به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از مشرق، «حمید باقری درمنی» یکی از بزرگترین مفسدین اقتصادی سالهای گذشته که پس از طی محاکمه، در نهایت به اعدام محکوم شد، یکی از پیچیده ترین پرونده های اقتصادی یک دهه اخیر است؛ پروندهای که در دولتهای مختلف ریشه داشته و از بابک زنجانی (دیگر مفسد اقتصادی اعدامی) تا برخی چهرههای سیاسی و متهمان امنیتی نیز با وی مرتبط بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باقری درمنی در جریان رسیدگی به پروندهاش از هیچ تلاشی برای انحراف در مسیر رسیدگی، تطمیع و حتی فرار از کشور دریغ نکرده است و یکبار پیش از خروج از کشور و بار دیگر نیز پیش از اجرای نقشه فرار، به دام افتاده است.
محکومان امنیتی هم به کمک متهم اقتصادی آمدند
اما یکی از نکات جالب این پرونده، اقدام دو محکوم امنیتی تابلودار برای آزادی باقری درمنی بوده است؛ در این ماجرا نام «هدایت الله آقایی» و «هنگامه شهیدی» که هر دو از محکومان امنیتی هستند به چشم میخورد.
اما علت اینکه فردی از عناصر فتنه ۸۸ به نام «هنگامه شهیدی» قصد وثیقه گذاشتن سند زمین ۵۰۰ هزار مترمربعی خود برای آزادی او را داشته است، چیست؟
«حمید باقری درمنی» که به عنوان یکی از بزرگترین مفسدین اقتصادی شناخته میشود، از سال ۱۳۸۳ به بعد دارای پروندههای قضایی گوناگون بود؛ از «قاچاق کالا» و «پولشویی با ارزش نجومی» تا «پرونده معوقات بازپرداخت وامهای بانکی» و «قاچاق شمش طلا».
رسیدگی به پرونده باقری درمنی به دلیل پیچیدگیها و شگردهای او در انجام اقدامات مجرمانه زمانبر شد.
یکی از شگردهای درمنی برای اینکه دستگاههای نظارتی به فسادش پی نبرند این بود که به محض شروع رسیدگی به پرونده بزرگ کلاهبرداری، حلقه اول اطرافیانش را به خارج از کشور فراری داد تا حلقه وصل فساد به وی از بین برود و دستگاه قضایی نتواند به یکی از بزرگترین مفسدان اقتصادی سالهای اخیر برسد غافل از اینکه با رسیدگی های بدون اغماض و دقیق نقش سرکردگی وی در این فساد بزرگ کشف شد.
رسانه ها، در تاریخ ۹ خرداد ۸۶، «باقری درمنی» را «ابر بدهکار بانکی» با ۲ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی نامیدند.
در تاریخ ۲۲ خرداد ۹۱ فرمانده وقت نیروی انتظامی طی نامهای به احمدینژاد رئیس جمهور وقت اعلام میکند که گزارشاتی از اداره امور شعب بانک ملی به مرکز عملیات ویژه ناجا، ناظر بر وقوع تخلفاتی در شعبه بهار بانک ملی ارجاع شده است.
آنطور که در نامه فرمانده ناجا آمده بود، شرکت «آریا برج» با مدیریت فردی به نام «محمدرضا نصیری» با تبانی و نفوذ «باقری درمنی» که در گزارش مزبور در مقابل نامش در داخل پرانتز عبارت «بدهکار کلان سیستم بانکی» درج شده بود، اقدام به سوء استفاده مالی به مبلغ ۲۸۰ میلیارد تومان بواسطه تعداد ۱۱۰ فقره ضمانت نامه تقلبی کرده بود.
«جوانمیر محمدی» رئیس سابق بانک ملی شعبه بهار در بخشی از اعترافات خود میگوید: «درمنی» که از بدهکاران کلان بانکی بود به واسطه یکی از افرادش به نام «محمدرضا نصیری» از «خاوری» دستور صدور ضمانت نامههای بانکی را گرفته بود؛ اما سرپرست یکی از مناطق بانک ملی دستور وی را انجام نداد که پس از ۲۴ ساعت از سمت خود برکنار شد.
دور جدید تشکیل پرونده های قضایی جدید درمنی که منجر به حکم افساد فی الارض وی شده است با شکایت «شرکت پالایش نفت جی» از باقری درمنی در تاریخ ۱۲ شهریور ۹۱ ثبت و اغاز شده است؛ در دادخواست شرکت مزبور آمده بود که شرکتهای ۶ گانهای با عناوین مشخص با توسل به عملیات متقلبانه اقدام به اخذ ۱۷۸ هزار تن قیر از شرکت نفت جی و تحصیل نامشروع اموال شرکت مذکور کردهاند.
گزارش مرکز عملیات ویژه پلیس ناجا نیز که در همان مقطع شهریور ۹۱ واصل شد، حاکی از این بود که «حمید باقری درمنی» سرشاخه شبکهای است که با شرکتهای شش گانه فوقالذکر اقدام به کلاهبرداری و تسهیل مال نامشروع کردهاند.
این گزارش حاکی است حکم قضایی ممنوع المعاملگی درمنی هم از تاریخ ۱۵ شهریور ۸۹ اجرا شده است.
«باقری درمنی» در تاریخ ۳۱ مرداد سال ۹۳ به اتهام افساد فی الارض بار دیگر بازداشت میشود.
با ورود پرونده باقری درمنی به مراحل حساس خود و اثبات اهتمام و جدیت دستگاه قضایی در تعیین تکلیف پرونده این سرشبکه اصلی یکی از بزرگترین باندهای کلاهبرداری از سیستم بانکی و نفتی، جریان آلوده حامی قدیمی وی که توانسته برخی عناصر داخل و خارج از کشور را در پول های کثیف خود شریک کند دست به کار شدهاند تا به هر طریقی روند رسیدگی عادلانه به پرونده و حکم صادر شده از سوی دادگاه انقلاب اسلامی و دیوان عالی کشور را زیر سوال ببرند. این جریان تابلو دار قصد دارد با پول های به غارت رفته از بیت المال یکبار دیگر حمید باقری درمنی مفسد بزرگ اقتصادی نقش آفرین در پروندههای متعدد بانکی و نفتی را از چنگ قانون و عدالت نجات دهد.
