Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-23@22:37:29 GMT

اسراییل در میان مخالفان اصلی ایران در FATF

تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۵۷۸۹۷

اسراییل در میان مخالفان اصلی ایران در FATF

با عضویت رژیم اسراییل در FATF به عنوان سی و هشتمین عضو رسمی این گروه مالی بین‌المللی، کار برای ایران سخت‌تر شد.

به گزارش ایسنا، وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی هفته گذشته اعلام کرد که اسرائیل به عنوان یکی از اعضای FATF (گروه ویژه اقدام مالی) پذیرفته شده است.

رژیم اسراییل و عربستان دو کشوری هستند که در سال جاری میلادی وضعیت‌شان برای عضویت در این گروه مالی بین‌المللی بررسی شد و در نهایت اسراییل با پشت سر گذاشتن عربستان سعودی موفق شد تا به آن راه پیدا کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برخی رسانه‌های خارجی با انتشار خبر فوق، عضویت اسراییل در گروه ویژه اقدام مالی را در ابعاد سیاسی و منطقه‌ای در راستای اعمال فشار به ایران در شرایطی تحلیل کردند که ایران تلاش دارد به طور کامل خود را از لیست سیاه خارج کرده و دستور FATF برای اقدامات مقابله‌ای کشورها با خود را ملغی کند.

با اجرایی شدن برجام اقدامات مقابله‌ای علیه ایران در چارچوب توافق هسته‌ای باید در FATF نیز به تعلیق در می‌آمد که این اتفاق از سال 2015 تا کنون هر سال انجام شده است. در عین حال ایران از سال 2015 تا کنون بنا به درخواست FATF باید تلاش می‌کرده تا اقدامات و توصیه‌های این گروه مالی را به اجرا در بیاورد تا تعاملات کشورها در امور مالی و بانکی با ایران عادی شود. تلاش‌های ایران در بخش‌های زیادی انجام شد اما در چند بخش هم‌چنان مشکلات و موانعی برای اجرای آنها باقی مانده است.

در نشست اخیر FATF، به ایران 4 ماه دیگر (تا فوریه 2019) فرصت داده شد تا موارد مربوطه را برای ممانعت از بازگشت به لیست سیاه FATF یا رد تعلیق تکمیل کند. اما روند تکمیل فرایند مورد نظر FATF  علاوه بر مخالفان و دشمنان خارجی ایران، با مخالفت‌های جدی در داخل نیز مواجه شد. از این رو چند مورد باقی مانده از  اجرای 40 توصیه FATF همچنان در راهروهای مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز در رایزنی‌ میان سران سه قوا در جریان است.

مقامات کشورمان در سطوح عالی دولت همواره بر تسریع تصویب فرایندهای مورد نیاز برای خارج شدن نام ایران از لیست سیاه FATF تاکید کرده‌اند که برای این مساله دلایل کارشناسی و سیاسی و فنی خود را مطرح می‌کنند. در مقابل مخالفان FATF، اصرار دولت برای تصویب لوایح چهارگانه مرتبط با اجرای FATF را بر خلاف منافع ملی تحلیل می‌کنند.

دولت و موافقان FATF معتقدند یکی از مهم‌ترین دلایل این اصرار و تسریع روند کار، فرصت ندادن به دشمنان و مخالفان ایران در FATF برای سنگ‌اندازی در مسیر اجرا و حفظ برجام است. آمریکا به همراه هم‌پیمانانش به ویژه عربستان و رژیم اسراییل و برخی کشورهای دیگر تلاش کرده‌اند تا انواع اقدامات را علیه ایران و برجام انجام دهند. تلاش برای ممانعت از خروج نام ایران از لیست سیاه FATF از آن رو حایز اهمیت است که آمریکا تلاش داشته و دارد تا با بازگشت نام ایران در لیست سیاه و از سر گرفتن اقدامات مقابله‌ای، تحریم‌های یک‌جانبه‌ هسته‌ای و غیر هسته‌ای جدید تحت عناوین اقدامات تروریستی و حقوق بشری علیه ایران را وجاهت قانونی و بین‌المللی دهد. به این شکل آمریکا می‌تواند از محل FATF یک بار دیگر اجماع جهانی علیه ایران را ولو کم اثر شکل دهد؛ تلاشی که در سه سال گذشته و نیز بعد از خروج یک‌جانبه‌ از برجام تاکنون عملی نشده است.

