چرا خلاقیت و نوآوری اهمیت دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۶۶۲۷۵
به گزارش پارس نیوز،
نوآوری ها حاصل جمع مشارکت هزاران و حتی ده ها هزار نفرند
ضرورت و اهمیت خلاقیت و نوآوری
نوآوری ها هیچ گاه نتیجه کار و کوشش و تفکر یک یا چند انسان با استعداد و نابغه نیستند، بلکه حاصل جمع مشارکت هزاران و حتی دهها هزار نفرند که در زمینه خاصی فعالیت خاصی به عمل می آوریم، در التقاط و تجمع با نتایج کار دیگران در همان حوزه، تعیین کننده پیشرفت است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلاقیت زمانی پا به عرصه وجود می گذارد که: فرد یا افرادی، سطح دانش زمان خود را درباره پدیده های طبیعی و یا خود انسان کافی ندانسته و خود را ناچار به بهره گیری از طیف وسیع تواناییها ببینند، تا فرارسیدن آن برهه از زمان که دیگر جستجوگری در جستجوی راههای تکمیل فنون باقی نماند، و یا آن لحظه که تحقیق برای ازدیاد سطح تولیدهای صنعتی به توفق درآمده و ضرورت جهاد ملی در راه دستیابی به خودکفایی و خودیابی در جامعه بین المللی، بی اهمیت تلقی شود، پیکار خستگی ناپذیر که در نهایت به نوآوری و تحول می انجامد، ادامه خواهد داشت و پایانی بر آن متصور نیست.
نوع بشر را هنوز می توان درگیر درنوعی تنازع بقا دانست که عمل سرنوشت ساز در آن، پیشرفت و تغییر و تحول در صنایع و فنون است و هرگونه وقفه ای در این زمینه، نتیجه یی جز شکست ببار نمی آورد.
حضرت سلیمان چنین فرمود: جایی که دوراندیشی نیست موجبات نابودی مردمان فراهم است.
فایده های خلاقیت یا نوآوری
نوآوری یا خلاقیت دست کم برای جامعه سه فایده دارد باعث افزایش رشد اقتصادی می شود، بهره وری را بالا می برد و باعث به وجود آمدن تکنولوژی، کالاها و خدمات جدید می گردد.
ما درباره این فایده ها بحث می کنیم، و به این موضوع می پردازیم که با استفاده از پدیده خلاقیت و نوآوری چگونه می توان اقدام به حل مسائلی کرد که در اثر تغیرات در محیط خارجی به وجود می آیند. رشد اقتصادی. یکی از دلایلی که اقتصاددانان به شرکت ها و سازمان های تازه تأسیس و کوچک توجه نمودند، این بود که این شرکت ها و سازمان ها موجب به وجود آوردن مشاغل بیشتری در سیستم اقتصادی آمریکا می شدند. در تحقیقی که در یکی از صنایع مهم آمریکا، یعنی صنعت الکترونیک انجام شد، مشخص گردید شرکت هایی که عمرشان بین پنج تا ده سال بیشتر نیست بیش از پنجاه برابر شرکت هایی که عمرشان به بیش از بیست سال می رسد افراد استخدام کرده اند.
نوآوری و خلاقیت باعث افزایش رشد اقتصادی می شود
به علاوه پژوهشگر دیگری به نام دیوید برچ برآورد نمود که در ایالات متحده آمریکا بیش از چهار پنجم مشاغل جدید به وسیله سازمانهای کوچک به وجود می آید، اصولا بهره وری به بهبود فنون یا تکنیک های تولید مربوط می شود و این کار، به نظر جان کندریک، از وظایف اصلی نوآوری یا خلاقیت است، البته با هدف پیشرفت یا شکوفایی سیستم اقتصادی .
دوکلید اصلی در افزایش بهره وری همانا تحقیق و توسعه و سرمایه گذاری در ماشین آلات جدید می باشند. با توجه به دیدگاه کندریک، رابطه ای نزدیک یا تنگاتنگ بین تحقیق و توسعه و برنامه های سرمایه گذاری وجود دارد و در هر دو مورد نوآوری و خلاقیت نقش اصلی ایفا می کند. ( استونر، فریمن، ص 340 و 341) سی درصد رشد اقتصادی متعلق به شرکت هایی است که بیش از پنج سال از عمرشان نمی گذرد. ولی این پژوهشگر اضافه می کند که هر شرکت کوچک تازه تأسیسی شغلی یا شغلهایی را به وجود نمی آورد.
سازمان هایی که باعث ایجاد شغل می شوند نسبتا تازه تأسیس تر می باشند. پس از تأسیس به سرعت فعال می شوند و در نخستین سالهای فعالیت خود یا دوره جوانی، رشد بسیار سریعی دارند و دامنه فعالیت خود را به سرعت به جاهای دیگر می کشند.
