Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه‌ها در صفحات خود اخبار، یادداشت، سرمقاله و عناوین ویژه و اختصاصی دارند که بر اساس اتفاقات روز منتشر می‌شود. همچنین جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای در رسانه‌ها نیز دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامه‌های و جراید سراسر کشور بیستم و هفتم آذر ماه به شرح زیر است:

 

این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند

محمدایمانی در یادداشت امروز کیهان به بررسی یازده مورد مهم را به ظریف و روحانی یادآوری کرده و از آنها خواسته تا این موارد را قضاوت کنند و نوشته؛ ۱-اعتبار گفتار مدیران به این است که اولا استحکام منطقی داشته باشد و ثانیا در رفتار، نقض نشود. گفتار و رفتار دولتمردان باید معتبر باشد. البته پذیرفتنی است که یک مدیر ولو با تاخیر، به‌اشتباه خود پی ببرد و اصلاح کند؛ اما اگر خلاف گفتار، رفتار کرد، موجب تردید و سوء‌ظن خواهد شد که آیا عوام فریبی می‌کند؟ نعل وارونه می‌زند تا رد گم کند؟ دچار اختلال دو شخصیتی است؟ یا فاقد اراده برای جبران است؟ قبلا در یادداشت «شخصیت ایرانی و چالش چند شخصیتی‌ها» نوشتیم «فرافکنی و فرار از مسئولیت پاسخگویی، نوعی اختلال شخصیتی است. فرد در اختلال هویت گسستی، دارای دو یا چند شخصیت متناقض می‌شود. منشأ دوگانگی شخصیت می‌تواند تزلزل باور باشد، یا ضعف روحی و یا عدم قناعت و منفعت‌طلبی حاد. برخی ناخواسته دچار این عارضه می‌شوند، اما کسانی هم دانسته، در دو یا چند شخصیت متناقض هم فرو می‌روند».


۲- این روز‌ها برخی دولتمردان، سخنانی بر زبان جاری می‌کنند که نقض رویه پنج سال گذشته آنهاست. آقای روحانی هفته گذشته در جلسه هیئت دولت به درستی گفت: برخی مقالاتی که در دنیا نوشتند، گویی برای عدم توسعه ما ساخته شده. ما گاهی گرفتار یکسری مقاله شدیم و رفتیم پشت سر آن مقاله‌ها و ملت خودمان را به دردسر انداختیم؛ آن‌ها هم خودشان هیچ مراعات نمی‌کنند؛ مگر آن‌ها این بحث‌های مربوط به گاز‌های گلخانه‌ای را که می‌گویند، مراعات می‌کنند؟ این همه‌آلودگی در دنیا انجام می‌گیرد. اما به خودمان که می‌رسیم، می‌خواهیم خط به خط را اجرا کنیم، فکر می‌کنیم این‌ها آیات قرآن است».

۳- آقای ظریف نیز روز جمعه در یک نشست کاملا حزبی (ندای ایرانیان) شرکت کرد. صرف نظر از غیر قانونی بودن این حضور، بخشی از حرف‌های او توهین به شعور عمومی است: «دنیای امروز، دنیای پسا غربی است. یک زمانی دنیا معادل بود با غرب؛ آن دوران تمام شد. دوران قدر قدرتی تمام شده؛ نباید همه فکر خود را معطوف به آمریکا کنیم؛ خیال نکنیم هراتفاقی در دنیا می‌افتد، یک سرش در آمریکاست؛ غرب مرکزعالم نیست. جا‌هایی که داد ضدیت با آمریکا سر می‌دهند، باور ندارند آمریکا را هم می‌توان شکست داد. چرا غرور ملی مردم‌مان را نادیده می‌گیریم؟».