به علاوه، اجرا نشدن کامل توصیه‌های FATF به ویژه بعد از خروج آمریکا از برجام موجب شد تا اجرای برجام در بخش‌هایی که مربوط به ایران و منافع اقتصادی‌اش بود حتی فراتر از برجام به خوبی انجام نشود. 

بعد از خروج آمریکا از برجام، برخی کشورها که تعاملات و سیستم‌ مالی‌شان فراتر از قوانین تحریمی آمریکاست، از جمله چین و روسیه که از حامیان برجام و استمرار آن نیز هستند، از ایران خواستند تا قوانین خود را با معیارهای FATF هماهنگ کند چرا که بسیاری از بانک‌های چینی و روسی نه به خاطر تحریم‌های آمریکا بلکه به خاطر همکاری با FATF و اجرای قوانین آن مجبور به همکاری با ایران نیستند.

به عبارتی می‌توان گفت، عادی‌سازی وضعیت تعامل با FATF ، یکی از پیش‌شرط‌های مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه ایران است.

اما یکی دیگر از دلایل اصرار بر تسریع تصویب لوایح چهارگانه مرتبط FATF، نگرانی ایران از ورود اعضای جدید به این گروه بود که متاسفانه باید گفت حالا اسراییل از یک عضو ناظر به عضو رسمی در FATF تبدیل شده است و به یک واقعیت نگران‌کننده برای ایران تبدیل شده است.

اکنون با عضویت اسراییل در FATF به عنوان عضو رسمی، کار برای ایران سخت‌تر شده است؛ چرا که هم‌زمان با مخالفان داخلیFATF بر مخالفان خارجی آن به طور رسمی افزوده شده است. تا پیش از این، مخالفان خروج نام ایران از لیست سیاه FATF، آمریکا، آرژانتین و شورای همکاری خلیج فارس (سه عضو رسمی) و عربستان و اسراییل (دو عضو ناظر) بودند و اکنون یک عضو ناظر به جبهه اعضای اصلی مخالف ایران تبدیل شده است.

با احتساب رژیم اسراییل، اعضای اصلی FATF متشکل از 36 دولت و دو سازمان و نهاد بین‌المللی (کمیسیون اروپا و شورای همکاری خلیج فارس) هستند. هم‌چنین این گروه مالی بین‌المللی دارای 9 گروه منطقه‌ای است که در مجموع 204 کشور با آن همکاری می‌کنند. ایران عضو گروه اوراسیای FATF است.

ایران در حدود 12 سال پیش کار با FATF را آغاز و قوانینی را در چارچوب مبارزه با تامین مالی تروریسم که از اهداف اولیه FATF بوده، به تصویب رساند اما در اوخر دهه 80 مشکلاتی بر سر راه عضویت کامل ایران ایجاد شد به شکلی که این روند تا دولت فعلی به تاخیر افتاد.

شاید برخی از منتقدان FATF این گونه به جامعه و افکار عمومی القا کنند که تلاش دولت برای تصویب لوایح مرتبط با FATF به خاطر حفظ برجام یا منافع حاصل از آن است در حالی که سوابق همکاری ایران با این گروه ویژه مالی نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ایران از یک دهه پیش ضرورت پیوستن به این نهاد مالی را احساس و اقدامات لازم را نیز اتخاذ کرده است. حضور کشورهای مختلف در این سازوکار مستقل مالی از کشورهای قدرتمند و تراز اول به لحاظ اقتصادی گرفته تا کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته حاکی از اهمیت مساله است و آمریکا و انگلیس و سوریه و ایران و عربستان نمی‌شناسد. هر کشوری که تمایل به انجام تعاملات بین‌المللی گسترده دارد و در برنامه‌ خود توسعه اقتصادی را در نظر دارد نیاز است تا خود را با این ساز و کار مالی بین‌المللی همراه سازد و این مساله به واقع ارتباطی به برجام و غیربرجام ندارد و بسیار فراتر از آن، سیاست‌های کلی اقتصادی و سیاسی را در بر می‌گیرد. اگر ایران به واقع به دنبال آن است که در منطقه و پیرامون خود در اقتصاد حرف اول را بزند باید قوانین داخلی خود را با معیارها و استانداردهای بین‌المللی هماهنگ کند.

