Web Analytics Made Easy - Statcounter

چند روز بود که در برابر پیشنهاد دو جوان برای رفتن به خانه مجردی آن ها مقاومت می کردم چرا که بعد از فرار از منزل دلهره عجیبی داشتم و می ترسیدم آن دو جوان بلایی به سرم بیاورند ولی آن قدر در پارک و خیابان سرگردان شدم که به ناچار تصمیم گرفتم پیشنهاد آن ها را بپذیرم به همین خاطر دوباره به پارک رفتم و ...به گزارش بلاغ،دختر 16 ساله که با حضور به موقع پلیس از سقوط در دره تباهی نجات یافته بود درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: در کلاس اول ابتدایی ثبت نام کرده بودم که با جدایی پدر و مادرم معنی طلاق را فهمیدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن روزها برادر کوچک ترم را در آغوش می گرفتم و پنهانی اشک می ریختم چرا که جدایی پدر و مادرم از یکدیگر تاثیر بدی بر روح و روانم گذاشته بود درست بعد از یک سال از این ماجرا پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و من و برادرم مجبور شدیم به زندگی در کنار نامادری ادامه دهیم زیرا مادرم در منطقه دیگری از شهر زندگی می کرد و پدرم هیچ گاه درباره او سخنی نمی گفت و ما را هم به دیدارش نمی برد با وجود این من از همان دوران کودکی نتوانستم با نامادری ام کنار بیایم و همواره به حمایت از برادر کوچکم با دو پسر خردسال نامادری ام، درگیر بودم در این میان پدرم همیشه مرا مقصر می دانست و سرزنشم می کرد که اخلاق خوبی ندارم.

وقتی پدرم از سرکار به منزل بازمی گشت رفتارهای نامادری ام با ما کاملا عوض می شد و بسیار محترمانه با من و برادرم رفتار می کرد به طوری که انگار هیچ فرقی بین ما و فرزندان خودش نمی گذارد دامنه اختلافات ما به جایی رسید که در سن نوجوانی و در شرایطی که هیچ راهنما و همرازی نداشتم چند بار تصمیم به خودکشی گرفتم ولی شانس آوردم که اطرافیانم به موقع متوجه شدند و مرا به مرکز درمانی رساندند. هیچ کس در خانه به من و برادرم توجهی نداشت و حتی گاهی پدرم مرا عامل اصلی اختلافاتش با نامادری ام می دانست.

این گونه بود که تصمیم گرفتم نزد مادرم بروم اما او ازدواج کرده بود و حاضر نشد من و برادرم را بپذیرد چرا که می ترسید با رفتن ما به زندگی او، همسرش او را طلاق بدهد دیگر عقلم به جایی نمی رسید. منزوی و گوشه گیر بودم و همواره حسرت زندگی دوستانم را می خوردم. هیچ علاقه ای به ادامه تحصیل نداشتم و از فضای نابه سامان خانه پدرم آزرده خاطر بودم تا این که در نیمه های شب با تصمیمی ناآگاهانه به فرار از منزل اندیشیدم و با برداشتن مقداری پول از خانه بیرون زدم شب اول را در یکی از مراکز زیارتی گذراندم و روز بعد به پارک گلشور در منطقه طلاب رفتم.

آن جا در حالی که حال مناسبی نیز نداشتم با پیشنهاد دوستی چند پسر جوان روبه رو شدم، دو نفر از آن ها وقتی فهمیدند از خانه فرار کرده ام تشویقم کردند تا شب ها را به خانه مجردی آن ها بروم ولی به خاطر آن چه از سرنوشت رقت انگیز دختران فراری شنیده بودم به بهانه ای از کنار آن چند جوان گریختم با وجود این از این سرگردانی و آوارگی خسته شده بودم و می دانستم پدرم نگرانم شده است ولی از بازگشت به خانه نیز وحشت داشتم چرا که می ترسیدم با پدرم روبه رو شوم از سویی دیگر پول هایم در حال اتمام بود که به ناچار دوباره به سوی پارک گلشور رفتم تا به پیشنهاد آن دو جوان پاسخ مثبت بدهم ولی ماموران کلانتری میرزاکوچک خان به موقع رسیدند و مرا به کلانتری هدایت کردند. وقتی پدرم با تماس مشاور به کلانتری آمد و مرا در آغوش کشید و گفت که به خاطر کمبود محبت هایش تلاش می کند رفتار صمیمانه تری با من داشته باشد اشک شوق از چشمانم جاری شد...

شایان ذکر است دختر نوجوان و پدرش در حالی که از مشاور و نیروهای کلانتری قدردانی می کردند به دستور سرهنگ حمیدرضا علایی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) برای ادامه مشاوره های خانوادگی به مرکز مشاوره پلیس معرفی شدند

منبع: بلاغ مازندران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۴۴۲۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشکیل پرونده قضایی برای ضاربان شهید الداغی در کاشمر

دادگستری خراسان رضوی اعلام کرد: پرونده قضایی برای ضاربان یک آمر به معروف و ناهی از منکر ( شهید الداغی) در کاشمر تشکیل شد و موضوع به صورت ویژه پیگیری می‌شود. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد، به نقل از روابط عمومی دادگستری خراسان رضوی، در پی تذکر یک جوان کاشمری و آمر به معروف و ناهی از منکر به 2 راکب موتورسیکلت که برای سه دختر نوجوان ایجاد مزاحمت کرده بودند، وی از سوی ضاربان با ضربات چاقو مورد حمله قرار گرفت و از ناحیه گردن مجروح شد.

بنا بر این گزارش، پرونده قضایی در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کاشمر تشکیل شد و متهمان با صدور قرار بازداشت موقت، تحویل زندان شهرستان شدند.

دفاع جوان کاشمری از 3 دختر نوجوان در مقابل اراذل و اوباش

به گزارش تسنیم، ساعت 19:20 روز جمعه مورخ 7 اردیبهشت (همزمان با شب شهادت شهید غیرت شهید الداغی) جوان باغیرت کاشمری که شاهد مزاحمت دو راکب موتورسوار برای سه دختر نوجوان بود، وقتی متوجه نداشتن حالت طبیعی این موتورسواران می‌شود، به صورت لسانی به آنها تذکر می‌دهد، اما این دو اراذل و اوباش با وی درگیر می‌شوند و با چاقو وی را از ناحیه گردن مجروح می‌کنند.

پس از این حادثه و درگیری، بلافاصله جوان باغیرت کاشمری به بیمارستان منتقل می‌شود و دو اراذل و اوباش نیز توسط مردم به گشت 110 تحویل داده می‌شوند.

انتهای پیام/282

دیگر خبرها

  • سرقت ۱۵ هزار دلار توسط سرایدار خانه
  • دستگیری ۲ خواهر قاتل پدر در تهران
  • ماجرای تیراندازی، دکتر قلابی را رسوا کرد
  • نسخه‌نویسی مرد مهاجر افغان با مهر پزشک زن | تیراندازی و زخمی شدن یک نفر دکتر قلابی را رسوا کرد
  • رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
  • فرار نافرجام قاتلان فراری در خراسان جنوبی
  • معلمی که برای نسل جوان جاذبه داشت
  • قاتلان فراری در دام پلیس آگاهی خراسان جنوبی
  • تشکیل پرونده قضایی برای ضاربان شهید الداغی در کاشمر
  • پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است