۴- سخنان آقای روحانی هنگامی ادا شد که وی به خاطر وعده انتقال آب خزر به سمنان، با انتقاد جدی کارشناسان و برخی حامیان خود مواجه شد. آیا اگر این بحث پیش نمی‌آمد، آقای روحانی نباید سخنان اخیر را بیان می‌کرد؟ مگر موضوع توافق آب و هوایی پاریس که دو سال قبل توسط وزارت‌خارجه و سازمان محیط زیست پخت و پز و امضا شد -و با وجود سپردن برخی تعهدات، هنوز در مجلس تصویب نشده- غیر از همین «گاز‌های گلخانه‌ای» است؟! سخن درست رئیس‌جمهور، ما را به یک پرسش مهم رهنمون می‌شود: خیانت امضای توافق پاریس و پذیرفتن برخی تعهدات ضد توسعه و پیشرفت کشور را چه کسانی و چرا مرتکب شدند؟ از کجا خط می‌گرفتند؟ آن‌ها چه نقشی در جا انداختن برخی برنامه‌های ضد پیشرفت داشته‌اند؟ آیا بدین ترتیب، نباید درباره موضوع نفوذ امنیتی و اقتصادی در پوشش بهانه‌های زیست محیطی حساس شویم؟ چگونه عنصر نفوذی دوتابعیتی، «معاون» معاون رئیس‌جمهور در سازمان محیط زیست شد و پس از لو رفتن، به شکل مشکوکی از کشور‌گریخت؟

۵- سخن آقای روحانی، حقیقت مهم‌تری را در خود نهفته دارد. آیا هدف بانیان FATF و CFT (مبارزه با تامین مالی تروریسم) و سند فرهنگی ۲۰۳۰ و توافق MTCR غیر از این است که ترمز توسعه و پیشرفت و اقتدار و استقلال ملت‌ها را بکشند؟ واقعا مافیای غربی حاکم بر این نهادها، با پولشویی و جرائم سازمان یافته و تامین مالی تروریسم و توسعه موشک‌های بالستیک در دنیا مشکل دارند یا سرقفلی این امور، دست خود آنهاست؟ انسان متاسف می‌شود وقتی می‌بیند مشاور رئیس‌جمهور، بعد از عیان شدن خسارت‌های برجام و دروغ از آب درآمدن وعده لغو تحریم‌ها می‌گوید «برجام بعد از خروج آمریکا آسیب دیده و حتی شاید به خاطر عدم پایبندی سایر کشور‌ها بیشتر آسیب ببیند. اما هر اتفاقی بیفتد، برجام توانست داغ ننگ تسلیحات هسته‌ای را از پیشانی ایران بردارد»! با طرف‌های مذاکره برجام که جز آلمان همگی ننگ سلاح هسته‌ای بر پیشانی دارند، مذاکره کردند و بخش اعظم برنامه صلح آمیز هسته‌ای را به تعطیلی کشاندند تا تحریم‌ها لغو شود؟ یا می‌خواستند به دارندگان بمب اتمی که حقیقت را می‌دانند، ثابت کنند که این ننگ به پیشانی ما نیست؟! آن وقت، غرب را واداشتند تغییر رویه دهد یا عهدشکن‌تر و گستاخ‌تر کردند؟!

۶- هر کدام از سخنان مورد‌اشاره آقایان روحانی و ظریف، یک اصل موضوعه و سنگ بنا در سیاستگذاری و راهبرد نگاری است. پیش فرض‌هایی است که بخش اعظم مشی دولت در سیاست خارجی را زیر سؤال می‌برد. این سخنان، برای مواخذه و محاکمه آن‌ها در دادگاهی که خودشان قاضی باشد، کفایت می‌کند. ظریف از غرور و عزت ملی و مرکز دنیا نداستن غرب حرف می‌زند، اما نمی‌گوید که چه کسانی گفتند «آمریکا کدخداست و اروپایی‌ها آقا اجازه هستند» یا «آمریکا می‌تواند با یک بمب، تمام توان دفاعی ما را نابود کند»؟ و چه کسانی پس از خروج آمریکا از برجام ادعا کردند «شر مزاحم کم شد» و «برجام را با اروپا ادامه می‌دهیم»؟!
۷- ظریف نمی‌گوید از همه دعاوی برجامی، فقط خسارت‌هایش برای ما مانده است. نمی‌گوید که آیا با تدبیر تیم وی، خروج ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده از کشور(از مجموع ۱۰ هزار کیلوگرم- ۹۷ درصد کل اورانیوم غنی شده در ۱۰ سال)، تعلیق و از کار انداختن ۱۵ هزار سانتریفیوژ از مجموع ۱۹ هزار سانتریفیوژ (۷۸ درصد)، تغییر ماهیت رآکتور آب سنگین اراک و از کار انداختن قلب رآکتور آن، بیکار و متفرق کردن بخش مهمی از متخصصان و توقف پیشرفت شتابان برنامه هسته‌ای برای حداقل ۸ سال را پذیرفتیم تا وقتی شخص ایشان با دعوت دولت آلمان در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت می‌کند، معطل یک باک بنزین هواپیمایش باشد؟ یا شهریور پارسال به طرف‌های برجام در نیویورک بگوید «۲۰ ماه پس از برجام، هنوز هم نمی‌توانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم»؟! یا همین پریروز در کنفرانس دوحه قطر بگوید «اگر هنری باشد که ما در ایران در آن بی‌نقص باشیم، هنر دور زدن تحریم‌هاست؛ به بقیه هم میتوانیم آموزش بدهیم»؟!

