Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بسیاری از مردم دولت را مانند یک داور مهربان تصور می‌کنند، میانجی‌ای برتر که بنا بر فرضی تئوریک قوانین بی‌طرفانه تصویب و اجرا می‌کند و بین منافع گروه‌های مختلف در جامعه تا جایی که ممکن باشد به انصاف حکمیت می‌کند. این ایمان به بی‌طرفی ذاتی دولت، موجب می‌شود حتی افرادی که به نابرابری در اجتماع اهمیت می‌دهند تصویر بزرگ‌تر را نبینند که در آن یک اقلیت سرمایه‌دار دائماً در حال له کردن اکثریت مزد بگیر هستند و داور را هم برای کمک به پیروزی‌شان به استخدام خود درآورده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از هجوم دادگاه عالی به اتحادیه‌ها گرفته تا شهر‌هایی که با بی‌شرمی خود را به پای شرکت‌های بزرگ می‌افکنند [اشاره به رقابت شهر‌های آمریکا برای میزبانی محل جدید شرکت آمازون و دادن امتیاز‌های زیاد به این شرکت]، تا شرکت‌های بزرگی که مقادیر عظیمی از سرمایه‌ی عمومی را می‌گیرند و بعد دست به اخراج‌های گسترده می‌زنند، تا بسته‌های کمک مالی به بانک‌ها تا فریب‌های مقرراتی تا سیاست‌های ریاضتی کشنده؛ ما به یک سری از تصمیمات بد نگاه نمی‌کنیم. این یک برنامه‌ی تعمدی سلطه‌ی طبقاتی است که از طریق خود دولت اجرایی می‌شود.

یکی از جا‌هایی که ما می‌توانیم ابعاد پیروزی طبقه‌ی سرمایه‌دار را در دولت اندازه‌گیری کنیم، قانون مالیات است. درحالی‌که برنامه‌های مالیاتی دولت در ایالات متحده معمولاً به عنوان حمایت از فقرا دیده می‌شوند، قانون مالیاتی این کشور در واقع پر است از راه‌های فرار برای ثروتمندان. در سال ۲۰۱۴ خانوار‌های ۰.۱ درصد جمعیت – افرادی که بیش از ۱۰۰ میلیون دلار دارایی دارند – به طور متوسط بیشتر از ۵۰ درصد خانوار پایینی جامعه معافیت مالیاتی دریافت کردند.

اشتباه نکنید، این یک هزینه از بخش عمومی و از جیب مردم است. قضیه این است که ثروتمندان و قدرتمندان از طریق کنترل و دست‌کاری‌ای که در سیاست انجام می‌دهند برای خودشان پول خرج می‌کنند. این پول می‌توانست خرج بهبود رفاه مادی مردمی شود که با کار سخت آن ثروت را خلق کرده‌اند: باز نگه داشتن مدارس دولتی و رایگان کردن شهریه‌ی دانشگاه‌ها، جایگزین کردن بیمه‌ی خصوصی با برنامه‌ی درمان رایگان برای همه، ساخت مسکن اجتماعی با کیفیت بالا، بهبود حمل‌ونقل عمومی و زیرساخت‌ها، فراهم کردن مهدکودک همگانی یا سرمایه‌گذاری در یک نیو دیل سبز.

بیشتر بخوانیددلار ارزان‌تر می‌شود/ هر یورو ۱۲ هزار و ۶۵۰ تومان

اما به جای آن ما معافیت‌های مالیاتی سفارشی را برای مدیران مالی پشت صحنه در نظر می‌گیرم و قوانین ویژه تصویب می‌کنیم تا ثروت موروثی عظیم اغنیا دست نخورده باقی بماند. در اینجا ۵ راه فرار مالیاتی آشکار برای ثروتمندترین شهروندان آمریکایی را به شما معرفی می‌کنیم. وقتی آن‌ها را می‌خوانید تصور کنید تیم برنده دارد دور افتخار می‌زند و داور هم برای تشویقشان آن‌ها را در آغوش می‌گیرد.

۱. معافیت مالیات بر عواید سرمایه

اغنیا به روش متفاوتی از مردم عادی که برای زندگی کردن کار می‌کنند، پول در می‌آورند. کارگران حقوق می‌گیرند که بر مبنای ساعت یا سال از پیش توسط کارفرما تعیین شده و بر اساس شرایط استخدامی به آن‌ها داده می‌شود. سرمایه‌داران تنها با نگاه کردن به افزایش ارزش سرمایه‌گذاری‌هایشان پول کلانی به جیب می‌زنند، به عبارت دیگر پول، پول می‌آورد.

