمیانه ندارد، پس نتانیاهو را به انصراف از تلافی و کاهش تنش ترغیب می‌کند.

دلیل دوم: آمریکا می‌داند که اسرائیل برای حفظ حیثیت خود، به‌احتمال‌زیاد گزینه تلافی‌جویی نظامی را انتخاب می‌کند. پس با گفتن اینکه «روی من حساب نکن»، هم دایره حمله احتمالی رژیم صهیونیستی را محدود می‌کند، هم اتهام حمایت از جنگ‌افروزی در منطقه را از خود سلب می‌کند کما اینکه می‌دانیم در پشت صحنه از حمایت اطلاعاتی دریغ نخواهد کرد.

نتانیاهو به دنبال آن است که به‌تدریج شدت این بازی رفت‌وبرگشت را به‌صورت پلکانی بالا ببرد تا درنهایت به هدف خود مبنی بر باز کردن پای آمریکا به جنگ تمام‌عیار برسد

اقدام نظامی از دریچه دید اسرائیل

فرض کنید که تلافی‌جویی برای اسرائیل جنبه حیثیتی داشته باشد، از کمک نظامی آمریکا (دست‌کم در این مرحله) هم ناامید باشد، آن‌وقت چه طور اوضاع را مدیریت می‌کند؟

فراموش نکنید که ایران قواعد بازی را تغییر داده و آن را بر نوع بازی اسرائیل هم تحمیل می‌کند.

«اسحاق هرتزوگ» رئیس رژیم صهیونیستی به «سی‌ان‌ان» گفته است که اسرائیل بعد از حمله اخیر ایران دنبال جنگ نیست و «در این شرایط نیازمند موازنه است».

ایده‌آل نتانیاهو این است که یک گزینه محدود نظامی مثل انبار دپو تسلیحاتی در خاک ایران را هدف بگیرد، ولی برای این کار به موافقت کشور‌های عربی خلیج فارس برای استفاده از حریم هوایی آنها نیاز دارد، مسئله‌ای که تضمین‌شده نیست و درعین‌حال، پاسخی به‌مراتب شدیدتر از دفعه قبل را از جانب ایران به همراه خواهد داشت.

گزینه محتمل‌تر این است که بخواهد با حمله محدود و درعین‌حال مستقیم به منافع و نیرو‌های وابسته به ایران در منطقه تلافی کند- اقدامی که موجب می‌شود ایران دوباره در مقام حمله و پاسخ‌گویی براید.

به‌این‌ترتیب، به‌شرط پرهیز از جنگ گسترده، شاهد تکرار زنجیره همان نزاع‌های قدیمی هستیم با این تفاوت که دیگر چیزی در سایه نیست.

اما، پیش‌بینی می‌شود نتانیاهو به دنبال آن است که به‌تدریج، شدت این بازی رفت‌وبرگشت را به‌صورت پلکانی بالا ببرد تا درنهایت به هدف خود مبنی بر باز کردن پای آمریکا به جنگ تمام‌عیار برسد.

عملیات پنهان درون ایران مانند «خراب‌کاری در تأسیسات نظامی یا یک حمله سایبری» و عملیات ترور «شخصیت‌های نظامی و اطلاعاتی ایران در داخل یا خارج از کشور» هم با توجه به سابقه رژیم صهیونیستی در لیست گزینه‌های این رژیم است.

همه این گمانه‌زنی‌ها در حالی است که به نتانیاهو هشدار داده شده که درگیری مستقیم با ایران، ارتش اسرائیل را پراکنده و تمرکز آن را از غزه منحرف می‌کند و منجر به بروز اختلال در اقتصاد خسته از جنگ اسرائیل می‌شود.

هم‌زمان جبهه نامنسجم غرب می‌کوشد با تبلیغ «انزوای ایران» و اعمال تحریم‌هایی که ادعا می‌شود صادرات نفت، برنامه موشکی-پهپادی و شرکت‌های مرتبط با سپاه را هدف قرار خواهد داد، دل نتانیاهو را به دست آورد.

انتهای پیام/

مریم خرمائی

دیگر خبرها

  • عملیات وعده صادق سایه جنگ را از کشور دور کرد
  • سایه روشن‌های ورزش استان
  • تصاویر جالب از استراحت زیر سایه پل خواجو/ عکس
  • روز اسیر فلسطینی در سایه نسل کشی علیه غزه 
  • پایان نبرد سایه‌ها، تغییر منطق بازدارندگی و آغاز فصل جدید در رویارویی ایران و اسرائیل
  • اتحاد «میدان و دیپلماسی» و « سپاه و ارتش» در سایه ولایت
  • سایه درگیری‌های جهانی بر سر نشست اقتصادی اروپا
  • سایه روشن‌های بازار سرمایه پس از یک هفته پرالتهاب
  • سايه دانشگاه فرهنگيان بر سر آموزش و پرورش
  • بازگشت به جنگ در سایه