جریان های آلوده به باند کلاهبرداری حمید باقری درمنی با خبرسازیهای مختلف تمام تلاش خود را میکنند تا با تحت تاثیر قرار دادن فضای خبری همچون گذاشته به کمک باقری درمنی آمده و شرایطی را برای او فراهم کنند تا این کلاهبردار بزرگ اقتصادی بتواند اندکی فضا را به نفع خود تغییر داده و یک بار دیگر این جریانهای آلوده به پولهای کثیف بتوانند از کنار یک پرونده غارت بیت المال، سرمایهای را برای خود فراهم نمایند.
در گزارش ذیل رد پاهایی از جریان فوق الذکر دیده می شود.
حوالی ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، خانمی ۴۲ ساله به شعبه سوم بازپرسی مجتمع امور اقتصادی تهران مراجعه و به صورت کتبی اعلام میکند قصد دارد ۵ سند تک برگی زمینی به متراژ ۵۰۰ هزار متر مربع را به عنوان وثیقه برای آزادی یک متهم ابر فساد اقتصادی، تودیع کند.
۵ سند فوقالذکر در بخشهای گرمسار و آرادان از توابع استان سمنان، به ثبت رسیده بودند و شماره پلاکهای ثبتی آنها عبارت بود از «۳۹۷۴۱»، «۵۶۶۰۱ «، »۵۶۶۰۲ «، »۵۶۶۰۳ « و «۵۶۶۰۴»
سند به نام هدایت الله آقایی
سند منتقل شده به هنگامه شهیدی
۵۰۰ هزار متر مربع زمین با تاسیسات خاص که قرار بود وثیقه آزادی یک مفسد اقتصادی باشد
سند منتقل شده به هنگامه شهیدی
۵۰۰ هزار متر مربع زمین مورد اشاره شامل تاسیساتی همچون حلقه چاه آب ۳۰ متری، سالنهای پرورش شترمرغ، سالن جوجه کشی، انبار خوراک دام، فضای مسقف نگهداری جوجهها، آب انبار، فضای فنس کشی شده و ... میشدند.
این ۵۰۰ هزار متر مربع زمین بواسطه ۵ سند تک برگی با شماره پلاکهای ثبتی مورد اشاره، قرار بود ضامن آزادی متهم پروند کلاسه ۹۳۰۰۰۷ باشد؛ پروندهای که در آن ردیفهای مختلفی از اتهامات اقتصادی به ثبت رسیده بود؛ از غارت بیتالمال تا کلاهبرداری ۲۰۰۰ میلیارد تومانی.
استعلام سوابق ثبتی اسناد زمین ۵۰۰ هزار متر مربعی گرمسار
پس از این درخواست تودیع وثیقه توسط آن خانم ۴۲ ساله، بازپرس مربوطه، استعلام سوابق کامل ثبتی پلاکهای مورد اشاره را از اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان آرادان خواستار شد.
۶ روز بعد یعنی در تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۹۶، جواب این استعلام از اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان آرادان به شعبه سوم بازپرسی مجتمع امور اقتصادی تهران واصل و مشخص شد شش دانگ پلاکهای ثبتی اسناد ۵۰۰ هزار متر مربع زمین گرمسار، به نام» هدایتالله آقایی «ثبت و سند شده است.
«هدایتالله آقایی» کیست؟
اما »هدایتالله آقایی» کیست که صاحب ۵۰۰ هزار متر مربع زمین با کاربری ویژه و مجوز حفر چاه آب عمیق است؟ این فرد از اعضای حزب کارگزاران سازندگی در سال ۸۸ از عناصر تاثیر گذار در ستاد یکی از سران فتنه بود و به جرم اخلال در نظم عمومی از طریق آشوب، و همچنین تحریک و تشویق مردم به شورش و اغتشاش همراه با فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به پنج سال حبس که دو سال و نیم آن قطعی و دو سال و نیم آن تعلیقی بود، محکوم شده بود.
سوالی که در این بین مطرح میشود، آن است که اگر سندهای آن ۵۰۰ هزار مترمربع زمین گرمسار، به نام «هدایتالله آقایی» است؛ چرا فرد دیگری غیر از او، با ادعای مالکیت این ۵۰۰ هزار مترمربع زمین قصد وثیقه گذاری برای یک متهم به فساد اقتصادی را داشت.
انتقال سند ۵۰۰ هزار متر مربع زمین از «هدایتالله آقایی» به «هنگامه شهیدی»
پاسخ به این پرسش نیز در همان استعلامی نهفته است که ۲۶ آذر ۱۳۹۶، از اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان آرادان به شعبه سوم بازپرسی مجتمع امور اقتصادی تهران واصل شد؛ در آن برگه استعلام قید شده بود که شش دانگ پلاکهای ثبتی آن ۵ سندِ متعلق به ۵۰۰ هزار متر مربع زمین گرمسار، در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۴، از سوی »هدایتالله آقایی « به نام » هنگامه شهیدی « انتقال یافته و سند این انتقال نیز صادر شده است!
انتقال زمین از هدایت الله آقایی به هنگامه شهیدی
«هنگامه شهیدی» همان خانم ۴۲ سالهای بود که سالها در انگلیس زندگی کرده است و روز دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، با ۵ سند تک برگی زمین ۵۰۰ هزار مترمربعی گرمسار به شعبه سوم بازپرسی مجتمع امور اقتصادی تهران مراجعه کرد و قصد داشت این سندها را به عنوان وثیقه برای آزادی یک متهم به فساد اقتصادی، تودیع کند.