کسانی که از راه سرمایه‌گذاری پول در می‌آورند، کسانی که پول پارو می‌کنند، به نرخ ویژه‌ی پایینی مالیات پرداخت می‌کنند. در بسیاری از موارد این مقدار مالیات از مالیاتی که از روی حقوق کارگران کسر می‌شود کمتر است. اقتصاددانان دست راستی یک مشت از تئوری‌های طرف عرضه در چرایی خوب بودن این وضع مالیات گیری برای اقتصاد ردیف می‌کنند: مثل این حرف که می‌گویند اگر ما زیادی از ثروتمندان مالیات بگیریم، توانایی آن‌ها برای ایجاد شغل و نوآوری را محدود می‌کنیم.

این تئوری‌ها توسط اقتصاددانان طیف چپ به شدت زیر سؤال و نقد هستند، آن‌ها معتقدند قضیه در واقع امر طوری دیگری است. ثروتمندتر کردن ثروتمندان رشد اقتصادی را زیاد نمی‌کند فقط موجب بدبختی بیشتر دیگران می‌شود. اما سیاستمداران می‌توانند از بین این دو تئوری هر کدام را که دوست دارند انتخاب کنند و وقتی شما میلیارد‌ها دلار کمک مشروط دریافت کرده‌اید که به نفع میلیاردر‌ها سیاست وضع کنید، احتمالاً سراغ آن تئوری‌ای می‌روید که نوکری شما برای ثروتمندان را توجیه کند.

نرخ پایین مالیات بر عواید سرمایه به این معنی است که ثروتمندان پول بیشتری از پولشان به دست بیاورند و از آن لذت ببرند. سیاستمدارانی هم که افسارشان دست پولدار‌ها است به ما می‌گویند این سیاست به نفع کارگران است – در این تئوری می‌گویند هر چه کارفرما‌ها پولدارتر باشند بهتر می‌توانند به کارگرانشان پول بپردازند. اما تاریخ نشان می‌دهد که سرمایه‌داران هیچ‌وقت به کارگرانشان پول خوبی پرداخت نکرده‌اند فقط به این دلیل که پول زیادی داشته‌اند. آن‌ها فقط زمانی سر کیسه را شل کرده‌اند که مجبور به این کار شده‌اند چه با فشار اتحادیه‌های کارگری چه توسط دولتی که متوجه بوده تنها راه مطمئن برای بازتوزیع ثروت این است که آن را در قالب مالیات از ثروتمندان بگیرد و آن را در بخش هزینه‌های عمومی سرمایه‌گذاری کنند.

تا زمانی که این ترکیب با هم بر سرکار باشند (ترکیب ثروتمندان و سیاستمداران)، میلیونر‌ها به بالا کشیدن ۷۰ درصد از عواید ترجیحی قانون مالیات بر سرمایه ادامه می‌دهند.

۲. بخشودگی سود وام مسکن

بخشودگی سود وام مسکن قانونی است که می‌گوید مالکان خانه می‌توانند سود وام مسکنشان را بدون مالیات پرداخت کنند. استدلال احتمالی این قانون این بوده که بار خانه‌دار شدن را برای مردم معمولی کم کند، اما اثر واقعی آن چیز دیگری است: بیشتر مردمی که پولدار نیستند حتی از سود وام مسکنشان استفاده هم نمی‌کنند، زیرا سودی که می‌پردازند بر روی هر وام مسکنی که ممکن است داشته باشند کمتر از حد استاندارد بخشودگی است. برای افرادی که بخواهند این کار را بکنند، متوسط معافیت مالیاتی که از آن بهره‌مند می‌شوند برای یک خانوار با درآمد بین ۴۰ هزار دلار تا ۷۵ هزار دلار تنها مبلغ ناچیز ۵۲۳ دلار است.

