Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا-زمان قاجار ايراني جماعت با مفاهيمي چون  شهروند ، رفاه ،مالکيت فردي   و  قانون  بيگانه بودند و ناآشنا ! هر چه بود سلطه بود و غلبه و زور !  نه از عدالت خبري بود و نه از برابري آنچه کم بود انصاف بود و آنچه زياده بود شاهزاده بود و شپش!!! آري ! عرف چنين بود که هر شهر و آبادي  که مورد پسند ايشان واقع مي شد به خال و آبرويي

پيشکش مي کردند و يا خراج مي گرفتند تا مزاج شان را رفع و فتق نمايند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


تازه اين فقط گوشه و تصوير کوچکي از سياست داخلي شان بود  سياست خارجي شان افتضاح بود و سراسر فاجعه . همين روال و همين عادات و رسوم در خانه ها هم حاکم بود و پدر فرزند پسر را هر موقع که دچار فقر مي شد به غلامي مي فروخت و هر جا و هرکس شيربهاء بيشتري به دخترش پيشنهاد مي کرد در معرض فروش مي گذاشت .

""" آري  ورق برگشت و تمثيل رعيت و ارباب و گله و شبان رنگ باخت """


اين روال تا تولد مشروطه نمايانگر سياست ورزي قاجارها  بود و ادامه داشت تا بلاخره آتش زير خاکستر از بيداد ظلم و ستم بيرون زد و مرداني از جنس حق و عدالت پا به ميدان کارزار گذاشتند و امثال ستارخان ها و ثقه الاسلام ها و رشديه ها آمدند و پشت استبداد را به خاک زدند تا خاک و سرزمين شان متعلق به ملت ايران باشد و بس ! .آري  ورق

برگشت و تمثيل رعيت و ارباب و گله و شبان رنگ باخت و شهروند ايران زير سايه ي شه پر عقلانيت تعالي خود را باز يافت و سخن از حکومت قانون بر زبان راند !

اين همه نوشتم تا مقدمه اي باشد براي کساني که هنوز فکر مي کنند که به اعتبار تاريخ مردود و متروک قاجار مي شود شهري را که به درازاي تاريخ سر افراز ايران اعتبار و منزلت دارد به پاي مشتهيات و تمايلات برخواسته از مصلحت هاي مرسوم حرمسرا هاي  قاجار قرباني کرد و انرا به نيرنگ به نام همه و به نفع هيچ کس به مسلخ برد و تباه کرد !!!

نه ! هرگز مباد چنين روزي و چنين هم نخواهد شد !  قسم به عشق و قسم به عدالت و قسم به خاک ، قسم به روح شهيدان گمنامي که براي دفاع از وطن جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند ما مرزهاي خود را پاس خواهيم داشت و شرف و آبروي شهرمان را حفظ خواهيم كرد .


زمان قاجار بيش از 70 درصد اراضي و املاک  دست شاه و ديوانيان بود، شاهان قاجار از اوايل قرن نوزدهم تا انقلاب مشروطه زمين ها را به عنوان " تيول " به صاحب منصبان و اعضاي دربار و مقامات دولتي اعطا مي کردند، خواننده ي اين متن اگر به اسناد تاريخي قاجار در شهرستان شبستر رجوع کند متوجه خواهد شد که از ديار سلماس تا منتهي اليه

اراضي صوفيان بسياري از روستاها و قصبه ها به صورت قرون وسطايي به حکام ولايات و برخي سران قبايل فروخته يا هديه داده شده است بنا براين مي بينيم که نظام مالکيت اساسا يک نظام غصبي در شکل ديوانسالاري بود . هيچ کس در اين نظام صاحب زمين نمي شد مگر از طريق التفات و مرحمت شاهانه ! مالکيت هر چه بود بند بود به مويي از حلقه

ي قدرت استبدادي !  درست است که جزء بسيار ناچيزي از زمين ها دست افراد يا ارباب بود اما مالکين اصلي به واقع شاهزاده ها و حکام ولايات بودند و بس ،جالب اينکه اغلب انها حتي حدود زمين اعطائي را جز روي کاغذ نمي شناختند و اين رعيت و دهقان بود که سر قلاع و املاک مي ايستاد و کار مي کرد و توشه اي براي جان کندن بر مي داشت !

اين داده هاي به ما مي گويد که حق در زمان قاجار اين بود که قوي تر ها بر ضعيف حکومت کنند و عادلانه آن بود که خوشايند قوي تر ها باشد و اين يعني منطق و حق قوي ترها و ديگر هيچ !

اگر در کل ايران اين منطق قاجار حاکم بود در صوفيان ما مزيد بر آن ، منطق ديگري از ظلم و بيداد هم حاکم بود . صوفيان هم در خط مقدم تجاوز روس و عثماني بود و هم در سر راه رفت و امد عمال دربار .... مالک و زارع و دهقان صوفياني هم بايد مثل ديگر ايراني ها ماليات مي داد و هم هنگامه قشون کشي فرزندان ذکور ش را به سربازي روانه مي کرد و

ايضا حاجت و آذوقه ي قشون را فراهم مي آورد.... اين تازه زمان جنگ بود ... صلح که مي شد چون مثلا موقعيت سوق الجيشي داشت بساط سورسات حکام و مسافران شاه و دربار را فراهم مي کرد  اري تاريخ صوفيان آه و ناله ها دارد از اين واقعه ها و پديده ها !!