او همچنین دریافت که شرکتهای تازه تأسیس و مشاغلی را که به وجود می آورند بیشتر در زمینه بخش خدماتی سیستم اقتصادی است، نه در بخش تولیدی. واقعیت آینده در زمینه شتاب تغییرات اجتماعی و تکنولوژیک دلالت بر مفاهیمی جهت خانواده ها، موسسات آموزشی، بازرگانی، صنایع و دولت دارد.
حجم اطلاعات و مقدار آموزش لازم برای بدست آوردن مهارت های مورد نیاز جهت استفاده از این اطلاعات به سرعت افزایش خواهد یافت. همچنین همزمان باید در مورد تجدید نظر و بروز درآوردن اطلاعات و مهارتها اقدام گردد. وسایل پیچیده اتوماتیک برای کاربرد و انتقال داده ها لازم خواهد بود مثلا هم اکنون کامپیوترهای شخصی را می توان با قیمت های نازلی خریداری نمود. این واقعیت تغییرات بزرگی در نقش تدریس بوسیله والدین، مربیان، موسسات بازرگانی، صنایع و دیگر موسسات اجتماعی در برخواهد داشت.
نقش مربیان مدارس از سئوال کنندگان دروس، توضیح دهندگان مکرر کتب درسی و تصحیح کنندگان اغلاط، به مدیران تجارب یادگیری و تدوین کنندگان مهارتهایی مانند تفکر خلاق و حل مسائل، کار گروهی، تفکر میان رشته ای تغییر خواهد کرد. نقش های مشابهی توسط والدین، اداره کنندگان، و سرپرستان بازرگانی و صنعت و موسسات مشابه ایفاء خواهد گردید. در حقیقت به علت مواجهه شدن جوامع بشری با مسائل ناهنگامی فزآینده، وابستگی متقابل بین کشورها، تحلیل رفتن منابع طبیعی، سرعت فزآینده تغییرات و مسائل متعدد دیگر، نیاز به خلاقیت اجتناب ناپذیر است.(جی، خاتنا، 1978ص: 144)
دیگری ضرورت خلاقیت و نوآوری در سطح سازمانها است. قبل از مطرح کردن این نوع ضرورت بهتر است توضیحی در مورد فرق کالهای تولیدی و خدمات قابل ارائه داده شود:همانطوریکه تاس، درویست سیوتیس (Dervistsiotis, Kastas) می گوید فرقهایی بین کالا و خدمات وجود دارد که اهم آنها بشرح ذیل است:
1- خدمات در ارتباط نزدیک با کسانی است که آنها را ارائه می دهند در عین حال خدمات در حین ارائه مصرف می شوند (حمل و نقل، پزشکی، توریسم...)
2- خدمات را نمی توان ذخیره کرد و اگر در حین ارائه مصرف نشوند ضایع می گردند(صندلی خالی هواپیما)
3- خدمات را نمی توان در سرح وسیع استاندارد نمود حتی اگر بازده یک سیستم باشند مثلا خدمت ارائه شده یک دکتر به مریض با مریض دیگر تفاوت دارد بنابراین نمی توان در مورد خدمات کنترل کیفیت دقیقی اعمال کرد.
4- خدمات مانند بیشتر محصولات دارای تفاضاهای متغیر فصلی، هفتگی، روزانه و غیره است که احتیاج به برنامه ریزی و کنترل در سیستم ارائه دهنده آنها دارد بیشتر سیستمهای عملیاتی در عمل ترکیب یک پارچه ای از کالاها و خدمات را ارائه می کنند مثلا محصولات فیزیکی مانند اتومبیل با ارائه زیر سیستم های خدماتی تغییر و نگهداری و غیره کامل می گردند.( کاستاس، دورستیوت، 1982 ص:283)
بدین شکل می توان گفت که کالا و خدمات از نظر ماهیت یکی بوده ولی از نظر شکل ارائه و فرآیندکار متفاوت هستند. دانستن این تفاوت افراد و سازمانها را در جهت ایجاد زمینه های خلاقیت و نوآوری کمک می نماید در سازمان ها مجموعه ای از رفتارها و فعالیت ها انجام می شود که مرز دقیقی را بین آنها از نظر ابتدا یا انتهای فرآیند نوآوری نمی توان مشخص کرد ولی در کلیت لزوم نوآوری مورد تأیید سازمان ها می باشد. پاویت (Pavith) در سال 1979 استدلال کرد که نوآوری تکنیک و توسعه ی صنعتی به چهار دلیل زیر دارای اهمیت فزآینده هستند:
1- بدلیل رقابت موجود بین کشورهای مختلف در توسعه که یک دامنه ی وسیعی از کالاهای استاندارد شده را به عنوان برنامه های صنعتی سازی تولید می نماید.
