آموزش، حلقه گمشده مسائل اجتماعی است
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۷۳۵۹۰
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از سنندج ، همایش جامعهشناسی فاجعه زلزله، واکنش و الزامات توسعه، شامگاه شنبه، به همت انجمن جامعهشناسی ایران، دفاتر سنندج، سردشت و سرپل ذهاب، در محل تالار مولوی دانشگاه کردستان برگزار شد.
فاضل الیاسی مدیر انجمن جامعهشناسی سرپل ذهاب در این همایش گفت: آموزش حلقه گمشده مسائل اجتماعی و فجایع این چنینی است و باید سرچشمه آن را در آموزش و پرورش یافت که اکنون این سوال مطرح است که، آیا وظیفه دانشگاه در پرورش نیروی متخصص و یا تجاریسازی و خدمت به جامعه است؟
وی با اشاره به آسیبشناسی این مناطق تصریح کرد: تا این لحظه پس از گذشت بیش از یک سال در حدود ۷ هزار پسلرزه را در این مناطق شاهد بودیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این جامعه شناس اذعان کرد: زلزله نه تنها خانهها را بلکه تمام زندگیها را تخریب کرد و اکنون تمام افراد بازمانده دارای فوبیای پسلرزه هستند.
مدیر انجمن جامعهشناسی سرپل ذهاب گفت: ضعف فرهنگ کار، رهاشدگی کودکان و سالمندان، خودکشی، اعتیاد بیکاری و کودکی آزاری و بیانگیزگی از جمله تبعات زلزله است.
الیاسی با بیان اینکه مشکلات و ضعف مدیریتی در زلزله بسیار زیاد است، تصریح کرد: تبعیض در کمکهای نقدی، غیرتخصصی بودن و احساسی بودن کمکها، نبود حریم خصوصی، ترس از آینده، تغییر سبک زندگی، سالمندآزاری، سواستفاده از دختران، ورود هزاران نیروی کار و ورود مشکلات جدید از جمله این مشکلات است.
عثمان محمودی نیز درادامه این همایش با اشاره به اینکه پس از زلزله کرمانشاه مردم در بلاتکلفی بودند، گفت:مردم شهر و روستا بعد از وقوع زلزله با خانه¬های ویران¬ شده و شغلهای از بین رفته مواجه شدند و زندگی در چادر با حضور کودکان، سالمندان و بیماران در دمای سرد هوا واقعا فاجعه تراژدیک است.
مدیر مرکز مشاوره همراز جوانرود با بیان تبعات اجتنابناپذیر این گونه بلایای طبیعی بر روح و روان حادثهدیدگان، اظهار کرد: هر گاه در جایی شاهد وقوع چنین بلایای طبیعی هستیم به طور معمول اختلالات بسیاری دامنگیر مردم آن منطقه خواهد شد که به عنوان یکی از شایعترین آنها میتوان از اختلال استرس (SD) یا اختلال پس از حادثه نام برد.
وی میافزاید: از علائم اختلال استرس (SD) یا اختلال پس از حادثه در این گونه حوادث طبیعی بیقراری، گوش به زنگی، دلهره و نگرانی، افسردگی و گوشهگیری و... است که نسبت به روی دادن مجدد این واقعه است که در بسیاری از مواقع باعث میشود که فرد حادثهدیده نتواند کارهای روزمره خود را به شکل طبیعی انجام دهد.
جلال حاجیزاده در ادامه این پنل افزود: باید توسعه را با خوشبختی و سعادت جامعه پیوند زد و باید براساس چشماندازهای نوینی به بحث توسعه نگاه کرد.
حاجیزاده گفت: توسعه مفهومی مدرن است و ریشهیابی توسعه از منظر سعادت نیازمند یافتن مبانی توسعه است.
وی گفت: افلاطون بهترین شیوه زندگی نیک را تلفیق سیاست و حکمت میداند و ارسطو سعادت را در تعادل میداند.
به گفته این جامعهشناس، توسعه موضوع اندیشههای سیاسی است و در مدرنیته متاسفانه جایگاه هستیشناسی و معرفتشناسی افول کرد و این جایگاه شکسته شد.
انتهای پیام/م
برگزاری همایش جامعه شناسی فاجعه زلزله، واکنش و الزامات توسعه در دانشگاه کردستانمنبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۷۳۵۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روششناسی رئالیسم انتقادی؛ عناصر، فرایند و گامها
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، رئالیسم انتقادی (critical realism) رویکردی فلسفی به فهم علم است که ابتدا توسط رویباسکار (۱۹۴۴–۲۰۱۴) آغاز شد. این رویکرد بخشی از فلسفه علم عمومی را با بخشی از فلسفه علوم اجتماعی (طبیعتگرایی انتقادی) ترکیب میکند.
فرهاد بیانی (استادیار جامعهشناسی) در مقالهای با عنوان «درآمدی بر روششناسی رئالیسم انتقادی در علوم اجتماعی» به این موضوع اشاره میکند که رئالیسم انتقادی، براساس هستیشناسی و معرفتشناسی ویژهای که دارد، برای مطالعۀ پدیدههای اجتماعی و شناسایی سازوکارهای مولد زیربنایی این پدیدهها و رویدادها، واجد روششناسی خاص و ویژه است.
