چرا مؤسس حوزه علمیه قم پدر امام موسی صدر را برای جانشینی برگزید؟
تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۲۹۷۹۳
حمید قزوینی، روزنامهنگار و محقق حوزه تاریخ شفاهی: کسانی که از همکاری نزدیک و صمیمانۀ آیتالله شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله سید صدرالدین صدر آگاهاند، شاید با این پرسش مواجه شوند که رابطۀ آنان چگونه و از کجا آغاز شد و تا چه اندازه میان افکار و اندیشۀ آنان قرابت وجود داشت؛ زیرا مرحوم آیتالله حائری در دو مقطع زمانی مهم، از آیتالله صدر دعوت کرد که برای کمک به او راهی شهر قم شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حوزۀ قم چگونه تأسیس شد؟
یکی از مشهورترین القاب آیتالله حائری، عنوان «شیخ مؤسس» است. عنوانی که به علت پایهگذاری حوزۀ جدید قم به ایشان اعطا شد. عبدالکریم حائری پس از تحصیل در ایران و عراق، مدتی در نجف و کربلا و اراک به تدریس پرداخت و سپس، به دعوت علمای قم در ابتدای دهۀ 1300 شمسی به این شهر رفت و رسالت تاریخی خود را آغاز کرد.(محمد شریف رازی،آثارالحجه، ص 15) البته، شهر قم مانند بسیاری از شهرهای دیگر مدرسۀ علمیه داشت، اما این شیخ عبدالکریم بود که حوزهای مستقل با سازوکار اداری و آموزشی مشخص و نظاممند تأسیس کرد. ( مصطفی محقق داماد، روزنامه ایران، 12 مرداد 1381)
شیخ عبدالکریم از مدتها قبل با شناخت دقیق از اختلافات علما در حوادث مشروطه و قضایای ناشی از سقوط عثمانی و اشغال عراق از سوی انگلستان و تلاشهای فرهنگی و فکری برضد اسلام و تشیع، به این نتیجه رسیده بود که پایگاهی باثبات و قوی برای روحانیت و تربیت طلاب ایجاد کند. ( عمادالدین فیاضی، حاج شیخ عبدالکریم حائری،ص117) این تصمیم در اوضاعی اتخاذ میشد که رضاخان بهتازگی طعم صدارت را چشیده بود و فصل جدیدی از تاریخ سیاسی ایران با حذف نهادهای سنتی و ایجاد نهادهای مدرن اداری، آغاز میشد. بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که شیخ مؤسس، این امر را از هر فعالیت دیگری مهمتر میدانست و حاضر نبود به آن خدشهای وارد شود. (محمد شریف رازی،آثارالحجه، ص46-47) شیخ، در این کار چنان جدی بود که در پاسخ به دعوت میرزا محمدتقی شیرازی برای پذیرش جانشینی وی و ضرورت بازگشت به نجف، نه تنها مخالفت کرد که از میرزا خواست که نجف را ترک کند و به قم بیاید تا حوزهای جدید برای حفظ اسلام و روحانیت ساخته شود. حائری معتقد بود که اوضاع ایران رو به تباهی و فساد است و برای مقابله با آن، نیاز به مرکزیتی بزرگ است که با تأسیس حوزهای جدید محقق میشود.( مجلۀ حوزه، شمارۀ 125 مصاحبه با مرحوم عبدالحسین حائری)
شیخ در مدت پانزده سال، ضمن توسعه و بازسازی و ساخت مدارس، صدها طلبۀ فاضل و دهها مجتهد طراز اول را تربیت کرد و نشان داد که مرکزیتی جدید برای روحانیت شیعه ایجاد شده است. گفته میشود که در این دوران بیش از 500 طلبه در حوزۀ علمیۀ قم مشغول تحصیل بودند. (ریحانه الأدب، ص 66-68) در این حوزه، علاوه بر فقه و اصول، دروسی مانند فلسفه و عرفان و اخلاق و تفسیر و رجال نیز تدریس میشد. همچنین، مسئولین حوزه در صدد بودند که زبان خارجی را هم به طلاب بیاموزند که با مخالفت برخی عوام از آن جلوگیری شد. (مجلۀ حوزه، ش 46) حوزۀ قم در این مدت تا حدودی حوزۀ نجف را تحتالشعاع قرار داد و به تبع آن حوزههای دیگر شهرهای ایران نیز راهاندازی شد و رونق گرفت. رشد و توسعۀ حوزۀ علمیۀ قم در فاصلهای کوتاه چنان موقعیتی در قم ایجاد کرد که علمایی مانند سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نایینی که در پی حوادث عراق، مدتی به اجبار نجف را ترک کردند، با استقرار در قم و راهاندازی کرسی تدریس، نشان دادند که قم مأمنی مهم برای روحانیت شیعه است. ( عمادالدین فیاضی، حاج شیخ عبدالکریم حائری،ص117)
مشی سیاسی و اجتماعی آیت الله حائری
نگاهی گذرا به زندگی شیخ عبدالکریم حائری و نحوۀ مواجهۀ ایشان با التهابات سیاسی، این احتمال را تقویت میکند که او نیز مانند سید اسماعیل صدر، پرهیز از ورود به اختلافات بیحاصل را وجهۀ همت خود ساخته بود. (عمادالدین فیاضی، حاج شیخ عبدالکریم حائری،ص 78-79) وی تا پایان عمر همواره کوشش کرد تا موارد اختلافی میان علما و بزرگان را با میانجیگری به سوی صلح و دوستی سوق دهد. گفته میشود که مهمترین دلیل او برای هجرت از نجف به کربلا در سالهای جوانی، دور شدن از فضای اختلافی میان بزرگان حوزه در مباحث مرتبط با مشروطه بوده است.