2- در کشورهای پیشرفته مطلوبیت و ذائقه ی مصرف کنندگان و سطح هزینه به طور ثابتی در حال تغییر می باشد.
3- به دلیل اجبار در نظر گرفتن طرقی که مصرف انرژی و ملحقات آن را کاهش دهد زیرا منابع غیر قابل تجدید و نادر هستند.
4- در حوزه هایی مثل الکترونیک و بیوشیمی سرعت تغییرات تکنولوژیکی امکانات زیادی را برای تولید بوجود آورده است.در اغلب موارد سازمان ها کمتر به امر خلاقیت و نوآوری دست می زنند زیرا آن را تجارت ریسک داری می پندارند که باید از کار اصلی منحرف شده و به اموری که هنوز امتحان نشده اند پرداخته شوند.
هیچ کس نمی تواند برای رسیدن به یک نتیجه ی قطعی و هدف مشخص خلاقیت و نوآوری را طراحی می نماید یک مدیریت کارساز در مقام تصمیم گیری خود بایستی نوآوری را درک نموده و زمینه ی مساعد و بودجه ی لازم و پشتیبانی کافی را برای این امر تدارک ببیند.
هر سازمان دارای فرهنگ سازمانی خاص خود می باشد که مدیر و کارکنان از آن پیروی کرده و تغییرات سریع محیطی ایجاب می کند که سازمان ها این تغییرات را درک کرده و راه های مقابل با او را در پیش بگیرند در غیر این صورت محکوم به فنا هستند.
دی گرین (ADAPTIVE Dragambation DEGREEN, The) در نوشته ی خود با عنوان سازمان برازنده و شایسته بر این باور است که سازمانها باید حالت سازگاری به خود بگیرند سازمان خوب و شایسته آن است که محیط را درک کند . اطلاعات و آگاهی های بایسته را به سرعت آماده سازد سریع پاسخ دهد از تجربه ها بیاموزد و در طرح و ساخت خود بازنگری کنند.(دی گرین - 1982 ص:211)
روند رو به رشد تکنولوژی و رقابت فشرده در صنایع و سازمان های مختلف ضرورت خلاقیت و نوآوری را اجتناب ناپذیر گردانیده است و سازمان هایی موفق هستند که خود را با این روند تطبیق دهند در غیر این صورت محکوم به شکست می باشند.
نوآوری یک امر و نیاز زیربنایی زندگی انسان است. آنچنانکه بعضی ها فکر می کنند مشکل نیست. این موضوعی است که همواره در هر جا که می روم روی آن تاکید دارم، مسئله در نفس خود نوآوری نیست بلکه منظور این است که آیا شما می خواهید که نوآور باشید یا خیر؟
اگر شما به دقت به ابداعات و نوآوری های با ارزش دقت کنید مبنای خیلی از آنها را واقعا ایده های بسیار ساده تشکیل می دهند. اغلب هم نتایج بسیار ارزنده ای به همراه می آورند نوآوری ها در مدیریت و اداره شرکت ها نقش مهمی ایفا می کند.
نوآوری، ابداعات و اختراعات نقش بزرگی در تاریخ بشریت بازی کرده است. نوآوری و ابداعات با عزم، تصمیم و اراده یک شخص خلاق شروع می شود که سعی می کند با درهم شکستن ایده های معمولی و موجود در این عصر و زمان چیز جدیدی ارائه دهد یا بسازد.بنابراین من همواره تاکید کرده ام که خلاق بودن برای اشخاص بسیار با اهمیت است زیرا افراد خلاق، مبتکر و سازنده، به تاریخ شکل و به جهان جهت می دهند.
رشد خلاقیت با کاوش و بررسی وضعیت فعلی شروع می شود: « آیا من همه سعی خودم را به کار برده ام»؟ «آیا شرایط فعلی ایده آل است»؟ «آیا روش بهتری می توان یافت»؟ چنین سؤالاتی خلاقیت های پنهان و نهفته شما را بیدار و تحریک می کند و هرچه بیشتر کاوش کنید نتایج بهتری حاصل خواهد شد.
این باور و اعتقاد قلبی من است که جوانان وظیفه دارند در بهبود وضع موجودکوشا باشند و برای انجام چنین کاری خلاقیت لازم است. وقتی شما چیزی را از زاویه جدیدی می بینید نسبت به مسائل آن آگاه می شوید، این مسائل باید شما را در جهت پیشرفت و سازندگی پیش ببرند چون جوانان کمتر محصور قید و بندها هستند، طبیعتا در مقایسه با افراد مسن تر برای نوآوری حساس تر و آماده ترند.
