Web Analytics Made Easy - Statcounter

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره بررسی لوایح مربوط به FATF گفت: درباره این بحث که گفته شده این لوایح برای ارجاع به مجمع تشخیص در مجلس رأی گیری نشده، مورد بحث قرار خواهد گرفت و مجمع در این زمینه تصمیم می‌گیرد.

به گزارشگروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مجمع آذرماه اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان گفت: ما امروز در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی با انقلابی روبه روییم که عصاره مبارزات ١٠٠ ساله ماست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولا عصاره انقلاب‌های گذشته است، یعنی وقتی در سیمای انقلاب نگاه می‌کنیم، نهضت مشروطه، ملی‌شدن نفت و ۱۵ خرداد را هم می‌بینیم، چون ۳ شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، هر کدام به تنهایی یکی از مهمترین شعار‌های نهضت صد ساله ایران بوده که در انقلاب اسلامی متراکم شدند.

وی ادامه داد: این انقلاب در عین برخورداری از سرمایه و پشتوانه نهضت‌های مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و ۱۵ خرداد، ظرفیت افزونتری هم دارد و آن جمهوری اسلامی است. تا قبل از ۲۲ بهمن سال ۵٧ در هیچ کدام از انقلاب‌ها از جمهوری اسلامی صحبت نمی‌شد، ولی ما یک گام جلوتر رفتیم و مفهوم جمهوری اسلامی را مطرح کردیم.

رضایی تاکید کرد: امروز بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی، ما باید ارزیابی صادقانه‌ای کرده و ببینیم در کجا پیشرفت و در کجا کمبود داشته‌ایم. این ارزیابی صادقانه به ما کمک می‌کند کاستی‌ها و نارسایی‌هایی را هم که تاکنون داشته یم، حل کنیم. از طرفی اگر با ناامیدی و بدون منطق دستاورد‌ها را انکار کنیم، به یأس و ناامیدی دامن زده ایم. پس باید با واقع‌بینی و انصاف، عملکرد انقلاب اسلامی را ارزیابی کنیم.

وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی، حاصل ابتکار حضرت حضرت امام (ره) است که از دل مطالعات عمیق اسلامی، رویداد‌های تاریخی و تاریخ شناسی دقیق به ظهور رسیده است.

جمهوری اسلامی متعلق به ملت ماست

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: نظام جمهوری اسلامی به حاکمیت، حقوق ملت، توزیع قدرت، استقلال ملی، اعتقادات دینی، جمعیت و تمامیت ارضی، نگاهی جامع دارد. جمهوری اسلامی توانسته است حاکمیتی به وجود آورد که با جمعیت، خواست‌ها و الگو‌های اعتقادی و هنجار‌های ملتش تناسب دارد. توانسته است قانون اساسی جامعی تدوین کند و در سطح جامعه نیز یکپارچگی ایجاد و مرزهایش را حفظ کند.

فشار‌های اقتصادی آخرین تست دشمن است

رضایی ادامه داد: جمهوری اسلامی متعلق به ملت ماست. الگوبرداری از جای دیگر نیست. ملت خودمان یک نظام سیاسی نو و متناسب با اخلاق، دین، مذهب و تاریخ خود به وجود آورده و طی ۴۰ سال از آن حفاظت کرده اند. انقلاب اسلامی، انقلابی است که ۴۰ سال در مقابل سخت‌ترین تهاجمات امتحان پس داده و به استحکام درونی رسیده است.

وی با اشاره به فشار‌های اقتصادی دشمنان علیه مردم و نظام یادآور شد: این فشار‌های اقتصادی آخرین تست دشمن است، چون چیز دیگری نمانده است که امتحان نکرده باشند. دشمنان احساس کرده‌اند می‌توانند از طریق فشار اقتصادی ایران را زمینگیرکنند، اما جمهوری اسلامی ۴۰ سال پایداری کرده و این بهترین گواه برای تضمین استمرار و بالندگی انقلاب و شکنندگی دشمنی‌ها علیه آن است.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: اگر می‌خواهیم مفهوم آزادی را در یابیم، باید آزادی‌های ۴۰ سال انقلاب را با ۴٠ساله قبل از انقلاب مقایسه کنیم.

رضایی در ادامه در خصوص استقلال گفت: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی سه شعار جداگانه نیست بلکه هر سه با هم معنا دارد. استقلال فوق‌العاده مهم است که اگر نباشد، آزادی به دست نمی‌آید و جمهوری اسلامی هم معنا ندارد.

وی خاطرنشان کرد: استقلال بسیار مهم است، اما اثر و نتیجه استقلال فقط این نیست که آزادی را تامین می‌کند، بلکه استقلال، اساس پیشرفت کشور ماست. استقلال موجب می‌شود ما اعتماد به نفس داشته باشیم، همان طور که در ساحت فردی نیز آدم‌های مستقل خودباوری دارند، ولی آدم‌های وابسته به خودباوری نمی‌رسند.

 در پرتو استقلال است که ما می‌توانیم اقتدار دفاعی داشته باشیم و موشک بسازیم

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: کشور‌ها و ملت‌های مستقل هویت دارند و زنده اند، ما اگر مستقل باشیم، هویت و معنا خواهیم داشت. استقلال در مسأله پیشرفت هم نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارد. در پرتو استقلال است که ما می‌توانیم اقتدار دفاعی داشته باشیم و موشک بسازیم، اما بدون استقلال، آزادی معنا ندارد و از منظر تاریخی هم هر کشوری برای برخورداری از موهیت آزادی ابتدا باید مستقل باشد. مثلث ایران بر بالای قله منطقه قرار دارد که در دامنه این کوه ۱۵ کشور است. لذاست که قدرت‌های بزرگ همیشه گفته‌اند اگر می‌خواهیم بر این منطقه تسلط داشته باشیم، باید به بالای کوه برویم.

رضایی تاکید کرد: استقلال باعث خلاقیت و نوآوری و وابستگی موجب دنباله‌روی می‌شود. استقلال و موشک می‌سازد وابستگی پیکان درست می‌کند.