بیشتر بخوانید : آتش در خرمن دلار بازان + فیلم

خب پس چه کسی از این قانون سود می‌برد؟ پولدارها. برای خانوار‌هایی که درآمدی بالای ۲۵۰ هزار دلار دارند متوسط مالیات حذف شده ۵۴۵۹ دلار است. این مقدار قابل توجهی برای طبقه‌ی ممتاز اقتصادی است. به عبارتی هر چه وام مسکن گران‌تری گرفته باشید، مالیات بیشتری را نمی‌پردازید. نتیجه آن این است که یک سیاست مالیات بر مسکن عمیقاً نابرابر و توزیع به سوی بالا ایجاد می‌شود. مستأجران که کلاً هیچ معافیتی ندارند و معافیتی هم که وجود دارد عملاً برای مالکان طبقه‌ی کارگر و متوسط بی‌فایده است. اما ثروتمندان حسابی از آن سود می‌برند. شما حتی می‌توانید این تخفیف را بر روی خانه‌ی دوم هم بگیرید و بسیاری هم همین کار را می‌کنند.

این فکر که بخشودگی سود وام مسکن راهی است برای تشویق به خانه‌دار شدن طبقه‌ی کارگر و متوسط کاملاً رسوا و بی‌اعتبار شده است. تنها ۲۰ درصد از آمریکایی‌ها از بخشودگی استفاده می‌کنند و این مقدار پیش‌بینی شده که امسال به شدت سقوط کند. اما چه کسی به توجیهات خدشه‌ناپذیر نیاز دارد تا زمانی که طبقه‌ی ممتاز حاکم را در کنار خود دارد؟

۳. معافیت مالیاتی در پرداخت حق بیمه‌ی سلامت توسط کارفرما

بزرگ‌ترین معافیت مالیاتی معافیت‌های در بخش سلامت است. هر ساله دولت فدرال ۲۵۰ میلیارد دلار به خاطر عدم دریافت درآمد مالیاتی در این بخش هزینه می‌کند. یارانه‌ی دولتی شامل همه‌ی افرادی می‌شود که از طریق کارفرمای خود بیمه‌ی سلامت شده‌اند که البته در ظاهر چیز بدی به نظر نمی‌رسد. مشکل این است که این نحوه‌ی مالیات‌گیری کاملاً کاهشی [در برابر مالیات افزایشی]است.

افرادی که درآمدشان زیر ۳۰ هزار دلار است به طور متوسط هر ساله ۱۶۵۰ دلار بر اثر این معافیت نمی‌پردازند. اما افرادی که درآمدشان بالای ۲۰۰ هزار دلار است و احتمال خیلی بیشتری دارد که بیمه‌ی سلامت کارفرمایی داشته باشند سالانه به طور متوسط ۴۵۸۰ دلار ذخیره می‌کنند. دولت فدرال هر سال یک چهارم تریلیون دلار پول خرج می‌کند برای یارانه‌ای که بیش‌تر از همه ثروتمندان به خاطر معافیت بیشتر مالیاتی از آن بهره‌مند می‌شوند و در نهایت نتیجه‌ی آن تعمیق نابرابری است. همه‌ی این‌ها را بگذارید در کنار جریان دائمی پول که به کیسه‌ی شرکت‌های بیمه‌ی خصوصی جاری می‌شود.

۲۵۰ میلیارد دلار پول کمی نیست. همان‌طور که نیویورک تایمز اشاره می‌کند، این یارانه بعد از یارانه‌ای که در بخش درمان که ۵۸۱ میلیارد دلار در سال است و یارانه بر دارو که سالانه ۳۴۹ میلیارد دلار است، سومین یارانه‌ی بزرگ در بخش هزینه‌های سلامت عمومی است. چرا ما این همه پول مردم را در یک سیستم درهم ریخته که به شکلی نابرابر به نفع ثروتمندان است، همه را بیمه نمی‌کند و حتی بیمه‌شده‌ها را از افتادن در ورطه‌ی بدهکاری به خاطر هزینه‌های درمانی محافظت نمی‌کند، خرج می‌کنیم؟

ما باید در عوض این پول را برای پرداخت در یک سیستم سلامت با پرداخت انفرادی هزینه کنیم یا آنچه که برنی سندرز آن را مراقبت پزشکی برای همه می‌نامد. یک برنامه‌ی بیمه‌ی همگانی ساده‌شده و یکپارچه در واقع ۵.۱ تریلیون دلار ارزان‌تر از سیستم درهم و برهم فعلی هزینه خواهد داشت و پوشش همگانی را تضمین خواهد کرد و دیگر آمریکایی‌ها را مجبور نخواهد کرد بین سلامت مالی و سلامت جسمی خود دست به انتخاب بزنند. تنها بازنده‌ی این طرح شرکت‌های بیمه‌ی خصوصی خواهند بود و سیاستمدارانی که با اعتقادی راسخ آن‌ها را نمایندگی می‌کنند.