چرا نوآوری مهم است؟
در عصر امروز که سرعت پیشرفت فناوری ها روز به روز در حال افزایش می باشد، سازمان ها برای بقا و رشد خود راهی جز منطبق کردن خود با تغییرات محیط پیرامون خود ندارند. موفقیت سازمان ها عمدتا ریشه در نوآوری دارد. مزیت رقابتی می تواند ناشی از اندازه، مالکیت دارایی ها و مانند آنها نیز باشد. اما این الگو (مزیت رقابتی بر خواسته از نوآوری) بیش از پیش به نفع سازمان هایی تغییر می کند که می توانند از دانش و مهارت های فناورانه و تجربه برای ایجاد نوآوری در محصولات خود (اعم از کالا یا خدمت) و نیز روش های توسعه و عرضه آنها استفاده کنند.
موفقیت سازمان ها عمدتا ریشه در نوآوری دارد
نوآوری نه تنها در سطح بنگاه، بلکه به شکلی فزاینده به عنوان رشد اقتصاد ملی اهمیت یافته است. بامول در کتاب اخیر خود گفته است: “تقریبا هر رشد اقتصادی که بعد از قرن هجدهم رخ داده به گونه ای در نوآوری ریشه دارد”
نوآوری در حال تبدیل به یک مولفه کلیدی در سیاست گذاری اقتصادی است؛ بطور مثال دفتر علم و نوآوری انگلستان نوآوری را موتور اقتصاد مدرن می داند که ایده ها و دانش را به کالا و خدمت تبدیل می کند. یکی از پایگاه های اینترنتی دولت استرالیا نیز چنین می نویسد: شرکت هایی که برای نوآوری سرمایه گذاری نمی کنند آینده خود را به خطر می اندازند و اگر به دنبال راه حل هایی نوآورانه برای مسائل نباشند، احتمال موفقیت کسب و کار آنها اندک است.
ماهیت نوآوری به گونه ای است که اساسا به کارآفرینی مربوط می شود. مهارت کشف فرصت ها و خلق روش های جدید برای بهره برداری از آنها در کانون فرایند نوآوری جای دارد. کار آفرینان مخاطره جو هستند، اما هزینه پیشبرد یک ایده ناب و منافع بالقوه موفقیت در انجام کاری متفاوت را نیز در نظر می گیرند به ویژه اگر قرار باشد بازیگران فعلی بازی نیز وارد ماجرا شوند.
نوآوری آثار متعددی دارد. به عنوان مثال، شواهد تحقیقاتی حاکی از وجود همبستگی زیاد میان عملکرد بنگاه در بازار و توسعه محصولات جدید است. محصولات جدید به کسب و حفظ سهم بازار و افزایش سود آوری بنگاه کمک می کنند. برای محصولات بالغ تر و جا افتاده تر، رشد رقابتی فروش صرفا ناشی از توانایی عرضه قیمت های پایین نیست و عواملی زیاد به غیر از هزینه نیز در آن نقش دارند؛ از جمله طراحی، سفارشی سازی و کیفیت. در نهایت در عصر کوتاه شدن چرخه عمر محصولات، توانایی جایگزین کردن مستمر محصولات قدیمی با نسخه های جدید تر و بهتر، هر روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. “رقابت در لحظه حاکی از فشار فزاینده به بنگاه ها، نه تنها برای عرضه محصولات جدید، بلکه برای عرضه سریع تر آنها نسبت به رقباست.
چرا نوآوری مدیریتی مهم است؟
چه چیزی است که شرکت هایی همچون جنرال الکتریک، ویزا و لینکوس را از بقیه متمایز میکند؟ محصول فوق العاده؟ بله. انسانهای فوقالعاده؟ بله. رهبران فوق العاده؟ اغلب. ولی اگر عمیق تر نگاه کنید دلیل اساسی تری برای موفقیت آن ها خواهید یافت: نوآوری مدیریتی.
در سال 1900، جنرال الکتریک مهم ترین اختراع توماس ادیسون، یعنی آزمایشگاه های تحقیقات صنعتی را تکمیل کرد. جنرال الکتریک قوانین مدیریت را وارد فرایندهای آشفته اکتشافات علمی کرد و طی 50 سال آتی بیشتر از هر شرکت دیگری در آمریکا موفق به ثبت پتنت شد و یا سیستم عامل لینوکس، بهترین نمونه برای مدیریت نوآوری در جهان امروز است: توسعه متن باز. تفکر متن باز با استفاده از گواهینامه های عمومی و ابزارهای تعاملی آنلاین اثبات کرده است که مکانیزمی موثر برای تولید محصولات فوق العاده توسط افرادی است که بصورت جغرافیایی در یک نقطه قرار ندارند.