وی گفت: وابستگی به منزله تزریق داروی بی حسی و بی حس کردن هویت و فرهنگ است. وابستگی، ترجیح اشرافیگری به مجاهدت، از یادبردن ارزش‌های خود، پیوستن به صف دشمن، عبور از منافع مردم خود و نوکری بیگانه است و ما زنده به آنیم که مستقل باشیم. اگر مستقل باشیم، پیشرفت خواهیم کرد و اگر وابسته باشیم، عقب خواهیم ماند. عقب ماندگی، در جازدن و جدایی از صف آحاد ملت، در ۱۰۰ سال اخیر همیشه مربوط به وفاداران غرب و اندیشه‌های غربی بوده است.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: برخی استقلال را به انزوا تعبیر می‌کنند، در حالی که استقلال باعث پیشرفت می‌شود و پیشرفت دست ما را در مذاکرات پر می‌کند.

وی ادامه داد: ما دو نوع مذاکره در موضوع هسته‌ای داریم، یکی در دوران موسوم به اصلاحات با مدیریت آقای روحانی و یکی هم در دوران آقای روحانی با مدیریت آقای ظریف. البته با این تفاوت که وقتی آقای روحانی مذاکره می‌کرد، تعداد سانتریفیوژ‌های غنی سازی ما بسیار کم بود و غرب به آن چندان اهمیتی نمی‌داد، اما وقتی داشته‌های هسته‌ای ما زیاد و دست ما پر شد، آمریکایی‌ها اصرار کردند که سر میز مذاکره حاضر شوند بنابراین پشتوانه حضور در صحنه بین‌الملل، استقلال است، نه وابستگی. اگر وابسته باشیم کسی در مذاکرات میز و صندلی هم به ما نمی‌دهدو زمانی در کنار قدرت‌های بزرگ صندلی پیدا می‌کنیم که مستقل باشیم.

 در اقتصاد و فرهنگ عقب هستیم

رضایی گفت: ما در بخشی از ابعاد کشورداری و زندگی جامعه کاملا مستقل شدیم و پیشرفت‌ها در این حوزه فوق‌العاده است. در سیاست، امنیت، دفاع مستقل هستیم، ولی در فرهنگ و اقتصاد استقلال نداریم.

وی یادآور شد: ما در اقتصاد و فرهنگ عقب هستیم شما وضع خودروسازی و بانکداری ما را ببینید. این عقب ماندگی است که ما نتوانسته‌ایم هواداران آمریکا و اندیشه‌های سرمایه‌داری غرب را از اقتصاد و فرهنگ بیرون برانیم؛ لذا مانع بزرگ ما ترامپ نیست، بلکه وابستگان اندیشه‌های آمریکایی در فرهنگ و اقتصاد بزرگترین موانع ما هستند که ما نمی‌گذارند فرهنگ و اقتصاد ما مستقل شود. هم خود اندیشه‌های آمریکایی و انگاره‌های غرب زدگی و هم هواداران آمریکا مانع پیشرفت ما به شمار می‌آیند.

هواداران آمریکا و اندیشه‌های آمریکایی همواره چوب لای چرخ پیشرفت کشور ما گذاشته اند

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: من گفته بودم که در کشور نفوذ وجود دارد و توضیح هم دادم. این نفوذ که حتی مهمتر از نفوذ به معنی جاسوسی است، نفوذ فرهنگی، فکری و هویتی است. این آقایان گفتند شما اسناد نفوذتان را بدهید. البته درخواستشان خنده‌آور بود، چرا که در هیچ جای دنیا کسی پیدا نمی‌شود که بگوید در مجموعه ما نفوذ وجود ندارد.

رضایی افزود: هواداران آمریکا و اندیشه‌های آمریکایی همواره چوب لای چرخ پیشرفت کشور ما گذاشته اند. دشمن وقتی دارد اقتصاد ما را از بین می‌برد، اما آن‌ها بی تفاوت هستند، در حالی که باید مثل یک سرباز پشت میز کارشان بجنگد و نگذارند به مردم فشار اقتصادی وارد شود.
 عده‌ای در کشور کار را معطل می‌گذارند

وی تاکید کرد: عده‌ای در کشور هستند که کار را معطل می‌گذارند و می‌گویند زودتر از دست جمهوری اسلامی خلاص شویم. آیا رفتار این‌ها کمتر از تحریم اثر دارد؟ هواداران اندیشه‌های آمریکایی از زمان بنی‌صدر تا کنون، امروز و فردا می‌کنند و تردید آن‌ها باعث می‌شود که نتوانیم برای خودمان تصمیم بگیریم. ما در آنجایی که معطل دیگران نبودیم، تانک و موشک ساخته‌ایم، ولی هر جا دچار تردید و معطلی شده ایم، از پیشرفت بازمانده ایم.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: تحریم‌های اقتصادی و وابستگی از داخل سرعت پیشرفت ما را کاهش داده است. البته ما با همه این وابستگی‌ها و تحریم‌ها در اقتصاد و فرهنگ پیشرفت کرده‌ایم، ولی اگر این‌ها نبودند، پیشرفت ما ده‌ها برابر بود.

رضایی اضافه کرد: ما باید در ۴۰ سالگی انقلاب نگاهی به افتخارات پشت سرمان بیندازیم و تصمیمی هم برای آینده بگیریم تا بتوانیم اقتصاد و فرهنگ را به صورت معجزه آسا سامان دهیم و به عقب ماندگی‌هایی که ناشی از وابستگی و تردید بوده است، پایان دهیم.

وی ادامه داد: اگر می‌بینید رهبر فرزانه انقلاب این قدر روی مسئله عدم وابستگی به آمریکا تأکید می‌کنند برای این است که آن‌ها هم از بیرون ما را تحریم کرده‌اند و هم هواداران اندیشه هایشان در داخل، کارشکنی کرده و تردید و بی عملی را ترویج می‌کنند. امروز در فرهنگ و اقتصاد باید یک جنبش راه بیفتد و نهضتی برپا شود تا به استقلال کامل اقتصادی و فرهنگی دست پیدا کنیم. برای این کار چه جمعی بهتر از دانشجویان و جنبش دانشجویی است؟

منشأ اصلی فساد اندیشه‌های آمریکایی، سبک زندگی آمریکایی و هواداران آمریکایی اند/ تبیین شرایط امروز کشور به عهده جنبش دانشجویی است

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: فساد در کشور وجود دارد، ولی منشأ اصلی آن، اندیشه‌های آمریکایی، سبک زندگی آمریکایی و هواداران آمریکایی اند. ناکارآمدی هم هست، ولی اغلیب زیر سر همین هاست لذا باید جنبشی آغاز کرد که انگشت اتهام را به سمت آمریکا و هواداران اندیشه‌های آمریکایی بگیرد و مشکل را از ریشه درمان کند.