۴. مالیات تعویقی برای مقامات اجرایی

میلیون‌ها نیروی کار آمریکایی از برنامه‌های بازنشستگی [۲]۴۰۱ks و IRAs استفاده می‌کنند که به آن‌ها اجازه می‌دهد پولی را به صورت معاف از مالیات یا با مالیات تعویقی کنار بگذارند. مقامات اجرایی این برنامه‌های بازنشستگی را در اواخر دوره‌ی رایگان به عنوان جایگزین طرح‌های مستمری و بازنشستگی سنتی پیشنهاد دادند که برای کارکنان ایمن‌تر بود، اما باری بود بر دوش کارفرماها.

در اوایل دهه‌ی ۸۰ میلادی، ۶۰ درصد کارکنان بخش خصوصی آمریکا بازنشستگی داشتند. امروز تنها ۴ درصد دارند. باقی افراد ۴۰۱ks و IRAs استفاده می‌کنند یا به طور روزافزونی از هیچ طرح پس‌انداز بازنشستگی بهره نمی‌برند.

بیشتر بخوانیدانتظار دلار 9 هزار تومانی در آینده نزدیک/ کاهش نرخ دلار ادامه دارد

وقتی شیوه‌ای که کارگران اندوخته‌ی خود را افزایش (یا عدم افزایش) می‌دادند با موفقیت زیر و رو شد، طبقه‌ی ممتاز حاکم فکر بکری به سرش زد: پرداخت مالیات مقامات اجرایی هم باید مالیات قابل تعویق باشد. در مورد آن‌ها البته هیچ محدودیتی برای مقدار زمانی که می‌توانند پرداخت مالیات را به تعویق بیندازند وجود ندارد. آن‌ها می‌توانند اجازه دهند یک شرکت میلیون‌ها دلار پول مالیات پرداخت نشده را در یک زمان نگه دارد و آن شرکت می‌توانست از آن پول برای سرمایه‌گذاری برای افزایش سود برای همان مقامات اجرایی استفاده کند.

شرکت‌ها قرار بوده که بابت پولی که مقامات اجرایی در آن‌ها گذاشته‌اند مالیات شرکتی بپردازند، اما آن‌ها استاد دور زدن‌های قانونی هستند. در نتیجه، شرکت‌ها قدرتمندتر شدند و ثروت افراد ثروتمند افزایش یافت در حالی که صندوق ذخیره‌ی بازنشستگان ته کشیده است. صندوق‌های خالی شده به عنوان توجیهی برای اقدامات ریاضتی استفاده می‌شوند که زندگی را برای مردم عادی‌ای که از حقوق بازنشستگی استفاده می‌کنند سخت‌تر می‌کند.

۵. معافیت مالیاتی بر ارث

تا همین اواخر، آستانه و حد مالیات بر ارث به ازای هر فرد ۵.۵ میلیون دلار یا ۱۱ میلیون دلار به ازای هر زوج بود. اگر میزان ارث بیش از این مقدار بود ورثه باید ۴۰ درصد هر چه به ارث برده بودند را مالیات می‌دادند. این میزان همین‌طوری هم سخاوتی خارق‌العاده در حق ثروتمندان بود با توجه به اینکه فرزندان و تخم و ترکه‌ی پولدار‌ها هیچ زحمتی برای به دست آوردن چنان ارثیه‌ی هنگفتی نکرده‌اند به جز اینکه در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمده‌اند. لابد فکر می‌کنید پولدار‌ها باید از این مقدار راضی باشند، اما یک پولدار هیچ‌وقت راضی نمی‌شود.

قانون به اصطلاح «مالیات مرگ» به سنگ محکی برای سیاستمداران محافظه‌کار افراطی در چند دهه‌ی گذشته بدل شده است. در دهه‌ی ۲۰۰۰ میلادی، تعهد به افزایش آستانه‌ی مالیات بر ارث به نوعی آزمون تورنسل [۳]برای دست راستی‌های تندرو تبدیل شده بود، ابزاری برای ابراز وفاداری فرد به برادران کوک [۴]و شبکه‌ی مخفی کمک‌رسانی آن‌ها بدل شده بود که در حال حاضر راست سیاسی را سرپا نگه داشته است.

