Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-05-05@03:35:13 GMT

تجربه وحدت حوزه و دانشگاه در دوره طلایی اسلامی

تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۷۴۰۴۳

تجربه وحدت حوزه و دانشگاه در دوره طلایی اسلامی

به گزارش ایکنا؛ هم‌زمان با فرارسیدن روز وحدت حوزه و دانشگاه، ضرورت تبیین چیستی، چرایی و چگونگی وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان یکی از مسائل کلانی که انقلاب اسلامی از آغاز با آن مواجه بوده است نمایان می‌شود. در همین رابطه گفت‌وگویی داشتیم با حجت‌الاسلام یحیی جهانگیری، مدیرکل دفتر همکاری‌های بین‌المللی دانشگاه مذاهب اسلامی که علاوه بر تحصیل در حوزه علمیه و دانشگاه، در سفرهایی متعددی که به خارج از کشور داشته، در بسیاری از مجامع علمی مطرح جهان حضور یافته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


یحیی جهانگیری، فارغ‌التحصیل سطح چهار موسسه بین‌المللی مطالعات اسلامی است. او یکی از اولین طلاب حوزه علمیه قم است که رساله علمی خود را به زبان انگلیسی نگاشته است. وی در مقطع دکتری شیعه‌شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم نیز به ادامه تحصیل پرداخته و «نقش مصلحت در پویایی فقه شیعه» عنوان رساله دکتری اوست. جهانگیری عضو هیئت تحریریه مجله علمی the Journal of Science, Education and Society وابسته به دانشگاه وروتسلاو در لهستان، عضو مشاور مرکز بین‌المللی گفتان صلح اسلامی در سوئد و مشاور مذهبی شرکت «حلال سیلکرود» ژاپن می‌باشد. در ادامه متن گفت‌وگو از نظر می‌گذرد؛

ایکنا: شما از فارغ‌التحصیلان حوزه و دانشگاه هستید. در ابتدا درباره سوابق آموزشی و تحصیلی خودتان به عنوان مصداقی از وحدت حوزه و دانشگاه توضیح بفرمایید.
در دوران راهنمایی درسم خیلی خوب بود و با اجبار پدر وارد حوزه شدم. چون نمرات ریاضی‌ام خوب بود عموم معلم‌ها راضی نبودند وارد حوزه شوم. وقتی وارد حوزه شدم سعی کردم همزمان درس‌های آکادمیک خودم را ادامه دهم و در امتداد دروس حوزه، تحصیلات دانشگاهی هم داشته باشم. سعی کردم تحصیل در حوزه و دانشگاه را با یک دغدغه جدی دنبال کنم. تلاش کردم هم پژوهش‌هایم محصور در پژوهش‌ها حوزوی نباشد و هم در عرصه تدریس فقط در حوزه تدریس نکنم. به همین دلیل از 17 سالگی در حوزه و از 22 سالگی در دانشگاه تدریس می‌کردم.

ایکنا: رشته تحصیلی‌تان چه بود؟
رشته تحصیلی حوزوی‌ام مطالعات اسلامی فقه و اصول است. پایان‌نامه سطح چهارم خودم را در حوزه علمیه قم زبان انگلیسی نوشتم. در دانشگاه هم رشته کلام شیعی را دنبال کردم. بعدا به خاطر دغدغه‌هایی که داشتم سعی کردم در خارج از کشور هم فعالیت‌هایی داشته باشم.

ایکنا: از چه سالی تحصیل زبان را آغاز کردید؟
از سال 74 وارد حوزه علمیه شدم. در سال 77 که در پایه سوم حوزه بودم، بلافاصله یادگیری زبان انگلیسی، عربی و ترکی‌استانبلی را ادامه دادم.

ایکنا: با توجه به این که طلاب حوزه بیشتر روی زبان عربی تمرکز دارند و نسبت به زبان انگلیسی احساس ضرورت نمی‌کنند، چه شد که شما از همان آغاز سراغ یادگیری زبان رفتید؟
البته همان زبان عربی که در حوزه تدریس می‌شود با زبان عربی امروز متفاوت است و صرفا برای فهم متون کهن دینی کاربرد دارد و برای صحبت کردن به زبان عربی باید روش دیگری را پیگیری کرد. وقتی من به حوزه آمدم هنوز احساس می‌کردم شاید اینجا جای من نباشد و با حوزه همدلی نمی‌کردم. یک روز صحبت‌های شهید بهشتی را شنیدم و خیلی نگاهم متفاوت شد. من هنوز هم شیفته آن مرد بزرگ هستم. با خودم فکر کردم چرا من مخاطب خود را فقط محدود کنم به منطقه خودم، من می‌توانم خیلی فراتر عمل کنم.