رضایی گفت: تبیین شرایط امروز کشور به عهده جنبش دانشجویی است.

وی درباره سؤالی در خصوص بررسی FATF نیز گفت: ما در قبال کشور و منافع ملی مسئول هستیم و باید پاسخگو باشیم. البته بحث FATF به طور مستقل مطرح نیست و در مجمع روی اینکه ما به FATF بپیوندیم یا نپیوندیم.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:: ۳ لایحه یا مصوبه مجلس به ما ارجاع شده است، یکی قانون مبارزه با پولشویی است، یکی مصوبه مقابله با جرائم سازمان یافته و دیگری مصوبه مقابله با تأمین منابع مالی تروریسم است. این سه لایحه با قانون اساسی مغایرت پیدا کرده است. در قانون پولشویی و پالرمو مغایرت‌ها مربوط به سیاست‌های کلی است. یک سلسله ایراد دیگر هم شورای نگهبان بنا بر اصول دیگر قانون اساسی داشت که ظاهرا قانع شده است. در موارد مغایرت با سیاست‌های کلی، شورای نگهبان از مجلس خواسته است که مصوبات را اصلاح کند و مجلس هم گفته است که ما اصلاح نمی‌کنیم و آن را به مجمع می‌فرستیم.

 ارجاع لوایح FATF به مجمع بدون رای‌گیری مجدد در مجلس مورد بحث قرار می‌گیرد

رضایی ادامه داد: یک لایحه دیگر CFT است که به این لایحه هم اشکال داریم، چرا که همه ایرادات شورای نگهبان را مجلس نتوانست اصلاح کند. پس ما سه لایحه داریم که در هر سه، مغایرت‌هایی با قانون اساسی یا سیاست‌های کلی وجود دارد.

وی گفت: ما از شنبه ۲۴ آذر بحث‌ها را شروع کرده ایم. همین بحث هم که گفته شد، برای ارجاع به مجمع در مجلس رأی گیری نشده، مورد بحث قرار خواهد گرفت و مجمع در این زمینه تصمیم می‌گیرد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: ما از روز شنبه از لایحه پولشویی شروع کرده ایم و بعد دیگر مباحث مطرح خواهد شد.

رضایی با اشاره به نظرات مختلف حقوقدانان در خصوص روند ارسال این لوایح به مجمع گفت: ما باید ببینیم مصلحت جامعه و نظام چیست. در ارتباط با لایحه مقابله با پولشویی، کار راحت‌تر است، چون قانون داخلی خود ماست. مرحله دوم پالرمو و بعد CFT خواهد بود که یک مقدار سخت‌تر است. من الان پرهیز دارم نظر خودم را بدهم، چون ممکن است در بررسی‌ها تأثیر بگذارد. ما سعی داریم آنچه را منافع نظام و مردم است، در بحث بررسی لوایح دنبال کنیم.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان با بیان اینکه نیرو‌های انقلابی در کشور مظلومند، گفت: مطمئن باشید کوچکترین تخلفی از مصالح نظام و مردم نخواهیم داشت و حداکثر تلاش‌مان را به کار خواهیم بست تا آنچه مصلحت جامعه و نظام است اتفاق بیفتد.

 مجمع تشخیص امسال نسبت به سال‌های گذشته فعال‌تر شده است

رضایی در پاسخ به سؤالی دیگر اضافه کرد: ما می‌گوییم همه مشکلات زیر سر آمریکا و هواداران و اندیشه‌های آنهاست. البته ناکارآمدی برخی مدیران هم مانعی جدی به حساب می‌آید.

وی گفت: امسال نسبت به سال‌های گذشته، مجمع فعال‌تر شده و علت هجمه‌های هم که وجود داشت، این بود که ما داریم به وظایف‌مان عمل می‌کنیم. سیاست‌گذاری و نظارت بر اجرای سیاست ها، دو وظیفه مهمی است که به عهده مجمع گذاشته شده است. بنا بر دستور مقام معظم رهبری مجمع فعال‌تر شده است و در آینده نظارت بر دستگاه‌های اجرایی هم افزایش خواهد یافت.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: یک نگرانی هم که برخی دستگاه‌ها پیدا کرده‌اند، این است که ما برای نظارت به سراغ آن‌ها برویم. ما به رغم این موضوع به وظیفه خودمان عمل می‌کنیم و نمی‌گذاریم سیاست‌های کلی ابلاغ شود، ولی مثل گذشته به آن عمل نشود.

رضایی گفت: مقام معظم رهبری از ما خواسته اند تحولی ساختاری و محتوایی در مجمع صورت دهیم و بنا بر همین اصل، مجمع در سال‌های آینده با نگاهی تحول گرا و در ابعادی گسترده‌تر به وظایف خود عمل خواهد کرد.

 ۶ ماه است فشار زیادی علیه مجمع وجود دارد

وی در پاسخ به سؤال دیگری در خصوص وضعیت جسمانی آیت‌الله شاهرودی گفت: آقای شاهرودی تحت مداوا هستند و دعا می‌کنیم ان شاالله خدای متعال زودتر به ایشان شفا بدهد.