سال گذشته، دهه‌ها فعالیت حول این موضوع بالاخره جواب گرفت. هر دو حزب کنگره رأی به دو برابر شدن حد ارثیه شدند و وزارت خزانه‌داری هم همین ماه پیش دستور اجرایی آن را صادر کرد. قانون جدید موقتی است بنابراین خرپول‌ها دارند دست و پا می‌زنند که تا تنور داغ است نان را بچسبانند و در بیشتر موارد تمام ثروتی که مالیات آن پرداخت نشده را در قالب هدیه تا زمانی که زنده هستند به فرزندان خود منتقل می‌کنند.

هر دلاری که بدون زحمت به فرزندان طبقه‌ی حاکم به ارث می‌رسد (یعنی کسانی که همین حالا هم از بهترین مدارس و دانشگاه‌ها، ارتباطات شغلی و حرفه‌ای و دیگر فرصت‌های زندگی که پول می‌تواند بخرد در زمان زنده بودن والدینشان بهره می‌برند) دلاری است که به سمت خدمات عمومی نمی‌رود.

معافیت مالیاتی برای پولدار‌ها هزینه کردن از جیب مردم است. هیچ شکی در این باره نیست. تنها سؤال این است که دولت به نفع چه کسی باید مالیات‌ها را خرج کند: اقلیت کوچکی در بالاترین سلسله مراتب جامعه یا اکثریت گسترده‌ای که از مردم که کار می‌کنند تا خلق ثروت کنند.

نیو دیل (به انگلیسی: New Deal) به برنامه اقتصادی و اجتماعی فرانکلین روزولت رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بعد از بروز رکود بزرگ در ایالات متحده در سال ۱۹۲۹ اطلاق می‌شود.

در ایالات متحده آمریکا، یک برنامه ۴۰۱ (کی) (انگلیسی: ۴۰۱ (k)) مزایای بازنشستگی است که در زیر بخش ۴۰۱ (کی) کد درآمد داخلی تعریف شده است. بر اساس این برنامه پول پس‌انداز شده برای بازنشستگی از سوی کارفرما پرداخت شده و از پرداختی به کارمند پیش از اخذ مالیات کم می‌شود و به حداکثر سالانه‌ای پیش از مالیات محدود می‌شود که این رقم در سال ۲۰۱۷، ۱۸۰۰۰ دلار است.

آزمایش تورنسل در شیمی برای تعیین اسید یا باز بودن یک ماده به کار می‌رود. در ادبیات سیاسی آمریکا استعاره‌ای است از سؤالی است که نحوه‌ی پاسخ به آن راه‌یابی فرد به مراحل بالاتر کاندیداتوری یا تصاحب یک پست بلندمرتبه را مشخص می‌کند.

برادران کوک به حجم زیادی به افراد و سازمان‌های محافظه کار، لیبرترین و بازار آزاد کمک می‌کنند. آن‌ها بیش از ۱۹۶ میلیون دلار به گروه‌های هوادار بازار آزاد کمک کرده‌اند. نتایج مالیات نشان می‌دهد آن‌ها در ۲۰۰۸ به ۳۴ شرکت که ۳ تایشان را خود تأسیس کرده و خیلی‌هایشان را خود اداره می‌کنند کمک کرده‌اند.

منبع: فردا

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: واشنگتن میلیارد ها دلار پولدار ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۴۷۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

لزوم بازنگری در زمان اجرای مالیات بر عایدی سرمایه

کارشناس بورس با بیان اینکه طرح عایدی بر سرمایه کاریکاتوری اقتصادی بر فضای اقتصادی کشور است، گفت: این طرح‌ در شرایطی در حال اجراست که هنوز اصلاحات اقتصادی شروع نشده‌ و تا زمانیکه ما با قیمت گذاری دستوری، ارز دو نرخی و کاهش ارزش پول ملی مواجه هستیم، انجام و اجرا شدن اینگونه طرح‌ها صحیح نیست.

جواد نصر اصفهانی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا در خصوص طرح مالیات بر عایدی سرمایه اظهار کرد: این طرح از سال گذشته در دستور کار مجلس قرار داشته است و بعد از تعامل با شورای نگهبان، دیروز مجدد بندهایی از آن اصلاح و مورد تأیید قرار گرفت.

