کاربرد یافته های باستان شناسی عربستان در مطالعات قرآنی
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۸۳۴۲۱
تهران – ایرنا - دانشگاه خوارزمی میزبان نشست علمی کاربردهای یافته های باستان شناسی در مطالعات قرآنی بود و محمد علی خوانین زاده با تشریح چهار مورد از این کارکردها از نتایج مهم و تعیین کننده این یافته ها در مطالعات قرآنی برای حاضرین سخن گفت.
به گزارش روز یکشنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا، محمد علی خوانین زاده در نشست علمی کاربرد باستان شناسی عربستان در مطالعات قرآنی به میزبانی دانشگاه خوارزمی به بررسی دستاوردها و کارکرد یافته های باستان شناسی در حوزه مطالعات قرآنی پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استادیار گروه آموزشی گروه قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی در ابتدای سخنان خود به معرفی سایت های دو دانشگاه پیزا ایتالیا و آکسفورد انگلیس پرداخت که در آنها آرشیو دیجیتال کتیبه های یافته شده در شبه جزیره عربستان همراه با جزئیات کامل در دسترس عموم قرار گرفته است.
به بیان خوانین زاده دانشگاه پیزا پیرو طرح تحقیقاتی ویژه خود، در بررسی کتیبه های عربستان جنوبی نزدیک به 20 هزار کتیبه یافته شده را در سایت همراه با اطلاعاتی نظیر زمان مربوطه، مکان یافته شده، متن کتیبه، کتابهای ارجاع دهنده به کتبیه و ... به معرض نمایش قرار داده است. دانشگاه آکسفورد همین کار را در بررسی کتیبه های یافته شده در عربستان شمالی کهن انجام داده است.
خوانین زاده در ادامه افزود: «در بررسی کتیبه های یافته شده اولین پرسش در نسبت با قرآن کاربرد این یافته ها در مطالعات قرآنی است. در حوزه منابع مربوط به عربستانِ پیش از اسلام منابع تاریخی محدودی وجود دارد. منابع عربی موجود و روایتگر قرون اولیه اسلامی، عمدتا 150 الی 200 سال پس از دوره موضوعی خود تدوین شده اند. به همین علت است که ارزش و قدر کتیبه های یافته شده از حیث تاریخی افزون می شود.
«از این منظرگاه نکته قابل توجهی رخ می نماید. نکته این است که یافته های تاریخی حاصل از کتیبه های یافته شده در شبه جزیره لزوما تاییدگر و امضاکننده اطلاعات پسینی و شایع ما از قرون اولیه سرزمین عربستان نیستند.به طوری که در خیلی از موارد تصویری از تاریخ عربستان عرضه می کنند که برای ما تازه و خلاف آمدِ کلیشه های تاریخی است.»
خوانین زاده ضمن تشریح این یافته های کلیشه شکن تاریخی حاصل از اطلاعات کتیبه شناختی افزود: « اولین نمونه از این کاربرد ها ارائه تصویری از شرایط سیاسی حاکم بر سرزمین عربستان در دوران پیش از اسلام است. کتیبه های یافته شده نشان می دهند که دستکم 1400 سال پادشاهی، حکومت مرکزی و نظام نسبتا ساختارمند در دوران پیش از اسلام در عربستان وجود داشته است. این نکته برخلاف تصویر شایع ما از عربستانِ پیش از اسلام مبنی بر منطقه ای منفک از جهان، پُر از هرج و مرج و فاقد حداقلی از نظام فرماندهی مرکزی و حکومت مستقر است.
«مطابق اولین کتیبه از که در 120 کیلومتری شمال شرقی صنعا یافت شده است و متعلق به نیمه هفتم پیش از میلاد و با رسم الخط عربی جنوبی است، پادشاه صنعا خود را با عنوان کبیر یاد کرده و از حکومت خود خبر می دهد. دومین کتیبه متعلق به دولت حیره در اوایل قرن چهارم میلادی است که ناظر به فتح حضرموت و افزودن مناطقی دیگر از سرزرمین های جنوبی شبه جزیره به قلمرو دولت حیره است. در دیگر کتیبه متعلق به دولت حیره در نمیه دوم قرن پنجم هجری، اشاره به برگزیدن لقب تازه پادشاه می شود که ناشی از افزودن مناطقی از غرب و مرکز به حوزه فرمانروای دولت حیره است. در کتیبه دیگر که تحقیقات تاریخی زمان آن را در حول و حوش نیمه قرن ششم میلادی تخمین می زنند و در 20 کلومتری شمالی نجران یافته شده است، ابرهه از یثرب به عنوان مناطق تحت قلمرو خود و فتح صحرای عرب یاد می کند. همه این شواهد نشان از وجود حوزه فرمانروایی و نظام نسبی حکومتی در عربستان جنوبی می دهند که این برخلاف تصویر شایع ما از عدم وجود قدرت مرکزی در شبه جزیره است. نتیجه مرور این شواهد تاریخی کیتبه شناسانه لزوم تجدیدنظر و تصحیح نگاه شایع ما به ساختار سیاسی شبه جزیره عربستان در دوران پیش از ظهور اسلام است.»