۸- غرور و غیرت ملی ظریف کجا بود وقتی سال ۲۰۰۴، از موضع یک بازیگر حزبی به البرادعی گفت: «بسیاری از کاندیدا‌ها از شکست مذاکرات ما سود می‌برند، آن‌ها موفقیت جذابی در این گفتگو‌ها نمی‌دیدند. هم برای اروپایی‌ها و هم مذاکره‌کنندگان، اعتبار از دست رفته بود. این، فقط مشکل آن‌ها نبود، مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود، اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه». یا با سخنان او در شورای روابط خارجی آمریکا به تاریخ ۲۶ شهریور ۹۳ و در پاسخ هاله اسفندیاری (ازمتهمان براندازی نرم و کودتای مخملین) چه کنیم که گفت: «ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن، تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی برگزار می‌شود، به عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در سال‌های۲۰۰۴ و۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس‌جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد (!) حالا بار دیگر من زنده شده‌ام. غرب در انتقال پیامی که می‌خواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند». آیا در قبیل این سخنان، عزم شکست دادن آمریکا دیده می‌شود؟!

۹- یک سال بعد از این سخنان (چهارم مرداد ۹۴) جان‌کری در همین شورای روابط خارجی گفت: «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطی‌ها در ایران می‌فرستیم. چه کسی می‌داند در این صورت انتخابات (مجلس) چه می‌شود؟ اما روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به دردسر جدی می‌افتند». دقیقا یک سال بعد (چهارم مرداد ۹۵)، جان برنان رئیس‌وقت CIA در همایش امنیتی اسپن تصریح کرد: «توافق هسته‌ای، پرزیدنت روحانی را که از دید ما بین عناصر فعال در ایران بسیار میانه‌روتر به‌شمار می‌آید، تقویت کرد. او باید دستاورد‌های بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند. نگرانی من این است که خب، بسیاری از ایرانی‌ها انتظار داشتند با آزاد شدن دارایی‌های این کشور، پول به زندگی آن‌ها سرازیر شود».

۱۰- آقای اسدالله اسدی «دبیر سوم سفارت ایران در اتریش»، از ۱۰ تیر ماه (پنج ماه قبل) در آلمان بازداشت و سپس به بلژیک منتقل شده و تحت فشار و آزار قرار دارد. اما ظریف به همین یک توییت غرورآمیز بسنده کرده است: «چقدر تعجب‌برانگیز است همزمان با سفر هیئت ایرانی و رئیس‌جمهور به اروپا (اتریش)، یک نفر دیپلمات بازداشت شده است»! نمونه مشابه این حرمت و عزت دیپلماتیک دولت، ماجرای ویزای حمید ابوطالبی (معاون سیاسی وقت دفتر روحانی) است که در دوره مغازله و توافق با دولت اوباما، به‌عنوان نماینده کشورمان در سازمان ملل معرفی شد. ابوطالبی اخیرا در توئیتر نوشته «بالاتر از لیست سیاه FATF لیستی نیست. این بار در زمستان ۱۳۹۷ راه را اشتباه نرویم». آیا مشاور فعلی رئیس‌جمهور یادش نیست دولت اوباما همان زمان که آقای روحانی، اوباما را «بسیار مودب» می‌نامید، همین آقای ابوطالبی را «تروریست» خواند و ویزا نداد؟ آیا او نمی‌داند از نگاه FATF و دیکته‌های آمریکا، تروریست محسوب می‌شود؟!

۱۱- شورای امنیت با فشار آمریکا و برای دومین بار در یک هفته گذشته، موضوع موشک‌های ایران را در دستور بحث قرار داد. این وارونگی در حالی است که اگر آقای ظریف و تیم او اهتمام داشتند، باید نقض ۸ ماهه قطعنامه ۲۲۳۱ (که برجام ضمیمه آن است) در دستور قرار می‌گرفت و آمریکا به‌جای اینکه طلبکار شود، مواخذه می‌شد. چرا به‌جای طلبکاری از اروپا درباره برجام، باید سراغ مذاکره در زمینه پیمان سلطه‌طلبانه
MTCR (Missile Technology Control Regime – رژیم کنترل تکنولوژی موشکی) برویم؟! کدام منطق می‌تواند بگوید ایران نباید موشک با برد بیش از قطر خود یا مثلا بالای دو هزار کیلومتر داشته باشد؟! وقتی دولت‌های آمریکا در ادوار مختلف، ایران را علنا تهدید به حمله نظامی می‌کنند و می‌گویند همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی روی میز است، بر مبنای منطق بازدارندگی، حق داریم جنگ افزار‌هایی برای دفاع از خود داشته باشیم و موشک دوربرد، یکی از همان هاست. وقتی رژیم صدام به ایران حمله کرد و شهر‌های بی‌دفاع ما را به بمب و موشک بست، رژیم‌های انگلیس و فرانسه و آلمان و برخی دولت‌های دیگر اروپایی تأمین‌کنندگان بمب و موشک‌های رژیم بعثی بودند. همان‌ها تروریست‌های منافقین و داعش و الاحوازیه و جندالشیطان را تأمین و تجهیز کرده‌اند. برای چنان دولت‌های عنودی باید برگ برنده و ابزار بازدارندگی رو کرد. چرا باید همچنان منفعل عمل کنیم و سرعت و مسیر پیشرفت و اقتدار را با ملاحظات دشمنان خود تعیین کنیم؟ پنج سال عقب افتادن و هزینه دادن کافی نیست؟

 

مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها    جعفر حق پناه استاد دانشگاه در یادداشت امروز ایران با اشاره به همایش صلح و ثبات در غرب آسیا که روز گذشته برگزار شد، به تحلیل اهمیت برگزاری از این دست همایش‌ها پرداخته و با اشاره به مذاکرات صلح یمن نوشتغهمایش صلح و ثبات در غرب آسیا در شرایطی به عنوان مقدمه کنفرانس امنیتی تهران با حضور مقام‌های سیاسی و دیپلماتیک و کارشناسان حوزه سیاست خارجی برگزار شد که جمهوری اسلامی ایران و کشور‌های تأثیرگذار منطقه می‌کوشند در تحولات جاری کانون‌های بحرانی منطقه همچون یمن و سوریه به سمت و سوی تثبیت دستاورد‌های خود گام بردارند. این در حالی است که در فضای نزدیک شدن به پایان جنگ نظامی در سوریه و آغاز گفتگو‌های یمنی – یمنی و شرایط پرآشوب منطقه غرب آسیا نمی‌توان از شکست یا پیروزی مطلق صحبت کرد. بی‌تردید جمهوری اسلامی در هر دو حوزه یمن و سوریه دستاورد‌هایی داشته است که این دستاورد‌ها تثبیت شده نیستند. مرحله دشوار کار از همین جا آغاز می‌شود که گام برداشتن در امتداد یک فرآیند سیاسی و دیپلماتیک جهت تثبیت دستاورد‌های میدانی با مقوله مشروعیت، مقبولیت و ایجاد اجماع درباره خواسته‌ها و مطالبات ایران و سایر بازیگران مرتبط، تقارن پیدا می‌کند. در اینجاست که گفتگو و تلاش برای چانه زنی و به حداکثر رساندن منافع ایران در کنار در نظر گرفتن ملاحظات بازیگران دیگر موضوعیت پیدا می‌کند. بی‌تردید کسب دستاورد‌های میدانی فارغ از هزینه‌های هنگفت مادی و معنوی نبوده است؛ اما پیشبرد سیاست جمهوری اسلامی در منطقه بویژه در سوریه و یمن بدون تثبیت کردن این دستاورد‌ها که کار بسیار دشوار و خطیری است، امکان پذیر نخواهد بود. از این منظر نباید پیروزی در یک عرصه نبرد با پیروزی در جنگ اشتباه گرفته شود.  