جالب است که در همان زمان سه اتفاق برای من رخ داد. یک اتفاق این بود که برای نماز ظهر به مسجد ‌رفتم. شخصی حدیثی از امام رضا(ع) خواند و گفت امام رضا(ع) می‌فرمایند ما باید برای همه انسان‌ها حرف بزنیم. غروب همان روز کلیپی از سخنان شهید بهشتی شنیدم. به همین دلیل از همان زمان شروع کردم کتاب‌های زبان راهنمایی را مرور کردم. با خودم گفتم باید همین hello how are you را یاد بگیرم. چند روز بعد یک توریستی از فرانسه به زنجان آمده بود و می‌خواست از حوزه علمیه بازدید کند. هیچ‌کس بلد نبود با او صحبت کند. من با همان کلماتی که بلد بود با سختی با ایشان صحبت کردم. این سه اتفاق سبب شد انگیزه من مضاعف شود. بعدا بحث زبان را جدی گرفتم و سعی کردم زبان‌های دیگر را در کنارش بیاموزم.

ایکنا: اجازه بدهید وارد بحث اصلی خودمان بشویم. به نظر شما وحدت حوزه و دانشگاه چه تعریفی دارد و آن تصویر اولیه‌ای که در ذهن طراحان این موضوع بوده چگونه بوده است؟
دانشگاه و حوزه از هم جدا نبوده‌اند که ما بخواهیم آنها را به هم بچسبانیم. آنها یکی بوده‌اند ولی جدا شده‌اند و اکنون وقت به هم رسیدنشان است. ما باید این را بدانیم. اگر پیشینه‌شناسی کنیم در می‌یابیم که در گذشته حوزه در دل دانشگاه بود، دانشگاه هم در دل حوزه بود. در قرن چهارم، اولین دانشگاه در عالم اسلام در شهر بغداد تأسیس شد. در آن دانشگاه خواجه‌نصیرها هم نجوم می‌خواندند و هم کلام می‌نوشتند، شیخ بهایی‌ها هم ریاضی می‌خواندند و هم در حوزه موسیقی حرف داشتند و هم در علم فقه سخن می‌گفتند، ابن‌سینا هم کتاب شفا نوشت که گره‌های فلسفی را بگشاید و هم قانون نوشت که درمان جسمانی را درمان کند.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی


در نخستین مرکز علمی که ما داشتیم متافیزیک را با فیزیک گره می‌زندند. لذا ابن‌سینا هنوز مانده است، خوارزمی هنوز مانده است، خواجه نصیر هنوز مانده است. این افراد آموزه‌های الهیاتی را به عنوان آموزه‌های دگما و باورهایی که صرفا درباره آخرت سخن می‌گوید و خودشان را با این دنیا پیوند نمی‌دهند نمی‌دیدند. به همین خاطر نام مرکز علمی که در آن درس می‌خواند را «جامع» گذاشته بودند. خیلی جالب است که «جامع» را دل جامعه می‌ساختند تا در جامع، دغدغه‌های جامعه شنیده شود و پاسخ‌های علمی به آن دغدغه‌ها و دردها داده شود. به همین دلیل جامعه همواره خودش را بدهکار آن جامع می‌دانست؛ چون می‌دانست محصلان جامع کسانی نیستند که تنها درس بخوانند و پژوهش‌های تفننی کنند و کتاب و مقاله بنویسند؛ بلکه می‌دیدند هر کدام از آن پژوهش‌ها گره‌های امروز یا فردای آنها را می‌گشاید. یعنی دانشگاه‌ها کاملا نیازمحور بودند. به همین دلیل کسبه بازار می‌آمدند و دانشجویان را اسپانسرینگ می‌کردند.

