مخمصه اصلاحطلبی!
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۴۱۶۹۴
فرارو- مدتی است که شخصیتهای سرشناس جریان اصلاحات مانند مصطفی تاجزاده صحبت از عبور از اصلاح طلبان را برای حفظ اصلاحات مطرح کرده است و تاکید دارند که بخش از اصلاحطلبان فعلی که این روزها در نهادهای مختلف از جمله مجلس و شورای شهر حضور دارند، نتوانسته اند عملکر مناسبی داشته باشند و حتی نام اصلاحات را خدشه دار کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
-در این میان اصلاحطلبان که خارج از قدرت حضور دارند تحلیل قابل توجهی را مطرح کردند. آنها معتقد بودند که عملکرد ضعیف اصلاحطلبان طی چند سال اخیر جندین دلیل مشخص دارد. اولین آنها این است که به دلیل ردصلاحیتهای گسترده شورای نگهبان بسیاری از شخصیتهای کارآمد امکان حضور در عرصه اجرا و تصمیمگیری را نداشتند. به همین دلیل جبهه اصلاحات تصمیم گرفت به جای آنکه با صندوقهای رای قهر کند، لیستی از افراد درجه دو یا سه ارائه دهد یا در انتخابات ریاست جمهوری از حسن روحانی حمایت کند. از سوی دیگر آنها تاکید دارند که جبهه اصلاحات یک جریان گسترده است که افراد و گروههای مختلفی در آن حضور دارند و در این میان برخی هم نه اصلاحطلب بلکه عافیت طلب هستند و برای ادامه حضور در قدرت حاضر به هرکاری هستند.
با طرح این توضیحات کمکم صحبت از اصلاحاصلاحات به میان آمد. طراحان و موافقان آن معتقد بودند که باید اصلاحطلبان یک بازتعریفی از اصلاحطلبی ارائه کند تا از این طریق عرصه را برای افراد عافیت طلب تنگ کند. یکی از موافقان این ایده غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی بود. او در این باره عنوان کرد: «هم اکنون دو نیروی متضاد سیاسی از مصطفی تاج زاده گرفته تا مصطفی کواکبیان همه خود را اصلاح طلب میدانند. متاسفانه هنوز مجموعه اصلاح طلبان یعنی کسانی که دست کم سابقه حضور در این جبهه را دارند موفق نشده اند یا نخواسته اند با ارائه یک تعریف جامع از اصلاح طلبی این دایره را مشخص کنند. گام نخست اصلاحی این است که اصلاح طلبان خودشان را تعریف کنند و از اینکه عدهای از این مجموعه حذف شوند هراسی نداشته باشند.
نخستین فردی که در این باره اظهار نظر کرد، مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور دولت اصلاحات بود که عنوان کرد: «شکست اصلاحات شکل گرفتن انقلاب، دخالت خارجی و احیانا بروز خشونت در کشور را ممکن میکند. برای اینکه دچار همین وضعی نشویم میگوییم باید اصلاحات را زنده نگهداشت و امید مردم به اصلاحات را حفظ کرد، حتی اگر به قیمت عبور از اصلاحطلبان کنونی باشد. بگذاریم مردم بگویند فلان چهره یا بهمان حزب را قبول نداریم و اصلاحطلبان کارآمدتری میخواهیم؛ عیبی ندارد از ما گذر کنند، اما از اصلاحات یعنی از روش غیرخشونتآمیز و انتخاباتی ناامید نشوند و آن طریق تحقق مطالبات خود را دنبال کنند.»