وی گفت: تقریبا ۶ ماه است فشار زیادی علیه مجمع وجود دارد و ما هم تا امروز سکوت کرده‌ایم، ولی چون فکر می‌کنیم این حاشیه سازی‌ها برای تحت الشعاع قرار دادن مسائل اصلی است، معتقدیم باید توجهمان را به اولویت‌ها معطوف کنیم و ببینیم دولتمردان چگونه می‌خواهند مشکلات را حل و کشور را اداره کنند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: محسن رضایی پولشویی پالرمو لوایح پالرمو جامعه اسلامی دانشجویان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۹۷۴۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نظام درمانی را به کجا می‌برند؟

برخی مشکلات کشور هست که حل آن‌ها نیازمند یک اراده است. البته تبعات و زحمت دارد، ولی کافی است که اراده کرد و نسبت به انجام آن‌ها به توافق رسید، مثل بهبود سیاست داخلی و خارجی یا حتی مساله تورم؛ این مشکلی است که در برخی کشور‌ها طی دو یا سه سال حل شده است. نمونه آن همین ترکیه کنار دست‌مان است که زمانی در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی قرن بیستم تورم‌های وحشتناک سه‌رقمی داشت و بعدا به سرعت حل شد. البته یکی، دو سال است که دوباره دچار آن شده است، ولی مسائل و مواردی هست که حتی اگر تفاهم و اراده هم رخ دهد حل آن‌ها زمان‌بر است، مثل آب یا فرونشست زمین یا جنگل‌زدایی و... که به این سهولت حل نمی‌شوند.

به گزارش اعتماد، یکی از مواردی که با سرعت حل نخواهد شد نظام بهداشت و درمان است. نظامی که وضعیت آن در جامعه ایران نقطه قوت محسوب می‌شود، ولی چند سال است که تحت فشار شدید قرار گرفته ودرحال تضعیف است. قطعا برای نوشتن گزارشی در این موضوع، افراد با صلاحیت دیگری باید باشند، ولی به دلایلی که نمی‌دانیم چرا، خیلی‌ها سکوت کرده‌اند؟ شاید سایه انداختن سیاست بر مساله نظام بهداشت و درمان موجب سکوت نسبی پزشکان شده و ورود دیگران را ضروری ساخته است. همچنین ناامیدی و نیز انفعال بخش مهمی از جامعه پزشکی و پرستاری کشور، این انگیزه را ایجاد کرد که در حد طرح موضوع نکاتی را بنویسم شاید کسانی که اطلاعات و دانش بیشتر و تجربه عمیق‌تری در این مورد دارند موارد را تکمیل و تصحیح کنند.

چرا نقد سیاست‌های جاری نظام بهداشت و درمان مهم است، چون وضعیت سیاست‌های جاری در همه حوزه‌ها واجد نوعی پسرفت و عبور از عقلانیت جدید است. گرایشی که خود را در موضوع مهندسی کمتر نشان می‌دهد بیشتر در علوم اجتماعی و انسانی و پزشکی بازتاب می‌دهد. اصطلاح علوم اجتماعی اسلامی و طب اسلامی و ملی کلید‌های رمز بازگشت به آن دنیای پیشامدرن هستند. البته تاکید کنیم که مشکلات بهداشت و درمان در همه کشور‌ها و حتی کشور‌های بسیار پیشرفته هم هست، ازجمله در امریکا که یکی از محوری‌ترین موضوعات اختلافی میان نامزد‌ها بیمه درمانی بود. ولی ابعاد مشکلات این نظام در ایران بسیار ریشه‌ای شده است.

فوت  خانم دکتر پرستو بخشی، متخصص قلب در نورآباد لرستان، در ۶ فروردین امسال، خبر تأسف‌باری بود که جامعه پزشکی و مردم را در فکر فرو برد. این پرسش بزرگ مطرح شد که چگونه می‌شود یک خانم ۳۵ ساله و متخصص قلب، که اوج آرزوی جوانان و دختران جامعه رسیدن به این موفقیت و موقعیت است، در آغاز سال و تعطیلات عید نوروز اقدام به خودکشی کند؟ گرچه خودکشی‌های دستیاران و دانشجویان سال آخر پزشکی زیاد شده است و در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۶ مورد بود و همچنان هم ادامه دارد که خبر دومین خودکشی خانم فوق تخصص روماتولوژی استاد دانشگاه تهران هم در فاصله یک ماه از خودکشی اول همه را متاثرتر کرد.

دوباره دوشنبه دهم اردیبهشت خبر دیگری از خودکشی خانم دکتری عمومی منتشر شد، ولی فوت خانم دکتر بخشی به علل گوناگونی حساسیت بیشتری ایجاد کرد. در واقع این مرگ ناگهانی نشان داد که نظام بهداشت و درمان کشور با کادر‌های درمانی خود به نسبت بی‌رحم و بدون دقت رفتار می‌کند. خانمی جوان که پدر و مادر خود را در فاصله کوتاهی از دست داده و تحت درمان روانپزشکی قرار دارد را به طرح اعزام می‌کند و حتی مانع ورود او به وزارتخانه می‌شوند سپس برای کاهش تنش درخواست انتقال به شهر دور افتاده‌تر بدهد به امید آنکه دوره طرح زودتر تمام شود.

درباره کلیت ماجرای تعهدات فارغ‌التحصیلان رشته‌های پزشکی سخن‌های متفاوتی می‌توان از زوایای متفاوت گفت، ولی این خودکشی ابعاد ناپیدای این مساله را از حیث بی‌توجهی به وضعیت پزشکان یا تبعیض و فشار کاری و... آشکار کرد. به‌علاوه در مورد خانم دکتر بخشی موضوع مهم‌تر این است که چرا اساسا اصرار می‌شود که ایشان و یا نمونه‌های مشابه ایشان با چنین شرایطی به طرح اعزام شوند.

حتی در سربازی هم موارد استثنای قانونی وجود دارد چگونه در اینجا نیست؟ نکته دیگر درباره اصل طرح فارغ‌التحصیلان پزشکی تبعیض‌آمیز بودن آن است که فقط این دسته از فارغ‌التحصیلان دوره‌های عالی کشور ملزم به اجرای طرح هستند و بقیه چنین اجباری ندارند. علی‌رغم اینکه آنان نیز از خدمات دولتی برای تحصیل استفاده کرده‌اند. باز هم می‌توان از طرح دفاع کرد به شرطی که حداقل امکاناتی درخور برای اعزام‌شدگان به طرح در نظر گرفته شود تا چنین فشاری را متحمل نشوند.