استاد گروه قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی افزود: «دومین کاربرد یافته های کتیبه شناسی به کارِ مطالعات دینیِ شبه جزیره در دوران پیش از اسلام می آید. این یافته های تاریخی روایتگر حرکت از چندگانه پرستی به یگانه پرستی در حدود قرن سوم میلادی است. به این تعبیر که از قرن سوم تا قرن هفتم میلادی بیش از سه قرن در دستکم بخش هایی از شبه جزیره یگانه پرستی حاکم بوده است. این به معنای حاکمیت سرتاسری نیست، بلکه حاکی از رواج جریانی قوی و دامنه دار از یگانه پرستی در خیلی از مناطق شبه جزیره پیش از اسلام است.
وی تصریح کرد : در کتیبه ای متعلق به دولت حیره شواهد حاکی از به رسمیت شناختن دین یهود در این دولت مابین سالهای 380 الی 530 میلادی است. در متن کتیبه دیگری متعلق به اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم میلادی، در کنار یاد کرد از «رحمانان» به عنوان خدای شبه جزیره، به یهوه خدای یهود و اسرائیل(جامعه یهودیان حیره) اشاره شده است. نام بردن از دو خدا در کنار یکدیگر حاکی از رسمیت و قبول یهودیت در دولت حیره است. کتیبه دیگری گواه رسمیت مسیحیت در دولت حیره در بین سالهای 530 الی 575 میلادی است. در کتیبه دیگری متعلق به نیمه قرن ششم میلادی که از کتیبه های متعلق به ابرهه می باشد،
«دوباره در کنار اشاره به رحمانا به عنوان خدای جنوب شبه جزیره، به مسیح و روح القدس نیز اشاره شده است. این گرایش به سمت یگانه پرستی و دستکم اعتقاد به خدای خالق مؤید قرآنی نیز در برخی آیات نظیر « وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ» زمر-3 و « وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ» عنکبوت-61 دارد»
او در ادامه افزود: «سومین کاربرد یافته های کتیبه شناختی تردید در فرضیه رواج قاطع سنت شفاهی و نبود رسم الخط و سنت مکتوب در عربستان پیش از ظهور اسلام است. خود وفور این کتیبه ها حاکی از قدمت الفبای عربی نخستین و رواج آن در 150 سال پیش از ظهور اسلام می دهد. بحثی که شاخه ای مهم در حوزه تاریخ قرآن و رسم الخط آن است»
خوانین زاده خاطرنشان کرد :«چهارمین کاربرد یافته های کتیبه شناسی مربوط به پیشینه و وثاقت تاریخی قصص قرآنی است. در کتیبه ای یافته شده مربوط به قرون اولیه میلادی اشاره به اتفاق شکسته شدن سد های قوم سبا شده است. امری که در قرآن و در آیات 15-16 سوره مائده از آن با عنوان «سیل العرم» و شوره زار شدن دو باغستان قوم سبا یاد شده است. در رابطه با ماجرای اصحاب فیل و حمله ابرهه نیز همیشه سوالها و تردیدهایی مبنی بر وجود امکان وجود فیل در شبه جزیره، چگونگی لشگرکشی در حدود 700 کیلومتر از جنوب تا مکه و نحوه تجهیز و تدارک این سپاه و ... وجود داشته است. در این زمینه در کتیبه و دیوارنوشته ای که در 100 کیلومتری شمال شرقی نجران در مسیر مکه یافته شده است و به خط عربی جنوبی است، تصاویری از فیل قابل مشاهده است. گرچه مستقیما و قطعا چنین یافته ای اثبات گر وثاقت تاریخی داستان اصحاب فیل نیست، اما این تصاویر حاکی از آشنایی و امکان عبور دسته جات سپاه سوار بر فیل در آن منطقه است.»
خوانین زاده در تشریح آخرین کاربرد مطالعات و یافته های کتیبه شناسانه یعنی «واژه شناسی یا ریشه شناسی واژه های قرآن» اضافه کرد :«در مورد دو واژه ای نظیر صَلَاة و زکات مشهور است که این دو واژه اصالتی عبری دارند که در قرن پنج و شش میلادی به زبان عربی وارد شده اند. اما کتیبه یافته شده متعلق به قرن چهارم میلادی که این دو واژه در آنها وجود دارد ناقض این ریشه شناسی است. یا مثلا واژه هایی مثل عرش و تاج که ردّ آنها در کتیبه های پیش از اسلام یافت نمی شود و این موضوع حکایت از ورود آنها به زبان عربی در دوران متاخرتر از زمان های تخمینی قبلی می دهد. در مورد واژه رب که رساله دکتری بنده نیز در معناشناسی این واژه تدوین شده است، کتیبه ها حاکی از وجود و حضور این واژه در زبانِ آن دوران یک قرن عقب تر از تببین مشهور است.
