کلاسیکهای سینمایی پا به جهان تئاتر آلمان میگذارند
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۷۹۶۴۳
در حالی که نصیر ملکیجو در تهران نمایش «طناب» را براساس فیلم هیچکاک روی صحنه برده است، در آلمان برگمان و ویسکونتی مورد توجه تئاتریها قرار گرفتهاند. ۲۵ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۲ فرهنگی تلویزیون ، سینما و تئاتر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در ایران کمتر پیش میآید که فیلمی بدل به تئاتر شود، هر چند در دنیا نیز چنین رویهای کمتر مورد توجه بوده است، جز در برادوی و با موضوعیت فیلمهای موزیکال.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
در آلمان، یکی از نخستین کشورهای آگاه به پتانسیل زیباشناختی فیلم، سینما تأثیری شگرف بر هنر و فرهنگ داشته است. هنگامی که سینما به تئاتر پا میگذارد، این تأثیر به خصوص عمیق میشود. یکی از رویکردهای غالب نسبت به درام در آلمان، فلسفه تئاتری کردن مشهور به Regietheater یا تئاتر کارگردان، به شدت تحت تأثیر تئوری مولف سینما بوده و به کارگردانان مجوز زیباشناسانهای برای تولید آثاری به مراتب شخصی و متمایز داده است، همانطور که استنلی کوبریک یا دیوید لینچ در سینما چنین مجوزی داشتند.
پس کمی شگفتآور است که کارگردانان تئاتر آلمان به طور فزایندهای به الهامگیری برای تبدیل فیلمها به تئاتر روی آوردهاند. «Die Verdammten» ساخته دیوید بوش در برلین آنسامبل، بر اساس فیلم جنجالی لوکینو ویسکونتی در سال 1969 با عنوان «نفرین شده»، یکی از چند نمایش تازهای است که در این فصل تئاتر آلمان روی صحنه رفته است. نمایشها ردپاییهای خود را از فیلمهای کلاسیک اروپایی دهه 1960 و 1970 برداشتهاند. این آثار از بهترینها هستند. در ابتدای تولید جدی و ترسناک آقای بوش، فشارهای عذابآور صحنه راه رفتن در خواب «مکبث» توجه کارگردان را جلب میکند تا اگر اثر هدایت نشود، به حساسیت اپرایی ویسکونتی چه واکنش نشان دهد. در سطحی دیگر، صحنه برای روایت دوباره نمایشنامه شکسپیر صحنهپردازی میشود، همچون یک ملودرام عجیب و غریب درباره یک خانواده کارآفرین آلمانی در سالهای اولیه رایش سوم.
پس از ظهور هیتلر، فون اسنسبکها، یک خانواده مشغول در صنعت فولاد در دره روهر، باید درباره رابطه شرکت را با رژیم بیرحم جدید مذاکره کند. حرص و ناامیدی اعضای خانواده را به رفتار فرصتطلبانه ، بزدلانه، سازش اخلاقی و بیرحمی میکشاند، همانطور که نازیها به سرعت قدرت و کنترل خود را تقویت میکنند.
آقای بوش در همکاری با پاتریک بانوارت، طراح صحنه و اولریش اِه، طراح نور، تجربه تئاتری متمرکز و جذاب را آفریده است. یک میز ضیافت دراز که نماد ثروت محلی خاندان فون اسنسبک است. اعضای خانواده، کارکنان شرکت و افسران نازی خود را به دور میز، در صحنهپردازی مدام در حال تغییر قرار میگیرند که پویایی قدرت تغییر گروه را بازتاب میدهد.
شخصیتها به شدت از بالای سرشان روشن هستند و آقای بوش افکتهایی چون مه و بارش نرم برف را برای لحظاتی از تأثیر عظیم دراماتیک حفظ میکند. او همچنین فیلمنامه ویسکونتی را به یک 90 دقیقهای سریع و بدون وقفه تقسیم کرده است. نمایش احساسی توأمان از صمیمیت عاطفی و اپرایی دارد.
بخش عمده ای از موفقیت تولید، به اجراهای ظریف میدرخشد که در مجموع کمتر از فیلم ویسکونتی سروصدا میکند، که میتواند احساس یک سریال آبکی غمانگیز نازیها را داشته باشد.
ستاره شب، نیکو هولونیکس عضو جدید شگفتانگیز برلین آنسامبل است که از طرف Schauspiel Frankfurt توسط مدیر هنری، الیور ریسه جذب شده است. آقای هولونیکس ، یک بازیگر جوان اهل لایپزیک، به شخصیت مارتین اجرایی وحشی و لطیف میدهد. مارتین فرزند روانی و بیاخلاق فون اسنسبک است که صعود خونینش به اوج نیز درگیر کودکآزاری میشود.