با وجود نگرانی‌ها درباره پیوستن کامل رژیم اسراییل به FATF‌ و تشدید فشارها علیه ایران در این جبهه مالی بین‌المللی، نباید دست از تلاش برای جلوگیری از خودتحریمی و بسته شدن مسیرهای تنفسی مالی و پولی برداشت. در فضایی که تحریم‌های یک جانبه آمریکا راه نفس ایران را بسیار تنگ کرده است و شاهرگ‌های حیاتی را نشانه گرفته، آن هم در شرایطی که کشورهای اروپایی و چین و روسیه در مقابله با این تحریم‌ها دستانشان بسیار بسته است، باز نگه داشتن مسیرهای مالی محدود و کوچک بسیار ضروری است. 

سیستم تصمیم‌گیری در FATF بر "اجماع" استوار است از این رو طبیعی است کشورهای مخالف خروج نام ایران از لیست سیاه در آینده به ویژه برای  نشست بعدی این گروه که قرار است در فوریه 2019 تشکیل شود، اقدامات و لابی‌های بسیاری را انجام خواهند دارد تا نظرات و تصمیم کشورهای دیگر عضو را تحت تاثیر قرار دهند.

در عین حال، از آنجایی که ساز و کار FATF مبتنی بر رعایت اصول و استانداردهایی کاملا مالی، فنی و قانونی است، هر چقدر هم که کشورهای مختلف برای این مانع بر سر راه ایران در FATF تلاش کنند اگر ایران بتواند توصیه‌های این نهاد مالی را به درستی اجرا کند و سازمان‌ها و نهادها بر اساس آن ضوابط اقدام به فعالیت کنند از تیررس آمریکا و اسراییل و عربستان و دیگران دور خواهد ماند بنا بر این ضروری است تا در فرصت باقی‌مانده شرایط را برای اجرای توصیه‌های FATF در کشور فراهم کنیم.

متاسفانه موضوع FATF‌ امروز به یک مساله ملی برای کشور تبدیل شده است که این خود هزینه‌های سیاسی و روانی و اقتصادی زیادی را در بر دارد در حالی که این مساله در کشورهای دیگر از موضوعات دسته چندم محسوب می‌شود.

ایران چهل سال است که با تحریم‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، حقوق بشری و غیره مواجه است با این وجود در تمام این سال‌ها در ابعاد مختلف توانست نه به استقلال کامل بلکه استقلال نسبی دست یابد. با پذیرش این‌که کشور از گذشته تا کنون و نیز در آینده با تهدید و تحریم‌ مواجه بوده و هست، نگاه‌مان باید برای حضور در مجامع و نهادهای بین‌المللی ایجابی باشد نه سلبی.

گزارش از خبرنگار ایسنا: زهرا اصغری

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: اسراييل برجام خروج آمریکا از برجام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۵۷۸۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از شیدایی به رضاخان تا قلع و قمع مخالفان مصدق!

 روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز ربایش و قتل سرتیپ محمود افشارطوس رئیس شهربانی کل کشور در دوران نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق است. این رویداد و همچنین کارنامه نامبرده تا هم اینک در معرض گمانه‌ها و داوری‌های گوناگون قرار دارد. مقال پی آمده به همین مناسبت و بر بنیاد پاره‌ای روایات و تحلیل‌ها به نگارش درآمده است. امید آنکه علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 
 
 محمود افشارطوس که بود؟
در آغاز مقال، مروری بر پیشینه و کارنامه تیمسار محمود افشارطوس بهنگام می‌نماید. چه اینکه اطلاع از گذشته وی می‌تواند ما را به یک داوری واقعی‌تر در باره نامبرده برساند. به نظر می‌رسد آنچه محمدحسن پورقنبر در این فقره نگاشته، از استناد و جامعیت برخوردار است:

