Web Analytics Made Easy - Statcounter

در حال حاضر پاریس، به خصوص شانزه لیزه این نماد ثروت و قدرت و نخبگان فرانسه کانون حوادث است اما این جنبش به سرعت در حال گسترش به دیگر شهرهای فرانسه و باور کنید به دیگر کشورهای اتحادیه اروپا نظیر بلژیک و هلند است

به گزارش گروه بین الملل قدس آنلاین،  «جنبش جلیقه زردها»، آخرهفته هشتم و نهم دسامبر؛ دور چهارم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برخی می گویند که این تظاهرات را باید بدترین شورش ها در فرانسه از زمان انقلاب کوچک دانشجویی ماه می سال 1968 دانست. در طول چهار آخر هفته صدها هزار نفر از مردم طبقه متوسط، از دانشجویان گرفته تا کارگران و کارمندان و زنان خانه دار خشمگین به خیابان ها آمدند. همزمان با افزایش تعداد تظاهرکنندگان، حضور پلیس نیز در هر دور جدید از این اعتراضات شدت بیشتری گرفت. در اخر هفته گذشته بیش از 8 هزار پلیس به مقابله معترضان آمده بودند که افزایشی قابل توجه را به نسبت 5 هزار پلیس آخر هفته گذشته نشان می داد. در این دور ده ها هزار جلیقه زرد تظاهرات کردند و به گزارش پلیس بیشتر از 1600 نفر دستگیر شده اند.

تانک ها در خیابان ها حضور یافته اند؛ اتفاقی که ظرف ده سال گذشته دیده نشده بود؛ اتومبیل ها و ویترین مغازه ها به آتش کشیده  و ساختمان ها مورد حمله واقع شده اند. پلیس با گاز اشک آور، آبپاش و گلوله پلاستیکی به مقابله با آنان پرداخته است. به نظر می رسد که قساوت پلیس اجتناب ناپذیر باشد، هر چند که ظاهرا معتدل تر از دیگر موارد مشابه است. با این حال  ویدئویی در یوتیوپ دست به دست می چرخد که در آن گروهی از پلیس های ضد شورش مجهز، در حال کتک زدن یک جلیقه زرد بی پناه هستند که قبلا بی دفاع روی زمین افتاده بود. این ها تصاویری است که در تلویزیون مشاهده می شود.

و «همه چیزداران» جهانی شده در سراسر اروپا و جهان (غرب) راحت و آسوده روی صندلی های دسته دارشان نشسته اند و سر تکان می دهند: «دوباره فرانسه؛ آنها هیچ وقت راضی نمی شوند، همیشه بیشتر می خواهند». به نظر می رسد که آنها هیچ خبر ندارند که چیزی که کارگران فرانسوی  در قالب بودجه های دولتی و زیرساخت های عمومی – بیمارستان ها، مدارس- از زمان جنگ جهانی دوم (به جای پرداخت پول برای ایجاد ارتشی پر حجم) انباشته بوده اند «به طور قانونی» توسط گروه اندکی نخبه به سرقت برده شده است که یک بانکدار روچیلد – مکرون- را برای از تصویب گذراندن قوانین ضروری برای قانونی کردن تقلب و کلاهبرداری به قدرت رسانده اند.

خیلی ساده است. بیشتر این دغدغه داران صندلی نشین اصلا به ذهنشان نمی رسد که  آدمکش ها دزدانه به سراغ آنان نیز می آیند. زمانی که آنها بیدار شوند و نور ساطع شده از جلیقه زردهای فرانسه را ببینند دیگر ممکن است خیلی دیر شده باشد. چرا که اروپا زیر فرماندهی کمیسیون اروپایی غیرمنتخب هر چه گذشته بیشتر به یک دولت نظامی و پلیسی درهم آمیخته تبدیل شده و خود را برای گسترش نارضایتی عمومی وناآرامی های سیاسی و اجتماعی آماده کرده است. نقطه ای که شاید هم اکنون در آن قرار داشته باشیم.

در حال حاضر پاریس، به خصوص شانزه لیزه این نماد ثروت و قدرت و نخبگان فرانسه کانون حوادث است. اما این جنبش به سرعت در حال گسترش به دیگر شهرهای فرانسه و باور کنید به دیگر کشورهای اتحادیه اروپا نظیر بلژیک و هلند است. آنها این نور زرد را دیده اند و متوجه شده اند که آنچه که فرانسه برای باز پس گرفتن آن به پا خاسته، از آنها نیز به سرقت برده شده است.
این مرض تنها مختص فرانسوی، بلژیکی، هلندی یا آلمانی نیست، بلکه در اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و یونان نیز وجود دارد، کشورها و مردمانی که دیگر به ندرت چیزی از آنها می شنوید و می خوانید آنها نیز همین حال را دارند. کارتل بانکداری، آنها را زیر کنترل خود گرفته است. برای تمرکز بر رنج و درد آنها دیگر به توجه همگانی نیاز نیست. جز ایتالیا، مقاومت گستاخانه این مردم در برابر بروکسل، همچنان موی دماغ پادشاهان فاینانس است.