وی گفت : سه کتیبه یافته شده که در آنها واژه رب ذکر شده است نشان می دهد که در جنوب عربستان در زمانی متقدم تر از این واژه به عنوان وصفی برای خدا به کار می رفته است. مطابق ریشه شناسی مشهور، رب واژه ای مشترک در همه زبان های سامی بوده است که قبل از کتیبه و استعمال در قرآن در هیچ یک از کتب مقدس یهودی و مسیحی به کار نرفته بوده است. به علاوه یافته های کتیبه شناسانه حاکی از تردید در تحلیل های برخی غربیان مبنی بر سُریانی بودن خیلی از واژه های قرآن است. تحلیلی که ریشه های این واژه ها را متعلق به منابع مسیحی شمالی و حاصل فعالیت های تبلیغی معرفی می کنند. این یافته های کتیبه شناختی بالعکس نشان می دهد که برخی از واژه ها از جنوب به سمت حجاز ورود کرده اند و متقدم تر از منابع مسیحی در عُرف ایام استعمال می شده اند.
استاد دانشگاه خوارزمی ادامه داد : مشاهده برخی ساخت های نامتعارف در قرآن توجه خیلی از محققان را به خود جلب کرده است که منشأ این ساخت ها چه می تواند باشد؟ به عنوان مثال واژه محراب به عنوان اسم مکانِ عبادت در معنای متداول، بیرون از وزن مشهور اسم مکان (مَفعل یا مِفعله) است و همیشه در تبیین آن از ریشه نامربوط «حرب» به معنای جنگ با این اسم مکان سوالات و ابهام هایی وجود داشته است. کتیبه ای یافت شده در مناطق جنوبی واژه محراب را در خود دارد و این نکته حاکی از رواج این ساخت نامتعارف در آن دوران است که بعدها می توانسته است به اوزان اسم مکان اضافه شده باشد. اسمی که در این کتیبه ها ابتدا در معنی ردیفی از ستون، سپس کاخ قلعه و نیز سرای شاهی استعمال می شده است. چنین سرنوشتی که به ساخته شدن فعلی جدید از واژه «کنز» نیز منجر شده است، در برخی کتیبه های باستانی است قابل مشاهده است. »
خوانین زاده در پایان نشست علمی این پنج کاربرد یافته های باستان شناسی را از مهمترین موارد این مطالعات برشمرد که واجد پیامدها و نتایج با اهمیت در تکمیل و تصحیح مطالعات تاریخی و قرآن است. در نهایت این نشست علمی به میزبانی دانشگاه خوارزمی به پرسش های حاضرین در جلسه اختصاص یافت.
**م .م **1601**
منبع: ایرنا
کلیدواژه: فرهنگي مطالعات قرآني نشست علمي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۸۳۴۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشاورزی و سیستمهای آبیاری ایران باستان
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، ایرانیان باستان استاد کشاورزی و آبیاری بودند و از روشهای ابتکاری که واقعاً جلوتر از زمان خود بود بهره میبردند. ایرانیان با درک عمیقی که نسبت به سرزمین خود و ضربآهنگ طبیعت داشتند، به عنوان پیشگامان عرصه کشاورزی و آبیاری ظاهر شدند. زبردستی آنها در به کارگیری نیروی آب در تبدیل زمینهای بایر به مزارع حاصلخیز الهامبخش نسلهای مختلف بوده است. پیشرفتهای علمی ایرانیان باستان در کشاورزی و آبیاری واقعاً چشمگیر بود. روشهای نوآورانه و شیوههای کشاورزی پایدار آنها تا به امروز همچنان هدایتگر شیوههای کشاورزی بوده است.
سیستمهای نوآورانه آبیاری
ایرانیان باستان در حوزه آبیاری واقعاً از زمان خود جلوتر بودند و شاهد این مدعا سیستم قناتی است که نشاندهنده مهارت مهندسی قابل توجه آنهاست. قنات که در برخی مناطق به نام کاریز نیز شناخته میشود، شبکه ی پیچیده ای از کانالهای زیرزمینی بوده که برای انتقال موثر آب از چشمههای کوهستانی به مناطق کشاورزی استفاده میشده است. این راه حل ماهرانه به ایرانیان اجازه میداد تا بر چالشهای آب و هوای خشک و نیمه خشک غلبه کرده و زمینهای بایر و غیرمولد را به مناطق کشاورزی حاصلخیز تبدیل کنند.