«هنگامه شهیدی» نیز همچون «هدایتالله آقایی» در زمره فعالان فتنه ۸۸ بود. او چندی پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از انگلیس به تهران آمد و عضو ارشد ستاد انتخابات یکی از سران فتنه شد.
قطعا برای مخاطبان جالب خواهد بود که بدانند آن مفسد اقتصادی کیست که در مقطعی، «هنگامه شهیدی « حاضر شده سندهای زمین ۵۰۰ هزار مترمربعی را برای آزادیاش، وثیقه بگذارد.
توضیحات وکیل هنگامه شهیدی درباره اعلام اشتباه میزان محکومیت موکلش
«باقری درمنی» مفسد اقتصادی که «هنگامه شهیدی» میخواست سند ۵۰۰ هزار متر زمین را وثیقه آزادیاش کند.
آن مفسد اقتصادی همان » حمید باقری درمنی «است. فردی که ۱۸ آذر ۱۳۹۷، اعلام شد که به استناد ماده ۴ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شده و این حکم در دیوان عالی کشور ابرام و تایید شد.
«باقری درمنی» از سال ۱۳۸۳ به بعد دارای پروندههای قضایی گوناگون بود؛ از «قاچاق کالا» و «پولشویی با ارزش نجومی» تا «پرونده معوقات بازپرداخت وامهای بانکی» و «قاچاق شمش طلا».
وی در سال ۸۵ با حکم قضایی ممنوع المعامله می شود در شهریور ۹۱ دور جدید پرونده های قضایی اش با شکایت نفت جی آغاز و در روز ۳۱ مرداد سال ۹۳ بازداشت می شود.
اما علت اینکه هنگامه شهیدی قصد وثیقه گذاشتن سند زمین ۵۰۰ هزار مترمربعی خود برای آزادی «باقری درمنی» را داشته است، چیست؟
چه عاملی او را ترغیب کرده بود که برای آزادی این مفسد اقتصادی، سندهای زمین پرارزش ۵۰۰ هزار مترمربعی گرمسار را به گرو بگذارد؟
سند ذیل، همان درخواست کتبی «هنگامه شهیدی» برای وثیقهگذاری اسناد ۵۰۰ هزار متر مربع زمین گرمسار جهت آزادی «باقری درمنی» است که در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۹۶ به شعبه سوم بازپرسی مجتمع امور اقتصادی تهران، ارائه شد.
نامه هنگامه شهیدی برای تودیع وثیقه جهت آزادی باقری درمنی
فردی که مدعی بود معیشتش در تنگناست، ۵۰۰ هزار متر زمین داشت !
نکته قابل تامل آنکه، هنگام شهیدی در زمانی که با حمایت کانالی ضدانقلاب علیه نظام مشغول اتهام زنی بود، اعلام کرده بود که از طریق کمکهای آشنایانش گذران معیشت میکند؛ جالب آنکه در همان مقطع وی زمینی به وسعت ۵۰۰ هزار مترمربع در تصاحب داشت که میخواست آنرا وثیقه آزادی یک مفسد اقتصادی کند.
جرائم امنیتی هنگامه شهیدی
همانطور که در بالا اشاره شد، «هنگامه شهیدی» در زمره فعالان فتنه ۸۸ بود. او چندی پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از انگلیس به تهران آمد و عضو ستاد انتخابات یکی از سران فتنه شد. شهیدی در چندین مقطع به سبب ارتکاب جرائم متعدد دستگیر شد. این فرد که خود را در فضای مجازی خبرنگار مینامید با پشتیبانی کانالهای بدنام و ضدانقلاب مشغول فعالیت گسترده بود.
نامبرده در تیرماه سال جاری در حالی که تحت تعقیب قضایی بوده، توسط مأمورین پلیس جزیره کیش شناسایی و دستگیر میشود. شهیدی تا قبل از دستگیری، برای اینکه از دید ماموران مخفی بماند، از ماسک استفاده میکرد.
در اینجا چند نکته مبهم ایجاد میشود:
چه رابطهای میان «هنگامه شهیدی» و «باقری درمنی» وجود داشت که «شهیدی» قصد داشت سند زمین ۵۰۰ هزار مترمربعی گرمسار را برای آزادی «باقری درمنی» وثیقه بگذارد؟
هنگامه شهیدی، در زمان فرار و قبل از دستگیری، در پستهایی که در توییتر منتشر میکرد مدعی بود، وضعیت مالی مناسبی ندارد و محل اسکانش از طریق دانشجویان یک دانشگاه فراهم شده و معتمدینش برای او پول میفرستند.
اما فارغ از موضوعات مطرح شده، یک نکته قابل تامل و مبهم، پس از دستگیری هنگامه شهیدی، فرقه بهاری و تیم رسانه ای رئیس جمهور سابق به تکاپو افتادند و با مطالب و یادداشت های گوناگون به مظلوم نمایی از این فرد پرداختند.
این موضوع آنقدر برای این جریان اهمیت داشت که «محمود احمدینژاد» در دفاع از هنگامه شهیدی بیانیه رسمی صادر کرد.
اما اخیرا و پس از اینکه ماجرای پرونده باقری درمنی به مراحل حساس خود نزدیک شد، یک بازوی دیگر از جریان احمدی نژاد با انتشار سلسله توییت هایی بصورت کاملا آشکار به حمایت از کلاهبردار بزرگ نظام بانکی و اقتصادی کشور پرداخت. اینکه رابطه بین پرونده باقری درمنی، هنگامه شهیدی و جریان احمدی نژاد چیست، موضوعی است که جزئیات بیشتری از آن منتشر می شود تا فرافکنی سودی نداشته باشد.