نارضایتی در همه جا وجود دارد و نتیجه یک یورش نئولیبرال بی شرمانه نه تنها به حقوق دمکراتیک و مبتنی بر قانون اساسی مردم بلکه یک بیداری فزاینده و چشم گشودن به روی واقعیت کلاهبرداری اقتصادی و مالی است که  مافیای مالی جهانی شده – بانک ها، شرکت های بیمه، شرکت های سرمایه گذاری از همه نوع- مقابل چشم آنها مرتکب شده اند و سرمایه های اجتماعی به حق انباشت شده کارگران مثل مستمری های بازنشستگی، مزایای بیکاری، تحصیلات رایگان، مراقبت های درمانی ملی، بیمارستان های دولتی، دسترسی به داروهای ضروری یارانه ای و از این قبیل را از آنها دزدیده اند. تمام این کارها توسط کلاهبرداران مالی انجام شده، اما برای تسهیل این پروسه به رهبران سیاسی نیز نیاز است. مکرون انتخابی بی نقص برای چنین کاری بود و او این کار را با وفاداری تمام انجام داده و حتی اصلاح قانون کار را که به شدت بر خلاف خواست مردم است و از آن نارضایتی وجود دارد، آغاز کرده است.

بنابراین روشن است که جنبش جلیقه زردها ربط اندکی به مالیات سوخت جدید فرانسه که از سوی مکرون اعلام شده بود دارد یا اصولا هیچ ربطی به آن ندارد. اعتراضات به این مالیات صرفا یک بهانه بود. این به اصطلاح مالیات زیست محیطی یک ابزار سیاسی- تبلیغاتی صرف بود، یک دروغ گستاخانه. این مالیات به هیچ ابتکار زیست محیطی در فرانسه خدمت نمی کرد، بلکه صرفا نوعی «مشارکت» اجباری مردم در تامین بودجه بود که برنامه های ریاضتی مکرون بیشتر از همیشه میزان آن را کاهش داده است. او که می داند سیاست های ریاضتی نام دیگر بازی نئولیبرال است، می خواهد «کارفرمایانش» را تحت تاثیر قرار دهد. بعلاوه مکرون زیر فشار مردم در نهایت از این مالیات عقب نشینی کرد، رضایتی که برای خاتمه دادن به تظاهرات خیابانی داده شد. اما این اقدام کارآیی نداشت. چون روشن است که کافی نیست. نارضایتی به مرحله ای فراتر از یک مالیات بر سوخت رسیده است. این نارضایتی ها به کاهش یافتن کلی استانداردهای زندگی در کنار کاهش دستمزدها، قانون کار جدید تحمیل شده توسط مکرون و مزایای اجتماعی در فرانسه - که عملا از مرزهای فرانسه فراتر می رود- مربوط است.

در واقع پلیس فرانسه از جلیقه زردهایی که به مقابله با آنها می پردازد حمایت می کند. نیروهای پلیس دریافته اند که آنها نیز بخشی از مردمی هستند که دست به تظاهرات زده اند؛ آنها هم نگرانی های مشابهی دارند. جالب آنکه بنا به گزارش راشا تودی پلیس  در حال  اعمال یک ممنوعیت حتمی در استفاده از گاز اشک آور، آبپاش و دیگر اقدامات تهاجمی است که در حالت عادی برای سرکوب تظاهرات های مستمر نظیر آنچه که هم اکنون در فرانسه جریان دارد از آنها استفاده می شود.

هرچند که شاید این ممنوعیت استفاده ضرورتا در عکس ها و فیلم ها مشهود نباشد، اما خبر آن در رسانه ها می چرخد و الکساندر لانگلو دبیر کل اتحادیه پلیس وی آی جی آی به راشا تودی گفته است: «بیشتر ما از جلیقه زردها حمایت می کنیم، چون ما نیز از هر گونه افزایشی در بهای سوخت مستقیما متاثر خواهیم شد. ما نمی توانیم در جایی که کار می کنیم زندگی کنیم، چون یا زندگی در این مناطق برایمان خیلی گران تمام می شود یا باید همسایه های دیوار به دیوارمان را دستگیر کنیم، برای همین مجبوریم با اتومبیل به خانه های خود که در فواصلی دور دست قرار دارد برویم.»

