حذف خطای مداخله در بودجه
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۶۰۷۷۷
در حالی بودجه سال آتی به مرحله تصویب نزدیک میشود که اقتصاد ایران به مراتب نیاز بیشتری به تنظیم یک بودجه هدفمند و اهرمی دارد. دولت در تعیین ارقام لایحه بودجه با یک تابع هدف بودجهای مواجه است که ورودی آن «سطح مخارج» و «ترکیب مخارج» بوده و خروجی آن سه هدف عمده «رشد اقتصادی»، «توزیع درآمد» و «تولید کالاها و خدمات عمومی» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قرار است هیات دولت پس از تطبیق لایحه بودجه با رهنمود مقام معظم رهبری، لایحه بودجه سال آینده را به مجلس تقدیم کند. بر مبنای نظر رهبری سهم در نظرگرفته شده برای صندوق توسعه ملی در ارقام پیشنهادی دولت باید مورد بازنگری قرار گیرد. چراکه دولت در نظر داشت با توجه به کاهش درآمدهای نفتی، سهم صندوق توسعه ملی از فروش نفت در سال ۹۸ را به حداقل برساند. مخارج دولت که یک وجه از سیاست مالی را به تصویر میکشاند سه هدف عمده «رشد اقتصادی»، «توزیع درآمد» و «تامین کالاهای عمومی» را دنبال میکند. به این معنی که در وهله اول دولت کالاها و خدمات عمومی ضروری جامعه را کهبخش خصوصی تمایل به تولید آنها نداشته عرضه میکند. در وهله دوم، سطح و ترکیب مخارج خود را به نحوی تعیین میکند که چرخههای تجاری را کنترل و رشد اقتصادی را تقویت کند. در وهله سوم، دولت در تلاش است تا بودجه به نحوی توزیع و طراحی شود که اقشار آسیبپذیر جامعه حمایت شوند. دولت به منظور دستیابی به این اهداف از سه ابزار «سطح مخارج»، «کارآیی مخارج» و «ترکیب مخارج» استفاده میکند. بهطوری که دولت بسته به درآمدهای پیشبینی شده خود سطح مخارج را در سالهای مختلف بسته به شرایط اقتصادی تعیین میکند. کارآیی مخارج نیز با سطح مخارج موجود، به کمک افزایش کارآیی و تعدیل هزینهها، خروجی بیشتری را برای دولت محقق میسازد. درخصوص ترکیب مخارج نیز دولت هنگام تنظیم بودجه، با زمینههای مختلفی از مخارج مواجه است که هر کدام شدت اثر متفاوتی روی رشد اقتصادی و توزیع درآمد دارند. بهعنوان مثال مخارج دولت در زمینه آموزش، سرمایه انسانی در بلندمدت را تقویت کرده و بهرهوری کل اقتصاد را بهبود میبخشد. در سمت مقابل مخارج در حوزه سلامت با توجه به اینکه سلامت اقشار آسیبپذیر جامعه را نشانه میگیرد اثر بیشتری روی توزیع درآمد دارد. بنابراین هنگام بودجهریزی، دولت با استفاده از ابزار در دسترس خود باید مکانیزمی را طراحی کند که به ترکیب مشخصی از اهداف سهگانه «رشد اقتصادی»، «توزیع درآمد» و «تامین کالاهای عمومی» دست یابد. به عبارت دیگر دولت هنگام بودجهریزی با «تابع هدفی» مواجه است که بسته به کیفیت برنامهریزی خروجی متفاوتی از رفاه اجتماعی به همراه داشته باشد. تابع هدفی که با توجه به سطح درآمد، لازم است هم کالاهای عمومی را برای اقتصاد فراهم کند، هم رشد اقتصادی را با تمرکز بر کارآیی تقویت کند و هم ترکیب مخارج در زمینههای مختلف را به نحوی ارائه دهد که توزیع درآمد بهبود یابد. درخصوص بودجهریزی با توجه به اینکه انتظار میرود در سال آینده درآمدهای بودجه در معرض محدودیتهای تحریمها قرار گیرد، این تابع هدف اهمیت بیشتری پیدا میکند چرا که خروجی آن در یک حالت میتواند بخشی از فشار تحریمها را تقلیل دهد و در حالتی دیگر میتواند در آتش نارضایتیهای معیشتی بدمد. در همین راستا «دنیای اقتصاد» با تمرکز بر تجربه کشورهای عضو OECD، تابع هدف بودجهای را که منتج به بیشترین رفاه اجتماعی شود در سه حوزه «سطح مخارج»، «ترکیب مخارج» و «کارآیی مخارج» بررسی کرده است.