پزشکی رشته‌ای است که مدت تحصیل در آن طولانی است و حجم درس‌های آن نیز بسیار سنگین است. از طرف دیگر، دانشجویان پزشکی بخشی از تحصیلات خود را به صورت عملی می‌گذرانند و غیر از درس خواندن باید ساعات زیادی در بیمارستان کار کنند و کشیک‌های شبانه‌روزی بدهند. برای آن که یک دانشجو، پزشک عمومی بشود باید هفت سال درس بخواند. سپس برحسب مورد و مکان کمتر یا بیشتر از دو سال به طرح برود و در آنجا با حقوق بسیار اندک و شرایط سخت کار کند. پس از آن مدت ۳ تا ۶ سال برای تخصص درس بخواند سپس به طرح برود و خلاصه در سنین نزدیک به چهل سالگی وارد بازار کار شود. به همین دلیل است که برخلاف قدیم دیگر شاهد آن نیستیم که آقازاده‌های محترم (اگر اصولا تحصیل را مفید بدانند) بخواهند که جذب این رشته شوند.

تحمل چنین شرایط سختی و گذراندن این دوره‌های طولانی فقط با انگیزه‌های مالی ممکن نیست بلکه اکثریت آنان به این حرفه علاقه دارند. درحالی که سیاست‌های رسمی این علاقه را نشانه گرفته است و از این حرفه اعتبارزدایی می‌کند. هنگامی که یک دانشجوی پزشکی برای تحصیل در این رشته با وثیقه‌های سنگین و انواع تعهدنامه‌هایی که محتوای آن تهدیدآمیز است مواجه می‌شود، احساس می‌کند در این رشته حبس یا به گروگان گرفته شده است. گر بی‌آینده بودن را هم به این فهرست اضافه کنیم مشخص می‌شود چرا تمایل به تحصیل در این رشته در حال کاهش است و چرا بسیاری از آن‌ها ترجیح می‌دهند حتی با پرداخت هزینه تحصیل از ابتدا خود را آزاد کنند یا با تغییر رشته برای مهاجرت اقدام کنند.

واقعیت این است که عقل سلیم نمی‌پذیرد که سیاست‌های سال اخیر درباره پزشکی و پزشکان و پرستاران بدون هدف تخریب نظام بهداشت و درمان کشور و آگاهانه نباشد. چنین خودویرانگری ناشی از خطا‌های سیاستی نیست، بلکه نشان‌دهنده نوعی برنامه‌ریزی برای ویران کردن نظام بهداشت و درمان کشور است.

اجازه دهید که در همین ابتدا از یک آمار رسمی پرده‌برداری شود. وضعیت نظام بهداشت و درمان هر کشوری را از خروجی نهایی آن می‌توان فهمید. شاید ارزیابی دو متغیر به فهم وضعیت کنونی این نظام کمک کند هر چند برای درک همه ابعاد آن باید متغیر‌های زیادی را تحلیل و مقایسه کرد؛ اول تعداد مرگ و میر، دوم میانگین سن فوت‌شدگان. پیش از کرونا تعداد فوت‌شدگان سالانه تقریبا حول و حوش ۳۸۰ هزار نفر بود، در جریان کرونا افزایش یافت و در سال ۱۴۰۰ به ۵۴۵ هزار نفر رسید. پس از آنکه کرونا تمام شد، در سال ۱۴۰۱ به ۴۱۹ هزار نفر کاهش یافت و انتظار می‌رفت که تعداد آن به همان رقم پیش از کرونا نزدیک شود، ولی در ۱۱ ماه اول سال ۱۴۰۲، بیش از ۴۰۰ هزار فوتی داشته‌ایم که طبعا تا پایان سال به حدود ۴۴۰ هزار فوتی خواهد رسید که ۱۵درصد بیش از فوتی‌های پیش از کرونا است.

شاید بگوییم کرونا هنوز هم هست. اگر بتوان این آمار را نادیده گرفت، ولی میانگین سن فوت‌شدگان نشان می‌دهد که ماجرا فرق می‌کند. از سال ۱۳۹۳ تاکنون میانگین سن فوت‌شدگان افزایشی بود مگر در دو سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ و آمار سال ۱۴۰۲ که در چند روز گذشته منتشر شده نشان می‌دهد که تفاوتی با سال پیش ندارد.

شواهد نشان می‌دهد که نظام درمانی کشور هم از حیث سیاست‌گذاری و هم تامین و توزیع دارو، هم نظام بیمه‌ای و هم تعیین تعرفه‌ها و بالاخره وضعیت و ساختار حاکم بر بیمارستان‌ها و شرایط پزشکان و حتی نظام پذیرش دانشجو، دچار اختلال‌های جدی شده‌اند.

از ابتدا یعنی پذیرش دانشجو باید آغاز کرد. افزایش ظرفیت‌های پزشکی بدون تامین امکانات لازم یکی از تصمیمات عجیب شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. تصمیمی که برخلاف نظرات کارشناسی مرجع اصلی و رسمی حوزه سلامت گرفته شد و نتایج آن به‌طور قطع موجب تنزل شدید سطح تخصصی و آموزشی فارغ‌التحصیلان پزشکی خواهد شد و کمک موثری هم به افزایش عرضه خدمات پزشکی نخواهد کرد. گرچه سعی کردند این مصوبه را تعدیل کنند، ولی مشکل همچنان برقرار است. در مورد پذیرش دانشجوی پزشکی یا دستیاری چیزی که به هیچ وجه درنظر گرفته نمی‌شود بازار کار مناسب است. در گذشته پزشکان به مسوولین آموزش تخصصی وزارت بهداشت تذکر داده بودند که زیاد کردن ظرفیت پذیرفته‌شدگان سبب کاهش تقاضای نهایی برای ورود به دوره‌های تخصصی می‌شود و در ادامه نیز در مورد پزشکی عمومی عینا این اتفاق رخ خواهد داد و پس از چند دوره ذوق‌زدگی و رسیدن به زمان بهره‌دهی شخص و خانواده او متوجه خواهند شد که سرمایه‌گذاری که کرده‌اند حاصل مناسب ندارد. اکنون می‌بینیم که بیش از ۳۰ درصد ظرفیت‌های دوره‌های تخصصی خالی است و در برخی رشته‌ها تا ۸۰ درصد هم خالی است. برای پزشکی عمومی هم از هم‌اکنون ترک تحصیل یا تغییر رشته میان دانشجویان این رشته شایع شده است و در همین چند روز نیز اعلام شد که نزدیک به نیمی از پزشکان عمومی کشور در چرخه طبابت و پزشکی حضور ندارند.