هجمه های همزمان آمدنیوز، جریان انحرافی و هنگامه شهیدی
هنگامه شهیدی که در این گزارش مشخص شد قصد وثیقه گذاری برای آزادی »باقری درمنی» مفسد اقتصادی را داشته، بعد از دستگیر شدن بواسطه جرائم متعدد، از سوی جریان انحرافی و حتی محمود احمدینژاد مورد حمایت واقع شد؛ همزمان، کانال ضدانقلاب آمدنیوز نیز به حمایت از شهیدی پرداخت.
آمدنیوز حتی اقدام به بازنشر توئیت احمدی نژاد در دفاع از شهیدی نیز کرد.
بازنشر توییت احمدی نژاد در حمایت از شهیدی در آمدنیوز
وجه مشترک هر سه جریان فوقالذکر، هجمه به قوه قضاییه است؛ هم احمدینژاد و جریان انحرافی، هم هنگامه شهیدی و هم کانال بدنام آمدنیوز، در مقطعی مشغول دروغ پردازی و هجمهپراکنی علیه نظام و دستگاه قضایی بودند و هستند.
در مقطع مورد اشاره حتی خلافگوییهای سه جریان فوق الذکر مشابه هم بود؛ شیوه کار آنها به این ترتیب بود که کانال ضدانقلاب آمدنیوز دروغ بزرگی را به مسئولان نسبت میداد و آن دروغ توسط هنگامه شهیدی تبلیغ و ترویج میشد و در گعدهها و میتینگهای احمدی نژاد و فرقه بهاری همان دروغ مجددا بازنشر میشد. احمدینژاد حتی از هشتگی استفاده کرد که هنگامه شهیدی علیه دستگاه قضا استفاده میکرد.
در وابستگی کانال ضدانقلاب آمدنیوز به سرویسهای جاسوسی دشمن کمترین تردیدی وجود ندارد؛ کما اینکه در گزارشات مبسوطی که پیش از این در مشرق و سایر رسانهها منتشر شده، به تفصیل در باب ماموریت تفویض شده به گردانندگان این کانال بدنام از سوی دشمنان ملت ایران، سخن رفته است؛ باید دید قطعه دیگر این پازل یعنی فرقه بهاری چه خط و ربطی با مهره های تابلودار ضدانقلاب و وابستهای نظیر آمدنیوز و هنگامه شهیدی دارد که در عملیات روانی آنها علیه نظام و مسوولان مشارکت داشت.
کد خبر 4489116
منبع: مهر
کلیدواژه: ایران
حمید باقری درمنی
هنگامه شهیدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۱۵۸۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: ترامپ از من چند بار دعوت به مذاکره کرد، ولی ما اجازه نداشتیم/ آمریکاییها هم در برجام علاقمند به سرمایهگذاری در ایران بودند
محمدجواد ظریف، وزیر پیشین وزارت امور خارجه گفت: فرض کنید بعد برجام چندین قرارداد در ایران بسته شده بود و شروع به سرمایهگذاری در منابع نفتی و گازی ایران کرده بودند، شرایط چقدر متفاوت بود. اقتصادآنلاین برای بررسی شرایط سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۲ با محمدجواد ظریف، وزیر پیشین وزارت امور خارجه به گفتگو پرداخته که متن کامل آن از این قرار است*: برخی مطرح میکنند که ایران در شرایط ژئوپلیتیکی خاصی است و به همین دلیل باید سیاست خارجی خاصی هم داشته باشد. نظرتان در این مورد چیست؟ ضمن اینکه میپذیرم شرایط ژئوپلیتیکی محدودیتها و فرصتهایی را ایجاد میکند، اما معتقد نیستم که این شرایط زندانی برای کشورها و یا جبری در نوع روابط کشورها ایجاد بکند. در نهایت این کنشگران هستند که تصمیم میگیرند در هر شرایط ژئوپلیتیکی چگونه عمل بکنند. اینگونه نیست که همه یکسان عمل کنند. مخصوصاً پس از فروپاشی نظام دوقطبی دیگر کسی نمیتواند از جبر ژئوپلوتیک صحبت بکند؛ چون حتی برای کسانی که به ساختار در روابط بینالمللی اعتقاد داشتند فهمیدند به عنوان تعیینکننده میبایست به نقش کارگزار بیشتر بها بدهند. به همین دلیل است که بنده معتقدم ایران درست است ویژگیهای ژئوپلیتیکی خاصی دارد و شرایط ویژهای دارد (بعضیها میگویند از نظر ژئوپلوتیکی ایران تنهاست) ولی معتقدم این یک سرنوشت محکوم نیست. این شرایطی است که کنشگران ایرانی با نحوه کنششان میتوانند بر آن تاثیرگذاری داشته باشند. میتوانند از آن بهرهبرداری مثبت بکنند یا میتوانند شرایط را به صورت منفی به مسیر غلطی هدایت بکنند. باور بنده این است که با فروپاشی نظم قدیم بینالمللی زمینه برای کنشگری برای کشورهایی مانند ایران که مبنای قدرتشان علاوه بر مبانی مادی قدرت، مبانی انگیزشی قدرت هم هست مثل قدرت پیام، قدرت الهامبخشی، استقلال، توان مردم و… است، گستردهتر شده است. لذا ما زمینههای کنشگری فعال در سطح منطقه و جهان را داریم، البته به شرطی که هم شرایط خودمان را و هم شرایط بینالمللی را بفهمیم. دنیا دیگر دنیای دوقطبی نیست، حتی موضوع قطبی بودن در جهان با چالش جدی رو به رو است؛ لذا باید این واقعیات را درک کرد. مهمترین عامل در نظام قطبی عامل وفاداریست و ما هنوز بر اساس این تصور به نظرم توهمی از روابط جهانی داریم و عمل میکنیم. بعد خیلی زود دلسرد میشویم که چرا روسها یا چینیها با ما اینگونه رفتار کردند؟ در صورتی که اگر درست تشخیص دهیم که امروز مبانی رفتار در روابط جهانی چگونه است حتماً نه چنین توقعاتی را خواهیم داشت، نه اقداماتی میکنیم که ایجاد چنین توقعاتی برای ما بکند. نه خودمان را فدا برای کسی میکنیم و نه توقع داریم که آنها برای ما این کار را بکنند.
