آهای شمایی که مسخرهم میکنی! اصلا موسیقی بلدی؟
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۴۹۷۷۶
«آهای شمایی که منو مسخره میکنی! بله با شمام. اصلا موسیقی بلدی؟ میدونی نت چیه؟ بلدی ساز بزنی؟»
«سیامک» راست میگوید؛ هم موسیقی بلد است و هم نت میشناسد و هیچ عاملی نتوانسته جلوی او و دوستانش را بگیرد؛ حتی سندرم داون و اوتیسم. حتی «عارف» که اسم سازش را یادش نمیآید هم خوب میداند که دارد خودش را برای یک کنسرت مهم آماده میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بچهها کنار هم نشستهاند و ساز میزنند. منظورم از بچهها، بچههای کمتوان ذهنی است و آنچه آنها را کنار هم جمع کرده، کنسرتی است که قرار است به زودی در حوزه هنری برگزار و از یک ارکستر متفاوت رونمایی شود؛ ارکستر ملی ویژه ایران!
«بنیامین» میگوید: «میخوایم روز کنسرت بترکونیم!» و سیامک در حالی که با تمام قدرت روی تنبکش ضربه میزند، میگوید: «حالا میبینید اون روز همه چه جوری منو تشویق میکنن.»
«شقایق» و «تکتم» سعی میکنند که به رنگ صدایی مشترک برسند و واقعیت این است که همه آنها هیجان زیادی دارند برای اولین کنسرت زندگیشان.
سازبندی ارکسترملی ویژه ایران هنوز کامل نیست؛ بهویژه در سازهای زهی اما اگر شما نوازنده قابلی از میان بچههای کمتوان ذهنی میشناسید، میتوانید او را به ارکستر معرفی کنید. رپرتوار کنسرت بچهها بخشی از قطعات ماندگار موسیقی ایران است و سازهای بادی، کلاویهای و کوبهای بخش اصلی این ارکستر ویژه را تشکیل میدهند.
«امیرحسین» که سندروم داون دارد و فلوت میزند، یکی از نوازندگان خوب این ارکستر است: «من دوتا ساز میزنم. فلوت و کلارینت. ورزشم میکنم. من اینجا رو خیلی دوست دارم. اولین باره که میخوایم کنسرت بدیم. خیلی خوشحالم.»
سیامک که تنبک میزند بسیار مشتاق است برای اینکه با ما مصاحبه کند و میگوید یک دنیا حرف برای گفتن دارد: «من دوست دارم وقتی مردم ما رو میبینن مثل یه دوست صمیمی با ما برخورد کنن. به عنوان یه برادر دلسوز ما رو ببینن. به ما میگن حق ندارید وارد جامعه بشید. مثلا مغازهها و ادارهها با ما برخورد خوبی ندارن. اصلا همه جای جهان همین طوره. کار ما رو طول میدن تا انجام بدن. ما دوست داریم مردم با ما دوست شن و به ما توجه کنن. ما میخوایم به مردم ثابت کنیم که با بقیه فرق نداریم. از مسئولین بهزیستی میخوام که به استعداد ما توجه کنن. بعضیا ما رو مسخره میکنن. میخوام بگم آهای شمایی که منو مسخره میکنی! بله با شمام. اصلا موسیقی بلدی؟ میدونی نت چیه؟ بلدی ساز بزنی؟»
عارف هم دلش میخواهد مصاحبه کند و هم اسم سازش را یادش رفته است: «ما داریم برای کنسرت آماده میشیم. خیلی خوشحالیم. بچههای اینجا خوبن.»
«مریم گیلاسیان» متخصص موسیقیدرمانی و سرپرست این ارکستر است و برایمان توضیح میدهد: «من بیش از ۱۷ سال است که در حوزه موسیقیدرمانی فعالیتهایی را در شهر گرگان انجام میدهم. ما در مرکزی که متمرکز بر این موضوع تاسیس شده تلاش میکنیم تا افراد کمتوان ذهنی بالای ۱۴ سال را با محوریت موسیقی تحت پوشش خود قرار دهیم که طی آن موفق شدیم طی دو سال گذشته ارکستر ملی «ویژه» را تاسیس کنیم. در این دو سال فضا را به سمتی هدایت کردیم تا در همین مدت موفق به برگزاری کنسرتهای متعددی در شهر گرگان شویم. از همین رو تصمیم گرفتیم تا به شکلی گستردهتر به فکر تشکیل یک ارکستر ملی ویژه باشیم به همین جهت در ابتدا مذاکراتی را با مدیران اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل بهزیستی استان گلستان داشتیم که در نهایت با موافقت آنها پیشزمینه تشکیل ارکستر از گرگان و شهرهای دیگر کشور آغاز شد.»