اين همه مقدمه شايد کفايت کند قاضي پرونده ي ما را  که بداند حکمي که صادر کرده در بردارنده ي تمام حقيقت نيست ! اين ممکن نيست که حقوق ملتي را در عصر معيني فارغ از شرايط زندگي آن ملت بررسي کرد

امعان نظري کوتاه در راي صادره نشان از ان دارد که قاضي چنان براي اين حکم جنبه ي ملکوتي تراشيده که انگار تمام راهها براي يافتن  داده هاي عقلي از بين رفته و يا منسوخ گرديده است ... در حکم امده است :  (که واقفين نه تنها با سلاطين زمان خود رابطه اي نداشتند بلکه تمامي اموال را از ميرزا عيسي به ارث برده اند ) در ادامه حکم هم آمده:

  (که اين امر هيچ ارتباطي با فتحعلي شاه نداشته است )

عجبا و وامصيبتا !! اين همه ناهماهنگي عميق و تقريبا غير قابل باور را چگونه و با کدام قاعده و نظريه حقوقي و فلسفي بايد حل و فصل نمود . همه مي دانيم که واقفين اراضي صوفيان به ناحق وراث ميرزا عيسي خان هستند ، ميرزا  اهل هزاره ي اراک بود و انکه  او را به آدربايجان روانه کرد حکم شاه قاجار بود و انچه از مال و اموال در اين شهر کسب

نمود نه بخاطر ارث و عقد و شفعه و حيازات و اسباب مالکيت که به خاطر مناسبات درباري بود و گرنه هزاره ي اراک را چه به صوفيان و اراضي ان !! اظهر من الشمس است که مال ميرزا از محل تيولي بود که در مقدمه اورده ام و چون جامعه ي آن زمان هيچ مناسبت و قرابتي با حاکميت نداشت و هر چه بود کمر طاعت بود و بندگي . جدايي و مفارقت جامعه

از حاکميت امکان هر گونه صدا و اعتراض را از دهقان بيچاره و مظلوم ستانده بود و هيج کس را جرات دادخواهي نبود که اگر بود با چوب و فلک حق اش را کف دست اش مي گذاشتند !

آري!  اموال ميرزا به اسباب مالکيت که شرع و عرف بر آن تاکيد دارد به دست نيامده بود و همين بود که خوف حفظ ملک از غصب شدن که در آن زمانه به تار مويي و تغيير سمتي بند بود "حاجيه ماه بيگم" را بر آن مي دارد  که 4 دانگ صوفيان را به  (حاجيه خديجه خانم" )صلح کند و نامبرده هم في المجلس آنرا وقف نمايد به شرطي که تا عمر دارد متولي

آن خودش باشد ! جالب است بدانيم اين خديجه خانم همسر ميرزا محمد تقي علي آبادي بود که او هم از قضاي روزگار اهل مازندران بود و صوفيان را نديده بود  .. او جواني اش را آنجا سپري مي کند و بعد به تهران مي آيد و بعد بيتوتات سلطنتي را عهده دار مي شود آنگاه به زنجان مي رود و چند سالي را وزارت مي کند و اخر چون بي فرمان شاه  دهي را

به سيورغال مردي مي دهد از مقام معزول مي گردد!!

سر گذشت پدر خديجه خانم هم بي شباهت به شوهرش نبوده در اوايل مستوفي الممالک شاه قاجار مي شود و از اول عمر کارش به مستمري دادن و ماليات گرفتن از دهقان و رعيت  ختم مي شود و گذرش شايد هيچ گاه به صوفيان نمي افتد !!

اين همه به اين خاطر نگفتم که خانواده ي بزرگ و عظيم قائم مقام و فراهاني ها را بنوازم ، نه آنها خود  جزء مقتضيات و شرايط و حوادث و عوارض خاص زمانه ي خود بودند و چه بسا به فضل و دانش از قاجار پيش بودند وبراي ما بسي  محترم !  حرف اين ملت مظلوم که گوشه  اي ازآن در اين مکتوب آمده اين است که اگر حقوقي وجود دارد منطقا فراتر از

قدرت و زور قرار دارد و اين است حقي که مظهر حقيقت است ! علي زلف‌پرست صوفياني

ادامه دارد.....


منبع: خبرگزاری آریا

کلیدواژه: صوفيان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۲۷۱۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

توفان در زاهدان جان یک نفر را گرفت

فرزانه کوشا   اظهار کرد: وزش باد شدید امروز در زاهدان موجب شد یک دیوار بر روی تعداد هفت نفر از همشهریان زاهدانی سقوط کند.

وی ادامه داد: این افراد توسط خانواده به بیمارستان منتقل شدند که پس از معاینات و اقدامات درمانی یک نفر فوت، یک نفر ترخیص و پنج نفر در اورژانس بستری شدند.

رئیس بیمارستان خاتم الانبیا زاهدان گفت: به دنبال فروریختن دیوار به دلیل وزش باد، مریم براهویی ۱۳ ساله بدون علائم حیاتی به بیمارستان منتقل و با وجود cpr متاسفانه فوت شد.

باشگاه خبرنگاران جوان سیستان و بلوچستان زاهدان

دیگر خبرها

  • مشاهده پلنگ در حاشیه محدوده آب چمن روستای مشهد
  • دیوار و شیپور بی مسکن می‌شوند؟
  • توفان در زاهدان جان یک نفر را گرفت
  • سفر به ایران قدیم؛ لشکر شاه با کوچکترین خط می‌توانست از هم بپاشد
  • باغ بدشگون به سینمای ایران رسید
  • جشنواره دوسالانه سرنانوازی در لرستان
  • زمان طولانی ترین و کوتاه ترین پرواز تهران استانبول
  • فیلمی دیده نشده از بازار تهران در دوره قاجار؛ صدای مردم در ۱۲۰ سال پیش را بشنوید!
  • (ویدیو) تصاویر نادر از حال و هوای بازار تهران در دوره قاجار
  • شاهزاده قجری طپانچه را روی دست منشی‌اش آزمایش کرد