ساخت و نگهداری قناتها مستلزم برنامهریزی دقیق و تلاش جمعی بود. برای شروع یک شفت عمودی از سطح به پایین تا سطح منبع آب حفر میشد. از این نقطه، یک تونل با شیب ملایم، اغلب به طول چندین کیلومتر، حفر میشد تا آب را به مقصد مورد نظر برساند. هر چند صد متر، شفتهای تهویه ای موسوم به شفتهای هوا حفر میشد تا ورود جریان هوای تازه را تضمین و به حذف رطوبت اضافی کمک کند. این شفتها کارهای تعمیر و نگهداری را نیز تسهیل میکرده اند.
یکی از جنبههای چشمگیرو قابل توجه قنات، توانایی آن در حفظ دمای نسبتاً ثابت و خنک در طول سال، محافظت از آب منتقلشده از تبخیر بیش از حد و حفظ آن در دمای مطلوب برای مصارف کشاورزی بود. همچنین، طبیعت زیرزمینی قناتها به محافظت از آب در برابر آلودگی احتمالی و خلوص آن برای مصرف و آبیاری نیز کمک میکرده است.
تناوب زراعی و حفاظت از خاک
ایرانیان باستان در شیوههای کشاورزی پایدار پیشگام بودند. آنها با شناخت اثرات مضر تک کشت بر سلامت خاک، روشهای نوآورانهای مانند تناوب زراعی را برای حفظ حاصلخیزی زمین خود اجرا کردند. در اصل، تناوب زراعی شامل کشت محصولات مختلف به روشی متوالی در یک مزرعه در فصول مختلف است. این کار ضمن جلوگیری از تخلیه مواد مغذی خاص خاک، تجمع آفات و بیماریها را کاهش میدهد. ایرانیان با چرخش کشت محصولات کشاورزی، سیستم کشاورزی متعادل تر و پایدارتری را تضمین کردند که در نهایت منجر به افزایش محصول و سلامت طولانی مدت خاک میشد.
به غیر از تناوب کشت، ایرانیان باستان ضرورت استفاده از مواد آلی مانند کود و کمپوست (پسماندهای آلی تجزیهشده) را نیز درک کرده و بر اهمیت پر کردن مواد مغذی خاک از طریق روشهای طبیعی تاکید داشتند نه اینکه صرفا به کودهای مصنوعی تکیه کنند. کود و کمپوست به عنوان منابع غنی از مواد آلی عمل کرده، فعالیت میکروبی سالم را در خاک، ترویج و به بازیافت مواد مغذی کمک میکنند. این عمل نه تنها حاصلخیزی خاک را افزایش میدهد، بلکه به حفظ زیست بوم کشاورزی مولد و انعطاف پذیر نیز کمک میکند.
از سوی دیگر، تاکید ایرانیان بر شیوههای کشاورزی پایدار فراتر از دستاوردهای مستقیم کشاورزی بود. آنها دریافتند حفاظت از خاک برای پایداری طولانی مدت فعالیتهای کشاورزی آنها ضروری است و با مراقبت از سلامت و حاصلخیزی خاک، اطمینان حاصل کردند که نسلهای آینده به زمینهای کشاورزی مولد دسترسی خواهند داشت. این رویکرد آینده نگرانه نشان دهنده احترام عمیق آنها به زمین و تعهدشان به حفظ آن برای استفاده در آینده است.
در یک زمینه گسترده تر، تعهد ایرانیهای باستان به شیوههای کشاورزی پایدار را میتوان به عنوان شاهدی بر رابطه هماهنگ آنها با طبیعت در نظر گرفت. آنها به جای بهره برداری از زمین برای منافع کوتاه مدت، درک ژرفی از فرآیندهای بوم شناختی، ایجاد و شیوههایی را اجرا کردند که هماهنگ با سیستمهای طبیعی کار میکرد. این رویکرد نه تنها حاصلخیزی کشاورزی آنها را حفظ ، بلکه به رفاه کلی جوامع آنها نیز کمک کرد.
کشاورزی پلکانی
زمین در ایران باستان همیشه هموار نبود، اما ایرانیان اجازه ندادند که چنین پدیده طبیعی مانع آنها شود! آنها شیبهای پلکانی (کرتهایی) را در دامنه تپهها ساختند تا سطوح صاف برای کشاورزی ایجاد کنند. این کار نه تنها از فرسایش خاک جلوگیری میکرد، بلکه از زمینهای زراعی محدود نیز به خوبی استفاده کرد و راه حل هوشمندانه آنها برای کشاورزی در زمینهای چالش برانگیز را به نمایش گذاشت.
انتهای پیام/