او ادامه میدهد: «ما بر اساس برنامهریزیهایی که در این زمینه انجام دادیم، با همکاری تعدادی از کارشناسان موسیقیدرمانی و رشتههای تخصصی مرتبط، کار انتخاب هنرمندان را آغاز کردیم که با توجه به نوع واکنشی که باید با افراد کمتوان ذهنی و معلولیتهای دیگر وجود داشته باشد، پروسه بسیار دشوار و حساسی را طی کردیم زیرا هنر نوازندگی بهطور طبیعی برای افراد عادی جامعه نیز کاری بسیار دشوار و تخصصی است چه برسد به اینکه این هنر توسط افرادی اجرا شود که دارای آسیبهایی چون کمتوانی ذهنی، معلولیت جسمی، اوتیسم، نابینایی و مواردی از این دست هستند.»
گیلاسیان معتقد است: «فکر میکنم همین قدر که ارکستر ملی ایران برای کشور مهم است، این ارکستر ویژه هم میتواند دارای اهمیت باشد؛ البته با شرایط خاص خودشان. موسیقی برای بچهها مثل یک معجزه است بهویژه برای بچههایی که مشکل ذهنی دارند. آنها یاد میگیرند سه صفحه نت بزنند و خط به خط نت را دنبال کنند. هم روی کار خود تمرکز میکنند و هم روی صداهای دیگر. خوشبختانه سرخوردگی خیلی از این بچهها از بین رفته است.»
سرپرست ارکستر ویژه همچنین میگوید: «این پروسه برای من سخت و بسیار شیرین بوده است. قطعا اگر دفتر موسیقی هم اطلاعات بیشتری درباره این ارکستر به دست بیاورد، از بچهها حمایت خواهد کرد. ما دوست داریم نوازندههای دیگر هم به ما بپیوندند؛ بهویژه آقایان خواننده و نوازندگان سازهای زهی. از طرفی تمایل همکاری با موزیسینهای دیگر را هم داریم. پروژه عادیسازی حدود ۵۰ سال است که در دنیا شروع شده و ما میخواهیم این مسیر را پیش برویم. دوست دارم این بچهها در کنار نوازندههای عادی روی صحنه بروند.»
«بنیامین آتابای» نوازنده گیتار کلاسیک، «علی جباری» نوازنده کمانچه، «آرمیا مهدیتبار» نوازنده پیانو، «علیرضا رحمانی» نوازنده ملودیکا، «مهدی صفری راد» نوازنده گیتارباس، «فرید زاهدی» نوازنده فلوت کلیددار، «امیرحسین نادریپور» نوازنده فلوت ریکوردر، «علیرضا مهیمنی» نوازنده فلوت ریکوردر، «المیرا خلیلزاده» نوازنده فلوت ریکوردر، «سمیرا شهبازی» نوازنده پیانو، «هادی علیزاده» نوازنده تنبک، «بردیا عسگری» نوازنده دمام، «سیامک عسگری» نوازنده تنبک، «مهتاب آل عباسیان»، «شقایق گرامیان»، «تکتم فرید»، «ندا فکوریان» و «اعظم شیخویسی»، بخشی از نوازندگان این ارکستر هستند.
ایسنا - سهیلا صدیقی
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سندروم داون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۴۹۷۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا دانلود غیرقانونی آهنگ را دوست داریم؟
آفتابنیوز :
نیما جوان (تهیهکننده موسیقی و مدیر نشر و پخش جوان) درباره فعالیتهای کنونی خود میگوید: با آغاز شیوع کرونا اتفاقات عجیب و غریبی در صنعت نشر رخ داد؛ به گونهای که فعالیت بسیاری از همکاران رو به تعطیلی رفت و یا به کل تعطیل شد. پس از کرونا نیز شرایط سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۱ تأثیر مستقیمی روی کار ما داشت. فعالیت خود من هم در حوزه نشر بود و هم پخش که بخش دوم در پی این اتفاقها کلا تعطیل شد، ولی نشر را حفظ و سعی کردیم از انتشار فیزیکی به سمت انتشار دیجیتال در پلتفرمهای بینالمللی و داخلی برویم تا جریان نشر پویایی خود را حفظ کند.
او ادامه میدهد: البته نشر که از سمت مولفها و هنرمندان صورت میگیرد، همچنان پویایی خود را حفظ کرده است، اما خب، هنرمندان بیشتر به سمت اجراهای صحنهای، فستیوالها یا انتشار آثار خود در پلتفرمهای دیجیتال روی آوردهاند.