البته او مدتی قبل به نوع دیگری هم این مسئله را مطرح کرده بود. او درخصوص اینکه آیا اصلاحات در ایران جواب میدهد؟ گفته بود: آنچه بنده از آن دفاع میکنم اصلاحطبی است نه اصلاح طلبان. اصلاح طلبی دارای تباری است که از امیرکبیر و مصدق و…. شروع میشود. اولین مولفه اصلاحات نفی خشونتورزی است و بقیه مولفهها در ذیل آن قرار میگیرند. تاج زاده تاکید کرده بود که یکی دیگر از مولفهها، مردم هستند که باید برای خود تصمیم بگیرند نه این که این تصمیمها بیرون از مرزها برای مردم گرفته شود. وی با تاکید بر اینکه اصلاحات یعنی تکیه بر ملت، بهبودخواهی و نفی هرگونه خشونت ورزی، تصریح کرد: مهمترین دستاوردهای اصلاحات در دو دهه گذشته را در دو جنبه پاسخگو کردن قدرت و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود میتوان بررسی کرد. بخوانید: تاجزاده: براندازی نظام در حد آرزوی براندازان باقی میماند
بعد از این صحبتهای تاجزاده برخی دیگر از اصلاحطلبان نیز بر آن مهر تائید زدند. به عنوان مثال عبدالله مومنی فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه اصلاحات تنها راه کم هزینه و عقلانی سیاسی است، اما کالایی نیست که در اختیار کسانی باشد که نام اصلاح طلبی را بر خود گذاشته اند، عنوان کرد: اصلاح طلبی ما به بخش موجود تبدیل شده و از اصلاحات چیزی جز اصلاح طلبی خروجی نداشته است. براندازان نیز این کشور را به جایی نمیبرند. از دل این ایدههایی که این افراد دارند دموکراسی درنمی آید. افرادی نظیر علی رجایی یک تئورسین سیاسی است و در میان احزاب دیگر هم وجود دارند. وی با طرح این سوال که در وضعیت بی اعتمادی به اصلاح طلب و اصولگرا، چه راهی وجود دارد؟ یادآور شد: نطرسنجی نشان میدهد که ۱۲ درصد مردم طرفدار اصلاح طلبی و ۱۰ درصد به اصولگرایی گرایش دارند و مابقی گرایش سیاسی ندارند. اگر اصلاحات آنقدر نالایق و ناشایست است که با چند فرد نالایق مرزبندی کند، نمیتوانند حاملان تغییر باشند. این تهدیدی برای منافع ملی هم هست.
همچنین محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات هم از جمله افرادی است که به نوعی موافقت خود را با طرح عبور از اصلاحطلبان اعلام کرده است. او بعد از این ماجراها در صفحه رسمی خود در توییتر نوشت: «با کلی حرارت میگفت اصلاحات مرده. نمیبینید همه از اصلاحات نا امیدند. گفتم اینها نشانه آن است که اصلاحات زندهتر از همیشه است. اعتراضها به این است که چرا نتوانسته ایم اصلاحات را قوی وموثر به پیش ببریم. مردم از اصلاح طلبان ناراضی هستند نه از اصلاحات. همه اصلاح طلبان فدای اصلاحات.»
علاوه بر اینها محمد قوچانی عضو حزب کارگذاران سازندگی هم تا حدود زیادی با این ایده موافق است. او در این باره عنوان کرد: ما نخست باید بازسازی تشکیلاتی اصلاحطلبان را صورت دهیم. یعنی الان واقعا مشخص نیست که این جریان که به اسم اصلاحطلبی شناخته میشود، نامزدهای مجلس، ریاستجمهوری و شورای شهر خود را براساس چه مکانیزم و وزنکشی انتخاب میکنند؛ و البته من هیچکدام از این ساختارهای موجود را رسیدن به مقصود نمیدانم. ضمن اینکه اصل نهاد شورای هماهنگی درست است، اما امروز به گعدهای از احزاب تبدیل شده که میتواند مؤثرتر باشد. بازسازی دوم در حوزه ناکارآمدی است. ما تا کی میتوانیم و میخواهیم از نسل اول اصلاحطلب استفاده کنیم؟ باید نیروهای جوانتر، خوشذوقتر و دارای جاهطلبی مثبت برای رسیدن به قدرت را به کار گرفت. اگر این کار را صورت دهیم، اصلاح طلبی چه در حکومت باشد و یا در اپوزیسیون، مردم خیلی راحتتر به آنها استقبال نشان خواهند داد. بخوانید: اگر اصلاح طلبی شکستی بخورد، نه از باب اصلاحطلبی بلکه از باب ناکارآمدی خواهد بود
با تمام این تفاسیر به نظر میرسد بخشی از اصلاح طلبان با عبور از اصلاحطلبان فعلی یا حداقل بخشی از آنها موافق هستند. اما نکته مهم در اینباره آن است که طی چند سال اخیر بارها و بارها ایدههایی در خصوص بهبود شرایط اصلاحطلبان مطرح شده است که تا امروز مسکوت مانده. یک بار صحبت از اصلاح شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به میان آمد، اما بعد از مدتی این شورا بدون تغییر خاصی به فعالیت خود ادامه داد. مدتی بعد صحبت از اصلاحاصلاحات مطرح شد، اما کم کم به فراموشی سپرده شد و حالا هم که مسئله عبور از اصلاح طلبان به میان آمده است و هنوز مشخص نیست بزرگان این جریان تا چه اندازه به آ؟/ن توجه خواهند کرد.
