فالوورها چه بلایی سر سینما و تلویزیون میآورند
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۰۱۹۲۶۸
به گزارش جهان نيوز، معضل فالوورزدگی و توجه فیلمسازان و عناصر مجموعهساز و سینماگران به سلبریتیها و همین فالوورهای زیاد است. زمانی کاربلدی و فرهیختهبودن اصل بود و حالا چهره و زرق و برق شاخص اصلی انتخاب و پرکاری برخی شده است. نکتهای که شیوا خنیاگر این روزها از آن رنج میبرد.
او درباره ایجاد یک نهاد و تشکل صنفی مستقل از خانه سینما در صداوسیما برای حمایت از هنرمندان میگوید: این اتفاقی است که در جهان میافتد و هنرمندان بدون دغدغه فقط هنرمندی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خنیاگر تأکید کرد: چرا باید یک بازیگر کاربلد 10 سال خانهنشین بشود و یک نفر به خاطر فالوورهایش و چهره و ارتباطات با نویسنده و کارگردان کار بیشتر میدان به او بدهند. این یعنی سلبریتی! سلبریتی میتواند شامل حال بازیگران و کاربلدهای هنر ما هم بشود.
سلبریتی ما در ایران فقط به یکسری تعلق میگیرد که چهره هستند و درگیر زرق و برقهای هنر سینما و تلویزیون میشوند. امروز همینها میدان هنرمندی را به یک جولانگاهی تبدیل کردهاند که برخی هم کاسبکارانه از این فضا استفاده میکنند و مردم هم به جای محتوا باید خودنمایی اینها را ببینند. پیش از این معروفیت و محبوبیت یک چنین قالبی نداشت؛ هرکسی کاربلد بود کارگردانها و تهیهکنندگان به دنبالش بودند نه اینکه چهره بستر مشهور شدن را فراهم آورد. چهره مهم است اما اصل نیست، چون دانش بازیگری، فنبیان، صدا و تسلط در بازی از هرچیزی مهمتر است.
بازیگر سریال تلویزیونی «اغما» و «مرگ تدریجی یک رویا» با اشاره به عبارت "طرف از اسب افتاد اما از اصل نیفتاد"، گفت: به اعتقاد من سینما و تلویزیون هم از اسب افتادهاند و هم از اصل! چرا که وقتی در یک سریالی مثل "عروس تاریکی" که این روزها در حال تصویربرداری است و به زودی برای شبکه یک آماده نمایش میشود با ما قرارداد 60 جلسهای میبندند و میبینیم بیشترین توجه به رضا کیانیان و رویا نونهالی دو بازیگر اصلی این سریال میشود این حکایت از یک نوع بیعدالتی دارد. چرا باید نویسنده، تهیهکننده و کارگردان در خدمت این دو سلبریتی باشند. صد نقش فرعی در این سریال وجود دارد که یک عده کاربلد در سایه قرار میگیرند و فقط مخاطب سرگرم دیدن سلبریتی شود. نه تنها بیتعهدی در قراردادی که با امثال بنده میبندند حال مرا خراب کرده و هم عدم پرداخت وعدههایشان و بعد هم توجه زیاد از حد به یکسری آدم خاص در سینما و تلویزیون است.
وی با اشاره به آسیبهایی که از بیتعهدی تهیهکنندگان به امثال ما بازیگران وارد میشود این است که نمیتوانیم با پروژه دیگری فعالیت کنیم، خاطرنشان کرد: وقتی قرارداد با بنده که سالهاست کار بازیگری در سینما و تلویزیون و گویندگی در رادیو انجام دادهام بسته میشود بسیار متعهد به کارمان هستیم. این دغدغه و حسّ مسئولیتپذیری باعث شده تا نتوانم در کار "بیوزنی" مهدی فرد قادری حضور پیدا کنم و "نسیم ادبی" جایگزین من میشود. چرا که به من گفتهاند 60 جلسه و به یک باره تعداد روزهای حضور من جلوی دوربین این سریال به 12 جلسه تقلیل پیدا میکند. واقعا ً به کدام مرجع باید شکایت ببرم و به کجا بگویم 9 سال است خانهنشین شدهام و از اندوختههایم استفاده کردهام. من اجارهنشین هستم و با امثال من اینطور برخورد میشود که باید با التماس حقوق و دستمزدمان را بگیریم.
