سومین مجموعهداستان یعقوب یادعلی چاپ شد
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۵۸۵۴۱
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعهداستان «متغیر منصور» نوشته یعقوب یادعلی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب، سیصد و پنجاه و یکمین عنوان «داستان فارسی» است که این ناشر چاپ میکند.
یعقوب یادعلی متولد سال ۱۳۴۹ در اصفهان و دانشآموخته فیلمسازی است که پیش از این کتاب، ۲ رمان و ۲ مجموعهداستان منتشر کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روایتهایی که این نویسنده در کتابهای نامبرده ارائه کرده، برای ایجاد شک و تردید در واقعیت ماجرا نوشته شدهاند. «متغیر منصور» ۶ داستان کوتاه دارد که به نوعی با یکدیگر مرتبطاند و از نظر تکنیکی هرکدام با یک روش نوشته شدهاند.
عناوین داستانهای این کتاب به ترتیب عبارت است از: «من و دنی و فیدل»، «سمیرهها (۲)»، «متغیر منصور»، «میّت»، «شرح نامشروح آرایشنامه» و «برف».
در قسمتی از داستان «سمیرهها (۲)» میخوانیم:
از نوک درخت خوشش میآید. هی تندی میرسد بالا، هی تندی میافتد پایین. آنقدر، آنقدر، آنقدر این را دوست دارد که نگو. داداشی همهاش صداش میکند: «فینقیلی بادوم!» صدبار به داداشی گفته که فینقیلی نیست، بادوم هم نیست. بادوم را دوست دارد بخورد، ولی نمیخواهد بادوم باشد. داداشی دوباره پرتش میکند بالا، تا نوک درخت، از آن خندههای خوشگل میکند که سمیره دوست دارد و میگوید: «اگه بادوم نیستی، پس فندقی.»
هه! فندق! آندفعه هم که از جبهه آمده بود مرخصی، هی میگفت فندق، دست میبرد لای موهاش و بازیبازی میکرد. دستهای داداشی خیلی گنده است، گنده و نرم. دلش میخواهد داداشی همهاش بیاید مرخصی، هی پرتش کند تا بالای درخت سیب، بگیرد قلقلکش بدهد و سمیره هی غشغش بخندد...
از خواب که میپرد میفهمد باز توی خانه تنهاست و مامان باز رفته بیمارستان. دوست ندارد مامان هر روز میرود بیمارستان و او را میدهد دست کبرا خانم. گلی هنوز توی بغلش خواب است. آرام گلی را میگذارد زمین، مثل وقتی که خودش توی بغل داداش رضا خوابش برده و داداشی یواش بلند میشود تا ببرد بگذاردش توی رختخواب.
این کتاب با ۱۱۶ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 4485047 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: ادبیات ایران ادبیات داستانی مجموعه داستان نشر چشمه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۵۸۵۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ رمان نوجوان تألیفی پیشنهاد خرید هادی خورشاهیان از نمایشگاه
هادی خورشاهیان، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان به بهانه برگزاری رویداد بزرگ نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ که بار دیگر علاقهمندان به کتاب را راهیِ مصلای امام خمینی (ره) میکند، سه رمان نوجوان «مأموریت فلامینگوها»، «همه سیبها زمین را دوست دارند» و «چشمهای فسفری» را برای خرید از نمایشگاه به نوجوانان پیشنهاد کرد.
«مأموریت فلامینگوها»
این کتاب به قلم طاهره مشایخ از سوی انتشارات چاپ و نشر بینالملل منتشر شده است. داستان این رمان نوجوان در زیستبوم شمالی کشور رقم میخورد و با محوریت چند نوجوان است که قرار است یک کار بزرگ بکنند. داستان دستهای از فلامینگوها را روایت میکند که میخواهند به خاطر یونس، خودشان را به رشت برسانند؛ آن هم درست زمانی که ویروس کرونا تازه وارد ایران شده و همهجا قرنطینه اعلام شده است. فلامینگوها کنار دریا جلسه میگذارند و یونس و امیر برای این مأموریت انتخاب میشوند. ضمنِ حوادث و ماجراهای داستان در دنیای پر از هیجان نوجوانی، نویسنده به معرفی و بیان قهرمانیهای میرزا کوچکخان، بزرگترین شخصیت مبارز گیلانی نیز میپردازد.
«همه سیبها زمین را دوست دارند»
این کتاب، رمان نوجوانی به قلم آویسا شرفی است که زیر نظر شورای طنز انتشارات مهتاب (واحد کودک و نوجوان انتشارات محراب قلم) تهیه و تولید شده است. داستان این اثر با این خبر شروع میشود که چند معلم غیبت داشته و به مدرسه نیامدهاند و کسی نمیداند چه اتفاقی برای آنها افتاده است.
«چشمهای فسفری»
این اثر را مهیندخت حسنیزاده نوشته و انتشارات قدیانی منتشر کرده است. در معرفی این اثر آمده است: خانهخرابه سالهاست جزء اصلی محله است. موقع آدرسدادن میگویند، «همان کوچهای که آخرش میرسد به خانهخرابه» ولی هیچکس نمیداند این خانه کی ساخته شده و صاحب اصلیاش کیست…. نادر بعد از اینکه پدرش را در درگیری با پلیس از دست میدهد همراه مادر و خواهر کوچکش به محلهای جدید نقل مکان میکنند؛ جایی که به قول مادر نادر به حد کافی از محله قبلی فاصله دارد و بچههایش میتوانند به دور از بدنامی پدر زندگی کنند.
به گزارش ایبنا: نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ با شعار «بخوانیم و بسازیم» ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران