امکان ظهوربی نام ونشان هادر انتخابات واقبال افکار عمومی ازآنها
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۹۸۳۱۰
تهران-ایرنا- انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات آتی ریاست جمهوری با رویکرد ماندن یا نماندن اصلاح طلبان با روحانی در رسانه های داخلی بازتاب داشته است.
به گزارش گروه نشریات خبری؛ بررسی امروز دوشنبه 26 آذر نشان می دهد، رسانه های اصلاح طلب عنوان کردند: به دلیل شرایط خاص اقتصادی و به دلیل حضور دولت های موازی ایجاد شده، ممکن است بی نام و نشان ها دوباره بخواهند با شعارهای پوپولیستی افکار عمومی را به سمت و سوی خود جلب کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این رسانه ها با اشاره به حمایت اصلاح طلبان از دولت دوازدهم و نارضایتی های پیش آمده برای مردم نسبت به شرایط اقتصادی نیز نوشتند : اگر اصلاحطلبان بخواهند پای آقای روحانی و دولت ایشان بمانند، با دولت خواهند رفت.
لزوم ائتلاف سه گانه اصلاح طلبان اعتدالیون و اصولگرایان معتدل از دیگر محورهای مورد بررسی این رسانه ها است.
رسانه های منتسب به جریان راست نیز به بررسی تعامل اصلاح طلبان و روحانی پرداخته اند. رویکرد جدید اصلاح طلبان برای انتخابات و نقش احمدی نژاد در انتخابات 96، از دیگر محور های مورد بررسی در رسانه های اصولگرا است.
رسانه های اصلاح طلب
...............................
** خطر بروز چهره های گمنام در انتخابات آتی
'خطر بروز چهره های گمنام در انتخابات آتی' عنوان گزارشی است که در روزنامه آفتاب یزد منتشر شده است.
به گزارش این روزنامه، عبدالله ناصری مشاور رئیس دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح طلب درباره امکان بروز ظهور بی نام و نشان ها و اقبال افکار عمومی از آنها با توجه به تجربه دو دولت نهم و دهم به آفتاب یزد گفت: جامعه ایران غیرقابل پیش بینی است و در گذشته این مهم اثبات شد. وی افزود: به دلیل شرایط خاص اقتصادی و مشکلاتی که در ماه های اخیر به خاطر بی تدبیری دولت و به دلیل حضور دولت های موازی ایجاد شده، ممکن است بی نام و نشان ها دوباره بخواهند با شعارهای پوپولیستی افکار عمومی را به سمت و سوی خود جلب کنند. در جامعه ما که در برخی از زمینه ها توسعه نیافته است قطعا فضا برای شکل گیری ریاست جمهوری پوپولیستی آماده است. این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: البته براین باور نیستم چهره های آزموده نشده ای در صحنه سیاسی وارد میدان انتخابات شوند بلکه همانند کاندیداهای سابق مانند قالیباف و جلیلی ممکن است با تغییر لباس یعنی ژست روشنفکری در حوزه پوپولیستی بغلتند و با شعارهای پوپولیستی مردم را به خود جذب کنند.
** بررسی نحوه تعامل اصلاح طلبان و دولت روحانی
روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان 'اصلاحطلبان با دولت روحانی خواهند رفت اگر...' به قلم یک فعال اصلاح طلب آورده است: تا انتخابات بهار سال 96، اوضاع به خوبی پیش رفت اما پس از انتخابات و در دولت دوم، آقای روحانی دیگر آن روحانی سابق نبود!... در چنین شرایطی اصلاحطلبان باید تاوان این حمایت خود را بپردازند. اصلاحطلبان در این وضع باید رویکردهای خود و مردمی بودن این جریان را حفظ کنند و درصدد احقاق حقوق حقه مردم باشند. حقوق اساسی مردم و رهیافتهایی برای تحقق این حقوق، باید مجددا در دستور کار اصلاحطلبان قرار گرفته و روی آن پافشاری کنند تا اعتماد مردم را به سمت خود جلب و با توده مردم احساس همدردی کنند. اگر اصلاحطلبان بخواهند پای آقای روحانی و دولت ایشان بمانند، با دولت خواهند رفت و در آینده بساطشان تهی خواهد شد و اعتماد و نظر مردم را از دست خواهند داد.