اما واضح است که بخش عمده جریان اصلاحات این روزها با وجود اینکه بسیاری از فعالان این جریان مانند نعیمی پور تاکید دارند که فاصله گرفتن از مردم برای اصلاحات سم مهلکی است، اما تا حدود زیادی از مردم و پایگاه اجتماعیشان دور شده اند. این را به وضوح میتوان از عملکرد و موضعگیریها و بی توجهی یا کم توجهی آنها به رسانههای رسمی دریافت. بسیاری از اصلاحطلبانی که این روزها در مجلس یا شورای شهر حضور دارند حالا مدتها است که به درخواستهای رسانهها برای گفتگو پاسخ مثبت نمیدهند و همچنان ترجیح میدهند صرفا به صورت یک طرفه دیدگاههای خود را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند؛ بنابراین حالا باید دید در زمان باقی مانده به انتخابات مجلس آیا تحول چشمگیری در این جریان رخ خواهد داد یا خیر.
منبع: فرارو
کلیدواژه: اصلاح طلبان اصلاحات مصطفی تاجزاده مصطفی تاجزاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۴۱۶۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منتجبنیا: اصولگرایان نمیتوانند در مجلس با هم کار بیایند
در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، یکی از وزنههای مهم تعیینکننده خط سیاسی مجلس، رقابت طیف مستقلین و اصلاحطلبان است که به همقطارانی که به مجلس راه یافتهاند بپیوندند و با این وجود برخی از کارشناسان گمانهزنیهایی در قصد این طیف برای تشکیل یک کمیسیون اقلیت در مجلس دوازدهم دارند.
به گزارش صبح نو، در همین راستا رسول منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل حزب جمهوریت گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.
استقبال سیاسیون و مردم نسبت به دور دوم انتخابات را چگونه پیشبینی میکنید؟
در انتخابات مرحله اول مردم بیشتر شرکت میکنند، درحالیکه در مرحله اول تعداد کاندیداها بیشتر است، ولی در مرحله دوم عموما مشارکت کمتر است، ضمن اینکه تنها دو برابر نمایندگان مورد نظر هر حوزه انتخابیه در مرحله دوم با هم رقابت میکنند. رقابت در دوره دوم، رقابت تنگاتنگی است و هر کسی هم که در این مرحله رأی بیشتری بیاورد ولو آنکه یک رأی بیشتر باشد، پیروز میدان قاعده انتخابات است. متأسفانه در دورههای انتخابات مرحله دوم، حضور مردم خیلی کم است. در شهرهای کوچک که عوامل قومی عشیرهای دخالت دارند، مثل دورههای گذشته انتخابات رونقی ندارند. در مرحله دوم خیلی کم شرکت میکنند و هر چه هم تشویق و دعوت شوند، برخی انگیزه لازم را ندارند.
بهخصوص که هیچگونه مشوقی در کشور ما به وجود نیامده است. یعنی اگر بین دو تا مرحله یک حرکتی ایجاد شده بود، هیجان یا امید و کسب رضایتی پیش میآمد، امید بود که درصد بهتری شرکت کنند. مسائل اقتصادی هم که روز به روز بدتر و سختتر و وضعیت مردم وخیمتر میشود، لذا فکر میکنم مردم در مرحله دوم کمتر شرکت میکنند و طبیعتا بین همین افرادی که رأی بیشتری داشتند، افرادی انتخاب شده و وارد مجلس میشوند.
با توجه به ورود چهرههایی از طیفهای سیاسی مختلف به مجلس، آیا تشکیل یک فراکسیون اقلیت یا مستقل را محتمل میدانید؟
مجلس که جای بحث، گفتگو، اظهارنظر و تبادل نظر افراد و گروههاست و اگر در آن تبادل نظر و اختلاف نظر نباشد که مجلس مرده و بیرمقی است و اصلا فلسفهای در آن وجود ندارد؛ اما اینکه یک اکثریت قوی از جناح اصولگرا وارد مجلس میشوند و بعد لیستی که ترکیبی از اصلاحطلب، مستقلین اعتدالگرا و امثالذالک یعنی ته کیسه را تکاندند و همه اینها به قول شما ۴۱ نفر شده است. هنوز هم معلوم نیست در نهایت چند نفر باشند که البته درون آنها هم چهرههای شاخص بسیار کم هستند، وارد مجلس شدند. اگر آقای مطهری یا آقای پزشکیان تأیید نشده بودند که میشد قضاوت کرد در مجلس دیگر تریبونی از مستقلین و اصلاحطلبان نیست. به هر حال باز با تذکر رهبری این آقایان تأیید صلاحیت شدند.