در همین زمینه جذب دانشجویان سهمیه‌ای اگر نگوییم بی‌سواد، حداقل باید گفت کم‌سواد، مشکل آموزشی این رشته مهم را بیشتر کرده است. قطعا این گزاره شامل همه آنان نمی‌شود، ولی شواهد موجود تکان‌دهنده است.

در کنار این‌ها کاهش استقلال دانشگاه‌های پزشکی و بُرد‌های تخصصی و بازنشسته یا اخراج استادان و حتی استعفای برخی از پزشکان مبرز نیز تصویری تاریک از آینده این رشته مهم ارایه می‌دهد.

یکی از مهم‌ترین معضلات پزشکان جوان انجام طرح یا آموزش دانشجویان و فارغ‌التحصیلان پزشکی است. دوره انترنی و رزیدنتی را می‌توان نوعی بیگاری تلقی کرد که هم بدون دستمزد یا با حداقل دستمزد و با تاخیر فراوان در پرداخت همراه است و ساعات کار زیاد که حتی بیشتر از قانون است و نباید در چنین وضعی طبابت کرد و نیز فضای متشنج محیط بیمارستانی ازسوی همراهان بیماران، مدیریت ناکارآمد، کمبود‌های دارویی و تجهیزاتی و حتی برخورد‌های نامناسب استادان پزشکی، همگی موجب می‌شود که برخی دانشجویان پزشکی از نیمه راه به فکر ترک تحصیل بیفتند یا عزم مهاجرت نمایند. مساله مهاجرت پزشکان و کادر‌های درمان که گفته می‌شود در همین چند سال اخیر به بیش از ده هزار نفر رسیده است، عمدتا ناشی از عوامل تشدیدکننده دافعه‌های مبدا یعنی ایران است.

دافعه‌های اقتصادی، حرفه‌ای، اجتماعی و نداشتن چشم‌انداز و امید به آینده است، ولی مدتی است که راه برای پذیرش پزشکان در کشور‌های دیگر هم هموار گردیده و لذا امکان تحقق جاذبه‌های مقصد نیز فراهم شده و این فرآیند با وضع فعلی توقف‌ناپذیر می‌نماید. فشار‌های فراوان برای جلوگیری از مهاجرت یا خروج از رشته پزشکی و گرفتن وثایق و ضمانت‌های زیاد و سنگین مشکلی را حل نمی‌کند. مگر پیش‌تر این مسائل بود که قریب به اتفاق پزشکان در کشور می‌ماندند؟ در همین زمینه نحوه برخورد مسوولین با نیروی انسانی به‌طور عام و اعضای هیات علمی و پزشکان خبره به‌طور خاص جای تاسف دارد. نمونه آن را در مقابل مهاجرت یکی از نخبگان جراحی قلب کودکان دیدیم که موضع‌گیری مقامی رسمی در وزارت متبوع این بود که خوشبختانه جانشین ایشان تعیین شده است! وقتی در این رده بسیار خاص که به شکل واقعا عاجل کمبود وجود دارد نگاه به نیروی انسانی تا این حد سرسری و ابزاری است، قطعا در رده‌های پایین‌تر شرایط بسیار بدتر خواهد بود و این رفتار‌ها به نظام‌های مبتنی بر نیروی کار ساده و بردگی نزدیک خواهد شد.

مشکل بعدی که اهمیت بیشتری یافته است، نظام تعرفه‌ها و قیمت‌های خدمات پزشکی است. اصولا درک مقامات رسمی از قیمت‌گذاری کالا و خدمات بسیار ساده‌انگارانه است. گمان می‌کنند اگر جلوی افزایش قیمت‌ها را بگیرند به مردم خدمت کرده‌اند. مثل وضعیتی که درباره بنزین با آن مواجه هستند. دولت با ایجاد نقدینگی و سیاست‌های غلط اقتصادی موجب تورم می‌شود و ریشه گرانی خود دولت است، ولی می‌ترسد قیمت بنزین را افزایش دهد، در نتیجه مصرف و قاچاق زیاد می‌شود، زیان‌های فراوان به تولیدکنندگان پالایشگاه‌ها وارد می‌شود، تجهیزات به‌روز نمی‌شوند، پتروشیمی‌ها را مجبور به تولید بنزین بی‌کیفیت و بیماری‌زا می‌کنند، مجبور به واردات بنزین می‌شوند، ظرفیت واردات آنان هم کم است درحالی که از کشور قاچاق هم می‌شود و خلاصه یک بحران بزرگ ایجاد می‌شود و تاکنون چندبار با این بحران مواجه شده و با هزینه زیاد عبور کردند، ولی دست از قیمت‌گذاری برنداشتند. عین همین اتفاق در نظام پزشکی و تعرفه‌های دستوری رخ می‌دهد. حتی برای قیمت‌گذاری از معیار‌های ساده‌لوحانه و زیان‌بار استفاده می‌کنند. تعرفه پزشک با ۳۰ سال سابقه را با پزشک جدید یکی اعلام می‌کنند در نتیجه مردم هم دنبال پزشک حاذق می‌روند و سر پزشک تازه‌کار بی‌کلاه می‌ماند!

سیاست نادرست تعرفه‌ای چه مشکلاتی ایجاد می‌کند؟ مهم‌ترین وظیفه یک پزشک، تشخیص بالینی (Clinical Judgment) است. همان که در ایران به نام ویزیت پزشکان شناخته می‌شود. عوام هم توجهی به اهمیت این بخش ندارند و آن را کار ساده و بی‌زحمتی می‌دانند. در واقع بخش‌های دیگر اقدامات تشخیصی مثل آزمایشگاه، سونوگرافی، پاتولوژی و... هنگامی معنادار هستند که بخش اول درست انجام شود. حالا اگر به هر دلیلی دستمزد این بخش به صورت نامتعارف کمتر از ارزش اقتصادی آن تعیین شود و برای پزشک مقرون به‌صرفه نباشد، انگیزه پیدا می‌کنند که مرحله تشخیص را کوتاه یا پرهزینه کنند که هر دو مورد آن به زیان بیمار و حتی به زیان بیمه‌ها است. بیمار درمان نمی‌شود، هزینه‌های پاراکلینیکی و حتی اقدامات زاید برای بیمار تجویز می‌شود و این یکی از عوارض بسیار مهم از عدم توجه به تعرفه‌های منطقی در خدمات تشخیصی پزشکی است. حتی هزینه‌های دارویی بالا می‌رود؛ بنابراین پزشکان اگر نتوانند از طریق تشخیص بالینی درآمد متعارف خود را به دست آورند، دست به اقداماتی می‌زنند که اولین آن طولانی و پرهزینه شدن مراحل درمان است و چه‌بسا کیفیت تشخیص و درمان هم کاهش پیدا می‌کند.