در خصوص موازنه مثبت و منفی نظرتان چیست؟ فکر میکنید ما باید موازنه ی مثبتی داشته باشیم بین شرق و غرب یا موازنه منفیای را باید در نظر بگیریم؟ باورم بر این است که ما باید روابط سازنده با همه کشورها داشته باشیم. معتقدم که بدون روابط سازنده نه با شرق میتوانیم رابطه خوبی داشته باشیم نه با غرب. یعنی بدون اینکه با غرب رابطه داشته باشیم نمیتوانیم با شرق رابطه داشته باشیم و برعکس هم همینطور است. لذا اگر شما بخواهید اسم این را موازنه مثبت بگذارید اشکال ندارد ولی من معتقدم که این حرفها بار تاریخی دارد و لذا بیشتر من به تعامل فراگیر سازنده اعتقاد دارم نه اینکه شما الزاماً سعی کنید موازنه ایجاد کنید؛ نکته دیگر هم این است که به نظر من شما باید برای اصالت روابط با سایر کشورها رابطه برقرار کنید، نه برای ایجاد موازنه با دیگران. رابطه ما با روسیه و چین مهم است، ولی رابطه ما با
آمریکا نیز مهم است. اینها واقعیاتی است که باید به آنها توجه داشته باشیم. این رابطهها باید همراه با استقلال باشد نه برای ایجاد موازنه با دیگری. این را هم باید بدانیم که تا زمانی که ما با روسیه و چین رابطه نداریم، حتما غرب هم با ما رابطه فراگیر و همه جانبه نخواهد داشت. تا زمانی که درها به روی غرب از سوی ایران بسته باشد، حتما روسیه و چین هم احساس میکنند که کنشگر این
حوزه هستند و منافعشان را بر ما تحمیل میکنند بدون اینکه منافع ما را در نظر داشته باشند.
برخی مطرح میکنند که اگر جنگ جهانی سومی به راه بیافتد جنگ اقتصادی است و بعضی هم در کشور ما صحبت میکنند که جهان وارد جنگ اقتصادی میشود، ماهم الان در جنگ اقتصادی هستیم. میخواهم بدانم شما با این موافق هستید؟ اگر قرار است جهان جنگ اقتصادی داشته باشد این جنگ باید بین چین و آمریکا باشد. اما دیدیم که آقای شی جین پینگ در اجلاس سانفرانسیسکو چگونه رفتار کرد. لذا من معتقدم که عبارات و مفاهیمی که در دوران جنگ سرد وجود داشت کارآمدی خودش را از دست داده و رقابتها و تنشها جدی است. اما ما الزاماً به سمت جنگ نمیرویم. درست است آنچه که به ما تحمیل شد یک جنگ اقتصادی بود، اما آن یک استثنایی در قاعده بینالمللی است و نه یک قاعده بین الملل. البته من نه اقتصاد دانم و نه ادعایی در این زمینه دارم لذا این را بهتر است اقتصاددانها جواب دهند، من کلاً روابط بینالملل را در آن شرایط حاصل جمع صفر نمیبینم که ازش تعبیر جنگ اقتصادی بخواهیم بکنیم. عرض کردم رفتار چین کاملاً نشان میدهد.
ما طبق گفتگوییهایی که داشتیم مثلاً به طور مشخص آقای کوروش احمدی در خصوص این صحبت کردند که ما میتوانستیم در زمانی که بعد از اینکه اقای ترامپ از برجام خارج شد به شکل گی حتی با تفاوتهای شکلی، بار دیگر وارد برجام شویم و با او مذاکره کنیم و این فرصت مذاکره با ترامپ را از دست دادیم و بعد هم فرصت مذاکره با آقای بایدن را از دست دادیم؟ فرصت مذاکره با آقای بایدن که مربوط به دولت بعدی و مصوبه مجلس است و من نمیتوانم در آن مورد صحبت کنم. اما فرصت مذاکره با آقای ترامپ را ما از دست ندادیم. با همه احترامی که برای دوست و همکار عزیزم آقای احمدی قائل هستم، اعتقاد دارم که نیمی از قضیه را دیدهاند. چرا که آقای ترامپ یک بخشی از معادله است و کل معادله نیست. آقای ترامپ حداکثر میتواند یک توافق دو صفحهای مثل آن که با کره شمالی امضا کرد را امضا کند. آقای ترامپ نه توانش را داشت و نه ساختار آمریکا اجازه میدهد، همانطور که در کره شمالی اجازه ندادند که ایشان وارد یک توافق محتوایی جدید شود. با توافق دو صفحهای هم هیچ مشکلی از کسی حل نمیشود، فقط یک فرصت عکس انداختن فراهم میشود که ممکن است برای کره شمالی فرصت خوبی بود؛ چون همیشه رهبران کره شمالی دوست داشتند که با روسای جمهور آمریکا دیده شوند. چون این فرصت را پیدا نمیکردند بعد از اینکه روسای جمهور از کاخ سفید خارج میشدند معمولاً آنها را دعوت میکردند و با آنها عکس یادگاری میانداختند. لذا این پیروزی برای آنها بود و یک پیروزی هم برای آقای ترامپ بود که خاصیت نارسیستیاش را آبیاری کند. لذا این قسمت از فرمایش آقای احمدی کاملاً درست است که ترامپ علاقه داشت که این کار را انجام دهد؛ اما قسمت بعدیاش که همانطور که در اجلاس ویتنام آمریکا و کره شمالی دیدیم این افراد دیگر هستند که تصمیم میگیریم. در مرحله اقدام، آقای بولتون بود که با ارائه طرحی که حتما با نگرش ترامپ هم توافق نداشت، زمینه را برای به هم پاشیدن رابطه کره شمال و آمریکا فراهم کرد و تمام ابتکار آقای ترامپ را نابود کرد. در مورد ما هم همین اتفاق میتوانست بیافتد. حالا برای اینکه بیشتر شما را روشن کنم، آقای ترامپ از بنده چند بار دعوت به مذاکره کرد، ولی ما که اجازه برای مذاکره نداشتیم. اما آقای بولتون در کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» کاملاً تشریح میکند که هربار ایشان تا مرز استعفا پیش رفت برای اینکه مانع از مذاکره شود. خیلی هم با آب و تاب توضیح میدهد که در هر دو مورد استعفا نامهاش را نوشت و وقتی مذاکره صورت نگرفت خیالش راحت شد. اما همین نشان میدهد، اگر بنده با آقای ترامپ مذاکره کرده بودم یا آقای دکتر روحانی مذاکره بودند، نهایتاً همین بولتون بودند که باید این مذاکرات را به نتیجه میرساندند. نکته دیگری که در این زمینه قابل توجه است این خواهد بود که ما تلاش هم کردیم. در کتاب پایاب شکیبایی من شرح ماجرای ارائه یک پیشنهاد با توافق حاکمیت ایران به پوتین برای انتقال به آقای ترامپ را گفتم. این پیشنهاد به آقای ترامپ گفته شد و آقای ترامپ هم استقبال کرد، در مرحله بعدی طبق توافق اولیهای قرار بود آقای پومپئو مذاکره نکند و دیگران مذاکره بکنند. آقای پومپئو خودش را وارد کرد و پروژه را به شکست کشاند. لذا این سابقه را ما داریم که بولتون و پومپئو، این اقدامات را میکردند. بعضیها ایراد میگیرند که آقای بولتون و پومپئو از ابتدای سال ۹۷ وارد کاخ سفید شدند، یعنی از آوریل سال ۲۰۱۸، لذا میگویند چرا از دوران آقای تیلرسون استفاده نکردید. من با آقای تیلرسون در جلسه ۵+۱ دیدار داشتم، به هیچ وجه آقای تیلرسون در ظرفیت مذاکره نبود و اعتماد لازم را از سوی آقای ترامپ برای این که مذاکره کند، نداشت. کاملاً مشخص بود و دیدیم که ظرف تقریبا یک سال از دولت آقای ترامپ خارج شد.
برخی میگویند ایران درهای سیاست خارجی خودش را بر روی جهان بسته و در روابطش با اروپا در تیرهترین حالت قرار دارد و رابطهاش با آمریکا که مشخص است. چقدر این موضوع برای کشور خطرناک است چون شما از یک کلید واژه امنیتی سازی ایران استفاده کردید، به نظرتان این بستن درها که گفته میشود بابت امنیتی سازی است؟ من معتقدم که ما اگر تشخیص دهیم که تهدیدی که برای جمهوری اسلامی وجود دارد تهدید امنیتیسازی است، در زمین این تهدید بازی نمیکنیم. لذا میتوانیم سیاست فعالتری را داشته باشیم. البته این به معنا نیست که دست از مخالفت با آمریکا بکشیم، مخالفت با سلطه و مخالفت با استکبار میتواند برای کشور یک زمینه قدرتی فراهم کند، با توجه به اینکه الان قدرت دیگر صرفاً قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی نیست. البته قدرتهای دیگری هم هستند مثل قدرت الهام بخشی. نگرش امروز نسبت به قدرت باید به عنوان دو کفه مهم قدرت مادی و معنایی باشد. ما این زمینههای قدرت را داریم و مخالفت با سلطه هم میتواند یکی از عوامل قدرت ما باشد، اما ما نباید مخالفت با سلطه را از حوزه سیاسی یا حوزه امنیتی اجازه دهیم، قاطی شود. حتماً آمریکا دوست دارد که مخالفت به حوزه امنیتی منتقل شود، چرا که اولاً آمریکا قدرت برتر امنیتی جهان است و ثانیاً اگر به آن حوزه منتقل شود هیچ کشوری آمادگی ندارد که در کنار ما قرار بگیرد. اما در زمانی که ما در حوزه سیاسی با آمریکا و گفتمانی رقابت میکنیم، حتمً آمریکا خوشحال نمیشود. یکی از دلایلی که اعضای تندروهای کشور ما کمتر از بنده تحریم هستند و من تحریم آمریکا و کانادا را دارم بخاطر این است که بنده در حوزه گفتمانی که حوزه مزیت نسبی ما بود، با آنها وارد جدال میشدم. در حوزه سخت افزاری که حوزه مزیت نسبی آمریکاست، نتیجهاش را دیدیم. میبینیم که آمریکاییها خشنود نمیشوند از اینکه در این حوزه با آنها رقابت شود. اما رقابت در این حوزه رقابت بازنده نیست در صورتی که در حوزه امنیتی متفاوت است. در حوزه گفتمانی رقابت ما میتواند برنده باشد، رقابتی که ما واردش شدیم از ابتدای انقلاب و در زمانی که کمترین توان نظامی را داشتیم در دهه ۶۰ توانستیم مقاومت را شکل دهیم و این مقاومت توانست برای اولین بار بعد از سالها که اسرائیل در برابر دولتهای عربی پیروز میشد، اسرائیل را به زانو در بیاورد . در سال ۲۰۰۰ در لبنان و هم در سال ۲۰۰۵ در خروج اسرائیل از غزه، هم امروز در عملیات طوفانالاقصی میبینیم که اسرائیل به رغم