تنها فیلمهای پر جنب و جوش ویسکونتی برای ترجمان روی صحنه فراخوانده نمیشود. اینگمار برگمن که سینمای اگزیستانسیالیستش به شدت متکی به مونولوگهای طولانی است، به نظر نامزد مناسبتری برای اقتباس است. در صد سالگی استاد سوئدی که در حال حاضر به پایان نزدیک است، تعداد زیادی از نمایشنامههای اقتباسی از خروجی سینمایی او، هم در سوئد و هم در سراسر اروپا روی صحنه رفته است.
برگمن که در سال 2007 درگذشت نیز به عنوان کارگردانی شاخص در تئاتر فعال بود و بسیاری از فیلمهایش وامدار استریندبرگ، چخوف و ایبسن هستند. با توجه به این موضوع، به نظر غیرقابل انعطاف و بیرحمانه است که دخترش آنا برگمن تصمیم به اقتباس تئاتری یکی از تجربیات تجربی و ناب سینمایی او، یعنی پرسونا (1966) گرفته است.
تولید مشترک Deutsches Theatre برلین و تئاتر شهر مالمو در سوئد (که خود برگمن در سالهای 1953 تا 1960 آن را اداره میکرد) پرسونای خانم برگمن از مجموعهای خیره کننده، یک جریان جدی روی صحنه، ویدئو فراوان و مونولوگهای قدیمی خوب بهره میبرد تا به مطالعهای مشتاقانه و مبهوتکننده از فروپاشی و انتقال روانشناختی نفسی تازه دهد.
کارین لیتمان و کورینا هارفوچ به شخصیتهایی ورود کردهاند که توسط لیو اولمن و بیبی اندرسون در فیلم به شکل خاطرانگیزی به تصویر کشیده شده بود: یک بازیگر زن که بهطور اسرارآمیزی در میانه یک اجرا از حرف زدن دست میکشد و پرستاری که از او در یک کلبه در جزیرهای تکافتاده مراقبت میکند. خانم هارفوچ که عملاً تمام حرفزدنها را انجام میدهد، تغییرات پرستار آلما را ترجمه میکند، اغلب احساسات متضاد که قانعکننده و باورپذیر هستند. خانم لیتمن در نقشس خاموش کماهمیتتر نیست؛ چون به مراقب خود به تدریجبا بیتفاوتی، خصومت و محبت پاسخ میدهد. در میانه نمایش بازیگران نقششان را تغییر میدهند.
یک ستون آینهای (طراحی جو شارم) طراحی صحنهای هوشمندانه و همهجانبه است: بازتابهای پیچیده جبنههای سورئال و نامتعادل فیلم را منعکس میکند؛ اما یکی از چند اشتباه اثر ویدیو سباستین پیرچر است. در حالی که کلوزآپهای زنده از بازیگران زن سطح دیگری از صمیمیت را به اثر میافزاید، یک سکانس رویایی کابوسوار دقیق، درهمشکستن کار درخشان بازیگران را با ارائه بصری شکست روانشناختی، تهدید میکند که از قبل به زیبایی در خلال واژه و ژست ارائه شده است.
یک اقتباس نابتر مناسب از مصالح سینمایی در اثر تازه Residenztheater مونیخ از «Der Mieter» یافت میشود که اقتباسی از رمان رولاند توپر است و در سال 1976 توسط رومن پولانسکی تحت عنوان یک فیلم ترسناک روانکاوانه با عنوان «مستأجر» به فیلم تبدیل شده است. همانند «پرسونا» این نمایش نیز مطالعه از انعطافپذیری عاطفی است.
مردی جوان (که در فیلم توسط آقای پولانسکی بازی شده است و توسط اورل مانتی در نمایش بازی میشود) به آپارتمانی نقل مکان میکند که به تازگی توسط زنی خالی شده که از پنجره به بیرون پریده و از یک سقف شیشهای درون حیاط ساختمان سقوط کرده است. مستأجر جدید به زودی مورد ظن صاحبخانه و همسایگانش قرار میگیرد یا شاید او به سادگی عقده آزار و اذیت دارد.
متاسفانه «Der Mieter» بلانکا رادوچی، کارگردان جوان قادر به ایجاد اتمسفر بینظیر فیلم پولانسکی یا رمان توپر نیست. خانم رادوچی به عنوان یک طراح صحنه آموزش دیده و صحنهپردازی مینیمال او در فضای بلکباکس سالن کوچکتر Residenztheater، طرحی از ساختمان آپارتمان با سقف شیشهای شگفتانگیزش را نمایش میدهد که با قیرگونی دراز بزرگ نمایش داده میشود. یک اجرای ساعت سریع است که بر انسجام پنج بازیگرش متکی است.