خنیاگر در پاسخ به این سوال که چرا حضور شما در رادیو ادامه پیدا نکرد، افزود: در رادیو تهران 6 سال کار کردم اما آنقدر مرا اذیت کردند و حقوقهای ناچیزی به ما میدادند که خودم از رادیو رفتم. اما امروز در دنیای بازیگری خودمان میبینیم پولهایی به واسطه تعداد فالوور افراد جا به جا میشود که اصلاً هیچ موازین عقلی و منطقی ندارد. مثلاً بازیگری را میشناسم که به واسطه پول جمع کردن برای سیلزدهها، حالا هر پست تبلیغاتی او 240 میلیون تومان فروخته میشود. به چه دلیل یک عده خاص باید چنین درآمدهایی را از یک پست اینستاگرامی دربیاورند، بعد یک عده سالها خانهنشین باشند. این همان بیعدالتی است که اشاره کردم و هر تشکل و صنفی هم بیاید تا دیواره میدانداری یک عده خاصی ریخته نشود هیچ اتفاقی را نمیتواند جلو ببرد.
وی خاطرنشان کرد: واقعاً هیچچیزی درست نمیشود تا یکسری آدم خاص که با رابطه در سینما و تلویزیون فعالیت میکنند کنار نروند و کاربلدها در انزوا باشند هیچ رویکردی با هیچ صنف و نهاد خاصی پیش نمیرود. من این روزها ناراحت هستم چون با امثال ما همچون یک هنرور برخورد میشود. مگرنه فرق من که 30 سال سابقه بازیگری در عرصه سینما و تلویزیون را داشتهام با رویا نونهالی چیست که دوربین فقط باید روی صورت ایشان باشد. این خودش یک نوع استثمار است که فلان سلبریتی با نویسنده دوستی دارد و در دورهمیهایشان نقشها را جا به جا میکنند و ما را در یک انزوای هنری قرار میدهند. فاتحه این سینما و تلویزیون را باید بخوانیم که چنین دگرگونیهای ساختاری و مدیریتی دارد. با این رویه سنجاق کردن فالوور به کارنامه افراد سینما و تلویزیون به جایی نمیرسند. از طرفی دیگر بیتعهدی در پرداخت دستمزدهاست که بنده را به خاطر درخواست دستمزدم از مجموعه «ستایش» کنار گذاشتند و به یک باره کاراکتر "آتی" با درگذشت ناگهانی، حذف میشود.
منبع:تسنیم
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۱۹۲۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تراشههای مغزی بهزودی از رده خارج میشوند/ چه بلایی بر سر بیماران میآید؟
خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ این روزها، فناوری عصبی قابل کاشت به طور چشمگیری پیشرفت کرده است و برای برخی از افراد مبتلا به اختلالات عصبی، بازگشت به زندگی عادی را فراهم میکند. اما با توجه به پیشرفت سریع این فناوری، وقتی این دستگاههای عصبی قابل کاشت منسوخ شوند یا تولید کننده آنها ورشکسته شود، چه اتفاقی میافتد؟
پیشرفتهای عظیم در فناوری پزشکی منجر به توسعه دستگاههای عصبی قابل کاشت مانند محرکهای عمقی مغز، عصب واگال و محرکهای نخاعی شده است. نورالینک ایلان ماسک، رابط مغز-کامپیوتر بیسیم (BCI)، یکی از شناخته شدهترین دستگاهها است. البته اخیراً چین نیز ازایمپلنت مغز-کامپیوتر بیسیم خود رونمایی کرده است که نشاندهنده سریعتر شدن پیشرفتهای علمی در حوزه نوروتکنولوژی است.
دستگاههای عصبشناسی کارآمدی که درون بدن کاربران کاشته میشوند، کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلالات عصبی را بهبود بخشیدهاند. اما با توجه به سرعت پیشرفتی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، چه اتفاقی میافتد وقتی که فناوری عصبی کاشته شده به سرعت منسوخ میشوند؟ یا وقتی که تولید کننده آنها دیگر پشتیبانی فنی ارائه نمیدهد (مانند ویندوز که پشتیبانی از نسخههای قدیمیتر سیستمعامل خود را لغو کرده است)؟ آیا این دستگاهها قابل جدا کردن هستند؟ و اگر بله، چه کسی باید هزینه خارج کردن را پرداخت کند؟
حالا باید به این سوال پاسخ داد: آیا باید تدابیری برای پوشش این وضعیتها وجود داشته باشد؟ برخی معتقدند که بله، باید وجود داشته باشد. در مطالعهای که توسط محققان مؤسسه بیماریهای عصبی نورمن فیکسل در فلوریدا، ایالات متحده انجام شد، یک تعریف رسمی از «رها کردن دستگاههای عصبی کاشتهشده» ارائه کرد که به گفته آنها، برای توسعه دستورالعملها، سیاستها و قوانین مرتبط با آن مهم است.