درآمد هنرمندان از نشر موسیقی بیشتر نشده است!
در ادامه این مسئله را با او مطرح کردیم که برخی بر این عقیده هستند که وضعیت درآمد هنرمندان از طریق نشر اثر موسیقی به صورت دیجیتال در ایران بهتر شده است؛ آیا شما به این امر قائل هستید؟ که جوان پاسخ میدهد: باید دید منظور آنها بهتر نسبت به چه چیزی است؟ اگر منظور نسبت به قبل باشد، بله وضع بهتر است، ولی نسبت به ایده عالی که باید اتفاق بیفتد، خیر! درحقیقت هنرمند موسیقی باید نسبت به هزینههایی که برای ساخت یک اثر میکند یک آستانه امنیتی داشته باشد تا بدین صورت حداقل نسبت به اینکه هزینههای صرف شده برابر میشود یا با سود همراه باشد، دور نظری داشته باشد.
او ادامه میدهد: با این حال نشر موسیقی در ایران با حمایت مالی اسپانسرها (که البته در این زمینه کمکار شدهاند) یا با هزینه شخصی خود هنرمند صورت میگیرد که در هر دو مورد نه بازگشت مالی در کار است و نه سودی!
چرا پلتفرمی شبیه به اسپاتیفای نداریم؟
در همین راستا از او سوال میکنیم که چرا در ایران پلتفرمی مشابه اسپاتیفای برای پخش آنلاین موسیقی نداریم؟ چرا که تجربه پلتفرمهای پخش آنلاین فیلم نشان داده که اگر بستری فراهم شود، مردم هم استقبال میکنند!
جوان میگوید: در حال حاضر پخش آنلاین موسیقی در دنیا حرف اول را به لحاظ درآمد اقتصادی برای هنرمندان موسیقی میزند. پیشتر تجربه سایت بیپتونز را داشتیم که برای دانلود قانونی فایلهای موسیقی موهبت بزرگی بود، ولی هیچگاه به سمت پخش آنلاین موسیقی به صورت قانونی نرفتهایم. در صورتی که در پلتفرمهایی مانند اسپاتیفای مخاطبان به راحتی موسیقی گوش میکنند، بدون اینکه نیازی به دانلود آهنگ باشد.
او ادامه میدهد: دردسر دانلود موسیقی از سایتی مانند بیپتونز باعث شده که آن بخش خیلی ضعیفتر از جریانی که در دنیا وجود دارد پیش برود، درحالی که اگر بیپتونز به صورتی پیش میرفت که مخاطبان به صورت آنلاین آهنگ گوش کنند، وضع خیلی فرق داشت. ضمن اینکه بیپتونز در ایران میتوانست جای اسپاتیفای را بگیرد؛ زیرا اسپاتیفای به فیلترشکن نیاز دارد و خیلی وقتها همان فیلترشکن هم کار نمیکند. به هر حال، چون تغییر شکلی در سیستم دیجیتالی ایران رخ نداده، گردش اقتصادی هم در موسیقی به جریان نیفتاده است.
ناامیدی بیپتونز
از او سوال میکنیم که پس چرا پلتفرمی مانند بیپتونز به سمت پخش آنلان موسیقی نرفته است؟ که جوان میگوید: علتش میتواند هزینههای بالای سرمایهگذاری و ناامید شدن پلتفرمی مانند بیپتونز باشد. در حال حاضر کمتر کسی در ایران به سمت فروش دیجیتال میرود؛ چون فروشی ندارد. پلتفرمی مانند بیپتونز هم میداند برای اینکه بستر جدیدی را برای پخش موسیقی فراهم کند، باید میلیاردی تبلیغ کند، بدون اینکه از نتیجه مطمئن باشند. البته اگر میبینیم که در دنیا حقوق مادی و معنوی آثار هنری رعایت میشود، به خاطر این است که آنها از طریق رادیو و تلویزیون این مسئله را در بین مردم فرهنگسازی کرده و جا انداختهاند.
دو نظر مثبت و منفی درباره دو سانسی کنسرتها
در بخش دیگری از این گفتگو با جوان درباره برگزاری کنسرتها در دو سانس صحبت میکنیم و نظر او را جویا میشویم.