روزنامه آرمان در گزارشی به گفت و گوی 'حسن رسولی' عضو شورای شهر تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب با این روزنامه پرداخت و با مطرح کردن موضوع 'با توجه به اینکه اصلاحطلبان از حامیان اصلی آقای روحانی در دو انتخابات ریاست جمهوری 92 و 96 بودهاند، آیا بهخاطر وضعیت اقتصادی کشور مردم نسبت به آنها دلسرد شدهاند.' به نقل از وی نوشت: طبیعی است که مردم از جریان اصلاحات که اصلیترین و تنها پشتیبان سیاسی و انتخاباتی آقای روحانی بودهاند مسئولیتخواهی کرده و سوال کنند و به نظر من جریان اصلاحات تحت هر شرایطی صادقانه باید این مسئولیت را قبول کرده و بهرغم انتقادات که به برخی از مواضع و رفتارهای شخص آقای دکتر روحانی و دولت ایشان، به خصوص در دوره دوم که با زاویه قابل توجهی برخلاف آنچه که گفتند دولت ایشان برخاسته از سازمان رأی 24 میلیونی 29 خرداد 96 نبود و بنا به اراده و تشخیصی که آقای رئیسجمهور داشتند در دوره دوم نه تنها فاصلهشان نسبت به دوره اول با اصلاحطلبان کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد. ولی به نظر من اصلاحطلبان به خصوص شخصیتها، احزاب و شوراهای اصلاحطلبان استانها که شبانهروز زحمت کشیدند تا آقای دکتر روحانی در این رقابت نفسگیر پیروز میدان باشند، امروز بیش از چهرههای سیاسی مرکز نشین در معرض مطالبات، انتظارات و بعضا اعتراضات مردم هستند.
** اقبال مردم به اصلاح طلبان در انتخابات آینده
به گزارش روزنامه اعتماد، 'حضرتی' درباره اقبال مردم به اصلاح طلبان در انتخابات آینده گفت: اصلاح طلبان سپر بلای بسیاری از تصمیمات اشتباه بودند و خودشان هم در محدودیت هستند. اصلاح طلبان مجبورند برای بسیاری از مسائل که ایراد و مشکل وجود دارد، همچنان از نظام دفاع کنند و برابر مخالفین قد علم کنند. در دنیا صحبت اصلاح طلبان است که دیده می شود و می توانند پاسخ افراد را بدهند وگرنه اصولگرایان را کسی در دنیا جدی نمی گیرد. اصولگرایان درکی از شرایط ندارند و در انتخابات آزاد هیچ زمانی رای نمی آوردند، مگر اینکه دوپینگ کنند و نماینده مجلس شوند.
** لزوم ائتلاف سه گانه اصلاح طلبان اعتدالیون و اصولگرایان معتدل
به گزارش روزنامه آرمان به نقل از تارنمای خبر آنلاین ' غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه گفت: هوشیار نباشیم داستان سال 84 در 1400 تکرار میشود'.دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه با بیان اینکه تداوم ائتلاف پیروز سال 92 همچنان ضرورت دارد، گفت: باید هوشیار باشیم زیرا ممکن است داستان سال 84 در 1400 تکرار شود. رقیب مشترک را فراموش نکنیم این جمله کلید واژه گفتوگوی غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه با خبرآنلاین بود. موضوعی که به نظر او ائتلاف پیروز سال 92 یعنی سه گانه اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل باید روی آن تمرکز کنند. او اگرچه اختلاف سلیقه بین اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل در ائتلاف 92 را قابل پذیرش میداند اما به شدت معتقد است که نباید تضادهای فرعی تشدید شوند.
** لاریجانی و انتخابات
به گزارش روزنامه اعتماد، 'الیاس حضرتی' گفت: اگر لاریجانی با طناب اصولگرایان به میدان بیاید، موفق نخواهد شد. من فکر می کنم ایشان ظرفیت های بزرگی دارد اما اگر قرار باشد باطناب صرفا اصولگرایان به میدان بیاید، موقت نخواهد شد. اما اگر با همین آهنگ به اصلاح طلب ها و اصولگرایان معتدل نزدیک شود و اگر از اصلاح طلب ها به هر دلیلی حمایت کند می تواند روزی از حمایت آنها استفاده کند. هرچند اصلاح طلبان کاندیدا به اندازه کافی دارند و بعید می دانم به این زودی ها چنین اتفاقی بیافتد.
رسانه های اصولگرا
.........................