اثر جانشینی سرمایهگذاریدولت هنگام بودجهریزی ابتدا با مساله تعیین سطح مخارج سالانه خود مواجه است. اگر چه سطح مخارج در کشورهایی که استراتژی بلندمدت بودجهریزی ندارند به حد قابل توجهی تابعی از درآمدهای دورهای دولت است اما عمده کشورهای پیشرفته مخارج خود را بر مبنای هدف رشد اقتصادی انتخاب میکنند. بر مبنای تئوریهای اقتصادی، سطح مخارج دولت از دو کانال «تحریک تقاضا» و «تحریک تولید» رشد اقتصادی را تحریک میکند. بهطوری که افزایش مخارج دولت، درآمد قابل تصرف جامعه را افزایش داده و تقاضای آحاد اقتصادی برای مصرف کالاها و خدمات را افزایش میدهد. از طرفی، با توجه به اینکه دولت بهطور مستقیم در ارزش افزوده بخشی از کالاها و خدمات نقش دارد، با تغییر مخارج خود بهطور مستقیم میتواند سطح تولید سالانه را تغییر دهد. کشورهای عضو OECD بهطور متوسط حدود ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی سالانه خود را صرف عرضه کالاها و خدمات عمومی میکنند. در بین کشورهای مذکور، شیلی با ثبت ۲۵ درصد کمترین نسبت از تولید سالانه داخلی خود را صرف مخارج کالاها و خدمات عمومی میکند. در طرف مقابل فنلاند و فرانسه با حدود ۵۵ درصد بیشترین سهم از تولید خود را صرف مخارج میکنند. بررسیها نشان میدهد اثر مخارج دولت روی رشد اقتصادی در بین کشورهای OECD به ۴ متغیر «اندازه دولت»، «انباشت اولیه سرمایه»، «ترکیب و نوع مخارج» و «شرایط سمت عرضه» بستگی دارد. بهطوری که بین کشورهای مذکور هرچه اندازه دولت بزرگتر بوده، افزایش مخارج اثر کمتری روی رشد اقتصادی داشته است. در طرف مقابل، در کشورهایی که دولت حجم پایینی از اقتصاد را در کنترل داشتهاند، افزایش مخارج رشد اقتصادی را به میزان بیشتری تحریک کرده است. دلیل اینکه دولتهای بزرگتر نقش کمتری در تحریک رشد اقتصادی داشتهاند به «اثر جایگزینی سرمایهگذاری» برمیگردد. بهطوری که هرچه حجم دولت در اقتصاد بزرگتر بوده، حضور دولت در بازارهایی که مشمول شکست بازار نیستند بیشتر شده و مخارج دولت جای سرمایهگذاری بخش خصوصی را گرفته است. با این وجود برخی ویژگیهای ساختاری اقتصادی باعث شده تا در برخی کشورهای با حجم دولت بزرگ، اثر منفی را خنثی کرده است. بهعنوان مثال در سوئد، با وجود حجم بالای دولت، اعتماد اجتماعی به دولت باعث شده تا افزایش مخارج رشد اقتصادی را تقویت کند.
