Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از یزد، با برگزاری طرح "شهید بهنام محمدی" در مدرسه شهیدان شیخداد توسط مربیان حوزه عصمتیه، طرحی با عنوان "چگونه حباب بزرگ و بادوام بسازیم " به دانش آموزان علاقه‌مند داده شد آن‌ها پژوهشهائی را انجام دادند .
روز مسابقه فرا رسید.
مربیان وسایل مورد نیاز را تهیه کردند و در اختیار دانش آموزان قرار دادند و افراد شرکت کننده در مسابقه به ۳ گروه تقسیم شدند و هرکدام از گروه‌ها با وسایلی که داشتند شروع به ساخت حباب (با روشهائی که از قبل پژوهش کرده بودند) کردند و مسابقه در مدت ۴۵ دقیقه در حیاط مدرسه برگزار شد، ملاک‌های امتیاز، تمیزی، حباب بزرگترو .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. بود که از دید مربیان پنهان نبود و به گروه برتر جایزه‌ای اهداء خواهد شد.

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۸۰۷۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بندبازی مرگبار برای تحصیل

  تمام دردشان فعلا نبود همین پل ساده است ‌که چون ندارند، دانش‌آموزان کم‌سن و سال روستا مجبورند با طناب از روی رودخانه رد شوند. چند روز پیش فیلم یک دقیقه‌ای از وضعیت عبور و مرور آنها در فضای مجازی داغ شدکه نشان می‌داد حوادث مرگباری جان‌شان را تهدید می‌کند. در روستای ‌کورکچ ۱۵۰ خانوار زندگی می‌کنند اما پشت آن ظاهر سبز و دلگشا و آسمان آبی‌اش، مادرانی همیشه نگران سلامت فرزندان خود هستندکه اگر به مدرسه رفتند، دوباره زنده به خانه برمی‌گردند. داوود تائی از اهالی این روستا به جام‌جم می‌گوید، چون مدرسه ندارند، بچه‌ها مجبورند از روی پل رودخانه عمیق کاجو رد شوند تا به روستای بجاربازار در ۱۰ کیلومتری ‌کورکچ بروند. پلی‌که تائی در موردش توضیح می‌دهد، دو تکه طناب و سیم ۲۰ متری است‌ که دو طرفش به دو درخت بسته شده. دانش‌آموزان با دو دست طناب بالای سرشان را می‌گیرند و زیر پای‌شان هم سیم نسبتا نازکی وزن بدن‌شان را تحمل‌ می‌کند تا داخل رودخانه نیفتند. آنها برای رفتن به مدرسه دو راه بیشتر ندارند؛ یا باید از روی پل معلق رد شوند یا از مسیر دیگری ‌که کلی زمان می‌برد:«بچه‌ها پنج روز در هفته به مدرسه می‌روند و پنج دقیقه طول می‌کشد تا از روی سیم و طناب رد شوند که خطرات مختلفی مثل حمله گاندوها و غرق‌شدگی تهدیدشان می‌کند. اگر از روی طناب رد شوند، ۲۰ دقیقه‌ای به مدرسه می‌رسند، در غیر این ‌صورت، حدود ۵۰ دقیقه طول می‌کشد تا به مدرسه برسند.»
 دانش‌آموزان چاره‌ای جز یادگیری بندبازی روی طناب را ندارند.کوچک‌ترها باید اول تمرین حفظ تعادل ‌کنند، چون زیرپا و بالای دست‌شان سیم و طنابی است‌که دائم تکان می‌خورد.  تائی یک بار شاهد سقوط دختربچه‌ای به داخل رودخانه بوده:«یک بار در خانه بودم که یک‌دفعه صدای جیغ شنیدم. وقتی به رودخانه رفتم، دختربچه‌ای را دیدم که به رودخانه سقوط ‌کرده بود که او را نجات دادیم. اگر در تاریکی هوا، بچه‌ای به رودخانه سقوط‌ کند، ممکن است هیچ‌کس نفهمد و حتی جسدش هم پیدا نشود.»
اسلم جدگال، معلم مقطع دبستان شهید مفتح روستای بجار بازار است‌که دانش‌آموزان روستای کورکچ به آن مدرسه می‌روند. جدگال می‌گوید: دانش‌آموزانی‌که از کورکچ می‌آیند، از نبود پل و جاده مناسب بسیار ناراحت هستند. سیل هم بیاید می‌شود قوز بالا قوز: «از بچه‌ها می‌پرسم چرا دیر به مدرسه می‌آیید، می‌گویند هیچ راهی برای زود رسیدن به مدرسه نداریم. خطر عبور و مرور خودروهای سوختکش و حمله گاندوها هم وجود دارد. چون مسیر رفتن به مدرسه طولانی است، بچه‌های پایه اول خیلی می‌ترسند. بعضی از بچه‌ها دو سه سال سن‌شان بالاتر می‌رود و بعد به مدرسه می‌روند و اگر به دلیل دوری راه نتوانند بیایند، ترک تحصیل می‌کنند.»

به دنبال آرزوها

​​​​​​​دو دانش‌آموزی‌که پنج روز در هفته از روی پل معلق رد می‌شوند، کنار تائی ایستاده‌اند. هر دو ۱۲ ساله هستند. صدای شیطنت و خنده‌های ریز امیر‌حسین و معاوذ را می‌شنوم. 

امیرحسین نمی‌ترسی از روی پل رد بشی؟ 
چرا می‌ترسم غرق شوم یا بیفتم تو آب و گاندو منو بخوره. 
 
تو که اینقد می‌ترسی چطوری می‌ری روی طناب؟
چون درس خوندن برام مهمه. 

چرا؟
چون می‌خوام دکتر بشم.

معاوذ تو هم می‌ترسی؟
آره خیلی.
 
خب چرا میری رو پل؟
چون تنها امید خانوادمم. نمی‌خوام زندگی‌ام مثل اونا بشه. 
 
تو می‌خوای چیکاره بشی؟
معلم.
 
آرزوت چیه؟
دلم می‌خواست تو روستامون مدرسه داشتیم و مجبور نبودم از رو پل رد بشم و این همه راه برم.

دیگر خبرها

  • مشق عشق فداکاری در مدرسه روستایی در زفره
  • حضور اساتید مدرسه علمیه منتظریه در جمع دانش آموزان گنبدکاووس + تصاویر
  • همکلاسی‌های سابق بعد از ۳۹ سال دوباره پشت نیمکت مدرسه نشستند
  • آغاز به کار طرح مدرسه هنر در کاشان
  • فیلمی متفاوت از کنکور دادن دانش آموزان قبل از انقلاب
  • دبستان شهر تاریخی ماسوله با کمتر از ۱۰ دانش آموز
  • ممنوعیت‌های تازه به سبک دهه ۶۰ در مدارس
  • بندبازی مرگبار برای تحصیل
  • تکرار سختگیری دهه ۶۰ در مدارس
  • اهدای ویلچر به خانه سالمندان توسط دانش‌آموزان مدرسه سمای سبز لاهیجان