** بررسی تعامل اصلاح طلبان و روحانی
در ستون نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای روزنامه کیهان زیر عنوان 'برخی اصلاحطلبان از جاده اصلاحات به دنبال قدرت هستند' می خوانیم: در روزها و ماههای گذشته و به دنبال مشخص شدن نتایج اسفبار سیاستهای اقتصادی دولت که مدعیان اصلاحات نقش اساسی در این ناکامیها داشته اند، این جریان به فکر دور زدن روحانی افتاد تا بتواند در انتخاباتهای بعدی به حضور خود در قوه مجریه و مقننه تداوم بخشد. با این وجود افرادی چون کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران به این امر اذعان کردند که مردم از ما نمیپذیرند نزدیک هشت سال در قدرت باشیم و قوه مجریه، مقننه و شورای شهر در اختیار ما باشد و بعد بگوئیم نگذاشتند و...!نکته دیگر اینکه قدرت طلبی شاخصه اصلی مدعیان اصلاحات است و امروز و دیروز نیز ندارد. از یادها نرفته است که مدعیان اصلاحات در روزهای پایانی مجلس ششم برای تداوم حضور خود در قدرت دست به تحصن زدند و حتی برخی استانداران وقت تهدید کردند که انتخابات را برگزار نخواهند کرد!
** رویکرد جدید اصلاح طلبان برای انتخابات
روزنامه جوان در گزارشی با استفاده از روتیتر 'اصلاحطلبان برای فرار از بیعملی دولت به سناریوی تکراری رو آوردند' و تیتر '«انتخابات آزاد» با بازیگران جدید!' نوشت: این روزها احزاب و جریانات سیاسی خود را برای آوردگاه انتخابات 98 مهیا میکنند. اصلاحات در کارنامه خود فراکسیون امیدی را دارد که بهرغم اینکه بخش قابل توجهی از نمـایندگان دوره دهم مجلس عضو آن هستند، ولی خـروجی مطلوبی نداشته است.'برای رسیدن به وحدت ملی راهی غیر از انتخابات آزاد وجود ندارد' این جمله را غلامحسین کرباسچی جمعه صبح در جمع اعضای حزب ندا گفت. اگر بخواهیم یکی از پاشنه آشیلهای دشمنان ایران اسلامی را در حوزه تحلیلی اسم ببریم، «تکرار راهبردها» شاید از سرآمدترین آنها باشد، هر چند عموماً تاکتیکها عوض میشوند و بازیگران خواستهیا ناخواسته تغییر پیدا میکنند.
در ادامه این مطلب می خوانیم: پرچم انتخابات آزاد، اما فقط در دست کرباسچی نیست و به نظر میرسد یک تقسیم کار تشکیلاتی برای تحقق منویات پدر معنویشان شده است. حسین مرعشی دیگر عضو اصلی این حزب نیز در یادداشتی که در روزنامه سازندگی چاپ شده سعی در زنده کردن خاطره لوایح دوقلوی مجلس ششم و لزوم «حذف یا تعدیل» نظارت استصوابی کرده است.
**نقش احمدی نژاد در انتخابات 96
جهان نیوز در گزارشی به سخنان احمدی نژاد در صومعه سرا پرداخت و زیر عنوان ' چرا روحانی درباره احمدی نژاد درست فکر میکند؟/ اگر او نبود، این هم نبود!' و نوشت: خدمت احمدی نژاد برای روی کارآمدن جریان سیاسی حاکم بر دولت و حتی مجلس کنونی پوشیده نیست....شاید اصلی ترین هدف حلقه انحراف جدای از آمادگی برای انتخابات مجلس -که اخبار آن به گوش می رسد- آن باشد که با این سفرها و قرار دادن تریبون احمدی نژاد در خیابان و تجمع چندصدنفری در قدم اول هزینه رد صلاحیت مجدد احمدی نژاد را افزایش داده و در قدم دوم این تصور را القا کند که منجی محبوب مردم از حضور در انتخابات منع شد.
می توانیم بر سخن روحانی صحه بگذاریم و احمدی نژاد را مقصر همه مشکلات امروز بدانیم چرا که اگر نوع خاص رفتار و عملکرد او و حلقه اطرافش در سال های دولت دهم و خصوصا نیمه پایانی آن نبود، اصلا دولتی به نام تدبیر و امید سرکار نمی آمد تا خروار مشکلات بر سر مردم خراب شود.
** گروه نشریات خبری
پژوهشم**3211**1732
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي اصلاح طلبان انتخابات رسانه هاي داخلي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۹۸۳۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اصلاحطلبان؟ خیر، متشکرم!
این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیبشناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئلهها، بحرانها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آنها به ابزارهایی متوسل میشویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک میکنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز میتوان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئلهها، بحرانها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبههها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟
کمی به عقب برمیگردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا بهنام چپ [خط امام] و سپس اصلاحطلب شناخته میشد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راهحل تبدیل شود. بهعنوان نمونه در زمانیکه گروههای سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامیگری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحهزدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده مادهای دادستانی ختم شد. یا، در دورهای که نظام اطلاعاتی کشور بهشکل پراکنده اداره میشد و هر گروه بهصلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و بهعنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.[۱] مضاف بر اینها میبایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائتهای تئوکراتیک و جزماندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر اینها میتوان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحرانهایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگطلبی و تنشزایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات بهرغم پرونده مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بنبستشکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستیهایی بوده است، که فهرستکردن و نقد قاعدهمند آنها میتواند راهگشا باشد.