ملاحظات سمت تولیدانباشت اولیه سرمایه دومین متغیری بوده که کارآیی مخارج دولت را توضیح میدهد. هرچه حجم انباشت سرمایه اولیه در اقتصاد بیشتر بوده، کارآیی مخارج دولت نیز کمتر بوده است. به عبارت دیگر، با توجه به اصل «بازدهی نزولی سرمایه»، مخارج دولت در کشورهای با انباشت پایین سرمایه اثر بیشتری روی رشد اقتصادی داشته است. «ترکیب و نوع مخارج» نیز نقش قابلتوجهی در کارآیی مخارج دولت در بین کشورهای OECD داشته است. بهطوری که بهطور متوسط مخارج دولت در بخش سرمایهگذاری و عمرانی نسبت به مخارج جاری با شدت بیشتری تولید را تحریک کرده است. البته کیفیت اثر مخارج سرمایهگذاری در کشورهای مذکور به منبع تامین مخارج مذکور بستگی داشته است. اگر منابع مالی مخارج عمرانی از منبع کاهش مخارج جاری تامین شده باشد، بیشترین اثر مثبت را روی رشد اقتصادی داشته است اما در صورتی که دولت مخارج عمرانی را از طریق منابع درآمدی جدید تامین کرده باشد، اثر کمتری روی رشد اقتصادی داشته است بهطوری که در بین کشورهای OECD، یک درصد رشد در سهم مخارج سرمایهگذاری از سایر مخارج دولت، سطح تولید اقتصادی بلندمدت را حدود ۵ درصد افزایش داده است. بهعلاوه، نوع مخارج عمرانی اثر متفاوتی روی رشد اقتصادی داشته است. هرچه مخارج عمرانی در زمینه «تحقیق و توسعه» صورت گرفته رشد اقتصادی به میزان بیشتری از کانال بهبود بهرهوری اتفاق افتاده است، در طرف مقابل اگر مخارج سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ دولتی بوده که بخش خصوصی قابلیت ورود را دارد، افزایش مخارج عمرانی نیز رشد اقتصادی را محقق نکرده است. چهارمین عاملی که اثر سطح مخارج دولت روی رشد اقتصادی را در بین کشورهای OECD تعیین میکند شرایط سطح تولید است. بهطوری که اگر اقتصاد کلان از محدودیت سمت عرضه رنج میبرد، افزایش مخارج جاری از جانب افزایش تقاضا نهتنها تولید را تحریک نکرده بلکه به میزان بیشتری تورم را افزایش داده است. اما در صورتی که سطح تولید اقتصاد محدودیت نداشته، افزایش مخارج جاری اثر مثبتی روی رشد اقتصادی داشته است.
توزیع بهینه مخارجبعد از تعیین سطح مخارج سالانه، دولت با این سوال مواجه است که مخارج خود را با چه مکانیزم توزیعی بین زمینههای مختلف تخصیص دهد که بیشترین اثرات رفاهی و موثرترین اثر بازتوزیعی را به همراه داشته باشد. در یک دستهبندی اجزای مخارج دولت را میتوان به ۱۱ گروه مختلف «آموزش»، «سلامت»، «جبران رفاه بازنشستگان و سالمندان»، «بیماریهای خاص و ناتوانی»، «پرداختهای جبران بیکاری»، «جبران رفاه خانوادهها و کودکان»، «یارانه»، «سرمایهگذاری»، «سایر مخارج» و «پرداختهای بهرهای» تفکیک کرد. با توجه به اینکه زمینههای مختلف مخارج اثرات متفاوتی روی رشد اقتصادی و بازتوزیع درآمد دارد، تعیین هدفمند توزیع مخارج نقش مهمی روی اثر نهایی مخارج دولت در اقتصاد دارد. در یک دستهبندی دیگر اجزای ۱۱ گانه مخارج را بسته به اثر آنها روی رشد اقتصادی میتوان به دو گروه «بهرهور یا Productive» و «غیر بهرهور یا Unproductive» تقسیم کرد. اجزای بهرهور آن دسته از مخارجی بوده که بهطور مستقیم در تابع تولید حضور دارند. بهعنوان مثال مخارج در زمینه آموزش، سرمایه انسانی و مخارج در زیرساختها سطح سرمایه فیزیکی را افزایش میدهند که هر دو بهطور مستقیم در تابع تولید اجتماعی حضور دارند، بنابراین این دو گروه در زمره گروه مخارج بهرهور قرار میگیرند. در طرف مقابل مخارج غیربهرهور مانند مخارج سلامت و جبران رفاه بازنشستگان در تابع تولید حضور ندارند. بررسیها نشان میدهد کشورهای OECD بین مخارج «بهرهور» و «غیرهبهرهور» عمدتا متمایل به دسته دوم بودهاند بهطوری که حجم قابلتوجهی از مخارج سالانه این کشورها صرف زمینههای رفاهمحور مانند «تامین رفاه اجتماعی»، «جبران رفاه بازنشستگان و سالمندان»، «حمایت بیماریهای خاص و ناتوانی»، «پرداختهای جبران بیکاری»، «جبران رفاه خانوادهها و کودکان» شده است و سهم مخارج تولیدمحور در این کشورها پایین بوده است. بهطوری که در این کشورها سهم مخارج «آموزش» و «عمرانی» که سرمایه انسانی و فیزیکی را تقویت میکنند بهطور متوسط حدود ۲۰ درصد از مخارج بوده است. به عبارت دیگر، دولت در این کشورها نقش خود را در بخشهای تولیدی که نیاز به بهرهوری بالا داشته کمرنگ و زمینه را برای ورود بخش خصوصی فراهم کرده است. در طرف مقابل، مخارج سالانه خود را صرف تامین رفاه اقشار آسیبپذیر کرده است.