دوم؛ دست به دامن اقدامات درمانی می‌شوند که با استفاده از روش‌های دیگر مثل اعمال جراحی یا اقدامات پرهزینه دیگر انجام می‌شوند. اگر این کار هم کافی نبود، حوزه پزشکی خود را تغییر می‌دهند و مثلا به امور زیبایی و بهداشت روانه می‌شوند. اگر باز هم نشد، حرفه خود را تغییر می‌دهند و عطای پزشکی را به لقایش می‌بخشند و درنهایت نیز مهاجرت می‌کنند. برخی نیز تحت فشار‌های نامتعارف اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی وزارتخانه و اجرای طرح برای پزشکان و از همه بدتر فشار کاری فراوان و تحقیر، به ناچار خودکشی را انتخاب می‌کنند. روشن است که به ازای هر خودکشی موفق، ده‌ها خودکشی ناموفق و به ازای هر اقدام به خودکشی (موفق یا ناموفق) صد‌ها نفر فکر خودکشی می‌کنند. مساله مهم‌تر اینکه برخلاف آمار‌های کلی خودکشی‌های عمومی که مردان بیشتر از زنان خودکشی می‌کنند در پزشکان زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می‌کنند که ناشی از فشار مضاعف رسمی و اجتماعی به آنان نسبت به مردان است.

بیمه‌ها ذی‌نفع در نظام بهداشت و درمان هستند، ولی به راحتی سیاست‌گذاری می‌کنند، ولی این نیز ظاهر ماجراست، چون ذی‌نفع‌های خصوصی در دارو، تجهیزات و خدمات پاراکلینیکی، به‌ویژه باوجود ارز‌های ترجیحی و... آن اندازه زیاد و اثرگذار هستند که جایی برای دفاع از منافع بیماران نمی‌ماند. در این میان حساب‌های ملی سلامت سال‌ها است که منتشر نمی‌شود و کسی نمی‌داند که وضعیت هزینه‌های بهداشت و درمان چگونه است؟ از جمله یکی از مسائل مهم نیز تقاضای القایی است که هزینه سنگینی را بر دوش این نظام بار می‌کند، ولی داده‌های لازم برای فهم و محاسبه این مسائل در دسترس قرار نمی‌گیرد. ایجاد تقاضا‌های القایی گاه در سطح فردی است که ارقام چندان بالایی نخواهد بود، ولی این هزینه‌ها گاه ساختاری است که دو نمونه آن در سیاست توسعه تخت‌های بیمارستانی یا انجام عمل‌های نه چندان ضرور مثل برخی پروتز‌ها دیده شدند که به‌طور مشخص هزینه‌های غیرضرور هستند.

همچنین تقاضا‌های منطقه‌ای و استانی برای ساخت بیمارستان معمولا ریشه در ذی‌نفع‌های مالی دارد که هزینه‌های سنگینی را بر دوش بودجه و مردم بار می‌کند. در همین زمینه باید به سقوط سهم سلامت از GDP به حدود ۴ و نیم در‌صد اشاره کرد که شاید نتوان چندان انتظار داشت که این نسبت به سطح حتی همسایگان ما برسد، چون حجم کلی سرمایه‌گذاری در کشور مشکل دارد، ولی می‌توان انتظار داشت که همین مقدار به صورت بهینه مصرف شود و اولین گام برای این بهینه‌سازی اعلام رسمی اسناد منابع و مصارف بخش سلامت و نیز اعلام رسمی حساب‌های سلامت ملی است تا بتوان مطمئن شد که نظارت عمومی بر نحوه تحصیل منابع و تخصیص هزینه‌ها تا چه میزان درست و بهینه بوده است.

تقاضای القایی ناشی از تعرفه پایین موجب شکل‌گیری فرآیند پیچیده‌ای شده که تقاضای القایی را دیگر به سطح فردی منحصر نمی‌کند، بلکه نظام‌مند و نهادی شده است. همچنین سیاست ایجاد تخت بیمارستانی به‌ویژه در برخی مناطق از تبعات این تقاضای القایی نظام‌مند است. سیاست ایجاد تخت بیمارستانی پاسخ مناسب برای مشکلات بهداشت و درمان کشور نیست. طبق اعلام دولت در سال گذشته ۷۵ هزار میلیارد تومان برای ۱۵۰۰۰ تخت بیمارستانی هزینه شده است. هر تخت برابر ۵ میلیارد تومان! تا پایان سال ۱۴۰۲ نیز ۷ هزار به آن اضافه می‌شود. بیش از ۶۰ هزار تخت بیمارستانی نیز در دست ساخت دارند! درحالی که ضریب اشغال تخت بیمارستانی در مناطق دورافتاده بسیار پایین است و پزشکان متخصص کافی هم ندارند و بیماران به مناطق دیگر می‌آیند و هزینه سنگینی می‌پردازند.

از سوی دیگر قیمت‌گذاری‌های تعرفه‌های پزشکی، موجب رواج زیرمیزی و بی‌قانونی می‌شود و قطعا به زیان مردم و مهم‌تر از آن اخلاق پزشکی و رابطه پزشک و بیمار می‌شود. همچنین به ورشکستگی بیمارستان‌ها و تعطیلی آن‌ها می‌انجامد، مگر اینکه فراتر از تعرفه‌ها عمل کنند، وگرنه چه معنا دارد که در بیمارستان‌ها در قسمت صندوق آگهی نصب شود که غیر از پرداخت‌های رسمی و تعیین شده، هیچ نوع وجه دیگری پرداخت نکنید؟ عوارض این تعرفه‌ها سنگین است، به قول دکتر زمانی، رییس یکی از مهم‌ترین گروه‌های پزشکی یعنی مغز و اعصاب، تعرفه‌های اعلامی درمان بیماران دچار سکته مغزی را با بحران مواجه می‌کند.
به همین دلایل است که سیاست‌های ابلاغی سلامت که در سال ۹۳ به متولیان سلامت تکالیفی را واگذار کرده است فارغ از درست یا غلط بودن خود سیاست‌ها به گفته دبیر فرهنگستان علوم پزشکی کشورکه خود سال‌ها مسوول اجرایی بوده، فقط ۳۰ درصد اهداف در ۱۰ سال اخیر تحقق یافته است.