نوروتکنولوژی؛ بخشی از یک آزمایش بالینی است
در سال ۲۰۲۰، مجله «نیچر مدیسنس» داستان ریتا لگت زن استرالیایی را گزارش داد که یک دستگاه کارآزمایی برای درمان صرع در مغزش کاشته شده بود. این دستگاه به عنوان بخشی از یک آزمایش بالینی در مغز لگت قرار داده شد و برای او به خوبی کار میکرد به طوری که گلت دیگر تشنج نمیکرد. با این حال، در نیمهی راه آزمایش، شرکت نورالویستا که دستگاه را تولید کرده بود، به دلیل نگرانی سرمایهگذاران درباره ارائه حمایت مالی به چنین فناوری تهاجمی، تعطیل شد.
با تعطیل شدن این شرکت، دیگر هیچ وسیلهای برای نظارت بر دستگاه وجود نداشت. به طور کاملاً واقعی، دستگاه در سر لگت مرده بود! (البته نه کاملاً، باتری باید سه سال دوام میآورد) و تنها گزینهاش این بود که دستگاه را از مغزش خارج کند.
به گفته فردریک گیلبرت، دانشیار دانشگاه تاسمانی که در زمینه اخلاق نوروتکنولوژی تخصص دارد جدا کردن یک دستگاه معادل قطع درمان است. گیلبرت میگوید کهاین دستگاهها میتوانند به شدت هویت بیمار را تحت تأثیر قرار دهند. ناراحتی ناشی از جدا کردن دستگاه ممکن است به طور مستقیم با کارآیی تکنولوژی مرتبط باشد.
نویسندگان مطالعه فعلی نظریهای را تشکیل دادند که براساس آن، شکست کارآزمایی بالینی عمدتاً خارج کردن دستگاههای فناوری عصبی نیست، بلکه شکست میتواند ناشی از نگرانیهای ایمنی یا اثر درمانی باشد. با این حال، آنها گفتند که برای افرادی که آزمایش بالینی را انجام میدهند، ضروری است که سه معیار را برآورده کنند. اولاً، شرکتکنندگان مطالعه باید در مورد احتمال قطع آزمایش مطلع شوند و مشخص شود که آنها به بخشهای درمان یا کنترل مطالعه تعلق دارند. دوماً، شرکتکنندگان باید در صورت لغو آزمایش مطلع شوند. سوماً، باید منابعی برای درمانهای دیگری که به استانداردهای پذیرفتهشده مراقبت میپردازند، به شرکتکنندگان ارائه شود.
البته، علاوه بر مسئله لغو زودهنگام آزمایشها، مسئله دیگری نیز وجود دارد که وقتی یک کارآزمایی به نتیجه طبیعی خود میرسد، چه اتفاقی برای ایمپلنت مغزی میافتد. در آن شرایط، معمولا حذف دستگاه به شرکت کنندگان ارائه میشود. درحالی که هیچ دستورالعمل روشن و فعلی در مورد ماندن یا برداشتن ایمپلنت وجود ندارد.
خطرات برداشتن تراشههای مغزی
همانطور که قبلاً ذکر شد، یک دستگاه نوروتکنیک که امروزه به عنوان پیشرفتهترین در نظر گرفته میشود، ممکن است فردا پیشرفته نباشد. این دستگاهها دارای تاریخ انقضای داخلی هستند و بدون تعمیر و نگهداری مداوم، کارایی خود را از دست میدهند.
در تابستان ۲۰۲۰، ایلان ماسک بهروزرسانی پیشرفتهای مربوط به کاشت نورالینک را به اشتراک گذاشت. او گفت: در اصل، بخشی از جمجمه به اندازه یک سکه برداشته میشود و الکترودها وارد میشود، سپس قسمتی از جمجمه را که برداشته شده بود جایگزین میکنند. پس از آن ما را با چسب فوق العاده میبندیم، به این ترتیب بسیاری از زخمها بسته میشوند و و بعد از آن فرد میتواند به راحتی پیادهروی کند. این خیلی جالب است.
اما نکته جالبتر بخشی از ارائه بود که مربوط به خوک دوروتی بود که قبلاً یک تراشه نورالینک داشت. ماسک گفت که برداشتن ایمپلنت دوروتی برگشت پذیری دستگاه را نشان میدهد. ماسک میگوید: آنچه دوروتی نشان میدهد این است که میتوانید نورالینک را قرار دهید، آن را حذف کنید و شاد، سالم و غیرقابل تشخیص از یک خوک معمولی باشید.
این تمام چیزی است که ماسک برای حذف دستگاه ارائه کرده و هیچ چیز در مورد خطرات آن نگفته است.
یافتن نظر متخصص در مورد اینکه آیا برداشتن نورالینک یا یک ایمپلنت مغزی دیگر به مغز آسیب میرساند یا خیر، دشوار است. اما، اگر کاشت دستگاهی مانند نورالینک خطر آسیب رساندن به بافت مغز را به همراه دارد، منطقی است فرض کنیم که هنگام برداشتن آن نیز این خطر وجود دارد.
انتهای پیام/