نوآوری مدیریت در صورتیکه تحت یکی از این سه شرایط قرار بگیرد می تواند تاثیرات طولانی مدتی را از خود بر جای بگذارد: نوآوری مبتنی بر قوانینی باشد که بتواند شیوه های مدیریت را به چالش بکشد، سیستماتیک باشد و از فرایندها و متدهای مشخصی بهره ببرد و یا بخشی از یک برنامه ی اختراع و نوآوری در حال اجرا باشد.
بهره برداری از قدرت تفکر کارکنان در تویوتا
چرا برای خودروسازان جهانی (بالاخص آمریکایی!) تنگ کردن عرصه برای تویوتا اینقدر دشوار است؟ چرا که 20 سال است تلاش می شود قواعد مدیریتی رادیکال از قلب این شرکت خارج شوند. برخلاف رقبای غربی، معتقند که ارزش کارکنان شان بیشتر از چرخ دنده های بی روح ماشین است و می توانند نوآور، مشکل گشا و پیشگام در ایجاد تغییر باشند. تویوتا ابزارها، مهارت ها و مجوزهایی را در اختیار کارکنان عادی خود قرار می دهد که در آن ها امکان حل مشکلات حتی قبل از پدید آمدنشان را ایجاد می کند: اینچنین میشود که تویوتا سال به سال به شرکت سخت تری برای رقابت تبدیل می شود و این است قدرت مدیریت. هرقدر شیوهی مدیریتی در پیش گرفته شده خلاف عرف و متفاوت باشد، رقبا مجبور خواهند بود زمان بیشتری را برای کشف آن سپری کنند.
نوآوری مدیریت چیست؟
مدیریت نوآوری می تواند دوری از قوانین، فرایندها و شیوه های مدیریت سنتی و یا فرم های سازمانی مشتری محور که در شیوه ی مدیریت تاثیر می گذارند، تعریف شود. در بیان ساده: مدیریت نوآورانه شیوه انجام فعالیت های مدیریتی را تغییر می دهد، فعالیت هایی متدوال همچون:
نوآوری و خلاقیت بهره وری را بالا می برد
1- هدف گذاری و برنامه ریزی
2- انگیزه بخشی
3- هماهنگی و کنترل فعالیت ها
4- ارزیابی و تخصیص منابع
5- ایجاد و تقویت روابط
6- کشف و توسعه استعدادها
7- درک صحیح از میزان تقاضا و …
در سازمان های بزرگ تنها روش برای تغییر نحوه کار مدیران، بازآفرینی فرایندهای کاری آنان است. فرایندهای مدیریتی مانند برنامهریزی استراتژیک، بودجه بندی، مدیریت پروژه، استخدام و ترفیع، توسعه اجرایی، ارتباطات درون سازمانی، مدیریت دانش و … مواردی هستند که مدیریت را به فعالیتی روزمره تبدیل می کنند: اینجاست که نوآوری مدیریت این فرایندها را هدف قرار می دهد.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: خلاقیت جامعه رشد اقتصادی بهره وری رشد صنعت ایالات متحده آمریکا سرمایه سرمایه گذاری خانواده دولت استاندارد رقابت انرژی الکترونیک تجارت بودجه بازی جهان فناوری اقتصاد کسب و کار سیستم عامل خودروسازان قلب مشکلات ایالات متحده آمریکا جهان خلاقیت کسب و کار هواپیما پارس پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۶۶۲۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زجر خلاقیت زیر زنجیر کتابهای درسی
در هزاره سوم در بسیاری از سیستمهای آموزش و پرورش پیشرفته چرخش قابل توجهی در جایگزینی آموزشهای مبتنی بر حافظهمحوری به آموزشهای مبتنی بر خلاقیت ایجاد شده؛ اما نظام آموزش و پرورش ایران همچنان بر هوش انتزاعی (آیکیو) و حافظه دانشآموزان تأکید دارد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «هنوز صندلیهایمان در مدارس به زمین چسبیدهاند و پشت هم چیده میشوند. خلاقیت در صندلیهای متحرک و کلاسهایی که دانشآموزان روبهروی هم مینشینند، دیده میشود. هنوز معلم در پایین کلاس، صندلی دارد؛ در چنین رابطهای خلاقیت شکل نمیگیرد».
اینها را چندی پیش، رضامراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش در دومین رویداد مدارس آینده گفته بود. موضوعی که گستره آن از چگونگی معماری مدارس تا محتوای کتابهای درسی ادامه دارد.
