ترجمه اصول کافی اثری کم نظیر در تاریخ تشیع
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۴۳۳۵۰
به گزارش ایکنا از قم، حجتالاسلام والمسلمین احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه امروز 22آذر ماه در آیین «رونمایی از ترجمه اصول کافی به قلم استاد حسین انصاریان» با تاکید بر بزرگی و گراسنگ بودن کتاب اصول کافی، بیان کرد: شیخ مفید در تصحیحالاعتقادات از این کتاب با تعبیر اجل کتب شیعه یاد کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: به تعبیر علامه محمدتقی مجلسی در کتاب بحارالانوار ، اصول کافی کتابی است که نه در شیعه بلکه در اسلام مانند آن چاپ نشدهاست و همچنین در تمام اعصار بزرگان و علمایی داشتیم که همه روایات این کتاب را معتبر میدانستند.
حجتالاسلام واعظی با بیان اینکه استاد انصاریان ثابت کردند در امر ترجمه بسیار مقتدر هستند، اظهار کرد: مترجمین برجسته قرآن و نهجالبلاغه قلم استاد انصاریان را در ترجمه قرآن و نهجالبلاغه و اصول کافی ستودند و از ترجمه قرآن کریم به عنوان یک اثری که به لحاظ روانی و سلاست و رعایت دقت نظیر نداشت، یاد میکنند.
رئیس دفتر سازمان تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ادامه داد: سه اثر از ترجمه اصول کافی به چاپ رسیدهاست و علی رغم زحماتی که مترجمان آن کشیدند، نامفهومی و گنگی در آن ترجمهها مشهود است لذا استاد انصاریان اقدام بزرگی انجام دادند و اثری روان و قابل فهم در اختیار علاقهمندان قرار دادند.
وی با بیان اینکه ترجمه کافی اثری بسیار قابل تامل و قابل استفاده است، خاطرنشان کرد: یکی از امتیازات ترجمه اصول کافی به قلم استاد انصاریان، پاورقیهایی است که در کتاب قرار دادند و در این پاورقیها راهنماییهای مناسبی برای علاقهمندان به چاپ رساندهاند و گاهی در این پاورقیها ابهامات را برطرف میکنند.
حجتالاسلام واعظی اظهار کرد: استاد انصاریان اگرچه از منبریهای بسیار بزرگوار و برجسته کشور هستند اما در کنار فن شریف منبر و تبلیغ دین، اهل تحقیق و تتبع هستند و قلم به دست گرفتند و آثار گرانسنگ را از خود به جا گذاشتند و امیدواریم پروردگار عالم عمر باعزت به ایشان بدهد تا در کنار خدمت به قرآن و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و اصول کافی کارهای بزرگ دیگری را انجام دهند.
وی ضمن ابراز علاقه قلبی به استاد انصاریان، بیان کرد: از کودکی هممحلهای استاد انصاریان و از حاضرین پای منبر این بزرگوار بودم و بیش از چهل سال است که در مجالس بسیار تاثیرگذار و پررونق ایشان حضور داشتم و بهرهمند شدم.
رئیس دفتر سازمان تبلیغات اسلامی اضافه کرد: استاد انصاریان در ادعیه بسیار تاثیرگذار بودند یعنی مجالس دعای کمیل و دعای عرفه و شبهای احیا که توسط ایشان قرائت میشود در قلوب انسانها تاثیر میگذارد.
وی تصریح کرد: راز تاثیرگذاری استاد انصاریان در عشق و علاقه خالصانهای که به اهل بیت(ع) علیالخصوص اباعبدالله حسین(ع) دارند، است؛ ایشان را به نام احد ذویالحقوق اخلاق و معنوی خود ذکر میکنم و به نقل از یکی از دوستان مشترک نوا و لحن و سوز و گداز ایشان در ادعیه در جان و روح ما است.
حجتالاسلام در پایان اعلام کرد: حوزه علمیه قدردان فرزندان خودش است و از کسانی که برای اهلبیت(ع) میسوزند و برای اعتلای کلمهالله کار میکنند حوزه قدردانی میکنند و امیدواریم که ارباب ما امام حسین(ع) شما را در آغوش بگیرد و سلامتی و خداوند طول عمر باعزت به استاد انصاریان و کسانی که در راه تبلیغ دین حرکت میکنند بدهد.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۴۳۳۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
میل مضر تکیهزدن بر رأس هرم
الپرت در مقدمه کتابش مینویسد: زمانی تمام فکر و ذکرم این بود که روزی به بزرگی و برتری برسم جوان که بودم فکر میکردم برتری یعنی داشتن ثروت و دنبال راهی بودم که حسابی پولدار شوم. اولین راهی که به ذهنم رسید این بود که بروم سراغ کارگزاری بورس، با اینکه زیاد از آن سر درنمیآوردم مدتی بعد،شیفته ورزش شدم وتصمیم گرفتم برای ثروتمند شدن ورزشکاری مشهور شوم. رویایم این بود که بازیکن حرفهای بسکتبال باشم، بعد هم نوبت به تنیس و بیسبال رسید اما هیچوقت در هیچکدام از این رشتهها استعداد کافی نداشتم.