در چنین شرایطی نفس آغاز مذاکرات پیرامون موضوع یمن گام خوبی است که می‌تواند زمینه‌هایی را برای آغاز گفتگو میان ایران با کشورهایی، چون عربستان سعودی که در رابطه‌ای مبتنی بر خصومت قرار گرفته‌اند، فراهم سازد. این در حالی است که حتی با عربستان هم می‌توان وجوهی از گفتگو را قائل شد. بویژه که آنچه برای عربستان موضوعیت دارد، مسأله یمن است، درحالی که برای ایران مسأله سوریه مهم‌تر هست. البته مذاکرات میان تهران و ریاض در خصوص موضوعات یاد شده می‌تواند به اشکال مختلف جریان یابد و لزوماً نباید انتظار داشت که رسمی و علنی برقرار شود. چه این گفتگو اگر درباره منافع مشترک هم صورت نگیرد می‌تواند زمینه فهم واقعی طرفین از تهدیدات مشترک را فراهم کند و یا به توافقی پیرامون تعریف قواعد رقابت منتهی شود.

انتظار برای همگرایی بازیگران مؤثر منطقه‌ای جهت حل و فصل بحران‌های موجود در حالی است که منطقه خاورمیانه و مرز‌های امنیتی آن با حضور بازیگران بین‌المللی تعریف می‌شود؛ منطقه نفوذپذیری که نمی‌توان انتظار داشت بازیگران فرامنطقه‌ای از نقش آفرینی در آن داوطلبانه کنار روند. از این منظر بایستی سازوکاری به شکل یک کنسرسیوم که کنشگران خارج از منطقه هم در آن نقش داشته باشند، طراحی شود و در آن قالب به ترتیباتی نوین و نه لزوماً یک نظم جدید، فکر کرد. از این حیث شاید بتوان گفت که کنفرانس‌هایی نظیر کنفرانس صلح و ثبات در غرب آسیا می‌تواند شروع خوبی باشد تا دیدگاه‌های ایران تبیین شود و در ادامه به اشکال مختلف در حوزه‌های دیپلماتیک پیشرفت پیدا کند.

 

 

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: عناوین روزنامه ها عناوین خبری عناوین مهم عنوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۰۴۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرور یک تجاوز شیمیایی

واکنش عراق در حلبچه بیش از آن‌که به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایت‌های جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچ‌گونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!

به گزارش ایسنا،‌ استراتژی تعقیب متجاوز در جبهه شمالی بر این اساس طراحی‌شده بود که با پیشروی در شمال سلیمانیه، در منطقه عمومی ماووت، هدف‌های پیش‌بینی‌شده تحقق یابد، لیکن بروز مشکلاتی در آن منطقه که عمدتاً ناشی از موانع طبیعی بود، طراحان نظامی را به این نتیجه رساند که محور حلبچه را جایگزین محور ماووت کنند.

با توجه به این نکته که تصرف حلبچه خود هدف مستقلی بود، ضمن اینکه گامی به‌سوی مرکز استان نیز محسوب می‌شد؛ بر این اساس، عملیات حلبچه (والفجر ۱۰) با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران، در سه محور و در چهار مرحله (از تاریخ ۱۳۶۶/۱۲/۲۳) اجرا شد.

ابتدا با تلاش طاقت‌فرسای مهندسی، ارتفاعات سخت گذر، مناسب عبور شد، سپس عملیات آغاز گردید. در این عملیات رزمندگان موفق شدند با استفاده از غفلت دشمن، ارتفاعات مرزی را پست سر گذرانند و شهرهای بیاره، طویله، دوجیله، خرمال و حلبچه را تصرف کنند.