اینک اما بهنظر میرسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل، اگر نگوییم به بنبست رسیده، دستکم با بحران اساسی مواجه شدهاند. بحرانی که دامنگیر احزاب اصلاحطلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن میرود چون آفت بهسراغ ریشهها نیز برود.
درباره نظام ادراکی اصلاحطلبان. طی سالیان گذشته، مجموعهای از تلاشها رخ داد و کمک کرد تا اصلاحطلبان درکی نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» بهدست بیاورند. این تلاشهای سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبههای، ۲) کوششهای محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأملاند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاحطلبان- بهعنوان جریان آلترناتیو- بهشمار میرفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یکسو و کاستیهای بسیار در تئوریک و پراتیک سیاستورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست میپندارد، ضمن آنکه خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش میکند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمانزدایی کند. در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاشهایی رهزن و تعمیمهای انحرافی را مشاهده میکنیم که نهتنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژههای اصلاحی میشوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزههای ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز اینها قبحزدایی کند و بهشکل قرارگاهی بر این حوزهها متمرکز شود و آنها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامههای سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری بهنسبت روشن از این وضعیت به نمایش میگذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوششها و کوششهای تئوریک معتبر فاصلهای قابل توجه دارد. به اینها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبانهای خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بینیاز از ایستگاههای مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاحطلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگرساز و غیریتستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه میبینیم عمده تلاش جریان رقیب اصلاحطلبان بر فتح بوروکراسی و ویژهخواری، آن هم به مبتذلترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمیتوان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهمتر محافظهکاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیضهای جنسی، قومی و… را در پی داشته است. معالوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو بهحساب نخواهد آمد.
با این اوصاف میتوان اینگونه ادعا کرد که احزاب اصلاحطلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلیشان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.
نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل. برای توضیح این سرفصل نخست میبایست تفکیکی میان سیاست پاییندستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک بهنظر میرسد کفه سیاست بالادستی به سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورایهای قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پاییندستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پاییندستی بهحدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچگونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دستکم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرفکننده، آمار گرانفروشی و گرانفروشان را گزارش میکردند!
این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاحطلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودیها (inputs) با واقعیت همخواناند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثالهایی را ذکر میکنم که به نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان شدهاند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان میداد. برای نمونه میتوان به مجموعه بیانیههای تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آنکه در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفتوگو و نقد در عرصه عمومی را بهدنبال داشتند. حال آنکه امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:
الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،
ب. مسئله خصوصیسازی،
پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،
ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آنها و فقدان توان چانهزنی مؤثر این قشر،
ث. مسائل نظام درمان و تعرفهها،
ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،
چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرکهای عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…
کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راهحل صورت نمیپذیرد یا اگر هم تلاشی صورت میگیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمیکند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به اینها اضافه کنیم مواردی که به سیاستهای کلی نظام راجع است و اساساً باب گفتوگو دربارهشان بسته است؛ خواه بهعلت محافظهکاری، خواه بهدلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه بهسبب انذارها و محدودیتها.
این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را بهدنبال دارد. نخست آنکه کارویژه اصلاحطلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربهگیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان میرود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم میبیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان میدهد. دوم آنکه، جامعه بهسوی نوعی خودبسندگی هدایت میشود و بیپشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد میشود و بهشکل اقتضایی عمل میکند. نام این وضعیت را میتوان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه بهغایت افزایش پیدا میکند و مردم مستمراً متحمل هزینههای گزاف میشوند. ضربهناپذیری- یا ضربهپذیری حداقلی- مردم بهشکل تودهای در دولت اصلاحات میتواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربهپذیری تودهای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست بهعنوان ضربهگیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد. سوم آنکه متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاحطلبان تحمیل میشود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئلهیابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگاندازیها در پروسههای اصلاحی، و برگشتپذیری آنها به مؤلفههایی چون «لحن»، «ادبیات تحریکآمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آنکه میتوان فهرستی از لحنهای آرام، و ادبیات غیرتحریکآمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم» است. چنانکه اختلال در نظام مسئلهیابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون میشود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علتالعلل مسائل معرفی میشود. حال آنکه اساساً منطق اصلاحات، نه خصمپرور است و نه حذفمحور.
در بخشهای بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.
پینوشت:
[۱] خوانندگان میتوانند برای مطالعه بیشتر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی و پیشنهادهای مطرح در زمینه تأسیس نهاد اطلاعاتی کشور مراجعه کنند.