برآیند اثر اجزای مخارجبررسی تجربه کشورهای OECD نشان میدهد زمینههای مختلف مخارج دولت اثر متفاوتی روی توزیع درآمد در جامعه داشته است. اثر مخارج دولت روی توزیع درآمد را میتوان به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم کرد. در دسته مستقیم مخارج دولت بهطور مستقیم درآمد قابل تصرف افراد را با ایجاد شغل یا حمایتهای مالی مستقیم تغییر میدهد. در حالت غیرمستقیم، مخارج دولت ابتدا سطح رشد اقتصادی و متعاقبا توزیع درآمد را تغییر میدهد. بهعنوان مثال، مخارج دولت، آموزش سرمایه انسانی و بهرهوری اقشار ضعیف را بهبود میدهد و در بلندمدت نقش آنها را در اقتصاد تقویت میکند. مخارج بازنشستگی: بررسیها حاکی از آن است که مخارج بودجهای دولت روی تامین رفاه بازنشستگان نه تنها اثر منفی قابل ملاحظهای روی رشد اقتصادی داشته بلکه توزیع درآمد را بین قشرهای جامعه تغییر نداده است.به همین دلیل در بسیاری از کشورهای توسعهیافته مخارج بازنشستگی از کانال بودجه خارج میشود و در قالب حمایت دولتی در قالبی خارج از بودجه یا از طریق خود صندوقهای بازنشستگی تامین میشود. بررسیها همچنین نشان میدهد یک درصد افزایش سهم مخارج بازنشستگی از مخارج کل، تولید بلندمدت را حدود ۲ درصد در کشورهای مذکور کاهش داده است. البته سیاست تعیین سن بازنشستگی و همینطور تغییر هرم سنی جمعیت اثر قابل ملاحظهای روی اثر مخارج بازنشستگی بر رشد و توزیع درآمد داشته است. هر چه نوسانات هرم سنی بیشتری بوده، مخارج دولت اثر مثبت کمتری روی رشد اقتصادی داشته است.
یارانههای دولتی: بررسی تجربه کشورهای OECD نشان میدهد افزایش یارانههای دولتی اثر منفی روی رشد اقتصادی داشته اما نابرابری توزیع درآمد را کاهش داده است. درخصوص اثر یارانهها روی رشد اقتصادی، یارانهها عمدتا با انحراف تخصیص منابع و کاهش رقابت اثر منفی روی رشد اقتصادی داشتهاند. برای مثال، یارانههای تخصیص دادهشده روی تحقیق و توسعه ممکن است پروژههایی را تامین مالی کند که بازدهی کمتری نسبت به سایر پروژهها دارند یا به دلیل رانتهای بالقوه، منجر به ایجاد پروژههایی خارج از حوزه تحقیق و توسعه به جای پروژههای تحقیق و توسعه شوند. یارانهها در صنایع در حال افول، مانندکشاورزی منجر به پیدایش شرکتهای با بهرهوری پایین شده و بازتوزیع منابع را به تعویق انداخته است. به علاوه، در کشورهای مورد بررسی، گروههای ذینفوذ اثرگذاری یارانهها را تحت تاثیر قرار دادهاند. بهطوری که یک درصد افزایش سهم یارانهها تولید بلندمدت را حدود ۷ درصد کاهش داده است. مهمترین دلیل این است که عمدتا یارانهها شرکتهای دارای بهرهوری پایین را بر شرکتهای خلاق مسلط میکند. درخصوص اثر یارانهها و مخارج پرداختی رفاهی، در صورتی که یارانهها به درستی به هدف اصابت کنند، با توجه به اینکه درآمد سرانه اقشار ضعیف را نشانه میگیرد، توزیع