توان نظامیاش در برابر توان مقاومت که برخواسته از پیام انقلاب اسلامی و آن قدرت معنایی و گفتمانی ماست شکست خورده است. البته قدرت نظامی هم کمک میکند، اما اصل قضیه در دورانی شکل گرفت که ما کمترین قدرت نظامی را داشتیم. حتی در دفاع از خودمان به اذعان خود دوستان نظامی دچار مشکل بودیم، نامهای که نوشتند به حضرت امام برای پایان جنگ نشان میدهد ما چه وضعیتی را داشتیم. اما با این حال توانستیم بزرگترین موانع را برای حاکمیت نظر اسرائیل در منطقه فراهم بکنیم. اینها مبانی قدرت ماست، نباید اینها را فراموش کنیم. اما ما اشتباه کردیم به نظر من نفوذ را با حضور و ورود به کنشگری آمریکا شدیم، وارد زمین بازی آمریکا و اسرائیل شدیم و توانستند ازش استفاده امنیتیسازی بکنند. توانستند بقیه دنیا را به وحشت بیاندازند که همراهی با ما نکنند. برای همین هست که دولت جدید هم با وجود همه تلاشهایی که مثل ما که تلاش کردند با آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین ارتباط داشته باشیم، بخاطر تحریمهای آمریکا توفیق زیادی نداشته است. چین و روسیه هم تمام تحریمهای آمریکا را رعایت میکنند. واقعیت این است که اگر شما بروید در همان حوزه سیاسی افشاگری و مقابله بکنید با سلطه آمریکا با جنایات اسرائیل، کارتان پیش میرود. ببینید آفریقای جنوبی چگونه زیبا توانسته اسرائیل را در دیوان بین المللی دادگستری محکوم بکند. بعضیها میگویند نتیجهاش چیست، اگر نتیجهای نداشت این همه آمریکا تلاش نمیکرد و اسرائیل فشار نمیآورد. حتما نتیجه دارد و تاثیرگذار است. حتما فشار بر اسرائیل ایجاد میکند، اما در حوزهای که مزیت نسبی دارد.
ترامپ از برجام خارج شد و شرایط ویژهای پیدا کرد، اما شما در زمانی که داشتید گفتمانی برای برجام انجام میدادید، چقدر به منافع اقتصادی در این زمینه فکر کردید؟ برجام به نظر من دو هدف عمده داشتیا شاید سه هدف عمده. یکی این بود که ما توان هستهایمان را از دست ندهیم. نه تنها برجام صنعت هستهای ما را از بین نبرد بلکه اجازه داد این صنعت در یک فضای آرام جهانی با موفقیت پیش برود. دیدیم در زمان دولت ما من گزارشی تیر ماه ۱۴۰۰ تقدیم مجلس کردم و در آن مقایسه کردم ظرفیتهای هستهای ایران را در زمان تحویل دولت یازدهم با زمان تحویل به دولت سیزدهم، کاملاً آن جدول که بر اساس دادههای رسمی ایران است نشان میدهد وضعیت ما چگونه است. این هدف اول بود که به ما گفته بودند و ما دستور داشتیم این را انجام دهیم. هدف دوم پایان امنیتیسازی ایران بود. اجماع امنیتی علیه ایران خطرناکترین حربه علیه ایران بود و باید پایان پیدا میکرد و این امنیتیسازی را ما پایان دادیم چهار سال هم ترامپ تلاش کرد که این امنیتیسازی را دوباره سامان بدهد و شکست خورد. لذا در حوزه امنیتی ما به اهدافمان رسیدیم، امنیتیسازی ایران را در برجام متوقف کردیم. نکته سوم این است ما باید زنجیرهایی که بر اقتصاد کشور تحمیل میشد را برمیداشتیم. ما نگفتیم اقتصاد را سامان میدهیم، آن وظیفه وزارت خارجه نیست. وزارت خارجه وظیفهاش این است که سیاست خارجی تحمیل بر اقتصاد کشور نباشد. نه تنها تحریمهای شورای امنیت برداشته شد و آن تصویر خطرناک از بین رفت، مهمتر از همه در جامعه ایرانی امید ایجاد شد که به نظر من تورم زیر ۱۰ درصد دو سال متوالی و رشد بالای ۱۰ درصد دو سال متوالی از این جهت رقم خورد. مقدار زیادی محدودیت های ایران کاسته شد و ایران توانست که با دنیا ارتباط برقرار کند. محدودیتهایی از دو طرف وجود داشت، زیرا اولا ما همه مشکلاتمان را با آمریکا حل نکرده بودیم، ثانیاً لابیهای متعدد از جمله لابی صهیونیستی و لابی کشورهای عربی و حضور آنها در شرکتهای بزرگ مانع از سرمایهگذاری میشد، ما باید از روشهای دیگری تلاش میکردیم حل کنیم. این آمادگی در داخل وجود نداشت، من بحث برجام ۲ و ۳ را اصلا نمیکنم، بحث این را میکنم که در نگرشمان نسبت به ایران بازنگری میکردیم، سرمایهگذاری در ایران تهدید نیست یک فرصت است. خیلی از ما سرمایهگذاری را به عنوان تهدید میدانیم، حتی تهدید برای تولید داخلی نشان میدهیم. مثلاً قرارداد آی پی سی که میتوانست بلافاصله بعد از برجام اجرایی شود، تا سال ۹۶ که ترامپ در کاخ سفید بود، توافقی صورت نگرفت. فرض کنید بعد برجام چندین قرارداد در ایران بسته شده بود و شروع به سرمایهگذاری در منابع نفتی و گازی ایران کرده بودند، شرایط چقدر متفاوت بود.