از سوی دیگر، وی در همۀ سالهای مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، از ورود به درگیریهای سیاسی تنشزا پرهیز کرد و حفظ نهاد تازهتأسیس را در برابر فشارهای رضاخان مهمترین اولویت خود قرار داد و این مهم را با درایتی خاص مدیریت کرد. او از تندروی اجتناب میورزید، چون این رفتارها را موجب آسیب به نهاد حوزه و روحانیت میدانست. وی بهرغم همۀ سختیها از دستاندازی دولت در امور حوزه ممانعت کرد و موفق به تقویت ریشههای این نهال نوپدید شد. (سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره 1،2،3،4، اسناد جدید شیخ عبدالکریم حائری) او در این سالها علاوه بر فشار حکومت، مجبور به تحمل طعنهها و اعتراضات برخی طلاب و روحانیون نیز بود که مشی سیاسی وی را نمیپسندیدند. اما آیتالله حائری همۀ مشکلات را با سعۀ صدر تحمل کرد. در حقیقت، بردباری و احتیاط و درایت از ویژگیهای اصلی آیتالله حائری بوده است.
جنبۀ دیگر اقدامات آیتالله حائری، فعالیتهای اجتماعی ایشان بود. وی در اموری مانند ساخت مدرسه، مریضخانه، کتابخانه و مسکن برای نیازمندان و رسیدگی به وضع محرومان فعالیتی چشمگیر داشت. (عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت، چاپ دوم، ص 180) او تمایلی به در اختیار گرفتن وجوهات نداشت و آنها را نزد برخی تجار قرار میداد تا از طریق آنان صرف نیازمندان و امور مرتبط شود. ( مجلۀ حوزه، شمارۀ 125، مصاحبه با مرحوم عبدالحسین حائری) شیخ به این نکته توجه داشت که رفع محرومیت و رشد اجتماعی و فرهنگی جامعه، مردم را در کسب حقوقشان یاری میکند و مانع انحرافات سیاسی و فرهنگی میشود.
آشنایی با سید صدرالدین صدر
دربارۀ سرآغاز آشنایی مرحوم حائری و سید صدرالدین اطلاع دقیقی در دست نیست. شیخ عبدالکریم حائری نزدیک به سیزده سال در زمان میرزا محمدحسن شیرازی در سامرا اقامت داشته و از محضر علمای مقیم این شهر بهره برده است. این دوران مصادف با سالهای حضور سیدصدرالدین و پدرش سید اسماعیل صدر در این شهر است و میتوان گفت که اولین زمینههای دوستی و ارتباط آنان در همین دوران شکل گرفته است. احتمالاً سید صدرالدین در همین سالها برخی دروس سطح را نزد شیخ عبدالکریم گذرانده است.
با درگذشت میرزای اول و هجرت برخی بزرگان مانند سید اسماعیل صدر به نجف، شیخ عبدالکریم نیز راهی نجف شد و در درس علمای این شهر شرکت کرد. بعدها او به ایران آمد و در اراک مستقر شد و پس از چندسال دوباره به نجف بازگشت. با بالا گرفتن اختلافات علمای نجف بر سر مشروطه، شیخ عبدالکریم که تمایلی به این اختلافات نداشت، به کربلا رفت و زمینۀ درس خود را در این شهر فراهم کرد. احتمالاً بخشی از این دوران مجدداً مصادف با حضور سید صدرالدین و پدرش سید اسماعیل در کربلاست. به همین دلیل باید گفت که شناخت او از سید صدرالدین مستقیم و از نزدیک بوده است.
اولویتهای شیخ مؤسس برای انتخاب جانشین
آیتالله حائری با تجربهای که از تعطیلی حوزۀ سامرا پس از درگذشت میرزای اول داشت و با شناخت دقیق از حوزۀ نجف و وضعیت روحانیت در ایران و عراق، به دنبال یافتن فردی بود که پس از او بتواند حوزه را حفظ کند و مانع تعطیلی آن شود. شخصی که صاحب اعتبار و جایگاه مناسب برای ادارۀ حوزه باشد و از توان تعامل با دولت و تدبیر امور و حل مشکلات برخوردار باشد. از طرف دیگر، فشارهای سیاسی و فرهنگی دوران رضاخان و افزایش روزبهروز مشکلات، در دعوت و اصرار بر حضور سید صدرالدین بیتأثیر نبوده است.