«محمود افشارطوس، در ۱۲۸۶ ش به دنیا آمد. پدر و پدربزرگش حرفه نظامی‌گری داشتند و برخی برادران او نیز تا درجات بالای نظامی پیش رفتند؛ بنابراین او در خانواده‌ای کاملاً نظامی پرورش یافت. محمود افشارطوس مقارن با ظهور رضاخان و اقدامات او در راستای نوسازی ارتش، وارد آموزشگاه افسری شد، در سال ۱۳۰۶ ش به درجه ستوان دومی دست یافت و از این زمان به بعد، مدارج ترقی در حرفه نظامی‌گری را آغاز نمود. در ۱۳۱۶ ش و در حالی که دارای درجه سرگردی بود، از طرف سرلشکر بوذرجمهری به دربار معرفی گردید تا به عنوان رئیس تشکیلات املاک پهلوی در مازندران فعالیت نماید. بعد از سقوط رضاخان به تهران بازگشت و سه سال آینده را در پایتخت سپری نمود تا آنکه اوایل سال ۱۳۲۳ ش به عنوان رئیس شهربانی اصفهان منصوب شد و بدانجا عزیمت نمود. در این زمان، اصفهان به عنوان یکی از شهر‌های صنعتی ایران از مراکز مهم فعالیت حزب توده به شمار می‌آمد. از این رو یکی از اهداف افشارطوس، کاستن از تکاپو‌های حزب کمونیستی مذکور در اصفهان بود. حضور افشارطوس در این شهر، کمتر از یک سال به طول انجامید. او در حالی که در این برهه زمانی دارای درجه سرهنگی بود به تهران بازگشت و اندکی بعد هم برای سرکوب غائله فرقه دموکرات آذربایجان، بدان سوی حرکت و در آنجا ایفای نقش نمود. افشارطوس در سال‌های آتی، مناصبی همچون فرمانده نظامی راه‌های همدان و همچنین بازرسی لشکر را برعهده داشت، به علاوه، در رکن سوم ستاد ارتش هم فعالیت نمود، سپس رئیس اداره دروس دانشگاه جنگ شد. 

بنا بر روایتی از اواخر دهه ۱۳۲۰ ش و در دوره نخست‌وزیری رزم‌آرا که نهضت ملی کردن نفت به وجود آمد، افشارطوس نیز از جنبه فکری متحول و مطالعه روزنامه‌های سیاسی و کتب اجتماعی به سایر مطالعات او اضافه شد و به دموکراسی اظهار علاقه می‌کرد. در ماه‌های نخستین ۱۳۳۱ ش بود که همراه با تعدادی از نظامیان دیگر، یک سازمان مخفی به نام گروه افسران ناسیونالیست را تشکیل داد که گویا هدف آنان مبارزه با فساد در ارتش و همچنین حمایت از دولت مصدق بود. او در این زمان، همچنان در درجه سرهنگی بود و اجازه ترفیع درجه به او نمی‌دادند. او سرانجام در مهر ۱۳۳۱ ش به رتبه نظامی سرتیپی نایل گردید. در این مقطع زمانی که مصادف با دوره دوم نخست‌وزیری مصدق بود، گروه افسران ناسیونالیست بیش از پیش بر فعالیت خود افزوده، رابطه میان آنان با دولت نزدیک گردید. مصدق که درپی تصفیه افسران فاسد و وفادار به شاه در ارتش بود، از کمک افسران ناسیونالیست در این زمینه بهره جست و در این میان، افشارطوس نیز نقش مهمی برعهده گرفت.

گویا او در این زمان و برای مدتی به ریاست فرمانداری نظامی تهران و به جای سرلشکر علوی مقدم - که در سرکوب قیام سی تیر نقش زیادی داشت- برگزیده شد. سرانجام با پیشنهاد گروه افسران ناسیونالیست به مصدق، افشارطوس در بهمن ۱۳۳۱ ش از سوی نخست‌وزیر به عنوان رئیس شهربانی کل کشور منصوب گردید. یکی از اقدامات بسیار مهم و تأثیرگذار او در این پست، نقشی بود که در ماجرای نهم اسفند ایفا نمود که طی آن توانست نخست‌وزیر را از معرکه‌ای که مخالفانش برپا کرده و حتی قصد جان او را نموده بودند، نجات دهد. با این حال تلاطم شدید جو سیاسی ایران در آن برهه زمانی موجب شد تا او کمتر از سه ماه در این منصب نظامی- سیاسی مهم باقی بماند، چراکه در ۳۱ فروردین ۱۳۳۲ ش ربوده شد و سه روز بعد از آن به قتل رسید.» 


