رفتارهای عاقلانه لاریجانی و باهنر را تائید میکنیم/ خروجی مدیریت اصولگرایان ماجراجویی در دنیا و اقتصاد نامطمئن است!
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۰۴۷۸۰۳
گروه سیاسی جهان نيوز: علی تاجرنیا عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در گفتگو با نامه، اعتراض مردم به دولت و اصلاح طلبان را دلیل پیروزی اصولگرایان در انتخابات های آتی نمی داند و معتقد است با عملکرد بهتر دولت در زمان باقیمانده و هوشمندی اصلاح طلبان حتی ممکن است بار دیگر اصلاح طلبان سکان دار شوند چون مردم خاطره خوشی از مدیریت اصولگرایان ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخش های مهم گفتگوی تاجرنیا را خواهید خواند:
*از نظر خود اصولگرایان این اعتماد به نفس -پیروزی در انتخابات های 1398 و 1400- واقعی است اما اینکه محقق می شود یا خیر محل سئوال است. یک دلیل این اعتماد به نفس به نتایج انتخابات ادوار گذشته بر می گردد که مناصب قدرت هر 8 سال یک بار بعضا دست به دست شده است.
*اصولگرایان معتقدند نارضایتی معیشتی مردم از دولت هر روز روند صعودی دارد و همین جمع بندی را به اصلاح طلبان نیز تعمیم می دهند. کنار هم قرار دادن دو دلیل یادشده اصولگرایان را به این برداشت می رساند که آنها گزینه مورد اقبال مردم در انتخابات 98 و 1400 هستند.
*رویگردانی مردم از دولت یا کم توقعی آنها از جناح اصلاحات و اعتراض شان نسبت به وضعیت موجود الزاما به این معنی نیست که بخواهند دوباره جریان اصولگرایی را انتخاب کنند.
*جامعه تجربه عملکرد احمدی نژاد را در ذهن دارد و می داند از دل این تفکر یک اقتصاد مطمئن و قابل اتکا بیرون نمی آید. مردم می دانند که آن دیدگاه در حوزه بین الملل و سیاست خارجی رویکرد ماجراجویانی، در حوزه اجتماعی رویکرد سخت گیرانه و در حوزه سیاست داخلی رویکرد بسته را دنبال می کند.
*با مقداری عملکرد صحیح تر دولت و حرکت هوشمندانه تر جریان اصلاحات بدون شک نتیجه انتخابات 98 و 1400 به آن شکلی که اصولگرایان برای خود ترسیم می کنند نخواهد بود.
* فکر نمی کنم بدنه اصلاح طلبان آنقدر عملگرا شده باشد که بخواهد مرزهای هویتی خود را مخدوش کند. همین الان اعتراض ها و انتقادهای بخش هایی از اصلاح طلبان نسبت به دولت آقای روحانی به لحاظ نوع دیدگاه و عملکرد تفاوت زیادی با مجموعه آقای لاریجانی و اصولگرایان سنتی دارد. اگر چنین اتفاقی بیفتد طبیعتا این اعتراض ها بیشتر خواهد شد.
*معتقدم یک چهره اصلاح طلب مورد اعتماد نظام به عرصه و میدان خواهد آمد اما اینکه در نهایت چه توفیقی حاصل شود باید به گذر زمان سپرد. نکته دیگر قیاس مع الفارق وضعیت کنونی با سال 84 است. سال 84 اصلاح طلبان نتوانستند بین چند کاندیدای اصلاح طلب به نتیجه برسند، در حال حاضر بدون شک آقایان باهنر و لاریجانی از اصولگرایان کامل و جدی هستند، ضمن آنکه ما رفتارهای عاقلانه آنها را در موضوعات مختلف تأیید می کنیم اما این به منزله ائتلاف با آنها نیست. اگر این اتفاق بیفتد معنایش آن است که کاملا جناح های سیاسی در ایران دچار یک تغییرات ماهوی شدند و باید یک باز تعریف جدیدی از جریان سیاسی اصلاح طلب کرد.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۰۴۷۸۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/