ممکن است یکصدایی از این جمعیت بلند شود، ولی این صدا بسیار اندک و ضعیف است. بهخصوص که مشخص نیست مدیریت مجلس هم به دست چه افرادی بیفتد. اگر میزان و ملاک در انتخاب هیأت رئیسه این آرایشی باشد که چه کسانی بیشترین رأی را به دست آوردند، دیگر مجلس بهطور کلی آن هویت و استقلال خودش را از دست خواهد داد. در کنار این مسائل باید اضافه کنم درست است که اکثریت قوی مجلس به یک معنا اصولگراها و غیراصولگراها اعم از اصلاحطلب، اعتدالگرا، مستقل و اقلیت بسیار محدودی هستند، اما همان اکثریت، آهنگ واحدی ندارند. هم دارای سلایق مختلف هستند و هم در مقابله با اصلاحطلبها و مستقلان دارای وجه مشترک در برابر اصلاحطلبان هستند.
آنها درون خودشان اختلافهای بسیار زیادی با اصولگراهای سنتی و اصولگرایان غیرسنتی هستند. گرایشهای رادیکال هم حضورشان قاعدتا پررنگ خواهد بود. اینها در نهایت با هم نمیتوانند بسازند. در انتخابات ممکن بود بهخاطر هدف مشترک با هم کنار آمده باشند، ولی در مجلس اختلاف نظر فراوان است، چون دیدگاه اصولگرایان سنتی و انقلابی کاملا با دیدگاه رادیکالها متفاوت است. به هر حال اصولگرایان سنتی بیشتر روی رهبری و ولایت فقیه تأکید میکنند. این اختلافها در مجلس هم ظهور و بروز پیدا میکند و در برابر هم جبهه میگیرند و نمیتوانند با هم کنار بیایند. اقلیت محدودی هم از لیست به اصطلاح «صدای ملت» که ترکیب ناهمگونی از اقلیت محدود بود، وارد مجلس خواهند شد.
این فراکسیون چه کمکی را در زمینه کارآمدی مجلس ارائه میدهد؟
هر چقدر در مجلس تعدد و تکثر آرا و نظرات بیشتر باشد، مجلس زندهتر و پویاتر خواهد بود؛ لذا در کنار آن اکثریتی که در درون اختلافات وجود دارد، بخشهای مختلف است که این میتواند یکصدایی باشد. صدایی هرچند کوتاه و کمرنگ از ملت در برابر جریان مقابل که در غیاب اکثریت مردم برنده شد. اینکه همان اقلیت، حتی یک نفر هم در مجلس تریبون در اختیار داشته باشد، شاید بهتر از نبودش باشد. درحالیکه اگر ۴۰ نفر باشند، میتوانند تلاش بیشتری کنند.
افرادی بودند که قبل از ورود به مجلس، ادعای اصلاحطلبی یا استقلال میکردند، ولی در مجلس به طرف اکثریت میلغزیدند و گفتههای خودشان را فراموش میکردند. من از دوستانی که وارد مجلس میشوند انتظار دارم که در این شرایط وانفسا در مجلس فراکسیونی تشکیل بدهند و برنامهریزی کنند؛ چراکه میتوانند تا حدی اثرگذار باشند، ولو اینکه این امر بسیار سخت خواهد بود. آن اکثریت اجازه نخواهند داد اینها کار کنند، چون تجربه نشان داده که آنها وقتی اکثریت را به دست میآورند، جلوی هر نقد و اظهارنظر مخالف را میگیرند. فراکسیون اقلیت میتوانند امیدی را در مجلس به وجود بیاورند.
آرایش سیاسی اصلاحطلبان در آستانه دور دوم انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
در مرحله اول انتخابات، اصلاحطلبها به چند دسته تقسیم شدند که یک مجموعه از احزاب و شخصیتهای حقیقی بودند، آنها که اعلام کردند ما کاندیدا نداریم و شرکت نمیکنیم و بهعنوان معرفی کاندیدا شرکت فعال نداریم. دسته دیگر ترکیبی از سه حزب بود. اینها وارد صحنه شدند، کاندیداهایی را معرفی کردند و تعدادی از کاندیداهایشان وارد مجلس شدند. ما هم که بهعنوان حزب جمهوریت منتظر بودیم کاندیداهایمان تأیید صلاحیت شوند که بتوانیم فعال شویم، ولی متأسفانه هیچکدام از کاندیداهای ما در سراسر کشور تأیید صلاحیت نشدند. فعالیت اصلاحطلبها در مرحله دوم هم به همین ترتیب است. آن ترکیب که گفتم، فعال نخواهند بود. شاید کارگزاران و حزبهای دیگر فعالیت کنند. باید ببینیم آنها تا چه اندازه موفق هستند.