امروز اگر ما از بورسیه تحصیلی صحبت می‌کنیم، در قرن چهارم سیدمرتضی محصلان را بورس می‌کرد و به شیخ طوسی به عنوان دانشجوی برتر، ماهیانه 12 دینار پول می‌داد و می‌گفت تو بهتر از بقیه درس می‌خوانی. فلوشیپ، اسکالرشیب دقیقا در آن دوره مفهوم داشت. سیدمرتضی این پول را از کجا می‌آورد؟ کسبه بازار می‌دانستند دستاوردهای جامع می‌تواند سرمایه‌ای باشد برای بحران‌های جامعه لذا حمایت مالی می‌کردند. امروزه در دانشگاه‌های دنیا بخشی تأسیس شده است با عنوان «R&D» مخففResearch and development. می‌گویند هر آنچه در دانشگاه تدریس می‌شود باید با نیازهای صنعت و تجارت گره بخورد. این همان مدلی است که ما داشته‌‌ایم. جالب اینجاست وقتی ما «R&D» را پشینیه‌شناسی می‌کنیم می‌بینیم دقیقا از الگوهای ما مدل برداشته‌اند.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی


در روز اولی که طلبه می‌شویم این حدیث را به ما میآموزند که پیامبر(ص) فرموده‌اند: العلم علمان علم الابدان و علم الادیان و علیکم بعلم الادیان. یعنی علم دو گونه است: علم بدن‌ها و علم دین، و بر شما باد آموختن علم دین. در خاطر دارم که در همان زمان می‌گفتند علم فقه خواندن بهتر از پزشکی و نجوم است. وقتی ما ملاک تفکیک علوم را «موضوع آنها» دانستیم وگفتیم موضوع یک علم «ابدان» است و موضوع یک علم «ادیان»، و نسبت یه یکی نگاه ارزشی و هنجاری پیدا کردیم و گفتیم بروید این علم را بخوانید و آن علم را نخوانید، جهان اسلام به طور ناخواسته از بخشی از دانش‌ها خالی شد.


قبل از رنسانس غربی‌ها آمدند و از دانش ما بهره گرفتند ولی بعد از رنسانس وقتی این تفکیک ایجاد شد، جهان اسلام از ساینس خالی شد. جهان غرب هم فقط ساسینس ما را گرفت و در بستر مکتب پوزیتیویسم و آمپریسم به عنوان مکتب تحصلی معنا کرد و از دین غافل شد. یعنی آنها هم نتوانستند ورژن کاملی که ما داشتیم را فرا بگیرند. آنها فقط بعد علم را گرفتند، ما هم فقط بعد دینی را گرفتیم و به این تفکیک دامن زدیم.
آیت‌الله العظمی جوادی آملی می‌گفتند این حدیث نمی‌خواهد بگوید تقسیم علم به موضوعات است؛ چراکه تقسیم علوم به موضوع نیست. تقسیم علوم به رویکرد و رهیافت است. من می‌توانیم پزشکی را با رویکرد کاملا جسمی و بدنی بخوانم، می‌توانم همین پزشکی را با رویکرد کاملا دینی بخوانیم به نحوی که با اخلاق گره بخورد. دوهفته پیش یکی از دانشگاه‌های معتبر روسیه از ما خواستند که برویم اخلاق پزشکی را به آنها بیاموزیم. اینکه به ما گفته‌اند علم ادیان بخوانید به این معنا نیست که دانش‌های بدنی را نخوانید، بلکه به این معناست که علم را دینی بخوانید. پزشکی را هم دینی بخوانید.