 

 لکه‌های سیاه، در کارنامه جناب سرتیپ!
افشارطوس در دوران سلطنت رضاخان، سرپرستی املاک او در مازندران را بر عهده داشت. جمله گزارشات درباره عملکرد نظامی و اخلاقی نامبرده در این مقطع، منفی و حتی شرم آور می‌نماید. در عین حال وی در این دوره به دلیل علاقه و وفاداری کامل به پهلوی اول، مورد توجه و التفات شاه قرار داشت. پورقنبر تلاش دارد تا در این باره نیز گزارشی واقعی و مستند به دست دهد:

«بنابر اظهار یکی از نزدیکان افشارطوس، او به رضاشاه اعتقاد داشت و حتی تحت تأثیر قدرت تصمیم‌گیری و اراده پهلوی اول بود. شاید بر اساس همین اعتقاد بود که وقتی به سرپرستی املاک رضاشاه در مازندران منصوب گردید، دست به اقداماتی زد که همواره به عنوان یک لکه سیاه در دوران زندگی‌اش به آن اشاره می‌شود. غصب املاک خرده مالکان مازندرانی به نفع رضاشاه، به بیگاری گرفتن توده مردم با وضعیت وحشتناک توأم با ظلم و ستم و حتی تکان‌دهنده‌تر از اینها فساد اخلاقی ناشی از تجاوز به عنف دختران و عروسان زیباروی آن منطقه، لکه‌هایی سیاه در زندگی محمود افشارطوس به شمار می‌روند.

 وفاداری افشارطوس به رضاشاه تا آن اندازه بود که اولین شاه پهلوی رویکرد مثبتی نسبت به افشارطوس داشته و شخصاً توجه ویژه‌ای نسبت به او مبذول می‌داشت و در آن سو به دلیل همین اقدامات غیراخلاقی و غیرانسانی افشارطوس در قبال مردم مازندران بود که وقتی خبر قتل او منتشر گردید و در پی آن دولت نیز عزای عمومی اعلام کرد و در سراسر کشور به برپایی مراسم ختم مبادرت ورزید، در ساری اهالی این شهر در مجلس ترحیم شرکت نکردند که هیچ از قتل او بسیار خوشحال شدند! این امر تا بدان پایه عیان بود که منوچهر گلبادی که شخصی بانفوذ در ساری به شمار می‌آمد و در زمان احمد قوام از سوی او به عنوان نماینده ساری در مجلس شورای ملی حضور داشت و در ایام رضاشاه، همراه با افشارطوس در یکی از بلوکات مازندران بود، از ترس مردم و به رغم میل خود، نتوانست در مجلس ختمی که دولت در ساری برپا کرده بود، حاضر شود و به دلیل همین بُعد اقدامات افشارطوس بود که وقتی یکی از محققان خارجی در مورد قتل افشارطوس سخن به میان می‌آورد، از عبارت: افشارطوس به کیفر بی‌رحمی‌های سابق خود رسید، چراکه او را به تدریج شکنجه دادند و کشتند... استفاده نمود. شخصی دیگر که دقیقاً در همان برهه زمانی کتاب خاطرات خود را می‌نوشت، در مورد این موضوع می‌آورد: در این روز‌ها که این کتاب را می‌نویسم، حادثه‌ای عجیب روی داد. افشارطوس به وسیله عده‌ای دستگیر، ربوده و کشته شد.