قطعا درمیان پلیس نسبت به معترضان همدلی گسترده ای به وجود آمده است، اما تحریکات دولت می تواند موجب ناآرامی های بیشتری شود، ناآرامی هایی که در آنها پلیس هیچ راه دیگری جز مداخله با زور ندارد و در غیر این صورت در یک شرایط اضطراری که وزیر کشور مکرون کریستوف کاستانر مجبور به اعلام آن شود، ارتش ممکن است برای مداخله فراخوانده شود. در این صورت نیز دولت فرانسه با درخواست کمک از ناتو فاصله زیادی نخواهد داشت؛ درخواستی که البته در راستای «منافع گسترده تر اروپا» خواهد بود.


منبع:فارس

انتهای پیام/

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: اتحادیه اروپا انفجار پاریس جلیقه زردها فرانسه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۴۸۷۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا انرژی از تعمیق شکاف بین باکو و بروکسل جلوگیری می‌کند؟

در حالی که به نظر می رسد باکو تمایل دارد روابط خود با اتحادیه اروپا را فقط طبق یک نقشه راه یک توافقنامه «تجاری» دنبال کند، مشخص نیست که آیا این امر برای بروکسل قابل قبول است یا خیر. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، زمانی که پرچم جمهوری آذربایجان در مقر شورای اروپا در ژانویه 2001 برافراشته شد، تصور می‌شود که این کشور مسیر ادغام در ساختارهای اروپایی را با بیشترین سرعت دنبال کند.

با این حال، 23 سال بعد، اختیارات آذربایجان در مجمع پارلمانی شورای اروپا به حالت تعلیق درآمده و دلیل آن نقض سیستماتیک حقوق بشر (به ویژه آزار و اذیت خبرنگاران و فعالان مستقل) اعلام شده است. همچنین می‌توان به تصمیم شورای امنیت علیه باکو اشاره داشت که نشانه دیگری از افزایش تنش بین باکو و پایتخت های غربی بود.

رابطه باکو و بروکسل همیشه بحث برانگیز بوده است. از یک سو، در اواسط دهه 2000، آذربایجان غنی از نفت و گاز وارد بازار اروپا شد و تقریباً با یک‌سوم کشورهای اتحادیه اروپا قراردادهای مشارکت استراتژیک امضا کرد.

از سوی دیگر، در این سال‌ها هیچ صحبتی از تعامل نزدیک سیاسی میان باکو و پایتخت کشورهای اروپایی نشده و گام‌های موثری در جهت ادغام سیاسی میان دو پایتخت برداشته نشده است.

آخرین توافقنامه سیاسی دوجانبه در سال 1999 به امضا رسیده و همه تلاش‌های بعدی برای دستیابی به توافقات جدید با کارشکنی‌های باکو با مانع مواجه و به زمان دیگری موکول شد. در بیشتر موارد، روابط دوجانبه بین اتحادیه اروپا و آذربایجان از یک چارچوب کاملاً تثبیت شده با محوریت انرژی، تجارت و تا حدودی حقوق بشر پیروی کرده است.

اما در سال2020 شاهد اولین تغییرات عمده در روابط باکو و اتحادیه اروپا بودیم، زمانی که آذربایجان جنگ 6 هفته‌ای را با ارمنستان بر سر تصاحب منطقه مورد مناقشه قره‌باغ کوهستانی آغاز کرد و ساختارهای غربی حمایت‌های ضمنی را از ایروان انجام دادند. اما در سال 2022 و پس از شروع جنگ روسیه- اوکراین تغییرات جدیدی در نوع مواجهه باکو و بروکسل را شاهد بودیم. تغییراتی که ناشی از افزایش چالش‌های پولیتیکی اتحادیه اروپا درست چند ماه پس از شروع درگیری میان روسیه و اوکراین بود.

در طول تشدید مناقشه ارمنستان و آذربایجان، اتحادیه اروپا که انتظار می‌رفت کنش‌گری سیاسی فعال‌تری از خود به نمایش بگذارد، در نقش یک میانجی ظاهر شد و برای اولین بار مذاکرات آذربایجان و ارمنستان با میانجیگری شورای اروپا در بروکسل را ترتیب داد.