واقعیت آن است در سالهای اخیر یکی از مسائلی که آموزش و پرورش نتوانسته آن را در خود درونی کند، موضوع توجه به خلاقیت و هوش خلاقه دانشآموزان است. با توجه به اینکه در هزاره سوم در بسیاری از سیستمهای آموزش و پرورش پیشرفته چرخش قابل توجهی در جایگزینی آموزشهای مبتنی بر حافظهمحوری به آموزشهای مبتنی بر خلاقیت ایجاد شده؛ اما نظام آموزش و پرورش ایران همچنان بر هوش انتزاعی (آیکیو) و حافظه دانشآموزان تأکید دارد.
رویکرد وفادارانه به جای خلاقانه
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه این موضوع به فرهنگ آموزش و پرورش برمیگردد، میگوید: فرهنگ آموزش و پرورش ما ویژگیهایی دارد که مانع آزادی عمل دانشآموز و معلم در کلاس درس میشود و آنها را مقید به تدریس و فعالیت در یک قالب مشخص میکند.
علی زرافشان در گفتوگو با قدس، یکی از عواملی را که مانع آزادی عمل معلمان و دانشآموزان و پرورش استعدادها و خلاقیتها میشود، کتابهای درسی میداند و ادامه میدهد: کتابهای درسی ما متنهای از پیش تعیینشدهای هستند که تکلیف معلم و دانشآموز را از قبل تعیین کرده است.
در این شیوه تدریس، معلم خوب معلمی است که بتواند متن درسی را بهطور کامل به دانشآموز منتقل کند و آن چیزی که در این شیوه تدریس از معلم انتظار میرود، این است که به جای رویکرد خلاقانه، رویکردی وفادارانه به متن کتاب درسی داشته باشد.
در رویکرد فعلی آموزشی که یکی از موانع توسعه خلاقیت در مدارس است، ما با ارائه متنی که انتظار داریم 100درصد آن آموزش داده شود به معلم القا میکنیم اگر میخواهی معلم موفقی باشی باید تمام کلماتی را که در کتابها آمده، تدریس کنی.
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه بر اساس سند تحول، مفاهیم کتابهای درسی باید سه وجهی باشد؛ میگوید: وجه نخست، تجویزی است؛ یعنی همین شیوهای که الان تدریس میشود. وجه نیمه تجویزی یعنی معلم این اختیار را دارد که متناسب با شرایط مدرسه از میان چند متن، یک متن را انتخاب و برای بچهها ارائه دهد و وجه غیرتجویزی که موجب بروز خلاقیت و استعداد دانشآموز میشود یعنی معلم و دانشآموز 100درصد اختیار دارند خودشان متنی را انتخاب کنند که متناسب با شرایط محیط زیستشان باشد.
وی ادامه میدهد: چون کتابهای درسی ما متمرکز است و برای شمال تا جنوب و غرب تا شرق یک کتاب درسی داریم و درخصوص محیط یادگیری و محیط زندگی یادگیرنده بیتفاوت است و هیچ واکنشی ندارد، به همین دلیل نمیتواند با محیط یادگیری بچهها ارتباط برقرار کند و در این محیط هیچ روش خلاقانهای وجود ندارد و هیچ خلاقیتی شکوفا نخواهد شد.
زرافشان با انتقاد از رویکرد حافظهمداری در مدارس میگوید: در این روش تدریس، متأسفانه معلم، دانشآموز و حتی مدرسهای خوب است که موفق شود همه متن و مفاهیم کتاب درسی را بیان کند و دانشآموز، آنها را حفظ کند و یاد بگیرد، بدون اینکه روش خلاقانهای در تدریس استفاده شود.
وی میافزاید: در مدارس ما تنها امتحان جهتدهنده است و تنها از مفاهیم استفاده میشود؛ رویکرد فعال برای یادگیری در مدارس ما برای آموزش مثلاً ریاضی، علوم و... وجود ندارد و از وسایل کمکآموزشی در مدارس استفاده نمیشود، دانشآموزان در مدارس فقط حفظ میکنند، ولی یاد نمیگیرند.
سلطنت کتابهای درسی
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه یکی از کارهایی که باید در مدارس برای پرورش خلاقیت دانشآموزان به کار گرفته شود این است که سلطنت کتابهای درسی در کلاس از بین برود، ادامه میدهد: اگر میخواهیم رویکرد آموزشی ما فعال و خلاق باشد، باید شرایط یادگیری، محیط یادگیری و انتخاب معلم را ارزش بدانیم، درغیر این صورت تا وقتی که کتاب در کلاس درس سلطنت میکند همچنان حافظهمداری حاکم خواهد بود و معلم به دنبال ارائه مفاهیم و دانشآموزان به دنبال حفظ کردن مفاهیم هستند و خلاقیت جایی در این مدل آموزشی ندارد.