ایکنا: دقیقا ابرمسئله تعارض علم و دین هم از همین‌جا آغاز می‌شود.
این تعارض از همین‌جا آغاز می‌شود. وقتی ما آمدیم علوم را تقسیم کردیم و علوم بدن را واگذار کردیم، روشن است که مکتب پوزیتیویسم می‌آید از دل این دانش چیزی را به وجود می‌آورد که بشر نابود می‌شود. امروزه بحث علیه مدرنیته حرف زدن فقط مخصوص ما مذهبی‌ها نیست. انسان‌ها سنتگرا در کانادا آمده‌اند علیه مدرنیته موضع گرفته‌اند. این افراد می‌گویند شما بدن را گرفته‌اید بی‌آنکه اخلاق را فرا بگیرید.
ما جامع داشتیم. فلاسفه ما پزشکی می‌خواندند، پزشکان ما هم نگاه فلسفی و دینی داشتند. همین بود که گره‌گشا بود. از یک زمان گفتند مراکز آموزشی باید دو گونه باشد: یکجا حوزه باشد که فقط درس دین بخوانند؛ جایی هم باشد به نام دانشگاه که فقط دانش بخوانند و به دین کاری نداشته باشند. اگر تاریخ این موضوع را بررسی کنیم درمی‌یابیم که این کار دقیقا ترفندی بوده است که رغیب برای جهان اسلام به کار گرفته بود و این قبای نامتعارف را برای بدنه دانشی جهان اسلام دوخته بود.
اصلا کلمه «حوزه» یعنی کرانه و حاشیه. با این رویکرد جدید دیگر شما جامع نیستید که با جامعه ارتباط داشته باشید و دردهای جامعه را بشنوید و جامعه پشت سر شما باشد. دیگر محصلان علوم دینی به حوزه و حاشیه رفته‌اند و دردهای جامعه را نمی‌شنوند. بالتبع دیگر جامعه هم پشت سر شما نخواهد بود. نه شما هدایتگر جامعه خواهید بود و نه جامعه پشتیبان شما.

ایکنا: کلیدواژه «حوزه سکولار» هم اینجا معنی پیدا می‌کند.
دقیقا اینجا معنا پیدا می‌کند. سکولاریسم عملی اینجا اتفاق می‌افتد. جالب است اسم افرادی که در جامع درس می‌خواندند «ملا» بود یعنی کسی که پُر است؛ اما الآن می‌گویند روحانی، عنوانی که دقیقا در الهیات مسیحی معنا دارد. یعنی شما فقط به عالم روحانی کار داشته باشید و با عالم دنیا کار نداشته باشید. این یعنی خوانش الهیات مسیحی از اسلام. ببینید چه تراژدی بدی را تجربه کردیم. کم‌کم نه تنها علوم دانشی در حوزه تدریس نشد بلکه حتی فلسفه و تفسیر و ... را هم با ترفندهایی از حوزه گرفتند و فقط دانش فقه را در آن باقی گذاشتند. ‌کم‌کم دانش‌هایی مثل فلسفه و ... را وارد دانشگاه کردند و با نگاه پوزیتیویستی به بررسی آن پرداختند.
من همین‌جا یک جمع‌بندی کنم: ما نمی‌توانیم از وحدت حوزه و دانشگاه حرف بزنیم و فقط دنبال تولید دانش باشیم. تولید دانش ما را به جایی نمی‌رساند، باید روش‌مان را عوض کنیم. مسئله در موضوعات نیست، در روش‌ها است. دردا که غربی‌ها جامع ما را گرفتند و نام دانشگاه‌های خود را University گذاشتند که از کلمه Universal به معنای «جامع» مشتق شده است؛ ولی حوزه علم دین و علم تجربی را در عالم اسلام تفکیک کردند.

ایکنا: پیشینه خیلی خوبی را مطرح کردید. حالا یک گام پیش برویم. بعد از انقلاب اسلامی این نظریه دوباره مطرح شد که باید میان حوزه و دانشگاه وحدت ایجاد کنیم. اصلا چه ضرورتی احساس شد که این ایده مطرح شود و آیا طراحان این ایده، با همین نگاهی که شما دارید به طرح این مسئله پرداختند؟
امام یک فقیه نبود، یک فردی بود که با دوراندیشی همین پیشینه‌ای که من عرض کردم را مدنظر داشت و دنبال افقی بود که حوزه و دانشگاه با هم گره بخورد. بحث وحدت حوزه و دانشگاه یک مسئله ایدئولوژیک نیست. حتی یک مسئله وطنی هم نیست. این یک مسئله انسانی است. انسان امروز از عدم اشتراک این دو حوزه دانشی رنج می‌برد.
متأسفانه هنوز برخی فکر می‌کنند معنای وحدت حوزه و دانشگاه این است که حوزویان می‌خواهند دانشگاه را تسخیر کنند و حوزوی‌ها نگران هستند که مدل دانشگاهی می‌خواهد در حوزه پیاده شود و حوزویان را بی‌دین کند. این بار روانی که گاه به آن دامن زده می‌شود آسیبی است که این پروژه را تهدید می‌کند. باید روشن کنیم ورود دانشگاه به حوزه نه تنها یک چالش نیست بلکه می‌تواند ظرفیت‌آفرین باشد و حوزه را با حقیقت‌ها و واقیعت‌ها بیشتر آشنا کند. همچنان که ورود حوزویان به دانشگاه می‌خواهد حوزه دانشی آنها را توسعه دهد.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی


اگر یک موضوعی بخواهد تحقق بیرونی پیدا کند ابتدا باید به صورت فرضیه مطرح شود، فرضیه تبدیل شود به نظریه و بعد عملیاتی خواهد شد. ایده وحدت حوزه و دانشگاه ابتدا به صورت فرضیه در ذهن امام خمینی ایجاد شد و ایشان توانست این نظریه را تبدیل به دکترین کند. حال یک مجموعه‌ای باید این دکترین را عملیاتی کند؛ مثل سازمان سمت یا نهاد رهبری در دانشگاه که این موضوع را پیگیری کردند. در اثر این پیگیری‌ها این دکترین تبدیل به جریان می‌شود. یادمان باشد هیچ ایده‌ای محقق نخواهد شد اگر در سطح نظریه، دکترین و حتی جریان باقی بماند. زمانی ایده می‌تواند موفق شود که از جریان عبور کند و به گفتمان تبدیل شود. گفتمان یعنی اینکه ایده وحدت حوزه و دانشگاه را توده مردم پیگیری می‌کنند و به مطالبه عمومی تبدیل می‌شود. ما بعد از چهل سال وحدت حوزه و دانشگاه را به جریان تبدیل کردیم اما هنوز به گفتمان تبدیل نکردیم.
انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: ایکنا وحدت حوزه دانشگاه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۷۴۰۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رئیس شورای عالی نظام پزشکی: مراقب باشیم دوران طلایی پزشکی ایران افول نکند

محمود فاضل، در مراسم روز ماما، گفت: ایجاد هارمونی در بین رشته‌های علوم پزشکی از لوازم و تکالیف یک سیستم حرفه‌ای پیشرو است.

وی، حوزه پزشکی را بی تردید پرافتخارترین حوزه‌ها در کشور خواند و افزود: نقش ماما در بهبود شرایط مادر باردار که به توسط گفت و گو و انتقال تجربیات و مهارت‌ها اعمال می‌شود، مصداق هنرمندی است.

فاضل گفت: ماماها، خانواده که پایه‌ای ترین واحد جامعه است را مراقبت می‌کنند و این باید حاکمیت را متوجه کند که نگاه ویژه ای در تأمین نیازهای حرفه‌ای و معیشتی ایشان مبذول کند.

وی همچنین به تفاهمنامه سازمان نظام پزشکی با وزارت آموزش و پرورش که طی آن بر تأمین مراقبین سلامت وزارتخانه از دانش آموختگان جامعه پزشکی ازجمله مامایی تأکید شده است، اشاره کرد.

فاضل، ضمن تأیید مشکلات حوزه‌ سلامت بر حفظ امید به عنوان یک راه استراتژیک تأکید کرد.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • بیش از ۱۵۰ بهورز در سال جاری در دانشگاه علوم پزشکی مشهد جذب می‌شوند
  • پخش دور دوم مناظرات انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه بیرجند، درمیان و خوسف
  • آزمون دوره ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی حافظان قرآن در همدان
  • رئیس شورای عالی نظام پزشکی: مراقب باشیم دوران طلایی پزشکی ایران افول نکند
  • مراقب باشیم دوران طلایی پزشکی ایران افول نکند
  • فعالیت در حوزه مهدویت به بدنه دانشگاه سرایت کند
  • لیست نامزدهای شورای وحدت در دور دوم انتخابات اعلام شد
  • دانشگاه آزاد اسلامی نخبگان منطقه را در مسئله تقریب مذاهب جمع کند
  • انتخابات الکترونیک در کدام حوزه‌های انتخابیه برگزار می‌شود؟
  • اولویت امروز جهان اسلام غزه است/ بقاء انقلاب و استحکام آن مرهون وحدت و تقریب است