این میانجیگری که همراه با افزایش مداخلات دیپلماتیک غرب در جهت حل مناقشه بین باکو و ایروان در حال انجام بود، نتایج نمادینی به همراه داشت: طرفین اسیران و نقشه‌های میادین مین را مبادله کردند و تمامیت ارضی یکدیگر را به رسمیت شناختند و زمینه را برای مذاکرات صلح اساسی‌تر فراهم کردند.

با این حال، پس از اینکه آذربایجان در سپتامبر 2023 کنترل کامل بر قره باغ کوهستانی را به دست گرفت، روند حل‌وفصل مناقشات با میانجی‌گری اتحادیه اروپا بسیار کند شد. تشدید درگیری‌های نظامی و مهاجرت دسته جمعی ارامنه قره باغ بر تنش در روابط باکو با شرکای غربی‌اش افزود. اگرچه هیچ واکنش عملی قابل توجهی از سوی غرب به اقدامات مقامات آذربایجان در صحنه‌بین‌المللی دیده نشد.

همچنین باید به تنش‌های فزاینده بین آذربایجان و کشورهای عضو اتحادیه اروپا اشاره داشت. درگیری ‌های سیاسی همچون درگیری فرانسه و جمهوری آذربایجان که به سال 2020 باز می گردد.

این تناقضات به ویژه از سال 2023 زمانی که اتحادیه اروپا تصمیم به استقرار یک هیئت نظارتی در ارمنستان گرفت و پاریس فروش تجهیزات نظامی به ایروان را آغاز کرد، شدت گرفت. باکو اطمینان دارد که این مأموریت با هدف اعلام شده «ارتقای ثبات در مناطق مرزی» ارمنستان پروژه ای کاملاً فرانسوی است. اما در واقع 23 کشور اتحادیه اروپا در این ابتکار شرکت می‌کنند، یعنی ما در مورد یک اجماع پان اروپایی صحبت می‌کنیم.

در عین حال، اظهارات اخیر کرملین، متحد سنتی ارمنستان، نشان می‌دهد که اولویت‌های روسیه تغییر کرده و اکنون به طور فزاینده‌ای از آذربایجان حمایت می‌کند. البته که ما در مورد اتحاد نظامی مسکو-باکو صحبت نمی‌کنیم، زیرا این امر تا تبدیل شدن به واقعیت فاصله بسیار زیادی دارد. اما به نظر به لحاظ تاکتیکی، مواضع مسکو و باکو در منطقه قره‌باغ دارای یک همپوشانی است و باید این نکته را اضافه کرد که در شرایط فعلی باکو علاقه بیشتری به اتحاد با آنکارا دارد تا اتحادیه اروپا.

همچنین سرکوب اخیر روزنامه نگاران و فعالان مستقل در آذربایجان، فشار بیشتری بر روابط این کشور با غرب وارد کرده است.

با توجه به همه این مسائل، این سوالات مطرح می شود: آیا روابط باکو با اتحادیه اروپا به سمت قطع کامل پیش می رود؟ آیا آذربایجان می تواند به طور کامل از اروپا جدا شود؟

پاسخ به این سوالات حداقل در شرایط فعلی منفی است، تاکنون، باکو تنها در کلام تظاهر به دور شدن از غرب کرده و چیزی که نشان دهنده احتمال تغییرات واقعی و عملی در آینده نزدیک باشد، از خود نشان نداده است. این موضوع تا حد زیادی به دلیل وابستگی متقابل طرفین است. اما این شرایط می‌تواند با یک حرکت چشم‌گیر و غیر منتظره از سوی طرفین با یک تغییر موضع جدی مواجه شود و این رابطه سینوسی را دچار یک تغییر مسیر دیگر کند.

انرژی، موتور محرک رابطه باکو- بروکسل

اما نکته مهمی که در طی این سالیان حلقه اتصال اتحادیه اروپا و آذربایجان را برعهده داشته همکاری در حوزه انرژی به‌عنوان قلب این وابستگی متقابل بوده است. به طور کلی، ذخایر آذربایجان تنها بخش کوچکی از کل نیاز گاز اروپا را پوشش می‌دهد، اما برای برخی کشورها همانند بلغارستان، یونان، ایتالیا و اخیراً رومانی و مجارستان نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. علاوه بر این، انتظار می‌رود عرضه گاز آذربایجان به اسلواکی، کرواسی و حتی اتریش افزایش یابد.

گاز آذربایجان برای اتحادیه اروپا به عنوان یک جایگزین (گاهی اوقات تنها جایگزین) برای سوخت روسیه که در حال حاضر تحت تحریم غرب‌جمعی قرار دارد، از نظر استراتژیک بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر این، تعهداتی که طرفین در قراردادها ذکر کرده‌اند مانع جدی برای هرگونه تلاش درجهت شکست توافقات است، زیرا مستلزم پرداخت جریمه‌هایی به مبلغ میلیون‌ها، اگر نگوییم میلیاردها دلار است.