وی افزود: اگر این طرح را از منظر اقتصادی و کلی مورد بررسی قرار دهیم می‌بینیم که در دیگر کشورهای غربی و توسعه محور در فضاهای مالیات ستانی اجرا و تعریف شده است، حال باید به این موضوع توجه کرد که این کشورها در کنترل فضای اقتصادی رو به توسعه خود موفق بوده و تورمی را تجربه نمی‌کنند.

کارشناس بورس مطرح کرد: مالیات بر عایدی سرمایه به معنی کلمه، مالیات بر عایدی سرمایه است و نه مالیات بر تورم، در شرایط فعلی کشورمان، این طرح در واقع مالیات بر تورم است چرا که هر آنچه عایدی سرمایه به شمار می‌آید به واسطه تورم به‌وجود آمده و در واقع مالیات ستانی از تورم است.

نصر اصفهانی با اشاره به اینکه این طرح از نظر اقتصادی چرا باید انجام بشود و آیا انجام آن صحیح است یا خیر گفت: از این منظر برخی از طرح‌ها گام آخر اصلاحات اقتصادی در کشورهای رو به توسعه هستند، زمانیکه تمام گام‌های اصلاحات اقتصادی انجام و به یک توسعه و ثبات اقتصادی دست پیدا کردیم در مرحله آخر طرح‌های مانند مالیات بر عایدی سرمایه و حذف صفر از پول ملی باید انجام شوند.

مالیات بر عایدی سرمایه، طرحی کاربردی اما به عنوان گام آخر اصلاحات اقتصادی

وی با بیان اینکه طرح عایدی بر سرمایه کاریکاتوری اقتصادی بر فضای اقتصادی کشور است، ادامه داد: این طرح‌ها در صورتی در کشور در حال اجرا هستند که هنوز اصلاحات اقتصادی شروع نشده‌اند و تا زمانیکه ما با قیمت گذاری دستوری، ارز دو نرخی با اختلاف ۵۰ درصدی نرخ حمایتی با بازار آزاد و کاهش ارزش پول ملی مواجه هستیم انجام و اجرا شدن اینگونه طرح‌ها صحیح نیست؛ مالیات بر عایدی سرمایه طرحی خوب و کاربردی خواهد بود اما به شرط آنکه به عنوان گام آخر اصلاحات اقتصادی قرار بگیرد.

کارشناس اقتصاد افزود: رخ داد مثبت این طرح، ثبت معافیت‌هایی همچون معاملات املاک، خانه‌های نوساز و معاملات طلا است که باعث می‌شود ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم در تور مالیات بر عایدی سرمایه نیافتند، اما ذکر این نکته مهم است که زیرساخت‌ها همچنان مشکل دارند و مردم نیز باید بدانند که زیرساخت‌های فعلی کشور آماده اجرای این چنین قوانینی نیست.

نصر اصفهانی گفت: بازارهایی همچون املاک و خودرو که دارای سامانه‌هایی برای ثبت و رصد هستند بازار طلا، دلار و ارز نیز نیازمند چنین سامانه‌هایی برای پیگیری دقیق‌تر برای شامل شدن به مالیات هستند، که این زیرساخت تا دو سال آینده انجام نخواهد شد.

وی در خصوص بازار سرمایه اظهار کرد: به دلیل جذابیت و ایجاد پول بازار سرمایه در تمام دنیا از مالیات بر عایدی سرمایه معاف هستند، این خود یک اتفاق خوب است چرا که محل سفته بازی‌ها باید در بورس باشد، حال باید بازار سرمایه جذاب شود تا هر شخص با قصد نوسان‌گیری و سفته بازی می‌خواهد در بازار حضور داشته باشد در بازار سرمایه بیاید و فشار بر دلار و زندگی مردم نباشد و این خود نیز نیازمند کمی شفافیت بیشتر است.