در حوزه آموزش پزشکی به نظر می‌رسد که خرافات و شبه علم نیز وارد این حوزه شده و به نام طب سنتی و اسلامی چهار نعل به پیش می‌تازند و موجب تعجب است که مورد حمایت‌های رسمی نیز قرار دارند. مدعیان طب سنتی، کار پزشکان را بی‌ارزش معرفی می‌کنند و علم را زیر سوال می‌برند تا بازار خرافات خود را رونق دهند و از حمایت رسمی هم برخوردارند. در نتیجه، پزشکان احساس می‌کنند شأن علم و اعتبارشان زیر سوال می‌رود و دلبستگی خود را به حرفه‌شان از دست می‌دهند. اخیرا دیدم پا را از عقلانیت متعارف نیز فراتر گذاشته‌اند و خواهان زایمان در خانه شده‌اند با این توجیه که در صدر اسلام بیمارستان نبود زنان در خانه زایمان می‌کردند!

در واقع می‌توان گفت که مشکل اصلی پزشکان جوان و دانشجویان این رشته، فقدان امید به آینده است. این محصول و برآیند، چشم‌انداز منفی اقتصادی، مشکلات و سختی محیط کار، عصبانی از تبعیض و بی‌توجهی به قواعد علمی برای برنامه‌ریزی در حوزه مهم پزشکی و فشار‌های مجموعه این موارد موجب شده که برخلاف گذشته تقاضا برای ورود به رشته‌های تخصصی و فوق‌تخصصی بسیار کم شده است و این نشانه وضعیت پزشکی و بخش درمان کشور در آینده است؛ آینده‌ای که باز هم برای درمان باید یا عازم خارج شد یا سختی کشید و زودتر با‌دار دنیا خداحافظی کرد.

رفتاری که با پزشکی و پزشکان می‌شود نمونه‌ای از شیوه مدیریتی است که جز استفاده از اجبار و قوه قهریه راه دیگری بلد نیست. در اقتصاد با قوه قهریه و دستور، قیمت‌گذاری می‌کند، در مسائل فرهنگی و اجتماعی که بی‌نیاز از بیان است و اخیرا حتی در بیمارستان‌ها تشدید شده است و بعضا به پلمب آن منجر گردیده است؟! در مسائل آموزشی هم همین روش را به کار گرفته است. با این ملاحظه نمی‌توان انتظار داشت مساله‌ای حل شود، ولی می‌شود اطمینان داشت که با ادامه این روش‌ها مشکلات بیشتر و بیشتر خواهد شد.

آقای رییسی با افتخار اعلام می‌کند که مسوولان اروپایی می‌گویند مردم اروپا برای درمان به ایران می‌آیند. این امر دو علت مکمل یکدیگر دارد؛ اول اینکه در حال حاضر خدمات درمانی پزشکی در ایران به‌طور نسبی از سطح استاندارد کافی و حتی خوب برخوردار است که می‌توان برای درمان به ایران آمد، البته روشن است که این موقعیت ربطی به این دولت ندارد محصول سیاست‌های ۸ دهه گذشته است که با زحمات و صرف سرمایه‌های فراوان به این نقطه رسیده است و اکنون دولت کنونی باید آن را حفظ کند و بهبود بخشد. ولی علت دوم و مهم‌تر وجود هزینه‌های بسیار پایین خدمات درمانی به ویژه در مقایسه با کشور‌های اروپایی است.

اگر صرف می‌کرد، مردم اروپا بنزین خود را هم در ایران می‌زدند و یخچال خود را هم در ایران به پریز برق وصل می‌کردند، ولی این دو مورد را نمی‌توانند، به جایش می‌صرفد که دو هفته سر کار نروند و با هواپیما بیایند و دو دندان ایمپلنت کنند و یک عمل جراحی قلبِ باز هم انجام دهند و به راحتی برگردند، قطعا خیلی سود خواهند کرد هم فال و هم تماشا است. هنگامی که تجهیزات پزشکی با ارز ترجیحی و دارو با ارز بسیار ارزان‌قیمت و تعرفه پزشکی کمتر از ۱۰ درصد و حتی ۵ درصد اروپا باشد عقل سلیم حکم می‌کند که به اینجا بیاید و از فرودگاه یک راست برود نزد بهترین متخصصان مربوط، متخصصانی که در اروپا چند ماه زمان می‌برد تا او را ویزیت کنند. این اتلاف منابع کشور است اگر توجه می‌کردند.

دیگر خبرها

  • حقوق فرهنگی خانواده در نظام حقوقی ایران
  • انتشار دست‌نوشته‌ رهبر انقلاب در دفتر کتابخانه وزیری، برای نخستین‌بار + عکس
  • بسیج سازندگی، رکنی اساسی در تحقق آرمان‌های نظام در مناطق محروم
  • نظر شورای نگهبان درباره آخرین مصوبات مجلس و اساسنامه‌های دولت + جزئیات
  • تشکیل سازمان «سپند» به تایید شورای نگهبان رسید
  • واکنش مجمع جهانی بیداری اسلامی به سرکوب اعتراضات در دانشگاه‌های آمریکا
  • نظام درمانی را به کجا می‌برند؟
  • پژوهشگر فلسطینی: اعتراضات دانشجویی، نتانیاهو، بایدن و حتی ترامپ را سردرگم کرده است
  • مصلحت قطعی همچنان در انتظار تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • سیاست ارزی غلط بانک مرکزی باعث کم اثر شدن رشد اقتصادی/قیمت کالاهای اساسی با قیمت ارز آزاد مچ شده است