آیا طرفهای مقابل در مذاکرات هم به دنبال مسائل اقتصادی بود؟ حتما همین طور است؛ اروپاییها، چینیها و روسیها حتما علاقهمند بودند. البته چینیها و رویها بیشتر دوست داشتند انحصار را داشته باشند و رقابتی نداشته باشند. بیشتر از هرچیز به آنها کمک میکرد که بدون تحریمهای بینالمللی وارد ایران شوند. آمریکا هم علاقهمند بود اما برای اینکه شرکتهای آمریکایی در ایران سرمایه گذاری کنند، موانع تحریمهای اولیه وجود دارد و تحریمهای اولیه را فقط کنگره میتواند بردارد و کنگره هم که در آن زمان کاملاً تحت تسلط مخالفین دولت آقای اوباما بود. اما خود آمریکاییها هم آمدند برای این که این مشکل را حل بکنند با همکاری ما یک استثنایی گذاشتند که در حوزه اختیارات رئیس جمهور بود. برای مثال بوئینگ برای دهها هواپیما با ایران قرارداد بست. در حوزه نمایندگیهای خارجی شرکتهای آمریکایی هم میتوانستند در ایران سرمایهگذاری کنند. لذا ما در برجام همه این ها را دیده بودیم. بعضیها میگویند اصلاً برجام نگاه اقتصادی نداشت، اتفاقاً نگاه اقتصادی بود. بعضیها میگویند برجام معطوف به تحریم بود، اتفاقاً ما یک فصل در برجام داریم که معطوف به انتفاع اقتصادی است. آن قسمت میگوید شما باید همه تحریمها را بردارید و مهم این است که ما بتوانیم نفت بفروشیم و بتوانیم پولمان را به ایران بیاوریم. همچنین مهم این بود که کشتیرانی آزاد شود. گفتیم که باید این امکانات به ما داده شود. لذا تمام اینها در برجام دیده شده بود، حتی سرمایهگذاری آمریکا در برجام دیده شده بود؛ اما متاسفانه نگرشها هم در داخل ایران، هم در داخل آمریکا و در جاهای دیگر طوری بود که این امکانات شکل نگرفت. پس به دلیل کم و کاست برجام نیست. نمیگویم برجام کاملاً یک برنامه بدون ایراد است، هر توافقی آن هم بین ۶ کشور بزرگ دنیا و یک کشوری که تحت تحریم شورای امنیت است، کاستیهایی ممکن است داشته باشد. ولی ما نبودیم که از برجام خارج شدیم، این آمریکا بود که از برجام خارج شد. آنهایی که میگویند برجام ایراد داشت خب چرا آمریکا به برجام استناد نکرد، اگر برجام یک طرفه بود آمریکا به یک جمله برجام استناد میکرد و از آن خارج میشد. آن وقتی که استناد کردند ۱۳ کشور در شورای امنیت علیهشان بودند، لذا دوستان ما مقداری به واقعیتها توجه کنند بهتر است.
به عنوان پدر پرونده برجام پیش بینی شما از این پرونده چیست؟ من هیچگاه پیشبینی نمیکنم. برجام امروز اصلاً شرایط خوبی ندارد. دیدیم اتحادیه اروپا اعلام کرد که خواهان بازگشت برجام هستیم، البته امروز حتماً شرایط بازگشت برجام بسیار دشوارتر از اوایل دوران ریاست آقای بایدن است، که به نظر من صد در صد این امکان وجود داشت که مذاکره انجام شود ولی به دلایلی انجام نشد.
احتمال اجرای اسنپبک را میدهید؟ حالا باید دید، احتمال اسنپ بک منتفی نیست؛ البته میشد جوری بازی کرد که امکانش کم باشد. زمانی که آمریکا خواست اسنپ بک را اجرا کند، نتوانست و حتی اروپاییها هم در مقابلش ایستادند. این همان بحث شکستن اجماع امنیتی است. متاسفانه امروز نمیتوانم این حرف را بزنم. امیدوارم دوستان من که در کار مذاکره هستند و اطلاعاتشان امروز بیشتر از من است بتوانند چنین کاری کنند. امیدوارم که با روش درست بتوانند این دوره را هم سپری کنند. کمااینکه ما دو قسمتش را سپری کردیم تا الان، هم محدودیتهای تسلیحاتی برداشته شد، هم محدودیتهای موشکی برداشته شده است.
بعد از جنگ اوکراین و جنگ غزه شرایط امنیتی و سیاسی منطقه خیلی تغییر کرده است. با این شرایط از نظر شما سیاست خارجی ایران چه روندی را در یک دهه آینده باید طی کند؟ به نظرم ما در غزه خیلی بهتر از اوکراین عمل کردیم. با هدایت شخص مقام رهبری که از روز دوم در واقع کار را هدایت کردند، مانع از پیروزی صهیونیستها برای گسترش جنگ شدند. میدانیم که یکی از مبانی دکترین نظامی رژیم صهیونیستی جنگیدن در خارج از مرزهای فلسطین است و با درک درست مانع این شدیم. در مورد اوکراین برداشت من اینگونه نیست، خیلی بهتر از این میتوانستیم عمل کنیم. پوتین بازی امنیتیسازی آمریکا را خورد و ما هم تا حدی در دام امنیتیسازی روسیه در این بازی گرفتار شدیم. به نظر من بسیار بهتر از این میشد عمل کرد. باز هم باورم این است که ما در سالهای آینده در صورتی میتوانیم موفق باشیم که در سطح بینالمللی و جهانی بدانیم شرایط جهان عوض شده، ما با معیارها، امیدها و توقعات جنگ سردی که جهان یک قطبی دارد و با تصور اینکه میتوانیم با سرمایهگذاری بر روی آن قطب در برابر دیگران بجنگیم، به بن بست کشیده شدهایم. فکر میکردیم قطعنامههای ما را وتو خواهند کرد و نکردند، بنده توقع هم نداشتم که وتو بکنند. الان هم فکر میکنم تصور درست باید داشته باشیم. ما حتماً باید با روسیه و چین روابط نزدیکی داشته باشیم، اما همانطور که در پاسخ به سوالات قبلی شما هم عرض کردم باید روابطمان با بقیه دنیا را هم مدیریت کنیم.
*گفت و گو: پرستو بهرامیراد کانال عصر ایران در تلگرام