سالهای پایانی دبیرستان و سالهای ابتدایی کالج، رفتهرفته دیگر برتری را بیشتر در شهرت میدیدم تا ثروت. اول دلم میخواست داستاننویسی با شهرت جهانی شوم و جوایز را درو کنم. وقتی فهمیدم دستیابی به این هدف چقدر سخت است و چون به اشتباه تصور میکردم کار آکادمیک ثبات بیشتری دارد، تحصیلاتم را در مقطع فوقلیسانس و دکترا ادامه دادم؛ امیدوار بودم از آن استادان دانشگاه مشهوری شوم که برای سخنرانی از این سر جهان به آن سر جهان دعوت میشوند. در مقایسه با برنامههای شغلی پیشینم، به این هدف نزدیکتر شدهام اما لزوما راضیتر یا شادتر نیستم. فکر میکنم دلیلش این است که هرچند این اهداف مختلف ارزشهای گوناگونی در زندگیمان دارند همگی در پی انگیزهای واحد شکل میگیرند؛ اینکه عضو طبقه برگزیده جامعه شویم و بر رأس هرم اجتماعی تکیه بزنیم.در چند سال گذشته به این باور رسیدهام که میل به تکیهزدن بر رأس هرم برای خودمان، روابطمان، جوامعمان و سیارهمان و حتی برای کسانی که موفق میشوند خودشان را به آن بالا برسانند، میلی شدیدا مضر است. بنابراین، در حد توانم شروع کردم به مبارزه با این انگیزهها. ادعا نمیکنم که چشم و دل سیر شدهام و دیگر برایم هیچ جذابیتی ندارند. اتفاقا دارند. خوب هم دارند. نمیدانم روزی میرسد که سوار هواپیما شوم و دیگر حسرت نشستن در قسمت درجه یک هواپیما را نداشته باشم یا به رویدادی بروم و حسرت نخورم که کاش جای یکی از مشاهیر روی صحنه بودم، البته هنوز هم تا آنجا که بتوانم ورزش میکنم و مینویسم. چیزی که مرا مردد کرده این نیست که کار خوبی را به خاطر نفس آن کار یا حتی جذابیت برنده شدن انجام دهم، بلکه تردیدم بابت نظمی اجتماعی است که استعدادهایمان را میگیرد و تبدیلشان میکند به میل مفرط به یافتن جایگاهی در رأس سلسله مراتبهای رقابتی. در واقع چنان که در این کتاب نیز به آن خواهم پرداخت به این باور رسیدهام که تلاشهای شخصیمان برای رسیدن به برتری و چهبسا از آن نیز مهمتر نظامهای اجتماعی نابرابری که به این تلاشها دامن میزنند مبنای بخش بزرگی از مشکلات جهانمان هستند.در این کتاب این مشکلات را با جزئیات شرح خواهم داد اما برای اینکه منظورم را دقیقتر متوجه شوید یکی از تناقضهای بنیادین وضع کنونیمان را در نظر بگیرید. در جهان ما فراوانی است اما کافی نیست. ما در دل فراوانی زندگی میکنیم و ظرفیت تولید بیسابقهای داریم، ولی همچنان میلیاردها نفر غذا پوشاک و مراقبتهای بهداشتی و درمانی مناسب ندارند. از اینرو در جهانی که روی هم رفته ۳۹۹.۲تریلیون دلارثروت دارد بیش از ۳.۴میلیارد نفر همچنان باروزی کمتراز۵.۵۰دلارصبح رابه شب میرسانند و سالانه ۳۴.۵میلیون نفر بر اثر کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و حدود ۹میلیون نفر دراثرگرسنگی میمیرند.
در ضمن با اینکه امروزه بیشتر کارهای حیاتی ما را دستگاهها انجام میدهند، اوقات فراغت چندانی نداریم. جمعیت انسان در این کره خاکی ازهمیشه بیشتراست اما بازهم بسیاری ازماتنهاییم.ازقرنهاحکمت وپیشرفتهای علمی برای شادکامی بیشتر برخورداریم، ولی همچنان از اضطراب و افسردگی در عذابیم. در حقیقت علاوه برافزایش تعداد مبتلایان به افسردگی، متوسط تعداد سالهایی که افراد به گفته خودشان، گرفتار افسردگیاند نیز رو به افزایش است. ما میتوانیم به هر جای این زمین، اعماق اقیانوسها و حتی به فضا سفر کنیم اما همین ابزارهای کاوشگر، پایداری سیارهمان را به خطر میاندازند. هر سال نزدیک به دو برابر ظرفیت بازسازی زمین منابعش را مصرف میکنیم.این جریانها همه به هم مرتبطند. وقتی در جهانی زندگی میکنیم که برخی بیش از اندازه ثروتمند و بسیاری بهشدت فقیرند، فشاری عظیم وادارمان میکند خودمان را به اوج برسانیم وگرنه به قعر سقوط خواهیم کرد.در چنین جهانی آینده ما را مضطرب و اوضاع افسردهمان میکند، با همتایانمان بیگانه میشویم و اگر حس کنیم تنها راه بقایمان آسیب رساندن به محیطزیست است، این کار را با بیاعتنایی انجام خواهیم داد.چنین نیست که برای رسیدن به جهانی بهتر برای همه صرفا به متفکران بیشتر نیاز داشته باشیم، بلکه نیازمند متفکران خوب بیشتری هستیم. پس به جای اینکه منابع را (شامل احترام و توجه) فقط روی اقلیتی کوچک متمرکز کنیم، باید همه با هم همکاری جمعی مستمری داشته باشیم. میدانیم که کار سادهای نیست و مستلزم آموزش درست و نهادهای مناسب با ماهیتی آشکارا مبتنی بر همبستگی و سلسله مراتبی است که سرکوبگرانه نباشد. بیتردید از اشتباه گریزی نیست اما ساختن زندگی خوب و بسنده برای همه ارزشش را دارد. باهم خوب باشیم و مایحتاج کافی در اختیار هم بگذاریم از هم خواسته زیادی نداشته باشیم و زیادی برای خودمان نخواهیم. برای شکوفایی بشر همین کافی است.