آذربایجان نیز به نوبه خود به شدت به روابط انرژی با اتحادیه اروپا وابسته است. تقریباً 90 درصد درآمد کشور از فروش نفت و گاز تأمین می‌شود که ثبات سیاسی و اقتصادی آن را تضمین می‌کند. آذربایجان تنها در سال 2023، 19 میلیارد یورو از فروش نفت و گاز به اتحادیه اروپا دریافت کرده است. در حالی که این کشور خریداران قابل توجهی از خارج از اتحادیه اروپا نیز برای صادرات نفت خود دارد، اما صادرات گاز آن بیشتر به سمت بازار اروپا است.

علاوه بر این، بر اساس پیش‌بینی‌ها، در سال 2024، درآمد آذربایجان از صادرات گاز نسبت به صادرات نفت به مراتب بالاتر خواهد بود. این کشور سالانه حدود 50 میلیارد متر مکعب گاز استخراج می‌کند و قصد دارد حدود نیمی از این حجم را به اتحادیه اروپا بفروشد. حتی اگر آذربایجان تلاش کند صادرات خود را متنوع کند، بعید است خریداری پیدا کند که بتواند از نظر حجم با اتحادیه اروپا برابری داشته باشد.

کریدورهای تجاری پایه دوم رابطه

مسیرهای تجاری و مواصلاتی بین‌المللی یکی دیگر از جنبه‌های مهم روابط بین اروپا و آذربایجان است که به طور فزاینده‌ای روبه‌رشد هستند. جنگ در اوکراین و اختلالات اخیر در تجارت دریایی از طریق دریای سرخ، توجهات را به مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس کاسپین (معروف به کریدور میانه) که چین و آسیای جنوب شرقی را به اروپا متصل می‌کند جلب کرده است. یکی از شاخه‌های این کریدور بر اساس نقشه‌های موجود، از سرزمین‌های جمهوری آذربایجان می‌گذرد.

باکو کریدور میانه را فرصتی برای جذب سرمایه گذاری‌های کلان می‌بیند و آن را تنها راه درآمدزایی قابل مقایسه با نفت و گاز می‌داند. در بروکسل، کریدور میانی به‌عنوان یک جایگزین استراتژیک برای مسیرهای موجود در نظر گرفته می‌شود و موسسات مالی اروپایی و بین المللی اخیراً سرمایه گذاری 10 میلیارد یورویی در کریدور میانی را اعلام کرده‌اند.

چشم‌انداز رابطه

به عبارت دیگر، وابستگی عمیق متقابل بین اتحادیه اروپا و جمهوری آذربایجان یک شکاف و جدایی بزرگ بین باکو و بروکسل را بعید می‌سازد. هر دو طرف فعالانه به گسترش روابط در زمینه انرژی و تجارت ادامه خواهند داد.

با این وجود، عوامل منفی و مخربی مانند حقوق‌بشر، آزادی بیان، حفظ حقوق اقلیت‌های زبانی و مذهبی و .... را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. باکو منافع اقتصادی را در اولویت قرار می‌دهد و به نظر می‌رسد قصد دارد از نفوذ فزاینده خود برای توسعه روابط صرفاً تجاری با اتحادیه اروپا استفاده کند. با این حال، میزان پذیرش چنین رویکردی نزد بروکسل هنوز مشخص نیست.

نویسنده: مهدی سیف تبریزی پژوهشگر مسائل روسیه و قفقاز

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سایه شوم اعتصاب‌های گسترده بر سر بازی‌های المپیک پاریس
  • اتحادیه اروپا نقض تحریم توسط کشورهای عضو را جرم‌انگاری کرد
  • موضع دو گانه ماکرون در قبال روسیه
  • بورل: شکست سیاست خارجی اروپا، تمام جهان را مقابل غرب قرار داده است
  • اتحادیه اروپا تحریم ها علیه ایران را گسترش می دهد
  • بورل : پیام اروپا را به امیرعبداللهیان منتقل کردم؛ از ایران می‌خواهم که تنش تشدید نشود
  • رایزنی «بورل» با «امیرعبداللهیان»
  • جلسه فوق العاده وزرای خارجه اتحادیه اروپا در پی حمله ایران
  • بورل: خواهان کاهش تنش در منطقه هستیم
  • آیا انرژی از تعمیق شکاف بین باکو و بروکسل جلوگیری می‌کند؟