کارشناس بورس افزود: در کل مالیات بر عایدی سرمایه با تمامی مزیت‌ها و معایب در کشور ما اجرا می‌شود و باعث تغییر ادبیات سرمایه‌گذاری در کشور خواهد شد؛ شیوه و ابزارهای نوین تحلیل‌گری، معامله‌گری و مدیریت جایگزین ابزارهای قدیمی می‌شوند و افراد و مردمی که خود را برای این ابزار و تغییرات آماده کرده‌اند می‌توانند از لحاظ اقتصادی برای خود اتفاق خوبی را رقم بزنند، اما ۹۰ درصد مردم ما برای چنین تغیراتی آماده نیستند به طور مثال در یکی از تبصره‌های که دیروز در مجلس تصویب شد، عنوان شده بورس، صندوق‌های بورسی، گواهی سپرده کالا و صندوق‌های کالا از مالیات بر عایدی سرمایه معاف هستند، در حالی که در صورت خرید طلا باید مالیات آن پرداخت شود اما اگر طلا در گواهی سپرده بورس خریداری شود با اینکه هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند اما از پرداخت مالیات معاف خواهند شد.

نصر اصفهانی ادامه داد: صندوق‌های طلا خود ابزار، انواع و حباب‌های گسترده دارند و فضای کلی هنوز به سمتی نرفته است که مردم با این فضاها عجین شوند و کسانی که برای آموزش بروز کردن خود در خصوص این ابزارها شروع کرده‌اند موقع بهره‌برداری بهترین استفاده از آن ابزارها را خواهند داشت.

وی افزود: نقد ما به کلیت این قانون و طرح است، چرا که کشور ما دارای تورم ۴۰ درصدی است و هر سال با افزایش تورم و رکورد روبرو بوده در حالی که نقدینگی بسیار افزایش پیدا کرده است، سوالی که به وجود می‌آید این است که چرا با این شرایط مردم باید در این حوزه مالیات پرداخت کنند؟ زمانیکه نقدینگی کنترل و تورم تک رقمی را طی چند سال در کشور تجربه کردیم آن زمان می‌توان از مردم مالیات بر عایدی سرمایه گرفته شود.

کارشناس اقتصاد ادامه داد: نقد ما به بندها نیست، بندها چرا که تقریباً بخصوص معافیت‌های در نظر گرفته شده، معافیت‌های خوب و کاملی هستند، بلکه نقد به خود مالیات بر عایدی با شرایط فعلی کشور است، اصلاحات اقتصادی کشور جوابگوی معافیت بر عایدی سرمایه نمی‌شود.

نصر اصفهانی پیشنهادهای در این حوزه داد: یکی از آن‌ها اصلاحات اقتصادی است که با گذشت زمان ُاین فرصت‌ها از دست خواهند رفت، اصلاح قیمت‌گذاری، حذف قیمت‌گذاری دستوری، حذف ارگان‌های که در ساز و کار قیمت‌گذاری دستوری مانند شورای رقابت دخالت می‌کنند، تک نرخی کردن قیمت ارز و کم شدن فاصله دلار آزاد با ارز نیمایی، با توجه به شعار سال که حمایت از تولید است از تولید کنندگان حمایت شود و با کنترل دلار نیما در واقع صادرکننده داریم تنبیه می‌کنیم و باعث بسته شدن دروازه‌های صادراتی کشور می‌شود، منتها با ورود ذی‌نفعان که وارد کنندگان هستند که بسیاری ازنان در بدنه اقتصادی دولت هستند و اصلاحات اقتصادی را به دولت نمی‌دهند.

کد خبر 747592

دیگر خبرها

  • واکنش همتی به سخنان قالیباف: زندگی را برای مردم سخت و پیچیده نکنید
  • تامین ۹۸ درصد درآمدهای استان سمنان از درآمدهای مالیاتی
  • لزوم بازنگری در زمان اجرای مالیات بر عایدی سرمایه
  • اکثر آمریکایی‌ها معتقدند حمایت بیش از حد واشنگتن از تل‌آویو هدر دادن دلارهایشان است
  • طالبان آب هیرمند را به شوره زار می ریزد تا به ایران نرسد
  • ایرادات شورای نگهبان به طرح مالیات بر سوداگری رفع شد
  • فقط نیم درصد از مردم مشمول قانون مالیات بر سوداگری می‌شوند
  • کمتر از نیم درصد مردم مشمول «قانون مالیات بر سوداگری» می‌شوند
  • کمتر از نیم درصد جمعیت مشمول قانون مالیات بر سوداگری هستند
  • کمتر از نیم درصد مردم مشمول قانون مالیات بر سوداگری می‌شوند