افسوس، بدون تنشی پایدار، رفتار بازیگران بیشتر عجیب و غریب و شوم به نظر میآید. جایی که آقای پولانسکی حس کثیف وحشت را از طریق آمیزهای پروپیمان از وحشت و طنز به دست آورده و خانم رادوچی هرگز برای این داستان ناخوشایند و مغشوشگر، یک دنیای تئاتر متقاعدکننده نمیآفریند.
فیلم ها در و بر ما هستند. تمایل به ارائه آنها در قالب یک نمایش تئاتر قابلدرک است؛ اما در عین حال، وفاداری به فیلمساز قطعاً ضرورت ندارد، بهترین اقتباسها از پرده سینما به تئاتر، روشهای هوشمندانه و غیرمنتظرهای برای بازتولید بیان سینمایی به عنوان تئاتر زنده پیدا میکنند.
انتهای پیام/
R1369/P1356/S4,34/CT10 واژه های کاربردی مرتبط تئاترمنبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۷۹۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فراموشی و آلزایمر روی صحنه تئاتر
به گزارش همشهری آنلاین، فرزین محدث از بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون که این روزها به عنوان مشاور کارگردان و بازیگر در اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» به کارگردانی و آهنگسازی مهیار علیزاده نقشآفرینی میکند، درباره انگیزههای خود برای حضور در این اثر به خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهارداشت: متن اثر و نقشی که به بنده پیشنهاد میشود، از مهمترین اولویتهایم برای حضور در آثار نمایشی است، فرآیندی که از پس عبور آن میتوان در یک گروه منسجم با حفظ احترام و تحکیم رفاقتها به شرایط مطلوبی رسید.
وی گفت: این مسیری خواهد بود که بیتردید تماشاگر هم متوجه آن میشود و با یک اثر نمایشی در این حال و هوا ارتباط خوبی برقرار میکند، مسیری که برایم در «و تو هم برنگشتی» محقق شد و حضورم در این اثر را تبدیل به تجربهای مطلوب و دوست داشتنی کرد.
محدث افزود: رسیدن به اجرای صحنهای «و تو هم برنگشتی» حاصل یک پیشنهاد ساده برای کار نبود چرا که روند ایده تا اجرای پروژه مسیر طولانی را طی کرد؛ مسیری که از دوستی با مهیار علیزاده به واسطه محمدرضا مقدسیان آغاز شد و در نتیجه معاشرتهای متعددی که از پس این آشنایی اتفاق افتاد به فرآیندی رسید که علیزاده موضوع فراموشی و آلزایمر و علاقهاش به اجرای یک اثر موسیقایی نمایشی با این موضوع را مطرح کرد.
این بازیگر تئاتر بیان کرد: سپس من، مهیار علیزاده، ساغر رجبی و محمدرضا مقدسیان جلسات متعددی را درباره شیوه اجرایی و ایده برگزار کردیم. مسیری که ابتدا قرار بود در قالب کنسرت نمایش روی صحنه باشد اما تبدیل به یک اثر نمایشی شد که طبیعتا به واسطه حضور علیزاده و علاقهمندیهایش، موسیقی نقش موثری در آن ایفا میکند.
وی درباره ویژگیهای حضور در اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» اظهارداشت: همواره به عنوان یک بازیگر در مواجهه با هر اثری که به ایفای نقش میپردازم، تلاش میکنم به معایب و محاسن آن، آگاهی پیدا کنم و اگر چنین مسیری را تجربه نکنم قطعا دروغ بزرگی به خودم گفتم.
محدث گفت: با این وجود، میتوانم بگویم حضور در اثر نمایشی موسیقایی «وتو هم برنگشتی» فارغ از نظرات متفاوتی که هر مخاطبی میتواند پس از تماشای آن داشته باشد برایم دربرگیرنده تجربههای ارزشمندی بود که فراموششان نخواهم کرد. طبیعتا رفاقت و دوستی با مهیار علیزاده، حضور در کنار هنرمند بسیار ارزنده و صاحب نامی همچون استاد محمد شمس لنگرودی و جمعی از بهترینهای تئاتر ایران فرصت مغتنمی است که شاید دیگر برایم چنین فرصتی فراهم نمیشد.