اگر میخواهیم خلاقیت در مدارس جایگاهی داشته باشد، باید خلاقیت تبدیل به ارزش شود و دانشآموزی که خلاقیت دارد مورد توجه و قدردانی قرار گیرد، علاوه بر این، کتابهای درسی به سمت باز شدن بروند و فرهنگ آموزش را در کلاس درس تغییر دهیم و از آن فرهنگ حمایت کنیم.
وی ادامه میدهد: اگر معلم میخواهد از محیط کلاس و روشهای فعال برای آموزش استفاده کند، باید حمایت شود. در سند تحول به موضوع تنوع محیطهای یادگیری اشاره شده است. محیط یادگیری فقط کلاس درس نیست؛ نمازخانه، حیاط مدرسه و حتی پارک مجاور مدرسه هم میتواند محیط یادگیری برای دانشآموزان باشد.
وی موضوعات مطرح شده در وزارت آموزش و پرورش در خصوص روز بدون کیف و کتاب، کلاس بدون کفش و... را تکراری و شعاری میداند و اضافه میکند: شعار روز بدون کیف و کتاب قبلاً هم به عنوان یک رویکرد در دورههای دیگر بود؛ ولی دوام و استمرار نداشت. البته هدف همین بود که میخواست سلطه کتاب درسی را از بین ببرد و به معلم و دانشآموز اجازه دهد یک روز چیزی را یاد بگیرند که به آن نیاز دارند.
تنگناهای مدارس سنتی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی هم با بیان اینکه به نظر میرسد مدارس عصر سنتی و مدرن از بسیاری از تنگناها و ناملایمات رنج میبرند، ادامه میدهد: اگرچه نقدهای فراوانی درخصوص اصلاح این مدارس ارائه شده، اما بسیاری از این نقدها نتوانسته کار خاصی انجام دهد. مدرسه خلاق، مدرسهای است که هم از لحاظ معماری و هم از لحاظ مفاهیم ارزشی تفاوتهای بسیاری با مدارس سنتی و مدرن داشته باشد.
مهرداد ناظری با اشاره به اینکه بهطور کلی روی تفکر خلاق در مدارس کار جدی نشده به قدس میگوید: این موضوع به این برمیگردد که در جامعه ما مدل تفکر خلاق مورد توجه خانوادهها و جامعه نیست؛ اصولاً عادت به تفکر همگرا دیده میشود؛ دوست داریم برای هر پرسش یک پاسخ مشخص و معین داشته باشیم و بدانیم وقتی کاری را شروع میکنیم، میتوانیم بهراحتی و با کمترین هزینه به آن هدف برسیم؛ این موضوع موجب شده از کار خلاق و تفکر خلاق دور بیفتیم.
وی با بیان اینکه در تفکر خلاق به جای تفکر همگرا هدف، جایگزینی تفکر واگراست، میافزاید: در واقع در تفکر واگرا برای یک مسئله پاسخهای متنوع و متعددی داده میشود، اما به دلیل اینکه جامعه عادت به خطی فکر کردن دارد در مدارس هم تلاش میشود همان تفکر خطی بیشتر آموزش داده شود.
این مدرس خلاقیت ادامه میدهد: بهطور کلی در نظام آموزشی ما فقط تربیت انسان علمی مدنظر است؛ درحالی که یک انسان ابعاد مختلفی دارد و اگر قرار باشد آموزش و پرورش یک نگاه همهجانبه داشته باشد، باید به همه ابعاد انسان توجه کند.
سبک آموزشی باید تغییر کند
ناظری با اشاره به اینکه مدل نگاه در آموزش و پرورش ما چندبعدی نیست و خلاقیت در آن کمتر دیده میشود، میگوید: سبک آموزش در نظام آموزشی باید تغییر کند. نیاز است مدارس سبک فعلی را به حالت تعلیق دربیاوریم و بهطور اساسی مدل فکریمان را تغییر دهیم؛ سرمایهگذاری روی حوزه انسان خلاق که امکان تولید فکر و اندیشه دارد و همچنین توجه به منابع فرهنگی مثل ادبیات میتواند در راستای رسیدن به انسان خلاق بسیار مؤثر باشد.
وی با اشاره به اینکه در مدرسه خلاق تلاش میشود با آمیزهای از رنگ، طرح و ایدههای نوین در معماری کلاسها و حتی نوع ساخت حیاط مدارس، اتاق معلمان، مدیران و پرسنل خدمه، تحولی اساسی پدید آید، ادامه میدهد: در یک کلاس درس خلاق، نحوه چینش میز و صندلیها بهگونهای است که موجب ارتباطات گسترده دانشآموزان با یکدیگر میشود، همچنین از تراکم و فشارهای فیزیکی آنها بر یکدیگر جلوگیری میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد توضیح میدهد: علاوه بر این، فضاهای میان میز و صندلیها بهگونهای در نظر گرفته میشود که عبور دانشآموزان و معلمها بهسادگی صورت گیرد. مهمترین نکته در طراحی داخلی این مدارس، توجه به ترکیب رنگهای به کار رفته در اشیای داخلی است.