این ناشر موسیقی میگوید: اینکه اجرایی به سانس دوم کشیده میشود در نگاه اول مثبت است؛ چون نشان دهنده استقبال مردم است، ولی از طرف دیگر لطمه آن به خود اعضای گروه و خواننده وارد میشود. علت هم این است که خوانندهها در یک سانس خیلی بهتر و باکیفیتتر میتوانند اجرا کنند و تعدد سانس احتمالا کیفیت کار را پایین میآورد.
او درباره علت این امر میگوید: علت برگزاری کنسرتها در دو سانس حتما اقتصادی است؛ چون وقتی که برگزارکننده به برگزاری کنسرت در دو سانس علاقهمند باشد حتما برای درآمد بیشتر است. البته کنسرتهای پاپ میتوانند به یک سانس بسنده کنند، چون با یک سانس هم گردش مالی خوبی برای برگزارکننده اتفاق میافتد و شاید اگر فشار دو سانس کنسرت پشت هم از دوش گروهها برداشته شود، کیفیت کار آنها بالا برود.
دولت باید هزینه کمتری بابت سالنهای کنسرت بگیرد
همچنین نظر او را درباره این مسئله که «با وجود دولتی بودن عمده سالنهای کنسرت در ایران، ولی این سالنها اجارهبهای کلانی را از تهیهکنندگان کنسرت دریافت میکنند که این امر موجب افزایش ناگزیر قیمت بلیتهای کنسرت میشود» جویا میشویم که جوان میگوید: در مواقعی که هزینههای برگزاری کنسرت ناگزیر بالا میرود، دولت باید به برگزارکننده یا سالندار کمک مالی دهد که البته در این مورد معنایی ندارد؛ چون اکثر سالنها دولتی هستند و دولت باید حمایت کند که هزینه برگزارکننده پایین بیاید که بتواند بلیتها را با قیمت منطقیتری در اختیار مخاطب قرار دهد.
او ادامه میدهد: در جریان موسیقی پاپ که عمده مخاطب آنها نوجوانها هستند، خانواده و والدین خود را مجبور میکنند که به کنسرت خواننده محبوب خود بروند؛ حال یک خانواده چهار نفره با هر بلیتی که میانگین قیمت آن ۷۰۰ هزار تومان است، باید هزینه بالایی باید پرداخت کند که شاید دفعات بعدی کنسرت را از لیست تفریحات خود حذف کند؛ بنابراین دولت باید کمک کند که هزینهها پایین بیایند، ولی خب معلوم نیست این هزینهها کجا صرف میشوند.
جوان در پاسخ به این پرسش که «سال گذشته در جشنواره موسیقی فجر، فرهنگسرای بهمن هم به سالنهای برگزاری کنسرت اضافه شد که شروع فروش قیمت بلیتها از ۹۵ هزار تومان بود. بهتر نیست این روند را طی سال هم داشته باشیم تا همه اقشار جامعه از حضور در کنسرتها بهرهمند شوند؟» میگوید: قطعا همین طور است. وقتی که جایی تبدیل به پاتوق فرهنگی میشود، مهم نیست که موقعیت مکانی آن کجاست؛ چراکه اگر آن محیط خدمات خوبی ارائه دهد آدمها به رفتن به آنجا عادت میکنند. ضمن اینکه در تهران سالن اجرا خیلی کم داریم و اضافه شدن سالنهای مختلف در سراسر سطح شهر بسیار کمک کننده خواهد بود.
جوان ادامه میدهد: فراموش نکنیم که بسیاری از هنرمندان، به خصوص جوانترها و تازهکارها برای برگزاری کنسرت به خاطر کمبود سالن و البته هزینههای بالا به مشکل میخورند؛ چه بسا که بعضی از سالنها برای یک سال توسط برخی از تهیهکنندگان رزو میشود.
این تهیهکننده موسیقی تصریح میکند: درحال حاضر سالنهایی داریم که در اختیار شهرداری هستند که از وقتی شهردار جدید روی کار آمده اجازه برگزاری کنسرت در این سالنها را نمیدهد، مانند سالنهای ایوان شمس، سالن کانون پرورش فکری کودکان و وزارت کشور! آخر چرا این سالنها باید غیرقابل استفاده بمانند وقتی که پتانسیل اجرایی دارند؟ خیلی از فرهنگسراها نیز سالنهای خیلی خوبی دارند که با صرف یک هزینه میتوان آنها را به سالنی برای اجرای موسیقی تبدیل کرد. این کارها یک عزم دولتی و مدیر فرهنگی میخواهد که علت فعالیت نکردن این سالنها را آسیب شناسی و رصد کند، در عین حال نیز استفاده از آنها را مطالبه و در اختیار هنرمندان قرار دهد.
منبع: خبرگزاری ایسنا