در گوشه غاری مرطوب به صورت دست و پا بسته. ثمره و نتیجه بی‌عفتی‌ها و بی‌عصمتی‌ها و فجایعی را که در شمال کرده بود علناً به چشم دیده است. یکی از زجردیدگان مازندران در حالی که برق شادی از چشمانش می‌درخشید، می‌گفت اگر صد روز هم در غار می‌ماند و روزی هزار مرتبه به مرگ می‌رسید، کافی نبود! بنا بر اظهارات، یکی از خصایل شخصیتی افشارطوس، گرایش شدید نسبت به جنس زن یا بنا بر ادعای برخی زن پرستی بود. روایتی دیگر مدعی است که دولت مصدق، سوابق زندگی و خصوصیات اخلاقی افشارطوس را پنهان می‌داشت، در حالی که بر اساس گفته‌های عموم، این شخص، مردی جاه‌طلب، شهوت‌پرست و بی‌نهایت قسی‌القلب و بی‌رحم بوده است. بر مبنای این روایت، این سه خصیصه اخلاقی از شروع خدمتش در نظام تا آخر عمر، پیوسته با او بود. همچنان که بنا بر اظهاری مشابه او به عنوان فردی بی‌رحم و جاه‌طلب معرفی شده و اینکه خیلی به خود می‌بالید و بنا بر همین روایت، یکی از امرای ارتش ایران که خود به شدت عمل شهرت داشت، او را به دلیل رفتار بسیار خشنی که با دانشجویان دانشکده افسری داشت، از سِمَت خود برکنار کرد.» 
 
 روایت رسمی در باب ربایش و قتل رئیس شهربانی
از همان دوره که محمود افشارطوس مفقود و چند روز بعد جسد او پیدا شد، بسا افراد و جریانات این اقدام را در جهت تضعیف دولت دکتر مصدق و حتی نخستین گام کودتا علیه وی برشمردند. این روایت تقریباً فراگیر و رسمی شد و تا هم اینک نیز از سوی وفاداران به مصدق تکرار می‌شود. در مقالی بر تارنمای پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، به علل این باور اشارت رفته است:

«این اقدام، قسمتی کوچک از یک نقشه وسیع در راستای تضعیف و سرنگونی دولت مصدق به شمار می‌آمد، به‌طوری‌که حدوداً سه دهه بعد از آن واقعه، یکی از مقامات سابق سرویس اطلاعاتی انگلیس که با صراحت از نقش انگلیسی‌ها در این واقعه پرده برداشته بود به پشت پرده پیچیده و وسیع آن اعتراف نمود. علاوه بر این بنا بر اعتراف یکی از امرای عالیرتبه ارتشی حاضر در این آدم‌ربایی قرار بود در راستای تضعیف دولت و ارعاب عناصر مرتبط با دولت دکتر مصدق، چند نفر از دولتمردان برجسته، هدف آدم‌ربایی قرار گیرند. یکی از محققان خارجی نیز با اذعان به نقش سازمان اطلاعاتی انگلستان در این آدم‌ربایی، هدف از این اقدام را فراهم‌کردن زمینه کودتا عنوان نمود. این اقدام می‌توانست همچون نشانه‌ای از ضعف و ناتوانایی دولت در برقراری امنیت تلقی شده و دال بر این باشد که دکتر مصدق بر اوضاع مسلط نیست که همین موجب دیدگاه منفی نسبت به دولت مصدق در داخل و خارج از کشور گردیده و حتی زمینه را برای کودتا آماده می‌کرد. چنان‌که بنابر روایتی در همان مقطع زمانی اواخر فروردین ۱۳۳۲، فاستردالس (وزیر امور خارجه امریکا) در پاکستان به‌سر می‌برد و قرار بود از ایران نیز دیداری داشته باشد. مخالفان مصدق تصور می‌کردند با ورود او به ایران شاید توافقاتی میان طرفین راجع به خرید نفت صورت گیرد و مشکلات مالی دولت برطرف شود، بنابراین یکی از اهداف این جنایت، آن بود که به امریکایی‌ها نشان دهند دولت مصدق از ثبات لازم برخوردار نیست.

این برنامه توطئه‌آمیز نهایتاً مؤثر نیز افتاد، چراکه دالس به‌رغم قرار قبلی به ایران نیامد. علاوه بر این هدف قرارگرفتن افشارطوس برای آدم‌ربایی، به منصب بسیار مهم امنیتی او به عنوان رئیس شهربانی برمی‌گردد. او در این پُست، نه تنها مسئولیت انتظامی در راستای حفظ نظم و امنیت جامعه را برعهده داشت، بلکه مرتبط با امور سیاسی نیز بود، زیرا کسب اطلاعات از مخالفان دولت و فرونشاندن توطئه‌های آنان یکی از نقش‌های مهمی بود که او در سِمَت ریاست شهربانی ایفا می‌نمود. تا آنجا که مخالفان دولت، به شدت از سوی او احساس خطر نموده و بر این اعتقاد بودند که دولت مصدق بستگی به افشارطوس دارد. مرتبط با این وظیفه بسیار حساس و مهم افشارطوس، برخی عناصر مخالف دولت در قوای نظامی و امنیتی، شدیداً دچار بیم و هراس شدند و درصدد راه چاره برآمدند و نهایتاً به قتل او مبادرت کردند.» 
 