ناظری تعیین محل کلی مدرسه، نحوه ساخت آن و استفاده از مصالح با نظر متخصصان و کارشناسان را موضوع بسیار مهمی میداند و میافزاید: آنچه در ساخت مدرسه مهم است، مکان جغرافیایی مدرسه و همچنین فضای کلاسها و اتاق معلمان و مدیران است. لازم است از طراحی یکدست در مدارس پرهیز شود، چراکه اصلاً دلیلی ندارد همه کلاسها مطابق یک الگو ساخته شوند.
وی با تأکید بر اینکه میتوان با توجه به استفادههای متفاوت و دروس مختلف، کلاسها را به اشکال گوناگون طراحی کرد، بیان میکند: مثلاً میتوان در کلاس درسی که قرار است در آن جغرافیا تدریس شود، کلاس به شکل کره زمین طراحی شود تا بچهها بتوانند با حضور روی نقشه جهان بهطور عینی و عملی زمین را لمس کنند و بشناسند و یا برای کلاس موسیقی لازم است اتاقهای آکوستیک مطابق با استانداردهای لازم برای آموزش موسیقی ایجاد شود. بهطور کلی کلاسهای خلاق، کلاسهایی هستند که ممکن است هر روز ریتم متفاوتی با گذشته داشته باشند.
کنکور، سد راه خلاقیت
وی یکی از موانع اصلی شکل نگرفتن مدارس خلاق را وجود سدی به نام کنکور میداند و ادامه میدهد: یک فرد خلاق الزامی در خود نمیبیند که با سرعت به یک پرسش پاسخ دهد و بخواهد سریع به جواب برسد، اما برای قبولی در کنکور باید بتواند سریع تست را تشخیص دهد و پاسخ درست را علامت بزند و آنهایی در این رقابت موفقتر هستند که بتوانند سریعتر این کار را انجام دهند.
این مدرس خلاقیت ادامه میدهد: فرد خلاق میگوید من ابتدا فکر میکنم و شاید کوتاهترین راه، بهترین راه نباشد و شاید دورترین راه، بهترین راه باشد. اینها همه موجب میشود نظام آموزشی ما کمتر به سمت مدرسه خلاق، تفکر خلاق و یا تربیت انسان خلاق برود.
ناظری به نقش معلمان در پرورش تفکر خلاق اشاره و بیان میکند: متأسفانه مشکل این است بیشتر معلمان ما تفکر غیرخلاق دارند؛ یعنی روی خلاقیت در جامعه کار جدی کمتری انجام دادهایم؛ به همین دلیل اگر معلمی بتواند خلاق بوده و از تفکر خلاق بهرهمند باشد و تدریس خلاقانهای داشته باشد، قطعاً میتواند مؤثر باشد.
آموزش این نیست که در کلاس یکسری اصول آموزشی را به دانشآموزان ارائه دهیم؛ آموزش در دوره جدید یعنی خودِ زندگی کردن را به بچهها یاد بدهیم، کاری که در کشورهای پیشرفته انجام میشود و سعی میکنند زندگی کردن و کیفیت زیستن را مدنظر قرار دهند.
ناظری عنوان میکند: در نظامهای آموزشی دنیا به این نکته توجه شده که بچهها در مدرسه قرار است با هم بودن، زندگی کردن، حس خوب و درک با هم بودن را تجربه کنند و اساساً هرکس بتواند جایگاه خودش را در هستی مدنظر قرار دهد.
وی با تأکید بر اینکه برای رسیدن به یک دانشآموز خلاق باید چهار مرحله یادگیری برای انجام دادن، یادگیری برای بودن، یادگیری برای دانستن و یادگیری برای با هم بودن را آموزش دهیم، ادامه میدهد: مدارس ما از این چهار مرحله فقط یادگیری برای دانستن را آموزش میدهند؛ یعنی فقط بر محفوظات و حافظهمحوری تأکید میشود.
دنیای جدید، دنیای داشتنها شده؛ درحالی که بودن بچهها مهم است؛ اینکه بچهها چه هستند و چگونه باید در زندگی، خودشان را پیدا کنند؛ خودشناسی را تمرین کنند و به دگرشناسی و در نهایت خداشناسی برسند؛ آنها باید این موضوعات را به مرور تمرین کنند.
منبع: قدس
انتهای پیام/