به‌این‌ترتیب مقدمات تصرف سد دربندیخان و نیز انسداد جاده مهم سلیمانیه فراهم آمد. پیش‌بینی می‌شد که تصرف این منطقه وسیع، نیروهای احتیاط دور ارتش عراق را از جنوب راهی شمال کند و در این زمین، همچون زمین شلمچه و فاو، آسیب فراوانی به ارتش عراق وارد آید؛ لیکن سرفرماندهی ارتش عراق حاضر نشد برای بازپس‌گیری منطقه حلبچه، یگان‌هایی را که در جنوب آماده نگه‌داشته بود، وارد عملیات کند بلکه برای مقابله با رزمندگان، به سلاح‌های کشتارجمعی متوسل شد و صرفاً یگان‌ها و نیروهای منطقه‌ای خود را وارد نبرد کرد که آن‌ها نیز کاری از پیش نبردند.

به‌عبارت‌دیگر، واکنش عراق در حلبچه بیش از آن‌که به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایت‌های جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچ‌گونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!

در نیم روز ۱۳۶۶/۱۲/۲۶درحالی‌که انبوه مردم حلبچه خانه و کاشانه خود را به‌قصد ایران ترک می‌کردند، به دستور حکومت عراق، نیروی هوایی این کشور، مردم منطقه و خصوصاً روستای انب را هدف بمباران شیمیایی قرار داد که براثر آن حدود ۵۰۰۰ نفر کرد عراقی به شهادت رسیدند.

اسدالله احمدی؛ راوی نیروی زمینی سپاه که حدود یک ساعت پس از شروع بمباران‌ها به این منطقه آمده بود، مشاهدات خود را این‌گونه نوشته است:

«به‌اتفاق برادر علیرضا ایزدی؛ راوی قرارگاه فتح جهت مشاهده نتیجه بمباران، به منطقه مذکور رفتیم. شهر و جاده‌های منتهی به آن بمباران‌شده و محل اصابت بمب‌ها به قطر ۷، ۸ متر و به عمق حدود ۲ متر، حفره‌هایی ایجاد کرده بود.

مقدار زیادی البسه و لحاف و تشک و وسایل زندگی روی جاده ریخته بود. در نزدیکی یک خودرو نظامی عراقی که در حال سوختن بود، به جنازه ۴ نفر که ۲ نفرشان زن بودند و یک نفرشان پسر جوان حدود ۱۴، ۱۵ ساله و یک دختربچه ۶، ۷ ساله برخوردیم.

در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکایی‌ها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آن‌ها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار داده‌اند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.

یکی از جنازه‌ها متعلق به دختری بود که از سینه به بالای بدنش وجود نداشت. جنازه دیگر مربوط به یک زن، یک پسرک جوان و یک کودک بود که در حاشیه جاده افتاده بودند.

در این حال صدایی حواس بنده را متوجه جنازه نزدیک مان کرد. با دقت، ولی با شک و تردید خم‌شده و بار دیگر منتظر شنیدن صدایی شدم. بار دیگر صدایی ضعیف به گوشم رسید. متوجه شدم کودک زنده است. درصدد برآمدیم تا به‌گونه‌ای به او کمک کنیم. کودک به پهلو افتاده بود.

از موهای خرمایی و بلندش معلوم بود که دختر است، صورتش خون‌آلود و ترکشی به بینی‌اش اصابت و کاملاً نوک بینی‌اش را سوراخ کرده بود. قسمتی از موهای سر و آسفالت زیر سر دخترک خونی بود. کمی دقت کردم دیدم نفس می‌کشد و یک ترکش نسبتاً بزرگ نیز به ساق پای راستش اصابت کرده بود.

از فاصله ۱۰۰ متری متوجه شدیم که یک خودرو به ما نزدیک می‌شود. این خودرو ازجمله امکانات از صدها خودروی به‌جامانده نیروهای عراقی بود که توسط یکی از برادران لشکر ۸ نجف به سمت ما آورده می‌شد تا احیاناً به عقب منتقل شود.

با علامت دست ما ایستاد. اتفاقاً آمبولانس بود. به راننده گفتیم احتمالاً بیمارستان شهر حلبچه فعال است. وی پذیرفت تا کودک را به حلبچه برساند. برادر ایزدی یک تشک ابری پیداکرده و به کف ماشین انداخت، سپس دخترک را در کف آمبولانس گذاشتیم، در این حال دخترک چشمش را باز کرد و دچار تهوع شد.