او مینویسد این روششناسی که درپی شناسایی این سازوکارهاست، یک روششناسی چندمرحلهای است که در هر مرحلهای کوشش میشود تا یک گام به شناسایی و آشکارسازی این سازوکارها نزدیکتر شود.
این پژوهشگر در این مقاله روی بسکار ابتدا روششناسی پیشنهادی خود برای مطالعۀ واقعیتهای اجتماعی و شناسایی مکانیسمهای مولد زیربنایی آنها را در چهار مرحله معرفی کرد و سپس در نوشتاری آن را ذیل یک فرایند شش مرحلهای معرفی نمود.
اگرچه اساساً مباحث روششناختی رئالیسم انتقادی، در قیاس با مباحث هستیشناختی و معرفتشناختی آن، چنان مورد توجه و بسط قرار نگرفته است، اما هستند آثاری که کوشیدهاند روششناسی این مکتب فلسفی-اجتماعی را تشریح و تصریح کنند.
* روش شناسی RRRE
بیانی در این مقاله مینویسد: روششناسی چهار مرحلهای روی بسکار که به اختصار RRRE نامیده میشود شامل این چهار مرحله است:
تصریح و شفافسازی یک رویداد پیچیده ازطریق تفکیک و تجزیۀ آن به اجزای تشکیلدهندهاش توصیف مجدد علتهای وجودی اجزای آن رویداد بازنگری در علل مولد این اجزا و عناصر که موجب خلق رویدادها و وضعیت های پیشین شدهاند بهدیل های علل محتمل اجزا مباحث روششناختی رئالیسم انتقادی، در قیاس با مباحث هستیشناختی و معرفتشناختی آن، چنان مورد توجه و بسط قرار نگرفته است، اما هستند آثاری که کوشیدهاند روششناسی این مکتب فلسفی-اجتماعی را تشریح و تصریح کنندبه زعم این پژوهشگرروششناسی بسکار، مورد نقدهای جدی قرار گرفت، بهویژه این که میان انتزاع و تبیین پیوند و ارتباطی برقرار نشده است به همین سبب، او در یکی از مقالاتی که در کتاب میان رشته و تغییرات اقلیمی منتشر کرد، کوشید این روششناسی را بسط دهد و با تقریر مجدد آن و اضافهکردن دو مرحلۀ دیگر کوشید نقایص موجود را برطرف کند.
* روششناسی RRREIC
او در ادامه مینویسد: چون توضیحات کافی و روشنی بیان نمیکند و از همه مهمتر این که پژوهشهای تجربی با این روش انجام نداده است که بتواند بهصورت کاربردی اجزای آن را نشان دهد، این توضیحات نیز کمک زیادی به رفع ابهامات روششناختی نمیکند. با این توضیحات که به این روششناسی اصلاح شده است که به اختصار RRREIC خوانده میشود نگاهی میافکنیم.
تصریح (Resolution) و شفافسازی یک رویداد یا پدیده پیچیده به اجزا و عناصر تشکیلدهنده آن، توصیف (Redescription) مجدد این مؤلفهها و عناصر بهشیوهای قویاً تبیینی، بازنگری (Retrodiction) درباب علل که احتمالا میتوانند تبیینکننده رویدادها یا وضعیتهای از قبلموجود باشند، تبیین (Elimination) حذفهای رقیب قبلی، شناسایی (Identification) سازوکارهای علّی یا مولد قبلی، تصحیح (Correction) مداوم یافتههای پیشین در پرتوی یک تبیین یا تحلیل تکمیل شده است.
این پژوهشگر مینویسد اگرچه کماند کارهای پژوهشی تجربی که رویکرد رئالیسم انتقادی را در قامت و هیبت روششناختی به کار گرفته باشند و پژوهشهایی را به صورت عملی با تکیه بر این نحله انجام داده باشند، هم چنین آثاری که به معرفی ماهیت و چیستی این روششناسی بهصورت نشری پرداخته باشند نیز بسیار محدودند، اما هستند آثاری که در این مسیر گام نهادهاند.
برخی ازمهمترین آنها عبارتاند از: کارهای دنرمارک و همکاران (۲۰۰۲) بیستاد و مانکولد (۲۰۱۱) راین و ویلیامز(۲۰۱۲) فلچر (۲۰۱۷) تاپا و املند (۲۰۱۸) و زاخاریادیس و همکارانش (۲۰۱۳.)
بیانی در پایان این مقاله با اشاره به مراحل و فرآیندهای روش شناختی رئالیشم انتقادی مینویسد: به دیگر سخن میتوان گفت در بررسی بیشتر این آثار مشخص شد که تفاوتهایی میان آنها وجود دارد، اما بخشی قابلتوجه از مراحل و فرایند روششناختی رئالیسم انتقادی که در این مقاالت و پژوهشها معرفی شدهاند شبیه یکدیگرند. با اینحال، در این میان، کار دنرمارک و همکاران، از جامعیت و شفافیت بیشتری نسبت به دیگر آثار برخوردار است.
انتهای پیام/