 روایت‌های غیررسمی در باب ربایش و قتل رئیس شهربانی
در موضوع قتل افشارطوس، اما روایت‌های دیگری نیز وجود دارد که برخی از آنها در سالیان اخیر تقویت شده است. به عبارت دیگر محققانی که در زمره مخالفان دکتر مصدق قرار داشتند، در دهه‌های پسین به تألیف آثاری دست زده‌اند که ناقض روایت رسمی است. سیدمرتضی حسینی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران این خرده روایت‌ها را به شرح پی آمده برمی‌شمرد:

«در مورد چرایی قتل افشارطوس، اظهارات متعدد و متنوعی وجود دارد. یکی آنکه خود کابینه دکتر محمد مصدق با هدف تحت فشار قراردادن دربار، سلطنت و مخالفان دولت، در این اقدام دست داشته تا فرضیه‌ای مبنی بر ارتباط این رویداد با بروز یک رسوایی جنسی از سوی افشارطوس و رابطه نامشروع او با یک رقاصه به نام تامارا که در نهایت موجب خدشه‌دارشدن وجهه دولت مصدق می‌شد. 

حتی پیشخدمت مخصوص محمدرضا پهلوی یعنی آتابای، در ملاقات با یکی از افسران تجسس مربوط به این جنایت اظهار داشت: افشارطوس مردی عیاش و خوشگذران بوده، حتماً در راه عیاشی هدف انتقام‌جویی قرار گرفته، بهتر است شما هم از تعقیب حسین خطیبی - که از فدائیان صمیمی شاهنشاه است- صرف‌نظر کنید تا خاطر خطیر ملوکانه از شما راضی شود... از این عجیب‌تر، روایت یکی از روزنامه‌های سلطنت‌طلب طی آن مقطع زمانی بود، مبنی بر اینکه دولت مصدق درصدد سازش و رابطه پنهانی با شوروی بود و از ترس آنکه مبادا این ماجرا برای عموم جامعه افشا گردد، مبادرت به پنهان‌کردن محمود افشارطوس - که از این قضیه مطلع بوده- نمود! روزنامه دیگری عنوان می‌کند که افشارطوس در یک توطئه کودتا به نفع مصدق حضور داشته، اما از آنجا که مخالف برکناری شاه بود، به دست سایر توطئه‌گران کشته شد! در این میان طرفداران مظفر بقایی نیز تفسیر جالبی از این واقعه ارائه دادند. آنان مدعی بودند حسین فاطمی لیستی از اسامی رهبران حزب توده به منظور کشتن این چپ‌گرایان و همچنین فهرست تعدادی از رجال سلطنت‌طلب را به‌منظور بازداشت به افشارطوس می‌دهد تا از این راه محمدرضاشاه را فراری داده و دربار و مجلس را از کار بیندازد، اما در این میان افشارطوس که نمک‌پرورده رضاشاه بود، حاضر به چنین کاری نشد که با خشم دولتمردان مواجه گردید و به قتل رسید. برخی دیگر از مخالفان مصدق در همان مقطع زمانی سعی کردند این‌طور وانمود کنند که افشارطوس در نتیجه اختلاف میان تعدادی از طرفداران مصدق به قتل رسید، چنانکه قنات‌آبادی در نطقی که چند روز پس از قتل افشارطوس در مجلس ایراد نمود، رئیس ستاد ارتش یعنی محمدتقی ریاحی را عامل قتل معرفی نمود!...» 
 