سوابق تاریخی حاکی است که سید صدرالدین صدر از بدو عزیمت به قم، مشاورت و دستیاری شیخ را برعهده گرفت و پس از رحلت استاد، مسئولیت بیشتر امور به ایشان واگذار شد.
اسناد و نامههای موجود از مرحوم آیتالله صدر نشان میدهد که وقتی حضور در قم و همکاری با شیخ مؤسس را پذیرفت، برخی نزدیکان، از جمله برادرش سید محمدمهدی از او میخواهند که به نجف بازگردد، اما سید صدرالدین در پاسخ برادر، تصریح میکند که شیخ عبدالکریم در ادارۀ حوزۀ قم از او کمک خواسته و مصمم به مساعدت به ایشان است. این نامه شباهت بسیاری به نامۀ مرحوم حائری به میرزای شیرازی دارد که از او خواسته بود به نجف بازگردد.
به هرحال، از بهمن سال 1315 شمسی تا اواخر سال 1323 که آیتالله بروجردی با اصرار آیتالله صدر و دیگر علما وارد قم شد و زعامت حوزه را برعهده گرفت، آیتالله سید صدرالدین صدر با تلاشی مثالزدنی به حفظ و تقویت حوزۀ تازهتأسیس قم مبادرت ورزید. او مانند مرحوم حائری با اخلاق نیکو مانع بروز هرگونه اختلاف میان علما شد و با همکاری سایر علما حوزۀ قم را از کوران حوادث و التهابات مختلف عبور داد. او راه استاد را در همۀ عرصههای آموزشی و فرهنگی و اجتماعی ادامه داد و با صبوری و درایت بر مشکلات مختلف فائق آمد. او هم اولویتش حفظ استقلال حوزه و ممانعت از دستاندازی حکومت بود و در این کار زحمات فراوانی را متحمل شد. (مجلۀ حوزه، شمارۀ 125، مصاحبه با مرحوم عبدالحسین حائری) زندگی و عملکرد مرحوم صدر به حق نشان میدهد که از عهدۀ وصایت استاد برآمد.
منبع: موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری بین المللی قرآن امام موسی صدر ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۲۹۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روضه| آزار و اذیتهایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند+صوت
امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ قمری به دست عوامل منصور دوانقی مسموم شد و بر اثر آن، به شهادت رسید. درباره روز شهادت امام جعفرصادق علیهالسلام ۲ روایت ذکر شده است: روایت نخست دلالت دارد که آن حضرت در ۲۵ شوال به شهادت رسید و روایت دوم میگوید آن حضرت در نیمه رجب سال ۱۴۸ قمری به شهادت رسید اما نظر مشهور و معروف علمای شیعه روایت نخست است.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی -استاد حوزه علمیه- با اشاره به اذیت و آزارهایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند، اظهار کرد: امام را خیلی اذیت کردند، سن ایشان را تا ۷۱ سالگی نوشتند و کمترین نقل از سن ایشان ۶۵ سالگی است، به همین منظور به امام صادق(ع) شیخ الائمه میگفتند زیرا سن ایشان زیاد بود.
وی ادامه داد: امام صادق(ع) را چندین بار پشت مرکب دواندند. امام سنشان بالا بود اما آن نانجیب رعایت امام را نمیکرد. در همین شرایط حضرت چندین بار بر روی زمین نشست و گفت بزارید من نفس بگیرم.
این استاد حوزه علمیه تصریح کرد: همانطور که در روضهها شنیدید چندین مرتبه به خانه امام آتش پرتاب کردند که یکبار امام صادق(ع) وقتی به کمک همسایهها آتش را خاموش میکرد یک گوشهای نشست و گریه کرد.
حجتالاسلام والمسلمین عالی ابراز کرد: همه به سراغ امام آمدند و گفتند آقا دیگر تمام شد و شکر خدا به کسی همه لطمه وارد نشد دیگر گریه نکنید.
وی افزود: امام فرمودند «گریه من برای اینچیزا نیست، وقتی که خانه را آتش زدند، با وجود اینکه من و چند تا از همسایهها که مردها بودند، حضور داشتیم بچهها با دیدن این صحنه وحشت میکردند و به این طرف و آن طرف میرفتند، در حالی که من آرامشان میکردم.»
این استاد حوزه علمیه یادآور شد: امام در ادامه سخن خود یادآور شد که دراین لحظه یاد جدم اباعبدالله(ع) افتادم که عصر عاشورا بچههایش بودند اما هیچ مردی نبود جز امام سجاد(ع) که ایشان داخل خیمه بود و کسی نبود که بچهها را تسلی بدهد، گریهام برای این بود که آن روز بچهها چه کردند.
انتهای پیام