درآمد را برابرتر میکند. سایر مخارج مانند جبران رفاه خانوادهها و کودکان به این دلیل که سطح درآمد قابل تصرف این گروه را نشانه میگیرد نابرابری را کاهش میدهد. درخصوص اثر یارانهها روی نابرابری درآمد دو دسته یارانه وجود دارد: برخی یارانهها که به درستی به هدف اصابت میکنند به این دلیل که اثر فزاینده روی اقشار ضعیف دارند نابرابری را کاهش میدهند اما برخی یارانههای دیگر که به دلایل مختلف متمایل به اقشار پردرآمد جامعه است نابرابری را افزایش میدهند. یارانه در بخش انرژی به ویژه بنزین در این گروه قرار دارد. بنابراین دولت هنگام برنامهریزی بودجهای با تابع هدفی از بودجه مواجه است که میتواند نتایج رفاهی مختلفی به همراه داشته باشد. شدت اثرگذاری سیاست مالی دولت بسته به برنامهریزی و شناخت دولت از کارکردها، مشخصات و میزان اثرگذاری اجزای بودجه در دل این تابع بودجه وجود دارد. در صورتی که دولت شرایط زمانی حاکم بر اقتصاد کلان را بهتر ارزیابی کند به احتمال بیشتری اثر سیاست مالی روی رشد اقتصادی را محقق میسازد. بهعلاوه، در صورتی که دولت کارکردهای اجزای مختلف بودجه را بهتر بشناسد، مخارج سالانه خود را با ترکیب بهتری توزیع کرده و منابع جامعه را با شدت بیشتری تضمین خواهد کرد. بررسی تجربه کشورهای OECD نشان میدهد این کشورها در بلندمدت عمدتا از نقش «رشد» بودجه فاصله گرفته و عمدتا به «نقش رفاهی» بودجه متمایل شدهاند تا فضای تولید را برای بخش خصوصی فراهم کنند. درخصوص اقتصاد ایران که در سال آینده با محدودیتهای درآمدی ناشی از اعمال تحریمهای آمریکا مواجه خواهد بود، لازم است تابع هدف بودجه به نحوی تعیین شود که نه تنها کمترین هزینه اجتماعی را به اقتصاد و بخش خصوصی وارد کند بلکه خود بهعنوان اهرم دفاعی، بخشی از هزینههای تحریم را تقلیل دهد.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۶۰۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جای خالی شیر مدارس در بودجه ۱۴۰۳!
بخش دوم لایحه بودجه ۱۴۰۳ روزهای گذشته منتشر شد و با وجود اینکه انتظار میرفت برای شیر مدارس که یکی از مهمترین اقدامات دولت برای دانش آموزان در سال گذشته بود ردیف اختصاصی در نظر گرفته شود، اما از ردیف مستقل در لایحه بودجه خبری نشد.
به گزارش ایسنا، طرح توزیع شیر رایگان در مدارس آذرماه سال گذشته پس از ۱۰ سال توقف با دستور رئیس جمهور در کشور آغاز شد.
این طرح ابتدا در مدارس ابتدایی مناطق محروم با هدف ترویج فرهنگ مصرف شیر بین دانش آموزان، افزایش سطح سلامت دانش آموزان، تامین میان وعده مناسب غذایی برای دانش آموزان، افزایش اشتغال، تشویق دانش آموزان به مصرف شیر، ارتقای آگاهی، کاهش هزینههای درمانی جامعه، تامین زیرساختهای لازم برای دوره جوانی و میانسالی آغاز به کرد و سپس به مدارس ابتدایی کل کشور تسری یافت.