 دخالت مظفر بقایی در قتل رئیس شهربانی، نقض‌ها و ابرام‌ها
در دوره‌ای که افشارطوس به قتل رسید، دکتر مظفر بقایی کرمانی از سامان دهندگان اولیه جبهه ملی و یاران پیشین دکتر محمد مصدق به یکی از شاخص‌ترین مخالفان نخست‌وزیر مبدل شده بود. رئیس شهربانی در منزل حسین خطیبی یکی از دوستان بقایی ربوده شد و همین امر، انگشت اشاره را به سوی رهبر حزب زحمتکشان ملت ایران بُرد. سیدهاشم منیری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در باب علل این انتساب می‌نویسد:

«اولین شواهد و قرائن در این زمینه به رابطه مظفر بقایی با حسین خطیبی متهم ردیف اول پرونده قتل برمی‌گردد. علاوه بر این بقایی نه تنها در همان برهه زمانی یا چند سالی بعد از آن، بلکه حتی تا پایان عمر خود (۱۳۶۶ ش) نیز حاضر نشد برای یک بار هم که شده، صراحتاً راجع به رابطه خود با حسین خطیبی و افسران عالیرتبه دستگیر شده در این ماجرا و اینکه چرا متهمان پرونده قتل افشارطوس در بازجویی‌های خود از او نام برده‌اند، توضیح شفافی ارائه دهد. حتی محمد ترکمان مؤلف کتاب اسنادی پیرامون توطئه ربودن و قتل افشارطوس اظهار می‌دارد که بعد از تألیف این کتاب، یکی از طرفداران بقایی از او انتقاد نمود که چرا قبل از انتشار آن به بقایی مراجعه ننموده تا نظرات او را هم بشنود. از این رو ترکمان در زمستان ۱۳۶۴ ش با بقایی ملاقات کرد، اما در جواب درخواست مبنی بر اینکه در صورتی که دلایل مستند و مبرهنی برای دفاع و رفع اتهام از خود دارید، ارائه نمایید تا من در کتابم ارائه دهم، گفت من حرف جدیدی در این باره ندارم، آنچه داشته‌ام در همان ایام در روزنامه شاهد منتشر کرده ام!...» 
 
 انگاره پذیرایی بقایی از قاتلان افشارطوس
اعضای حزب زحمتکشان ملت ایران تاکنون کتب، مقالات و مصاحبه‌های متنوعی در نفی دخالت دکتر بقایی در ربایش و قتل سرتیپ افشارطوس منتشر کرده‌اند. به عنوان نمونه مرحوم محمدعلی الشریف - که از اعضای مذهبی این حزب بود و پس از انقلاب از بقایی جدا شد- اینچنین گفته است:

«توطئه ناجوانمردانه‌ای بود! گفته بودند دکتر بقایی از قاتلان افشارطوس پذیرایی کرده است! دکتر هیچ حرفی نمی‌زد تا روزی که جلسه‌ای برای سلب مصونیت از ایشان تشکیل شد. خوب که همه حرف‌هایشان را زدند، بقایی دستور داد صورتجلسه کمیسیون بودجه مجلس را بیاورند. طبق این صورتجلسه، دکتر بقایی آن روز از صبح تا شب در کمیسیون بودجه بوده است! به این ترتیب کسانی که آن جنجال‌ها را به راه انداخته بودند، تا حدودی رسوا شدند.»

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • گروسی : ایران چند هفته با در اختیار داشتن اورانیوم غنی شده کافی برای ساختن بمب اتم فاصله دارد نه چند ماه
  • گروسی: ایران باید بیشتر با آژانس همکاری کند/ قصد دارم به زودی به ایران بروم
  • ایران با ساخت بمب اتم "چند هفته، نه چند ماه" فاصله دارد
  • گروسی: ایران چند هفته با در اختیار داشتن اورانیوم غنی‌شده کافی برای ساختن بمب اتم فاصله دارد
  • افتتاح ۴ پروژه در بافت و تحول در اشتغال منطقه توسط گروه مالی گردشگری
  • بالاگرفتن اختلافات میان مقامات تل‌آویو برسر تبادل اسرا
  • بالاگرفتن اختلافات داخلی میان مقامات تل آویو درباره تبادل اسرا
  • افزایش تنش بین ایران و اسرائیل یا بازگشت به منطقه خاکستری؟!
  • خیز بلند «ومدیر» برای توسعه بازار
  • از شیدایی به رضاخان تا قلع و قمع مخالفان مصدق!