بازیگر اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» که در این اثر علاوه بر بازیگری به عنوان مشاور کارگردان نیز حضور دارد، با اشاره به فضای طراحی شده بیان کرد: آنچه در صحبتهایمان به نتیجه رسیدیم مبتی بر این نکته بود که بتوانیم در عین یک کارگردانی ساده در یک فضای ساده، اثر ساده اما مینی مالیستی و شاعرانهای را مهیا کنیم که در زمینه بازیگری هیچ یک از هنرمندان کار پیچیدهای انجام نمیدهند.
وی افزود: در این اثر، بازیگران نقشهای ساده و شاعرانهای دارند اما باید برای رسیدن به فضای ذهنی هر کدام از شخصیتها، آنان را باور کنند و حالا اینکه ارائه چنین فضایی توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند یا خیر؟ پرسشی است که باید در آینده به آن پاسخ داد.
مقصودم از پذیرفتن نقش در یک اثر نمایشی، زیست در جهان آن شخصیت و تجربه یک زندگی متفاوت روی صحنه استمحدث درباره بازخورد و واکنش مخاطبان پس تماشای این اثر که در فضایی عاشقانه روایت میشود، اظهارداشت: بازخوردی که از مخاطبان در این شبها دریافت میکنم، مرا یاد واکنشهای مخاطبان پس از نقشآفرینم در فیلم «شاعر زبالهها» میاندازد. اثر سینمایی که سالها پیش بازی کردم و در تلاش هستم که دچار تکرار نشوم، دوست دارم مخاطبی که مرا با اثری مثل «تهران، پاریس، تهران» میبیند، وقتی «و توهم برنگشتی» را تماشا میکند متوجه تفاوت و تمایز نقشها بشود. نکتهای که بسیار روی آن تمرکز دارم و امیدوارم در انجام آن موفق بوده باشم.
این بازیگر در بخش دیگری از سخنان خود گفت: دیگر به دنبال رزومه جمع کردن نیستم زیرا بر این باورم که در قاب تئاتر، بازیگری هستم که میتوانم نمره قابل قبولی را با وجود تمام نقاط قوت و ضعفهایم از تماشاگر دریافت کنم. اما مقصودم از پذیرفتن نقش در یک اثر نمایشی، زیست در جهان آن شخصیت و تجربه یک زندگی متفاوت روی صحنه است.
وی خاطرنشان کرد: به دنبال یک پشتوانه زیستی در تجربههای کاریم هستم و اثر نمایشی موسیقایی «و توهم برنگشتی» یک اثر شاعرانه است که علاقه داشتم در فضای تئاتر تجربهاش کنم. تجربهای که خودم از آن راضی هستم و امیدوارم مخاطبان هم چنین باوری داشته باشند.
محدث اظهارداشت: حتی اگر اثری را انتخاب کنم و در آینده به این باور برسم که انتخاب اشتباهی بوده است، از تجربه مفیدی که در آن کار وجود داشته بهره خواهم بود. بنابراین ترسی از اشتباه کردن ندارم، زندگی را در اشتباهات اتفاق افتاده میبینم؛ پس با تقدیر و طبیعت «فرزین محدث» به مقابله نمیپردازم بلکه از آن لذت میبرم.
به گزارش ایرنا، اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» با روایت یک عاشقانه متفاوت به نویسندگی ساغر رجبی و کارگردانی و آهنگسازی مهیار علیزاده و نقشآفرینی محمد شمس لنگرودی، امیرحسین فتحی، فرزین محدث، یلدا عباسی، ساغر رجبی، مریم مشهور و آرش الیگودرزی (خواننده - بازیگر)، وصال علوی (خواننده - بازیگر) ساعت ۲۱:۳۰ در تماشاخانه ملک تهران روی صحنه میرود.
فرزین محدث بازیگردان و مشاور کارگردان، محمدرضا مقدسیان مشاور پروژه، رها جهانشاهی مجری طرح و مدیر تولید، فاطمه تقوی دستیار کارگردان و برنامهریز، مرتضی فربد طراح صحنه، علی کوزه گر طراح نور، شقایق محمودی طراح لباس، کاوه عابدین صداگذار، علیرضا لاجورد، سعید شجاعی و علیرضا ترابی (ساخت تیزر، عکاسی و گرافیک) از دیگر عوامل اجرایی این اثر هستند.
علیزاده درباره این پروژه نمایشی موسیقایی متفاوت نوشته است: «زمانی که همه چیز در حال نابودی است، گذشته به سمتت هجوم میآورد…؛ «و تو هم برنگشتی» درامی در ستایش زندگی و نشان دهنده نحوه تقابل انسان مدرن با گذشته، امروز و آینده خود است.»
کد خبر 846884 منبع: ایرنا برچسبها موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا مجموعه فرهنگی تئاتر شهر تئاتر