بر اساس آخرین اظهارات آموزش و پرورش، سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۸ نوبت توزیع شیر در مدارس صورت گرفت و قرار است ۱۵ نوبت دیگر نیز توزیع شود. آموزش و پروش همچنین اعلام آمادگی کرده است که اگر اعتبارات طرح تامین شود توزیع شیر رایگان در مدارس راهنمایی نیز اجرایی خواهد شد و حال سوال اینجاست که اعتبارات این طرح ملی و حائز اهمیت باید چگونه و از کجا تامین شود؟
بنابر نظر کارشناسان جواب این سوال کاملا مشخص است. یعنی، چون طرح ملی و سراسری است دولت باید اعتبارات مورد نیاز آن را از منابع خود تامین و در اختیار بخش اجرایی قرار دهد. یعنی دولت باید برای چنین طرحهایی ردیف مستقل در بودجه اختصاص دهد تا دستگاههای مجری دغدغهای از بابت تامین اعتبار نداشته باشند. موضوعی که نه تنها برای بودجه ۱۴۰۳ در نظر گرفته نشده بلکه در سنوات قبل هم ردپایی از آن در بودجه دیده نشده و کارشناسان میگویند دلیل اصلی توقف طرح و عدم موفقیت آن از ۱۰ سال پیش هم همین بحث تامین اعتبار بوده است.
علت توقف طرح در سالهای گذشتهحسین چمنی - کارشناس صنعت لبنیات - معتقد است که علت موفق نبودن طرح شیر مدارس در سالهای قبل عدم تخصیص به موقع و کافی منابع مالی بوده است. اگر چه وی معتقد است مواردی، چون توزیع نامنظم با عدم توزیع شیر در برخی مدارس، نبود پیوست فرهنگی، رعایت نکردن استانداردها در شیرهای توزیعی، توزیع استانی شیر مدارس، مشکلات تامین زنجیره سود برای توزیع و نگهداری شیر نیز در عدم موفقیت طرح نقش مهمی داشته است.
به گفته این کارشناس اصرار بر مناقصه شیر مدارس منجر به کاهش کیفیت شیر مدارس شد و در عین حال اصرار بر استانی کردن بودجه این طرح منجر به تاخیر در توزیع شیر مدارس شد به نحوی که سال تحصیلی گاها در حال اتمام بود، اما هنوز وعده شیر توزیع نشده بود. اما استانی کردن بودجه طرح یعنی چه؟
استانی شدن بودجه طرح یعنی بودجه شیر مدارس زیرمجموعه بودجه آموزش و پرورش در هر استان قرار میگیرد و هر استانی مسئول تامین شیر مورد نیاز مدارس خود از کارخانجات موجود در استان میشود. یعنی اگر در استانی کارخانهای نباشد که شیر مورد نیاز مدارس را تامین کند امکان تامین شیر از استان دیگر وجود ندارد. حال اگر بودجه طرح شیر رایگان مدارس متمرکز شود و استانی نباشد هر استان میتواند استانهای همجوار و معین خود را پوشش دهد که در نتیجه کل کشور از اثرات این طرح بهرهمند خواهند شد.
برخی از کارشناسان معتقدند چنین طرحهایی به بودجهای زیادی نیاز دارد که شاید برای دولت تامین آن مقدور نباشد و یا در اولویت قرار نگیرد، حال سوال اینجاست که دولت برای تامین این میزان اعتبار چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟
میر اسلام تیموری_رئیس هیات مدیره انجمن صنفی صنایع لبنی میگوید پیشنهاد کردیم برای سال تحصیلی آینده از همان خرداد ماه برای اجرای شیر مدارس تمهیدات لازم آغاز شود و دیگر اینکه برای تداوم و تثبیت اجرای شیر مدارس و تامین به موقع اعتبار آن، در بودجه سال آتی محل تامین بودجه شیر مدارس از محل مالیات بر ارزش افزوده کارخانههای لبنی بهخصوص کارخانههایی که در این طرح مشارکت میکنند، باشد.
تیموری توضیح داد که برآوردها نشان میدهد مالیات بر ارزش افزوده کارخانههای لبنی چیزی بالغ بر ۸ هزار میلیارد تومان است که اگر این منابع به شیر مدارس اختصاص یابد، میتواند به جای ۳۵ نوبت در ۷۰ نوبت آن هم برای ۱۶ میلیون دانش آموز هم در مقطع ابتدایی و هم در مقطع متوسطه و هم در کلیه مدارس اعم از دولتی و غیر دولتی کافی باشد.
محمدرضا بنی طبا- سخنگوی این انجمن - نیز پیشنهاد کرد که اگر دولت با محدودیت منابع در این بخش مواجه است صنایع لبنی آمادگی دارند که از محل ارزش افزوده این شرکتها شیر با کمترین حاشیه سود تولید در مدارس به صورت رایگان توزیع کنند.