برادر ایزدی با پارچه‌ای صورت او را پاک کرد. دخترک درحالی‌که دو دستش را به حالت سپر مقابل سینه و صورت خود گرفته بود؛ با وحشت نگاهی کرد و کلمه‌ای به زبان جاری کرد. با دست به حالت نوازش به وی اشاره کردیم که ناراحت نباشد و نترسد و با زبان نیز همین کلمات را تکرار کردیم.

مقداری زیر سر دخترک را درست کردیم و برادری که ماشین را آورده بود، پشت فرمان نشست و ماشین را به حرکت درآورد. بنده و برادر ایزدی به‌اتفاق درحالی‌که متأثر بودیم، از کنار جاده از داخل زراعتی که احتمالاً زراعت جو بود به‌طرف تپه میرآوه که قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی و لشکر ۸ بود، حرکت کردیم.

دوگانگی در سیاست خارجی آمریکا

در بهار سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۳۸۱ هجری شمسی)، درحالی‌که واشنگتن برای جنگ با عراق آماده می‌شد، جورج دبیلو بوش؛ رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آشکارا از عبارت: کسی که مردم خود را بمباران شیمیایی کرده برای صدام استفاده می‌کند و در واقع به‌طور مستقیم به رویداد حلبچه اشاره می‌کند.

چند ماه بعد نیز یکی از بازماندگان بمباران شیمیایی حلبچه در گفت‌وگو با روزنامه‌نگاران درباره سیاست آمریکا گفت:

در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکایی‌ها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آن‌ها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار داده‌اند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.

سخنان این شهروند عراقی، دیدگاه درستی بود که در آن زمان ارزش تعمق و بررسی داشت. در اوت ۲۰۰۲ م (مرداد ۱۳۸۱) نیز نیویورک‌تایمز در یکی از عنوان‌های خبری‌اش نوشت: افسران آمریکایی می‌گویند به‌رغم استفاده عراق از گاز شیمیایی، آمریکا همچنان در جنگ به این کشور کمک می‌کرد.

این مقاله همچنین با افشای یکی از برنامه‌های مخفی آمریکا نوشت: آمریکا در حالی در طرح‌ریزی‌های حساس به عراق کمک می‌کرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا می‌دانستند فرماندهان عراقی در جریان نبردهای سرنوشت‌ساز جنگ ایران و عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی استفاده خواهند کرد.

پاتریک تایلر؛ رئیس دفتر روزنامه تایمز در واشنگتن در این مقاله به گفته‌های سرهنگ والتر پاتریک لانگ (از افسران ارشد سابق اطلاعات نظامی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا) استناد می‌کند که بدون افشای جزئیات مسائل دارای طبقه‌بندی و در توجیه این اقدام گفته است:

جامعه اطلاعاتی آمریکا برای آنکه مطمئن شود عراق در جنگ شکست نخواهد خورد به‌جز کمک به این کشور چاره دیگری نداشت.

منابع:

۱-جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ چهارم ۱۳۹۹، ص ۹۹

۲-ایزدی، یدالله، روزشمار جنگ ایران و عراق: عملیات والفجر ۱۰ (کتاب پنجاه و چهارم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۲، صص ۱۹۵، ۱۹۶

۳-هیتلرمن، یوست ار، رابطه زهرآگین؛ آمریکا و عراق و بمباران شیمیایی حلبچه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۳۹۲، صص ۳۸۸، ۳۸۹

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • کیفیت شگفت انگیز و هنر عکاس در ثبت تصاویر از یک سرخرطومی
  • دعوت آلکنو از بدنساز ایرانی برای حضور در تیم والیبال زنیت
  • واکنش ظریف به اعتراضات دانشجویی در آمریکا برای حمایت از فلسطین
  • واکنش ظریف به اعتراضات دانشجویی در آمریکا
  • پاسخ سخنگوی شورای نگهبان به ادعای حسن روحانی
  • مرور یک تجاوز شیمیایی
  • طعنه سنگین روحانی به وضعیت مشارکت در انتخابات
  • آلکنو سرمربی تیم والیبال زنیت شد
  • تثبیت جایگاه ایران در منطقه پس از «وعده صادق»
  • طعنه سنگین روحانی به شورای نگهبان و دولت؛ باید حسرت انتخابات کشور‌های همسایه را بخوریم!